eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.8هزار عکس
34.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌هر کسی میخواد مسئله‌ی پوشش رو بی‌ربط به مسائل جنسی نشون بده، داره آدرس غلط میده بهتون. این دو کاملا با هم در ارتباط هستند..! @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیرزن قفل درب منزلش خراب بوده. هر روز از دیوار میرفته بالا و درب حیاط را باز میکرده. تعمیرکار آمده گفت برایت مجانی درست می کنم. بشرط اینکه فقط نشان بده این چند روز، چطوری که قفل خراب بوده از دیوار می رفتی بالا، تا از تو فیلم بگیرم و بعد مجانی قفل را درست میکنم غلط کنه بعد از دیدن این فیلم به ایران چپ نگاه کنه😁 😂 @zandahlm1357
خاطره اى ديگر از تذكر دادن به حجاب در يكى از سفرهاى عمره، به عنوان روحانى كاروان در خدمت زائران بودم. يك روز كه از مسجدالحرام برگشتم و براى صرف ناهار به هتل رفتم، در رستوران هتل نزديك مردى حدود شصت ساله نشستم. در كنار ايشان دو فرد ديگر در حدود ٢۵ و ۴٠ ساله نشسته بودند. بعداً متوجه شدم مرد جوان، پسر او و مرد ديگر داماد اوست. چهره پيرمرد نشان مى داد كه انسان با صفايى است و به همراه خانواده به عمره مشرف شده اند. پس از سلام و احوال پرسى مختصر، مشغول غذا خوردن شديم. در اين هنگام دو خانم جوان كه يكى از آنها دخترخانمى در حدود شانزده ساله بود و مانتويى بسيار تنگ پوشيده بود و قسمتى از موهايش هم آشكار بود، وارد شدند و به نزد آن مرد آمدند و با او احوال پرسى كردند و بعد به طرف قسمت مخصوص بانوان براى صرف ناهار رفتند. من كه حدس زدم او دختر آن مرد باشد، با خود فكر كردم، شايد مناسب باشد تذكرى بسيار كوتاه و مؤدبانه درباره حجاب او بدهم و از طرفى چون در فضاى معنوى شهر مكه هستيم، احتمال تأثير آن بيش از جاى ديگر باشد. پس به مرد روكردم و گفتم: «ايشان دختر شماست؟ » گفت: «بله». گفتم: «پوشش مناسبى ندارند». ناگهان آن جوانى كه برادر اين دختر بود، با ناراحتى در پاسخ من گفت: «پوشش ايشان مناسب است». من چيزى نگفتم و منتظر عكس العمل پدرش ماندم. پدر دختر كه از تذكر من جا خورده بود، دو جمله در پاسخ من گفت، او ابتدا گفت: «ايشان دختر بسيار خوبى است. خيلى به نماز علاقه دارد و به عبادت در مسجدالحرام و طواف اهميت خاصى مى دهد و با ويلچر مادرش را به حرم مى برد». من ابتدا از پاسخ ايشان تعجب كردم و نفهميدم چه ارتباطى بين اين مطلب با تذكر من وجود دارد، اما با كمى تأمل منظور ايشان را فهميدم. ايشان در واقع مى خواست به من بگويد، اگر مى بينى دختر من نسبت به حجاب كمى بى توجه است، دليلش اين نيست كه فردى لاابالى است و به ديگر مسائل دينى بى توجه است، بلكه او كاملاً فردى با اخلاق و مؤمن است. اينجا بود كه من فهميدم در تذكرى كه داده ام، بى احتياطى كردم و از اين نكته مهم غافل بوده ام. اگر تصور كنيم تذكر دادن و امر و نهى كردن به ديگران كار ساده اى است، كاملاً اشتباه كرده ايم. بايد در امر و نهى كردن به ديگران، به تمام جوانب آن توجه كنيم، تا تذكر ما اصلاح كننده باشد، نه تخريب كننده. گفتنى است برخى افراد با بداخلاقى و اهانت به ديگران امر و نهى مى كنند و اين امر و نهى نادرست مى تواند پيامدهاى ناگوارى در پى داشته باشد. جمله دومى كه مرد بلافاصله پس از جمله اول گفت، اين بود: «حاج آقا! خدا مى داند من آن قدر به اين بچه‌ها تذكر مى دهم حجابشان را كامل كنند كه خودم هم خسته مى شوم، ولى در اين دوره و زمانه بچه‌ها كمتر به [حرف] ما بزرگ ترها گوش مى دهند و راه خودشان را مى روند». منظور ايشان از جمله دوم هم معلوم بود. ايشان در اين جمله مى خواست تذكر ديگرى به من بدهد كه شما اگر فكر مى كنيد من پدر لاابالى و بى تفاوتى هستم كه دخترانم را آزاد گذاشته ام، سخت در اشتباهيد. من به مسائل شرعى اهميت مى دهم، اين خود بچه‌ها هستند كه از ما نمى پذيرند. اين جمله ايشان نيز اشتباه دوم مرا در تذكرى كه دادم، به من فهماند. وقتى تنها شدم، با خودم گفتم: اگر بار ديگر چنين موقعيتى براى من پيش آمد و خواستم به فردى مثل اين پدر تذكر دهم، اين طور مى گويم: «پدرجان، ايشان دختر شما هستند؟ خوش به حالشان كه در سن جوانى و با اين همه ذوق و اشتياق به اين سفر آمده اند. حتماً به انجام اعمال عبادى عمره علاقه خاصى دارند. خدا را شاكر باشيد كه چنين فرزند خوبى نصيبتان كرده، ولى پدرجان اگر از من بپرسند نمره ايمان ايشان چند است، مى گويم نوزده است، نه بيست. چرا بيست نيست؟ چون نمره بيست را وقتى مى گيرند كه به جاى مانتو از چادر استفاده كنند. البته پدرجان من مى دانم كه شما اين تذكر را بارها به ايشان داده ايد، ولى چه مى شود كرد. جوانان امروز تا خودشان به چيزى نرسند، محال است از بزرگ ترها قبول كنند». اگر در اين چند جمله تذكر دقت كنيم، مى بينيم هر دو مطلبى كه اين پدر در پاسخ به تذكر من داد و نسبت به آنها دغدغه داشت، در آن آورده شده است. بنابراين اگر ما دقيق و حساب شده تذكر دهيم، هم مؤثر است و هم جذاب و افزون بر آن، هيچ كس نيز رنجيده خاطر نخواهد شد. https://eitaa.com/zandahlm1357
توسّل به آقا امام زمان (عج) حضرت آية اللّه حسينى تهرانى در كتاب معادشناسى خود از قول يكى از اعاظم نجف نقل مى فرمايد: ما از نجف اشرف عيال اختيار كرديم و سپس در فصل تابستان براى زيارت وملاقات ارحام عازم ايران شديم و پس از زيارت حضرت ثامن الائمه عليه السلام عازم وطن خود كه شهرى است در نزديكيهاى مشهد گرديديم. آب و هواى آنجا به عيال ما نساخت و مريض شدو روزبروز مرضش شدّت پيدا كرد و هر چه معالجه كرديم سودمند واقع نشد و در آستانه مرگ قرار گرفت. من در بالين او بودم و بسيار پريشان شدم و ديدم عيالم در اين وقت فوت مى كند و من بايد تنها به نجف برگردم و در نزد پدر و مادرش خجل و شرمنده گردم و آنها بگويند: دختر نوعروس ما را برد و در آنجا دفن كرد و خودش برگشت . حال اضطراب و تشويش عجيبى در من پيدا شد. فوراً آمدم در اطاق مجاور ايستادم و دو ركعت نماز خواندم و توسّل به حضرت امام زمان (عج) پيدا كردم و عرض كردم: يا ولى اللّه! همسر من را شفا دهيد كه اين امر از دست شما ساخته است. و با نهايت تضرّع و التجاء متوسّل شدم. سپس به اطاق عيالم آمدم. ديدم نشسته و مشغول گريه كردن است. تا چشمش به من افتاد گفت: چرا مانع شدى؟ چرا نگذاشتى؟ من متوجّه نشدم چه مى گويد و تصوّر كردم كه حالش بد است. بعد كه قدرى آب به او داديم و غذا به دهانش گذارديم قضيّه خود را براى من نقل كرد و گفت: عزرائيل براى قبض روح من با لباسى سفيد آمد و بسيار زيبا و آراسته بود. به من لبخندى زد و گفت: حاضر به آمدن هستى؟ گفتم: آرى! بعداً اميرالمؤ منين عليه السلام تشريف آوردند و با من بسيار ملاطفت و مهربانى نمودند و به من فرمودند: من مى خواهم بروم نجف. مى خواهى با هم به نجف برويم؟ گفتم: بلى! خيلى دوست دارم با شما به نجف بيايم. من برخاستم. لباس خود را پوشيدم و آماده شدم كه با آن حضرت به نجف اشرف برويم. همينكه خواستم با آن حضرت از اطاق خارج شوم ديدم كه آقا امام زمان (عج) آمدند و تو هم دامان امام زمان (عج) را گرفته اى. حضرت امام زمان (عج) به آقا اميرالمؤ منان عليه السلام فرمودند: اين بنده به ما متوسّل شده، حاجتش را برآوريد! حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام سر مبارك را پايين انداخته و به عزرائيل فرمودند: به تقاضاى مرد مؤ من كه متوسّل به فرزند ما شده است برو تا موقع معيّن! و آنگاه اميرالمؤ منين عليه السلام از من خداحافظى كردند و رفتند. چرا نگذاشتى بروم؟ (۶۳) از علماء ✍محمدتقی صرفی پور https://eitaa.com/zandahlm1357
آیت الله سعادت پرور ره: خداوند متعال نمى‌‏خواهد زندگى را بر بندگان سخت بگيرد و آن‏ها را در تنگنا قرار دهد و در گرفتاری ‌ها‌ و ناچارى‏‌ها‌ ‌بيندازد يا به آنچه در محدوده توانايى‏شان نيست تكليف كند 🔻بلكه تمام نعمت‏‌هاى دنيا را براى آن‏ها خلق فرموده تا طبق مقررات دينى از آن‌‏ها بهره‌‏مند شوند و به زندگى ادامه دهند و بتوانند به كمال والاى انسانى كه شايسته آن‏هاست و انسان براى آن خلق شده است- كه همان عبوديت از سر شناخت و معرفت است- برسند. 🔻بنابراين اگر اندوختن خوراكى‌‏ها و شيرين و ترش زندگى، مانع از پرداختن به هدف خلفت باشد- كه غالباً همين‏طور است- بايد به دنيا و نيازهاى دنيوى در حدّ اعتدال و ميانه‏‌روى بسنده كرد.
سؤال از مقام علمی عمر و جواب آن نواب- امروز صبح جمعی در منزل بنده بودند تمام مجلس ذکر خیر جنابعالی بود در اطراف مذاکرات شبها گفتگو می‌شد روزنامه‌ها و مجلات خوانده می‌شد و در اطراف بیانات طرفین بحث می‌نمودیم یکی از بنده زاده‌ها (عبد العزیز) که در کالج و اسکول [۱] اسلامی تحصیل می‌نماید بمن گفت که چند روز قبل در کلاس درس استاد معظم ما ضمن گفتار خود بمناسبتی گفتند یکی از فقهاء بزرگ صدر اسلام در مدینه منوره خلیفۀ ثانی عمر بن الخطاب رضی اللّه عنه بوده که احاطۀ کاملی بر قرآن و آیات شریفه و معانی و مسائل علمی و فقهی اسلام داشته و میان چند نفر از فقهاء مانند علی بن أبی طالب کرم اللّه وجهه و عبد اللّه بن مسعود و عبد اللّه بن عباس و عکرمه و زید بن ثابت و غیرهم رضی اللّه عنهم خلیفه عمر رضی اللّه عنه برجسته تر وافقه از همه بوده حتی علی بن أبی طالب کرم اللّه وجهه که از همه صحابه در مسائل علمی و مباحث فقهی مقدم بوده گاهی در مشکلات فقهیّه و حقوق مسلمین معطل می‌ماند بخلیفۀ ثانی عمر رضی اللّه عنه مراجعه می‌کرد و استمداد از فطانت و علم و دانش خلیفه می نمود خلیفه هم حلّ مشکلات علمیه و مسائل فقهیه علی را می‌نمود؟!!؟. اهل مجلس همه تصدیق نمودند که حقا همین قسم بوده زیرا علماء ما بیان نموده اند که خلیفه عمر نادرۀ زمان در مراتب علم و عمل بوده. بنده چون در امر دین و تاریخ اطلاعات کامل نداشتم سکوت اختیار نمودم