eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.5هزار عکس
36.2هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
صفحه حجاب... .... https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مبلغ حجاب و عفاف: شهروند آمریکایی به من گفت آزادی ما به نفع زن نبوده، به نفع بی بند و باری‌های مرد بوده وماجرای اعتراض بانوی بدحجاب نسبت به زنان بدحجاب‌تر دیگری که در معرض دید شوهرش قرار گرفتند! https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ استاد رائفی پور 🔮 « حجاب؛ محدودیت یا مصونیت؟! https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کلیپ تصویری 🍃مرحوم آقا مرتضی تهرانی: همسایه حضرت امیر می‌گوید من در هفت سال که همسایه ایشان بودم یکبار هم اندام حضرت زینب را حتی با چادر ندیدم... https://eitaa.com/zandahlm1357
داستان شب https://eitaa.com/zandahlm1357
...: 《 》 💛قسمت سیزدهم کمی از مدرسه گذشت و کم کم بهش عادت کردم از قضا شاگرد اول کلاس بودم چون بابا توخونه باهام کار می‌کرد و خودمم تواناییش رو داشتم اما عجیب شلوغ کاری می‌کردم تو مدرسه؛ مثل اینکه تمام نداشته‌هام رو، رو سر معلم و معاونِ مدرسه خالی می‌کردم اما چون اکثرا بابا رو می‌شناختن و بچه بی ادبی نبودم، زیاد ایراد نمی‌گرفتن و اتفاقا معلمم خیلی دوستم داشت خانم احمدی عزیز معلم کلاس اولم، که هیچ‌وقت یاد و خاطره‌اش فراموش نمیشه بخاطر مهربانی ها و محبت هاش؛ الله حفظش کنه هر جایی که هست و سالم و سرحال باشن اللهم آمین🌹 🔹هر ماه بر می‌گشتیم خونه پدربزرگ و فرشته رو می‌دیدیم تنها روزایی که برمی‌گشتیم پیش فرشته برای من لذت بخش بود ☺از بس ناز و خوشکل شده بود که دلم نمی‌اومد یه دقیقه هم از خودم دورش کنم وقت برگشتنم کلی دلم پر می‌شد و دزدکی گریه می‌کردم از این طرفم من و بابا بودیم و بابا دوست نداشت زیاد مزاحم عمه اینا بشیم و به همین خاطر خونه خودمون بودیم اکثرا خودش غذا می‌پخت و همه کار می‌کرد هفته‌ای یه روز دختر عمه هام میومدن خونه رو تمیز می‌کردن و گاها هم غذایی می‌پختن و روزگار سختی داشتم شب‌های طولانی پاییز رو تنهای تنها می‌نشستیم تو خونه 😔بابا خسته بود و می‌خوابید منم با تلویزیون و با کتابام خودم رو سرگرم می‌کردم علاقه ی زیادی هم به تلویزیون نداشتم اما از هیچی بهتر بود باز این تنهایی خیلی جای شکر داشت ترس و وحشت داشتم از وقتایی که بابا درس نشونم می‌داد؛ خیلی عصبانی بود ازش وحشت می‌کردم 😔سر همه چیز عصبانی میشد و کتکم میزد و احساس می‌کردم تنهایی و بی خانمانی و فشار روحیش بیشتر باعث شده بود که اون مدت به این درجه از عصبانیت برسه اگه کلمه ای رو بلد نبودم یا دیر جواب می دادم چنان مشت می‌کوبید که تمام بدنم کبود شده بود 😔خودشم درجا پشیمون میشد و آشتیم می‌داد اما چه سود؟ وقتی که تنها کسم باباگ بود و الان ازش بی نهایت می‌ترسیدم طوری که دخترعمه‌های هم سن خودم، به این روش منو می‌ترسوندن و ازم کار می‌کشیدن و پولام رو برای خودشون دزدکی خرج می‌کردن، الکی می‌گفتن دایی اومد دایی اومد که ترس و لرز و رنگ پریدگی منو ببینن و مسخره‌ام کنن بابا خیلی دوستم داشت و برای موفقیتم تلاش می‌کرد، اما دست خودش نبود این عصبانیت و منو حسابی ترسونده بود از خودش 😔شبا چون تنها بودیم و کسی نبود جلوش رو بگیره موقع کتک واسه همین ضربه‌های زیادی بهم وارد شد که الانم اثارشون مونده تاحدی یه بار سر اینکه اشتها نداشتم غذا بخورم چنان بهم سیلی زد که کل صورتم خون شد و جای تک تک انگشتاش رو صورتم موند و فرداش با همون وضع رفتم مدرسه 😔به معلمم گفتم از درخت افتادم اما چون بلد نبودم دروغ بگم فهمیده بودن کار کتکه؛ بابا رو صدا کردن مدرسه اما نرفت؛ تو خونه خیلی خودش رو سرزنش می‌کرد و همش می‌گفت الهی دستام بشکنه و خورد بشه خانم احمدی؛ معلمم دست بردار نشد و بابا رو دعوت کرد خونه شون منم باهاش رفتم ، اونجا اینقد گریه کرد گفت چطور دلت اومده این کارو با فردوس بکنی؟؟؟ بابا حرفی برای گفتن نداشت چشماش پر از اشک شد و گفت من دیوانه‌م میدونم از اون شب به بعد تا یک ماه بابا اصلا درس نشونم نداد کمی حالم بهتر شد اما سبحان الله با این اوصافی که گفتم دغدغه ی من این بار شده بود بابام ناراحت وضع خودم نبودم که چقد زیر شکنجه ام و همه از آشوب خانوادگیم خبر دار شدن شبها زیر پتو بغض می‌کردم در حد خفگی و غصه ی این تو دلم بود که چرا بابا رو صدا زدن مدرسه؟ و چرا رفت خونه معلمم و اصلا چرا این وضع زندگیشه؟! یه نگرانی دیگه هم داشتم نگران بودم بابا بره جهنم به خاطر کتکهاش نمی‌دونم چرا همیشه تو فکر این بودم می‌گفتم کاش چیزی اختراع میشد وصل می‌کردم به بابا که گناهاش پاک بشه یهویی 🔹الان میدونم اون چیز استغفاره الحمدلله که الله متعال به طاعت خودش رهنمونمون کرد 💛 ادامه دارد.... https://eitaa.com/zandahlm1357
#حدیث_روز 💎امام على عليه السلام: كسى كه متكبّر باشد، از نابودى در امان نيست⚠️ ⚠️مَن كانَ مُتَكبِّرا لم يَعدِمِ التَّلَفَ⚠️ 📚ميزان الحكمه جلد10 صفحه 23 ┅✿❀🍃☆♡☆🍃❀✿┅ The best of you is the one who treats most moderately and behaves most graciously (and honorably) with his wife 💎حضرت زهرا س بهترين شما کسی است که نرم‌خو‌ تر باشد و بیش از دیگران زن خود را تکریم کند. ‌‌ ┅✿❀🍃☆♡☆🍃❀✿┅ https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🍃🌺 🍃قُلْ لَا يَسْتَوِي الْخَبِيثُ وَالطَّيِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ 🍃 💞بگو: ناپاک و پاک یکسان نیستند؛ 💞هر چند فراوانی ناپاک ها تو را به شگفت آورد. 💞پس ای صاحبان خرد! از خدا پروا کنید تا رستگار شوید. 🌺🍃🌺 🌺سوره مائده 🍃 آیه 100🌺 https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تلاوتی ناب از استاد محمدالیثی آیه ۲۶ سوره اسراء(وَآتِ ذَا الْقُرْبَىٰ حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا حق خويشاوند را به او بده و مستمند و در راه‌مانده را [دستگيرى كن‌] و ولخرجى و اسراف مكن.) https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا