eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.8هزار عکس
34.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
چشم به راه - قسمت سی و هشتم.mp3
11.53M
🎬 قسمت: سی و هشتم 👇👇👇👇👇👇 قابل توجه اعضاء محترم این مجموعه از فایلها تاریخشون به روز نیست @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قاسم سلیمانی اولین بار در آذر ۱۳۶۰ در عملیات مشترک ارتش و سپاه بنام عملیات طریق القدس در غرب سوسنگرد بر اثر انفجار گلوله خمپاره از دست راست و شکم به شدت مصدوم شد. باپایان جنگ، لشگر ۴۱ ثارالله به فرماندهی سردار سلیمانی به کرمان بازگشت و درگیر جنگ با اشراری شد که از مرزهای شرقی کشور هدایت می‌شدند. قاسم سلیمانی پس از دوران دفاع مقدس تا زمانی که به سمت فرماندهی سپاه قدس منصوب شد، با باندهای قاچاق مواد مخدر در نزدیکی مرزهای ایران و افغانستان جنگید. وی در سال ۱۳۷۶، از سوی حضرت آیت الله خامنه ای، فرماندهی کل قوا، به تهران فراخوانده و مسوولیت سپاه قدس به او سپرده شد. رهبر معظم انقلاب که بهمن ماه ۱۳۸۹ درجهٔ سرلشگری را به سلیمانی اعطا کرد، در تقدیر از عملکرد قاسم سلیمانی از او به عنوان «شهید زنده» نام بردند. سردار حاج قاسم سلیمانی در اسفند ماه ۱۳۹۷ از سوی فرمانده معظم کل قوا حضرت آیت الله العظمی خامنه ای به دریافت نشان ذوالفقار مفتخر شد. نشان ذوالفقار پر افتخارترین نشان نظامی ایران است که پس از انقلاب برای نخستین بار توسط رهبری به سرلشگر سلیمانی اعطا شد. بامداد جمعه ۱۳ دی ماه ۹۸ سردار سرلشکر سپهبدحاج «قاسم سلیمانی»، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و «ابومهدی المهندس»، معاون الحشدالشعبی به دستور آمریکا در نزدیکی فرودگاه بغداد به شهادت رسید. @zandahlm1357
سفارش رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به امیرالمؤمنین (علیه السلام) رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: این پرچم را بگیر و برافراشته دار که جبرئیل همراه تو است. سپس فرمود: علی جان! آگاه باش که یهود در کتاب‌های خویش خوانده اند، دژهای آنان به دست شخصی به نام «ایلیا» [علی] درهم کوبیده خواهد شد، به همین جهت زمانی که روبه روی آنان قرار گرفتی بگو من ایلیا هستم. امید که خداوند ایشان را به کیفر کردارشان خوار سازد. امیرالمؤمنین (علیه السلام) به سرعت به طرف خیبر حرکت کرد و آنچنان سریع اسب راند، تا فرصتی برای واکنش دشمن باقی نماند و سپاه را به قلعه برساند. همراهان از وی خواستند تا آهسته تر براند ولی با دیدن عزم حضرت کوشیدند تا شدت بیشتری به کار بندند. وقتی به نزدیکی قلعه خیبر رسیدند علی (علیه السلام) پرچم اسلام را بر روی زمین نصب کرد. یکی از سران خیبر از فراز قلعه سر برآورد که هان! ای شیر مرد تو کیستی که با شهامت خود را تا به اینجا رساندی؟ امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: من «ایلیا» هستم. سردار قلعه، با شنیدن نام ایلیا، رو به یاران خویش کرد و گفت: «غلبتم و ما انزل علی موسی؛ سوگند بر آنچه به موسی وحی شده که این بار شکست خواهیم خورد. » قلعه خیبر توسط تیراندازان کم نظیری مانند مرحب و برادرش حارث حفاظت می‌شد که با نزدیک شدن دشمن، از داخل قلعه تیراندازی می‌کردند. [۱] ---------- [۱]: . تاریخ مدینة دمشق ۴۲/۸۹؛ تاریخ الاسلام الذهبی ۲/۴۰۹؛ البدایة و النهایه ۴/۲۱۲؛ کشف الغمه ۱/۲۱۴؛ الارشاد ۱/۱۲۷؛ کتاب الاربعین الماحوزی ۲۹۶. https://eitaa.com/zandahlm1357
نور زمین جِرم ماه، نور خورشید را به خاطر سنگینی می‌پذیرد و به خاطر صیقلی بودنش منعکس می‌کند، زمین نیز مانند ماه است. حال اگر کسی بر کره ماه باشد، کره زمین همان نمایش ماه را دارد، و ماه که اطراف زمین می‌چرخد، چنان خیال می‌شود که زمین به دور ماه می‌گردد، و حالات بدری و هلالی را در مدت یک ماه می‌بیند. البته بدر بودن زمین برای ماه، محاق ماه برای زمین است. و خسوف آن، کسوف ماه است. چون اشعه چشم او داخل مخروط ظل الارض قرار می‌گیرد و خورشید مانع آن است حالت نورانی آن را ببیند و خسوف آن هم در اثر نفوذ سایه ماه مانع می‌شود. البته خسوف آن طولانی نیست ولی کسوف طولانی است. چون بخشی از زمین خشک است و نور آن منعکس نمی شود، چنانچه همین عدم انعکاس در ماه نیز دیده می‌شود. شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
🌴 🌹 وَ رُوِيَ‌ أَنَّهُ‌ ذُكِرَ عِنْدَ عُمَرَ بْنِ‌ الْخَطَّابِ‌ فِي أَيَّامِهِ‌ حَلْيُ‌ الْكَعْبَةِ‌ وَ كَثْرَتُهُ‌ فَقَالَ‌ قَوْمٌ‌ لَوْ أَخَذْتَهُ‌ فَجَهَّزْتَ‌ بِهِ‌ جُيُوشَ‌ الْمُسْلِمِينَ‌ كَانَ‌ أَعْظَمَ‌ لِلْأَجْرِ وَ مَا تَصْنَعُ‌ الْكَعْبَةُ‌ بِالْحَلْيِ‌ فَهَمَّ‌ عُمَرُ بِذَلِكَ‌ وَ سَأَلَ‌ عَنْهُ‌ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ‌ عليه السلام فقال عليه‌السلام إنَّ‌ الْقُرْآنَ‌ أُنْزِلَ‌ عَلَى النَّبِيِّ‌ صلى الله عليه و آله، وَالْأَمْوَالُ‌ أَرْبَعَةٌ‌: أَمْوَالُ‌ الْمُسْلِمِينَ‌ فَقَسَّمَهَا بَيْنَ‌ الْوَرَثَةِ‌ فِي الْفَرَائِضِ‌؛ وَ الْفَيْ‌ءُ فَقَسَّمَهُ‌ عَلَى مُسْتَحِقِّيهِ‌؛ وَ الْخُمْسُ‌ فَوَضَعَهُ‌ اللّهُ‌ حَيْثُ‌ وَضَعَهُ‌؛ و الصَّدَقَاتُ‌ فَجَعَلَهَا اللّهُ‌ حَيْثُ‌ جَعَلَهَا. وَ كَانَ‌ حَلْيُ‌ الْكَعْبَةِ‌ فِيهَا يَوْمَئِذٍ، فَتَرَكَهُ‌ اللّهُ‌ عَلَى حَالِهِ‌، وَ لَمْ‌ يَتْرُكْهُ‌ نِسْيَاناً، وَ لَمْ‌ يَخْفَ‌ عَلَيْه مَكاناً، فَأَقِرَّهُ‌ حَيْثُ‌ أَقَرَّهُ‌ اللّهُ‌ وَ رَسُولُهُ‌. فَقَالَ‌ لَهُ‌ عُمَرُ لَوْلاكَ‌ لَافْتَضَحْنَا وَ تَرَكَ‌ الْحَلْيَ‌ بِحَالِهِ‌. روايت شده است كه در ايام خلافت عمر بن الخطاب، در حضور او از زيورهاى كعبه و كثرت آن سخن به ميان آمد. گروهى (به عمر) گفتند: اگر آن‌ها را مى‌گرفتى (و مى‌فروختى) و با آن، لشكرهاى مسلمين را مجهز مى‌ساختى، اجر آن بيشتر بود. كعبه چه احتياجى به اين زيورها دارد؟ به دنبال آن، عمر تصميم به اين كار گرفت و از اميرمؤمنان عليه السلام دراين‌باره سؤال كرد. امام عليه السلام در پاسخ او فرمود: اين قرآن بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد در حالى كه چهار نوع مال وجود داشت: اموال مسلمانان، كه آن‌ها را (طبق دستور قرآن) به‌عنوان ارث مطابق سهام خاص در ميان ورثه تقسيم فرمود، و «فىء»(غنائمى كه از طريق جنگ يا غير جنگ به دست آمده بود) كه آن را بر مستحقانش تقسيم كرد، و خمس، كه آن را در موارد خود قرار داد، و صدقات (زكوات)، كه آن‌را در آن‌جا كه لازم بود مقرر داشت (و در ميان مستحقانش تقسيم فرمود). و در آن زمان زيورهاى كعبه وجود داشت و خدا آن را بر همان حال باقى گذاشت (و حكم خاصى براى تقسيم آن بيان نكرد) و اين امر نه از روى فراموشى بود و نه به دليل مخفى بودن مكان آن، بنابراين تو نيز آن را بر همان حال كه خدا و پيامبرش آن را قرار داده‌اند باقى بگذار (و از تصرف در آن صرف نظر كن). عمر (هنگامى كه گفتار امام عليه السلام را شنيد) عرض كرد: اگر تو نبودى رسوا مى‌شديم. و زيورهاى كعبه را به حال خود واگذاشت.
شرح و تفسير سرنوشت زيورآلات كعبه سيّد رضى رحمه الله شأن ورودى براى اين كلام حكيمانۀ امام عليه السلام نقل مى‌كند و مى‌گويد:«روايت شده است كه در ايام خلافت عمر بن الخطاب، نزد او از زيورهاى كعبه و كثرت آن سخن به ميان آمد. گروهى (به عمر) گفتند: اگر آن‌ها را مى‌گرفتى (و مى‌فروختى) و با آن، لشكرهاى مسلمين را مجهز مى‌ساختى، اجر آن بيشتر بود. كعبه چه احتياجى به اين زيورها دارد؟ به دنبال آن، عمر تصميم به اين كار گرفت و از اميرمؤمنان عليه السلام دراين‌باره سؤال كرد»؛ (وَ رُوِيَ‌ أَنَّهُ‌ ذُكِرَ عِنْدَ عُمَرَ بْنِ‌ الْخَطَّابِ‌ فِي أَيَّامِهِ‌ حَلْيُ‌ الْكَعْبَةِ‌ وَ كَثْرَتُهُ‌ فَقَالَ‌ قَوْمٌ‌ لَوْ أَخَذْتَهُ‌ فَجَهَّزْتَ‌ بِهِ‌ جُيُوشَ‌ الْمُسْلِمِينَ‌ كَانَ‌ أَعْظَمَ‌ لِلْأَجْرِ وَ مَا تَصْنَعُ‌ الْكَعْبَةُ‌ بِالْحَلْيِ‌ فَهَمَّ‌ عُمَرُ بِذَلِكَ‌ وَ سَأَلَ‌ عَنْهُ‌ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ‌ عليه السلام) . «امام عليه السلام در پاسخ او فرمود: اين قرآن بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد در حالى كه چهار نوع مال وجود داشت: اموال مسلمانان، كه آن‌ها را (طبق دستور قرآن) به عنوان ارث مطابق سهام خاص در ميان ورثه تقسيم فرمود، و فىء (غنائمى كه از طريق جنگ يا غير جنگ به دست آمده بود)، كه آن را بر مستحقانش تقسيم كرد، و خمس، كه آن را در موارد خود قرار داد، و صدقات (زكوات)، كه آن را در آن‌جا كه لازم بود قرار داد (و در ميان مستحقانش تقسيم فرمود) و در آن زمان زيورهاى كعبه وجود داشت و خدا آن را بر همان حال باقى گذاشت (و حكم خاصى براى تقسيم آن بيان نكرد) و اين امر نه از روى فراموشى