آیا میدانید؟ https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃

ساخت کلیسای 800 ساله نوتردام در پاریس که بخش بزرگی از آن در اثر آتش‌سوزی تخریب شد، از سال 1163 میلادی آغاز شده بود و با تلاش هزار کارگر پس از 182 سال تکمیل شده بود! این کلیسا بخشی از تاریخ فرانسه بود و از مهم‌ترین رویدادهای آن تاجگذاری ناپلئون بناپارت در این کلیسا بود. سقف این کلیسا که دیروز فرو ریخت از چوب بیش از 5000 هزار درخت بلوط ساخته شده بود https://eitaa.com/zandahlm1357

بزرگترین قحطی تاریخ ایران در سال 1296 رخ داد که طی آن 10 میلیون ایرانی از دنیا رفتند! روایتی مشهور میگوید که احتکار منابع غذایی کشور توسط سربازان انگلیسی عامل اصلی قحطی بود! https://eitaa.com/zandahlm1357

در این تصویر سه برنده جایزه نوبل را مشاهده میکنید ؛ ماری کوری ( نوبل شیمی و فیزیک ) ، پیری کوری ( نوبل فیزیک‌) و دخترشان ایرن ژولیت کوری ( نوبل شیمی ) خانوادت ای با بیشترین برنده نوبل در تاریخ ! ژن خوب اینه، نه آقا‌زاده‌های مفتخور https://eitaa.com/zandahlm1357

شاید باور نکردنی باشد ولی طولانی ترین نام انسانی در طول تاریخ مربوط به مردی امریکایی ملقب به Hubert Blaine با اسم کامل 666 حرفی بود،نام کامل او را در تصویر ببینید! https://eitaa.com/zandahlm1357

بدشانس‌ترین فرد تاریخ باستان‌شناسان اسکلت مردی رو پیدا کردن که 2000 سال پیش از فوران آتشفشان در پمپئی ایتالیا جون سالم به در برده اما تکه سنگ بزرگی روش افتاده و کشته شده! https://eitaa.com/zandahlm1357

ثروتمندترین فرد تمام تاریخ "مانسا موسی" امپراتور مالی بود که در قرن 14 می‌زیسته و بزرگ‌ترین تولید کننده طلا بود،او در راه سفر خود به مکه 14 هزار کیلو طلا را به فقرای کشورهای مختلف بخشید. https://eitaa.com/zandahlm1357

هرشب انس با قران ..... https://eitaa.com/zandahlm1357

#لالایی_خدا ۶۴ #سوره_بقره آیات ۱۷۰ - ۱۷۱ #محسن_عباسی_ولدی #قصه

داستان شب https://eitaa.com/zandahlm1357

💠#قسمت_سی_و_دوم داستان جذاب و واقعی ✅🌹 #قیمت_خدا 🌹✅ : حلال در رو بست و اومد تو ... وارد حال که شد چشمش به آرتا افتاد ... جلوی شومینه، نشسته بود بازی می کرد ...  - خوبه شبیه تو شده، نه اون شوهر عوضیت ... مادرم با دلخوری اومد سمت ما ...  - این تمام احساستت بعد از سه سال ندیدن دخترته؟ ... خوبه هر بار که زنگ می زد خودت باهاش حرف نمی زدی ... اون وقت شکایت هم می کنی ... تا زمان شام، نشسته بود روی مبل و مثلا داشت روزنامه می خوند ... اما تمام حواسم بهش بود ... چشمش دنبال آرتا می دوید ... هر طرف که اون می رفت، حواسش همون جا بود ... میز رو چیدیم ... پرده ها رو کشیدم و حجابم رو برداشتم ...  - کی برمی گردی؟ ... مادرم بدجور عصبانی شد ...  - واقعا که ... هنوز دو ساعت نیست دیدیش ... - هیچ وقت ... مادرم با تعجب چرخید سمت من ... همین طور که می نشستم،گفتم ... - نیومدم که برگردم ... پاهاش سست شد ... نشست روی صندلی ...  - منظورت چیه آنیتا؟ ... چه اتفاقی افتاده؟ ... نمی دونستم چی باید بگم ... اون هم موقع شام و سر میز ... بی توجه به سوال، خندیدم و گفتم ...  - راستی توی غذای من، گوشت نزنید ... گوشت باید ذبح اسلامی باشه ... بعید می دونم اینجا گوشت حلال گیر بیاد... پدرم همین طور که داشت غذا می کشید ... سرش رو آورد و بالا و توی چشم هام خیره شد ...  - همین که روش آرم مسلمون ها باشه می تونی بخوری؟... از سوالش جا خوردم ... با سر تایید کردم ... - هفته دیگه دارم میرم هامبورگ ... اونجا مسلمون زیاد داره ... و مادرم با چشم های متعجب، فقط به ما نگاه می کرد ... ⬅️ادامه دارد... https://eitaa.com/zandahlm1357 🌹 🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 ✨🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹

واحد اندازه گیری انسانیت : دست‌هایی است که گرفتیم گره‌های است که از مشکلات دیگران باز کردیم دل‌هایی که به دست آوردیم و اشک‌هایی که به لبخند نشاندیم. https://eitaa.com/zandahlm1357