eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
55.4هزار عکس
41.1هزار ویدیو
1.8هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
1.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه ایده جذابی👏 🔘بدل‌های شهیدان حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس در حال خدمت به زائران اباعبدالله در پیاده روی اربعین 📌 خبر ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
716.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔵 وزارت بهداشت لبنان: در حمله پهپادی رژیم صهیونیستی به خودرویی در جنوب لبنان یک نفر به شهادت رسید ‌ 📌 📌 خبر ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
3.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️پایان کار باند مخوف سرقت منازل 🔹️۵نفر از سارقان سریالی باند ۶ نفره در دام پلیس افتادند. 🔹️این سارقان با ورود به منازل و استفاده از اسلحه گرم اقدام به سرقت میکردند. 📌 خبر ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
🔵 اسرائیل کشف اجساد ۶ اسیر خود در غزه شد 🔹تلویزیون رژیم صهیونیستی مدعی شد که نیروهای ارتش این رژیم و شاباک دیشب توانستند اجساد ۶ اسیر اسرائیلی را از نوار غزه خارج کنند. ‌ 📌 📌 خبر ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
12.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺لحظه ی ترور یک صهیونیست در ترکیه 📌 خبر ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
♨️ انهدام تیم جاسوسی موساد در سوریه 🔹روز های گذشته سازمان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یک تیم جاسوسی موساد که وظیفه شناسایی و انتقال مختصات اقامتی فرماندهان مقاومت را برعهده داشتند در سوریه منهدم کرد 🔹این اقدام قطعا یکی از گام های موثر برای زمینه سازی عملیات اصلی خواهد بود و چشم های رژیم صهیونیستی در سوریه را کور خواهد کرد. 📌 خبر ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
🔵 تکذیب ورود بیمار مبتلا به «آبله میمونی» به ایران دبیر کمیته بهداشت و درمان سیستان و بلوچستان: 🔺با نظارت دائم و تلاش‌های شبانه‌روزی تیم‌های بیماریابی حوزه بهداشت، تاکنون هیــــچ موردی از ورود بیمار و زائر مبتلا به آبله میمونی از طریق مرزهای جنوب شرقی گزارش نشده است. 🔺از روز گذشته برخی اخبار مبنی بر ورود زائران پاکستانی مبتلا به ویروس آبله میمونی در فضای مجازی منتشر شد که صحت نـــــداشته و تنها سه نفر مشکوک به این بیماری بوده اند که در ورودی مرز توسط همکاران ما شناسایی و اجازه تردد به داخل کشور به آنها داده نشد. 🔺از این سه نفر و برخی از همراهان آنها تست‌های لازم گرفته و در آزمایشگاه مرجع سلامت آزمایش‌های لازم انجام و سپس توسط متخصصین عفونی نیز مورد ارزیابی و بررسی قرار گرفت. 📌 📌 خبر ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
🔵 ایلان ماسک پست دولتی پیشنهادی ترامپ را پذیرفت 🔹ایلان ماسک با انتشار پستی در پلتفرم ایکس که نوشته بود: "من حاضرم خدمت کنم"، پیشنهاد پست کابینه ترامپ را در صورت انتخاب شدن در انتخابات پذیرفت. 📌 خبر ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
23.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حاج صادق آهنگران ای آنکه دل به عشق تو شد مبتلا حسین از توس جاده ای ست سوی کربلا حسین... بدرقه کاروان خدام آستان قدس رضوی در آستانه اعزام به پیاده روی اربعین حسینی مشهد مقدس ماه صفر سال ۱۳۹۵ شعر: محمد زمان گلدسته ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