بالاخره بآقایان دوستان مخصوصا به بنده زاده وعده دادم که امشب قبل از شروع بصحبت این موضوع را مطرح می‌کنم چون علمای فریقین حاضرند لا بد حلّ این مطلب بزرگ می‌شود تا مقامات علمی صحابه در نزد ما معلوم شود لذا جسارت ورزیده متمنی است صحت و سقم مطلب را مورد بحث قرار دهید تا مورد استفاده عموم قرار گیرد و پی بأرزش علمی هر یک از صحابه ببریم و بدانیم کدامیک از صحابه تقدم علمی داشته اند بنده زاده و دوستان هم برای أخذ نتیجه شرفیاب اند امید است ما را مستفیض فرمائید که مخصوصا بنده زاده اگر متزلزل است ثابت گردد. داعی- (رو بجناب یوسف علی شاه که از محترمین فضلاء شیعه و در همان اسکول معلم تاریخ و جغرافیا و زبان انگلیسی بودند نموده سؤال نمودم آیا چنین است ایشان فرمودند نمی دانم کدام معلم بوده و چگونه مذاکره نموده است). داعی- خیلی محل تعجب است از گویندۀ این حرف هر که بوده که از کجا این حرفها را آورده، در کلمات و گفتار عوام افراط و تفریطها بسیار است ولی معلم بایستی گفتارش منطبق با علم و منطق باشد ولی این معلم بی علم افراطی هر که بوده ادعائی نموده که احدی از علمای خودتان هم چنین ادعائی ننموده اند و اگر نفرات متعصّبی مانند ابن حزم ظاهری و امثال آن چنین نظری بکار برده مورد تخطئه اکابر علمای خودتان قرار گرفته و علاوه این تعریف بما لا یرضی صاحبه می‌باشد که قطعا خود خلیفه عمر هم چنین ادعائی را ننموده و در هیچ کتابی از علمای شما ابراز چنین عقیده ای نشده هر محدث و مورخی که در اطراف ترجمه حالات خلیفه ثانی عمر بن الخطاب نگارشاتی نموده موضوع فطانت و هوش و شدت عمل و سیاستمداری خلیفه را مورد بحث قرار داده و از موضوع علمی خلیفه در کتب خودتان ابدا بحث و بیانی نشده علی القاعده أبوابی که در ترجمۀ حالات خلیفه آورده اند بایستی بابی در علم ایشان ذکر نموده باشند و حال آنکه خلاف این قول در کتب فریقین صراحت کامل دارد که خلیفه عمر از احاطه بر مسائل علمیه و مدارج فقهیه عاری و در مواقع احتیاج و پیش آمدها دست بدامان علی علیه السّلام و عبد اللّه بن مسعود و دیگران از فقهای مدینه می‌شده است. مخصوصا ابن ابی الحدید آورده که عبد اللّه بن مسعود از فقهای مدینه بود و خلیفه عمر اصراری داشت که عبد اللّه همیشه با او باشد تا در مواقع لزوم و پیش آمدها و سؤالهای فقهی که از او می‌نمایند عبد اللّه جواب بدهد. شیخ- (با رنگ پریده و عصبانی) در کجا و کدام کتاب نوشته شده که خلیفه ثانی عمر رضی اللّه عنه از علم فقه و مسائل شرعیّه که اساس دین است بی بهره بوده. ---------- [۱]: ۱) کالج و اسکول اسلامی مؤسسۀ جدید البناء فرهنگی است در خارج شهر پیشاور که در سال ۱۳۳۰ قمری ساخته شده و تأسیس آن بهمت والای نواب صاحب زاده عبد القیوم خان که از محترمین رجال اهل تسنن بوده ساخته شده است و تقریبا ده لک روپیه (که هر لک صد هزار روپیه باشد) خرج آن بنای عالی شده است و فقط اختصاص بدانش آموزان شب خواب دارد متجاوز از پانصد دانش آموز از کلاسهای ابتدائی تا کلاسهای عالی در آن کالج و اسکول مشغول تحصیل اند مخصوصا علوم عالیه دکترا و فلسفه در آنجا تدریس می‌شود و مسجد بزرگی در وسط آن کالج بنا شده که عموم محصلین اسلامی بایستی پنج وقت نمازهای یومیه را در آن مسجد بجماعت اداء نمایند.
