eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.8هزار عکس
34.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
02. Track 2.mp3
5.06M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 پیدا شدم پیدا شدم پیدای ناپیدا شدم شیدا شیدا شیدا شدم شیدا شدم شیدا شدم من او بدم من او شدم با او بدم بی او شدم در عشق او چون او شدم زین رو چنین بی سو شدم 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح دعای ابوحمزه 1.MP3
3.97M
💠 سلسله مباحث 🎼 جلسه 1 🎤 با توضیحات از اساتید مهدویت ✳️ از مبلغین و سخنرانان خواهش می شود این مباحث را در بین مردم بگویند تا مردم بیشتر با این دعای مهم آشنا شوند.
شرح دعای ابوحمزه 2.MP3
2.39M
💠 سلسله مباحث 🎼 جلسه 2 🎤 با توضیحات از اساتید مهدویت ✳️ از مبلغین و سخنرانان خواهش می شود این مباحث را در بین مردم بگویند تا مردم بیشتر با این دعای مهم آشنا شوند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
الثّالِثة: «مُناجات الخآئِفينَ»🌹 سوم: مناجات خائفان🌹 بسم الله الرّحمن الرّحیم بنام خداى بخشاينده مهربان اِلهى اَتَراكَ بَعْدَ الْأيمانِ بِكَ تُعَذِّبُنى، اَمْ بَعْدَ حُبّى اِيَّاكَ تُبَعِّدُنى، اَمْ خدايا آيا چنان مىبينى كه پس از ايمان آوردنم به تو مرا عذاب كنى يا پس از دوستيم به تو مرا از خود دور مَعَ رَجآئى لِرَحْمَتِكَ وَصَفْحِكَ تَحْرِمُنى، اَمْ مَعَ اسْتِجارَتى بِعَفْوِكَ كنى يا با اميدى كه به رحمت و چشمپوشيت دارم محرومم سازى يا با پناه آوردنم به عفو و گذشتت تُسْلِمُنى، حاشا لِوَجْهِكَ الْكَريمِ اَنْ تُخَيِّبَنى، لَيْتَ شِعْرى اَلِلشَّقآءِ مرا بدست دوزخ سپارى؟ هرگز! از ذات بزرگوار تو دور است كه محرومم كنى، اى كاش مىدانستم كه آيا مادرم مرا وَلَدَتْنى اُمّى اَمْ لِلْعَنآءِ رَبَّتْنى، فَلَيْتَها لَمْ تَلِدْنى وَلَمْ تُرَبِّنى، وَلَيْتَنى براى بدبختى زائيده يا براى رنج و مشقت مرا پروريده؟ كاش مرا نزائيده و بزرگ نكرده بود عَلِمْتُ اَمِنْ اَهْلِ السَّعادَةِ جَعَلْتَنى، وَبِقُرْبِكَ وَجِوارِكَ خَصَصْتَنى، و كاش مىدانستم اى خدا كه آيا مرا از اهل سعادت قرارم داده و به مقام قرب و جوار خويش مخصوصم گرداندهاى فَتَقَِرَّ بِذلِكَ عَيْنى، وَتَطْمَئِنَّ لَهُ نَفْسى، اِلهى هَلْ تُسَوِّدُ وُجُوهاً خَرَّتْ تا چشمم بدين سبب روشن گشته و دلم مطمئن گردد خدايا آيا براستى سياه كنى چهرههايى را كه در ساجِدةً لِعَظَمَتِكَ، اَوْ تُخْرِسُ اَلْسِنَةً نَطَقَتْ بِالثَّنآءِ عَلى مَجْدِكَ برابر عظمتت به خاك افتاده يا لال كنى زبانهايى را كه به ثناگويى درباره مجد وَجَلالَتِكَ، اَوْ تَطْبَعُ عَلى قُلُوبٍ انْطَوَتْ عَلى مَحَبَّتِكَ، اَوْ تُصِمُ و شوكتت گويا شده يا مُهر زنى بر دلهايى كه دوستى تو را در بردارد يا كَر كنى اَسْماعاً تَلَذَّذَتْ بِسَماعِ ذِكْرِكَ فى اِرادَتِكَ، اَوْ تَغُلُّ اَكُفّاً رَفَعَتْهَا گوشهايى را كه به شنيدن ذكرت در ارادت ورزى به تو لذت برند يا ببندى به زنجير كيفر دستهايى را