بود و نه به دليل مخفى بودن مكان آن، بنابراين تو نيز آن را بر همان حال كه خدا و پيامبرش آن را قرار داده‌اند باقى بگذار (و از تصرف در آن صرف نظر كن)»؛ (فَقال عليه السلام: إنَّ‌ الْقُرْآنَ‌ أُنْزِلَ‌ عَلَى النَّبِيِّ‌ صلى الله عليه و آله، وَ الْأَمْوَالُ‌ أَرْبَعَةٌ‌: أَمْوَالُ‌ الْمُسْلِمِينَ‌ فَقَسَّمَهَا بَيْنَ‌ الْوَرَثَةِ‌ فِي الْفَرَائِضِ‌؛ وَ الْفَيْ‌ءُ فَقَسَّمَهُ‌ عَلَى مُسْتَحِقِّيهِ‌؛ وَ الْخُمْسُ‌ فَوَضَعَهُ‌ اللّهُ‌ حَيْثُ‌ وَضَعَهُ‌؛ وَ الصَّدَقَاتُ‌ فَجَعَلَهَا اللّهُ‌ حَيْثُ‌ جَعَلَهَا. وَ كَانَ‌ حَلْيُ‌ الْكَعْبَةِ‌ فِيهَا يَوْمَئِذٍ، فَتَرَكَهُ‌ اللّهُ‌ عَلَى حَالِهِ‌، وَ لَمْ‌ يَتْرُكْهُ‌ نِسْيَاناً، وَ لَمْ‌ يَخْفَ‌ عَلَيْه مَكاناً، فَأَقِرَّهُ‌ حَيْثُ‌ أَقَرَّهُ‌ اللّهُ‌ وَ رَسُولُهُ‌) . هنگامى كه عمر گفتار امام عليه السلام را شنيد عرض كرد:«اگر تو نبودى رسوا مى‌شديم. و زيورهاى كعبه را به حال خود واگذاشت»؛ (فَقَالَ‌ لَهُ‌ عُمَرُ لَوْلاكَ‌ لَافْتَضَحْنَا وَ تَرَكَ‌ الْحَلْيَ‌ بِحَالِهِ‌) . امام عليه السلام در واقع براى پاسخ‌گويى به مشكل زيورآلات كعبه از دليل روشنى استفاده كرد و فرمود كه «هر گاه به قرآن مجيد مراجعه شود تكليف تمام اموال، چه اموال خصوصى و شخصى و چه اموال بيت‌المال روشن شده است». دربارۀ اموال شخصى، حكم ارث به شكل مبسوط‍‌ در سورۀ «نساء» آمده و دربارۀ اموال عمومى مانند خمس، در آيۀ ٤١ سورۀ «انفال» ١ و در مورد حكم زكات، در آيۀ ٦٠ سورۀ «توبه» ٢ و دربارۀ غنائم كه به صورت فىء وارد بيت‌المال مى‌شود در آيۀ ٧ سورۀ «حشر» ٣ حكم آمده است. ولى با اين‌كه زيورآلات و اموالِ‌ متعلق به كعبه، كم نبوده است با اين حال قرآن سكوت اختيار كرده و اين سكوت هرگز به معناى فراموشى و از قلم افتادن نيست، بلكه مفهومش اين است كه بايد در اختيار كعبه باشد. اين همان چيزى است كه گاه در اصول فقه، از آن به اطلاق مقامى تعبير مى‌شود و سكوت در مقام بيان، نشانۀ عدم ثبوت حكم و يا نشانۀ ثبوت حكم خاصى مى‌گردد. اين‌كه بعضى تصور كرده‌اند زيورآلات كعبه چيز قابل توجهى نبوده، اشتباه بزرگى است ١،زيرا در صدر اين كلام آمد كه مردم به خليفۀ دوم پيشنهاد كردند از آن براى تجهيز لشكرهاى مسلمين استفاده كند و اين دليل بر فراوانى آن‌هاست. اشتباه ديگر اين‌كه بعضى تصور كرده‌اند حرام بودن تصرف در حلى كعبه به دليل آن است كه طبق يك قاعدۀ اصولى، اصل در اشياء «حَظْر» است يعنى تا اباحۀ چيزى ثابت نشود بايد از انجام‌دادن آن خوددارى كرد ٢،با اين‌كه در اصول، ثابت كرده‌ايم اصل در اشياء، اباحه است و به هنگام شك در تكاليف وجوبى و تحريمى، اصل برائت جارى مى‌شود و به فرض كه اصل در اشياء، حظر باشد، ادلۀ برائت و اباحه بر آن حاكم شده است. بنابراين دليل حرمت تصرف در اشياء مزبور، همان سكوت معنادار قرآن و سنت پيامبر صلى الله عليه و آله است.