و در قسمت شمالی آن بنا سالن بسیار بزرگی برای سخنرانی‌های علمی و دینی آماده است و هفتۀ یک روز جزء برنامه تدریسی حتما در آن سالن سخنرانی می‌شود و جمیع اساتید و دانش آموزان از کلاس شش ببالا دارای هر دین و مذهبی هستند بایستی در آن سالن حاضر شوند و مستمع سخن سخن رانی گردند چنانچه از داعی هم تقاضا نمودند روزی که برای بازدید آن کالج و اسکول اسلامی رفته بودیم قریب یک ساعت در حضور قریب چهار صد محصل و اساتید و معلمین دانشمند و کارکنان آن دستگاه با عظمت در اطراف ملازمت علم و دین بیانات مؤثر نمودیم و در دفتر یادداشتی که در کتابخانه بزرگ کالج بود شرحی نوشته و از خود بیادگار گذاردیم داعی- اولا تمنا می‌نمایم ملایم باشید عصبانی و تند نشوید ده شب هر نوع سخنی گفتید صراحة و کنایة اهانتها نمودید مشرک و کافر و اهل بدعت بما گفتید ابدا از جا در نرفتم عصبانی و تند نشدم با دلیل و برهان اهانتهای شما را برگرداندم و جامعه شیعیان را تبرئه نمودم شما هم اگر جواب منطقی دارید بدهید و داعی را ساکت نمائید. هر إنسان عالم عاقل منصف در مقابل دلیل و برهان باید لجاجت نکند بلکه تسلیم شود نه آنکه عصبانی و تند شود چه آنکه عصبانیت موجب خنده و مضحکۀ بیگانگان می‌گردد. ثانیا مغلطه فرمودید داعی نگفتم خلیفه بی بهره بوده بلکه عرض کردم احاطه بر مسائل فقهیه علمیه نداشته این هم فقط ادعا نیست، بلکه می‌گویم و می‌آیمش از عهده برون. شیخ- دلیل شما بر این معنی چیست که خلیفه عمر رضی اللّه عنه در مسائل فقهیه و احکام دین کند بوده. داعی- دلیل ما اخبار بسیاری است که در کتب معتبره ما و شما نقل شده و مورخین بزرگ خودتان ثبت نموده اند بعلاوه اقرارهای مکرری که خود خلیفه در این موضوعات نموده است. شیخ- اگر از آن اخبار در نظر دارید برای روشن شدن مطلب بیان فرمائید داعی- چند خبری که الحال در نظر دارم بعرضتان می‌رسانم قضاوت منصفانه را بفکر صائب خود آقایان محترم می‌گذارم. پیشاور.... https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@shervamusiqiirani-2 - ساز و آواز.mp3
2.6M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 وه چه بی‌رنگ و بی‌نشان که منم کی ببینم مرا چنان که منم گفتی اسرار در میان آور کو میان اندر این میان که منم کی شود این روان من ساکن این چنین ساکن روان که منم بحر من غرقه گشت هم در خویش بوالعجب بحر بی‌کران که منم این جهان و آن جهان مرا مطلب کاین دو گم شد در آن جهان که منم گفتم ای جان تو عین مایی گفت عین چه بود در این عیان که منم گفتم آنی بگفت‌های خموش در زبان نامده‌ست آن که منم گفتم اندر زبان چو درنامد اینت گویای بی‌زبان که منم شمس تبریز را چو دیدم من نادره بحر و گنج و کان که منم 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🆔@zandahlm1357
تنبلی و بی حوصلگی 31.mp3
10.85M
۳۱ 🎤 🔍 حقیقت جاودانه ی خودت رو بشناس؛ این شناخت، چنان قدرت با عظمتی به روحِت میده که تو رو از تنبلی و بی حوصلگی دور میکنه!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 معنای زندگی قسمت پنجم 🔹تنها راهش اینه..باید اهلی بشی!... 🔹کلمه‌ها بی‌معنا که باشن به هیـــــــچ دردی نمیخورن..! 🔹وقتی دنیای آدم‌ها سرد و بی‌روح شد 📚 🔻اگه بنظرت برای دیگران هم مفیده، براشون بفرست🔻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خودی ها شامه تون را قوی کنید نیاز نداریم بقیه این کلیپ را ببینند.فقط خودی ها ببینند 👌✌️😊 ارسالی از مخاطب