🍂 🔻 ۲۰۱ خاطرات سردار گرجی‌زاده بقلم، دکتر مهدی بهداروند صبح چهارم آذر ماه ۱۳۶۸ بود. زندانبان جدیدی آمد، ما را از سلول‌ها بیرون کشید و گفت: «از امروز من زندانبان جدیدم. حواستان را جمع کنید؛ کار خلافی انجام ندهید که من اهل گذشت نیستم.» پرسیدم: «خوب، اول بگو اسمت چیست؟» نگاهی به من کرد و گفت: «اول بگو اسم خودت چیست؟» - من علی عبدالکریمم. - پس تو ابوحسینی " (در عراق به احترام نام حضرت علی، افرادی که نامشان على باشد را ابوحسين خطاب می کنند.) - نگفتی اسم تو چیست. - من عريف حسین، اهل بصره و شیعه ام. خوب به قیافه اش نگاه کردم؛ چاق و چله و قدبلند بود. ناخودآگاه خندیدم. اکبر آرام گفت: «باز یاد چه افتاده ای که می‌خندیدی؟ برایمان شر درست نکن!» - یادگروهبان گارسیا که همیشه زورو قالش می گذاشت و فرار می کرد. - بابا، تو دنبال شر می‌گردی. نخند. اگر بفهمد همین روز اول حال ما را می گیرد. وقتی به او خیره شدم یادم آمد قبلا او را دیده ام. خوب که فکر کردم یادم آمد روز اولی که ما را وارد زندان الرشید کردند جزء افرادی بود که تونل مرگ تشکیل داده بود و ما را با شلاق و کابل می زد. تا این قصه یادم آمد، گویی دردهای آن روز که در تونل گیر کرده بودم و به کندی راه می رفتم برایم تازه شد. آن روز عريف حسین با یک دسته کلید و لباس نظامی با ما حرف می زد و از قوانین و مقررات زندان می گفت. جثه قوی ای داشت و به قول معروف سعی می کرد روز اول زهر چشم بگیرد. شاید نیم ساعتی رجز خواند و در آخر گفت: «به سلول‌هایتان برگردید» وقتی به سلول برگشتیم، به بچه ها گفتم: «به نظرتان این عريف واقعا آدم خشن و بداخلاقی است یا فیلم بازی می‌کند؟» عباس گفت: «از قیافه اش بدم آمد. حالا ظاهرش این است یا باطنش فرقی نمی‌کند.» صبح روز بعد عريف در سلول ها را یکی یکی باز کرد و گفت: مرافق.(دستشویی)» شب احتیاج به دستشویی داشتم ولی راهی غیر از تحمل نبود. تا در سلول باز شد دویدم به طرف دستشویی و بعد از اینکه کارم را انجام دادم بیرون رفتم و همراه بچه ها در راهرو قدم زدم. هنوز پنج دقیقه ای از قدم زدن ما نگذشته بود که صدای بد و بیراه گفتن عریف حسین بلند شد. پشت سر هم فحش میداد. چون شخصیت او هنوز برایمان جا نیفتاده بود، مصلحت در صبر کردن بود. مجبور بودیم خودمان را به کری بزنیم و حرف های او را نشنیده بگیریم. عريف هر روز فحاشی را بیشتر می‌کرد و هیچ کس هم جلودارش نبود. یک روز صبح بعد از نماز، به بچه ها گفتم: «این عريف حسین اگر بخواهد همین طور فحش بدهد و اسب بی ادبی اش را بتازاند، کار ما خراب است. باید هر طور شده باد غروش را خالی کنیم وگرنه روزگارمان سیاه است.» اکبر گفت: «یا علی، انگار داری حکم جنگ میدهی! چه خبر شده؟ نکند می خواهی بگویی مقابله به مثل کنیم؟ اگر این طور است، من که نیستم. او آدم دیوانه ای است و همه ما را می کشد و یک لیوان آب هم بالایش می خورد.» - می‌گویم به هر حال باید یک طوری جلوی این کار او را بگیریم. - چه کار کنیم؟ - چه می دانم. فکرهایمان را روی هم بریزیم ببینیم چه کنیم بهتر است. عباس گفت: «بچه ها خدا شاهد است وقتی حرف های رکیک او را می شنوم انگار سم به خوردم می‌دهند.» قرار شد هر کس برای مهار عريف فکر و طرحی ارائه بدهد. همراه باشید ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357