نكته‌ها ١. داستان حُلىِّ‌ كعبه از تواريخ استفاده مى‌شود كه هديه دادن زيورآلات به كعبه، قبل از اسلام شروع شده است، از جمله «ابن خلدون» در تاريخ خود مى‌نويسد: هنگامى كه «عبد المطلب» چاه زمزم را حفر كرد دو مجسمۀ (كوچك) آهو از طلا و شمشيرهايى در آن‌جا يافت كه «ساسان»، پادشاه ايران آن را براى كعبه هديه فرستاده بود و آن را در كنار زمزم دفن كرده بودند. هنگامى كه «عبدالمطلب» آن‌ها را بيرون آورد، آن دو آهوى طلايى را به عنوان زينت كعبه قرار داد و شمشيرها را نيز به كعبه اختصاص داد. ١ «يعقوبى» نيز در تاريخ خود مطلبى نزديك به آن آورده است و او هم تصريح مى‌كند اولين كسى كه كعبه را تزئين كرد،«عبد المطلب» بود. ٢ از بعضى نقل‌ها نيز استفاده مى‌شود كه نه‌تنها كعبه در زمان جاهليت زيور داشت، بلكه گاه افرادى به آن زيورها دستبرد مى‌زدند. ٣ از رواياتى كه در منابع اهل‌بيت عليهم السلام آمده استفاده مى‌شود كه از هداياى كعبه مى‌توان براى حجاج نيازمند استفاده كرد؛ از جمله در حديثى از امام باقر عليه السلام آمده است كه شخصى خدمت آن حضرت عرض كرد: به كعبه كنيزى هديه كرده‌اند كه پانصد دينار ارزش دارد چه دستورى مى‌فرماييد؟ حضرت فرمود: آن را بفروش و مبلغ آن را به كسانى كه در راه مانده‌اند و حجاجى كه نيازمندند بده. ٤ نيز شخصى از ابوالحسن (موسى بن جعفر) عليه السلام دربارۀ خريدن قطعه‌اى از پردۀ كعبه سؤال كرد (هنگامى كه پردۀ كعبه را عوض مى‌كردند، پردۀ كهنه را قطعه قطعه كرده، هديه مى‌دادند و يا مى‌فروختند) كه قسمتى از آن را براى خود نگاه داشته و بقيه را مى‌خواست بفروشد. حضرت فرمود كه مانعى ندارد و براى او بركت دارد. سؤال كرد: آيا مى‌شود چيزى از آن را كفن ميت قرار داد؟ حضرت فرمود: نه. ٥قرائن نشان مى‌دهد كه زيورآلات كعبه قبل از اسلام نيز وجود داشته است. از حديثى كه علامۀ مجلسى رحمه الله در بحارالانوار از «ابن اسحاق» نقل مى‌كند استفاده مى‌شود كه كعبه گنجى داشت درون چاهى در داخل كعبه و جمعى از قريش پنج سال پيش از بعثت پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله آن را سرقت كردند. ١ پس از اسلام نيز تا مدت‌ها كسى در آن تصرف نمى‌كرد و حتى امام على بن ابى‌طالب عليه السلام در حديث شريف مورد بحث نيز از تصرف در آن نهى فرموده است؛ ولى سال‌هاست كه هيچ‌گونه زيورآلاتى در كعبه مشاهده نمى‌شود. تنها، پردۀ كعبه را هر سال عوض مى‌كنند و پردۀ پيشين را قطعه قطعه كرده براى شخصيت‌هاى كشورهاى اسلامى مى‌فرستند يا به زوار مى‌دهند؛ اما اين‌كه از چه زمانى آن زيورآلات برداشته شد و يا در صندوق يا محل خاصى حفظ‍‌ گرديد براى ما روشن نيست. و به‌تازگى حاكمان وهابى براثر باورهاى نادرست خود در نفى «تبرك»، پردۀ كعبه را بايگانى مى‌كنند. اكنون اين سؤال پيش مى‌آيد كه چرا امام عليه السلام به عمر فرمود حلى كعبه را به حال خود واگذارد؟ در حالى كه به‌طور مداوم زيورآلات تازه‌اى به كعبه هديه مى‌كردند و انباشتن و نگهداشتن همۀ آن‌ها وجهى نداشت. پاسخ سؤال اين است كه دستور آن حضرت به ظاهر دستورى موقت بوده است و هدف اين بوده كه حتى‌الامكان آن زيورآلات حفظ‍‌ شود تا اگر نيازى براى مرمت كعبه يا مسجدالحرام پيدا شود از آن‌ها استفاده كنند؛ به خصوص اين‌كه كعبه و مسجد الحرام، پيوسته در معرض سيل‌هاى سنگين بود، بنابراين دستور امام عليه السلام دستورى هميشگى به شمار نمى‌آيد. ٢. لَوْلا عَلِىٌّ‌ لَهَلَكَ‌ عُمَر آنچه در ذيل اين حديث شريف آمده كه عمر پس از شنيدن اين كلام حكيمانه خطاب به على بن ابى‌طالب عليه السلام عرض كرد:«لَوْلاكَ‌ فَافْتَضَحْنا؛ اگر تو نبودى رسوا مى‌شديم». منحصر به اين مورد نيست، بلكه در طول خلافت خود بارها به مشكلات علمى و فقهى برخورد كه كسى جز اميرمؤمنان على عليه السلام آن را براى وى نگشود و اين اعتراف را به تعبيرات مختلف تكرار كرد كه مرحوم علامۀ امينى در جلد ششم الغدير در بحث «نوادر الاثر» آن‌ها را با ذكر مدارك دقيق از كتب اهل سنت آورده است. تعبيراتى همانند آنچه در ذيل مى‌آيد: ١.«لَوْلا عَلِىٌّ‌ لَضَلَّ‌ عُمَرُ؛ اگر على نبود عمر گمراه مى‌شد». ٢.«اللّهُمَّ‌ لا تَبْقِنى لِمُعْضِلَةٍ‌ لَيْسَ‌ لَهَا ابْنُ‌ أبي‌طالِبٍ‌؛ خدايا! هرگاه مشكلى پيش آيد كه على براى حل آن حضور نداشته باشد مرا باقى مگذار». ٣.«لا أبْقانِىَ‌ اللّهُ‌ بِأرْضٍ‌ لَسْتَ‌ فِيها يا أبَا الْحَسَنِ‌؛ خدا مرا در سرزمينى زنده ندارد كه تو در آن نباشى». ٤.«أعُوذُ بِاللّهِ‌ مِنْ‌ مُعْضِلَةٍ‌ لا عَلِىٌّ‌ بِها؛ به خدا پناه مى‌برم از اين‌كه مشكلى پيش آيد و على براى حل آن حضور نداشته باشد».
٥.«عَجَزَتِ‌ النِّساءُ أنْ‌ تَلِدْنَ‌ مِثْلَ‌ عَلِىِ‌ّ بْنِ‌ أبي‌طالِبٍ‌ لَوْلا عَلِىٌّ‌ لَهَلَكَ‌ عُمَرُ؛ مادران عاجزند از اين‌كه مثل على بن ابى‌طالب را بزايند اگر على نبود عمر هلاك مى‌شد». ٦.«يَابْنَ‌ أبي‌طالبٍ‌ ما زِلْتَ‌ كاشِفُ‌ كُلِ‌ّ شُبْهَةٍ‌ وَمُوضِحُ‌ كُلِ‌ّ حُكْمٍ ‌؛ اى فرزند ابوطالب! تو همواره حل كنندۀ شبهات و واضح كنندۀ احكام بوده‌اى». ٧.«رُدُّوا قَوْلَ‌ عُمَرِ إلى‌ عَلِىٍ‌ّ. لَوْلا عَلِىٌّ‌ لَهَلَكَ‌ عُمَرُ؛ سخن عمر را به على بازگردانيد (و به‌وسيلۀ او اصلاح كنيد) اگر على نبود عمر هلاك مى‌شد». تعبيرات ديگرى نيز از اين قبيل هست كه همه با اسناد دقيق از كتب اهل سنت ذكر شده است.
صفحه گلدان من🌳🌳🌳🌳 با ما همراه باشید👇👇👇 @zandahlm1357
⚫️سیاه ترین گل جهان! 🔹از گل پتونیا “بلک ولوت” (Petunia ‘Black Velvet’) یا اطلسی سیاه به عنوان سیاه ترین گل جهان نام می برند. این گل دارای گلبرگ‌های براق، بزرگ و تاریک به رنگ سیاه بوده و به خوبی با گل‌های دیگر ترکیب می‌شود. ‌
آموزشی چرا گیاهان میگیرن؟❓ گرما ، محیط بسته و بدون تهویه ، گیاه تازه وارد بیمار ،خاک آلوده باعث میشه گیاه آفت بگیره که سریع باید گیاه بیمار رو از بقیه گل‌های سالم جدا کنید که بیماری به گل‌های سالم سرایت نکنه. و کمک می‌کنه زاد و ولد آفات ریشه کن بشه. پس با یک ق الکل و چند قطره مایع ظرفشویی و یک لیوان آب ، محلولی درست کنید و با حوصله با دستمال تمیز ‌و این محلول آفات رو پاک کنید. و یا به گیاه اسپری کنید. ⬅️ یک ق چایخوری و یک ق چایخوری در یک لیتر آب حل کرده و هر ۵ روز به گیاه بیمار اسپری کنید و تا وقتیکه آفات از بین نرفتند، سم پاشی رو ادامه بدید.میتونین فقط از سم کنفیدور استفاده کنید ‌
پاک کردن کاکتوس هاازگردوخاک🌵 ❌بهتر است از مواد شیمیایی براق کننده استفاده نکنید زیرا به سطح گیاه آسیب میزند. بوسیله قلم مو و یا یک مسواک کهنه ، میتوانید بدون آسیب دیدگی بدنه کاکتوس را از گرد و غبار پاک کنید. ‌
۱۳-در توالت، حمام بگيرد، در روايت دارد كه حتي در توالت وضو هم نگيريد (باعث انتقال ميكروب و مريضي است). ۱۴-با دامن و يا آستين لباس، صورت يا بدنش را خشك كند. ۱۵-ظروفِ نَشُسته در منزل باشد (بهتر است شب هنگام ظرف نشسته نباشد و ذباله از منزل خارج شود. ) ۱۶-ظروف آب آشاميدني بدون در باشد. ۱۷-باقي گذاشتن تار عنكبوت در منزل و محل كار. ۱۸-عجله كردن در بيرون آمدن از مسجد. ۱۹-صبح زود، ناشتا به بازار رود و دير وقت به خانه بيايد. ۲۰-نان را از فقير بخرد. ۲۱-لعن و ناسزا گفتن به اولاد خود. ۲۲-دروغ گفتن. ۲۳-لباسي كه پاره شده و پوشيده است در همان حال پوشيده بدوزد. ۲۴-چراغ را با فوت دهان خاموش كند. ۲۵-در حمام ادرار كند. (مگر در حالت اضطرار) و گفتن استغفار. ۲۶-با حرص غذا خوردن (با ولع و بدون جويدن). ۲۷-در حال غذا خوردن به اطراف نگاه كند. ۲۸-بين نماز مغرب و عشا بخوابد. ۲۹-قبل از طلوع خورشيد در خواب باشد، از اين خواب تعبير بخواب كسالت مي‌كنند، هر چه انسان در اين ساعت بيشتر بخوابد خسته تر است. خلاصه المکاسب📚 نويسنده: عباسعلي حقيقي زاده✍ https://eitaa.com/zandahlm1357