الْأمالُ اِلَيْكَ رَجآءَ رَاْفَتِكَ، اَوْ تُعاقِبُ اَبْداناً عَمِلَتْ بِطاعَتِكَ حَتّى كه آمال و آرزوها به اميد مِهرت آنها را به سوى تو بلند كرده يا كيفر كنى بدنهايى را كه در طاعتت كار كرده تا نَحِلَتْ فى مُجاهَدَتِكَ، اَوْ تُعَذِّبُ اَرْجُلاً سَعَتْ فى عِبادَتِكَ، اِلهى لا به جايى كه در راه كوشش براى تو نزار گشته يا شكنجه دهى پاهايى را كه در پرستشت راه يافته خدايا تُغْلِقْ عَلى مُوَحِّديكَ اَبْوابَ رَحْمَتِكَ، وَلا تَحْجُبْ مُشْتاقيكَ عَنِ درهاى رحمتت را به روى يكتا پرستانت مبند و مشتاقانت را از النَّظَرِ اِلى جَميلِ رُؤْيَتِكَ، اِلهى نَفْسٌ اَعْزَزْتَها بِتَوْحيدِكَ كَيْفَ مشاهده جمال ديدارت محروم مكن خدايا نفسى را كه به وسيله توحيد و يگانه پرستيت عزيز داشتهاى چگونه تُذِلُّها بِمَهانَةِ هِجْرانِكَ، وَضَميرٌ انْعَقَدَ عَلى مَوَدَّتِكَ، كَيْفَ تُحْرِقُهُ به خوارى هجرانت پست كنى و نهادى را كه با دوستى تو پيوند شده چگونه به بِحَرارَةِ نيرانِكَ، اِلهى اَجِرْنى مِنْ اَليمِ غَضَبِكَ، وَعَظيمِ سَخَطِكَ، يا حرارت آتشت بسوزانى خدايا پناهم ده از خشم دردناك و غضب بزرگت اى حَنَّانُ يا مَنَّانُ، يا رَحيمُ يا رَحْمنُ، يا جَبَّارُ يا قَهَّارُ، يا غَفَّارُ يا سَتَّارُ، مِهرورز اى پربخشش اى مهربان اى بخشاينده اى داراى بزرگى و عظمت اى به قهر گيرنده اى پردهپوش نَجِّنى بِرَحْمَتِكَ مَنْ عَذابِ النَّارِ وَفَضيحَةِ الْعارِ اِذَاامْتازَ الْأَخْيارُ نجاتم ده به رحمت خود از عذاب دوزخ و رسوايى ننگ (يا برهنگى) در آن هنگام كه نيكان مِنَ الْأَشْرارِ، وَحالَتِ الْأَحْوالُ وَهالَتِ الْأَهْوالُ، وَقَرُبَ الْمُحْسِنُونَ، از بدان جدا گردند و احوال دگرگون شود و هراسها مردم را فراگيرد و نزديك و مقرب شوند نيكوكاران وَبَعُدَ الْمُسيئُونَ وَوُفّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَهُمْ لا يُظْلَمُونَ و دور گردند بدكاران و به هر كس هر چه كرده است داده شود و ستم به ايشان نشود  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨وَإِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ ﴿۱۳﴾ ✨و آنگه كه بهشت را فرا پيش آرند (۱۳) ✨عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا أَحْضَرَتْ ﴿۱۴﴾ ✨هر نفس بداند چه فراهم ديده (۱۴) 📚سوره مبارکه التكوير ✍آیه ١٣و١۴ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
💠☀️💠☀️💠☀️💠 ☀️اخلاق مهدوی☀️ ◀️قسمت صد و بیست و هفتم 🔹..شرط دوم✌️ این است که ما همانطور که به قدرت
💠☀️💠☀️💠☀️💠 ☀️اخلاق مهدوی☀️ ◀️قسمت صد و بیست و هشتم 📚یک روایت دیگر آیت الله مجتبی تهرانی در بحث باور به خدا می آورد؛👇 👤از احمد بن محمد بن ابی نصر بَزَنطی هست (از آن اصحاب خاص امام رضا) ایشان می گوید به امام رضا✨ عرض کردم 💭«قَالَ قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ (علیه السلام) جُعِلْتُ فِدَاکَ..» جان من فدای تو باد!💞 😔«إِنِّی قَدْ سَأَلْتُ اللَّهَ حَاجَةً مُنْذُ کَذَا وَ کَذَا سَنَةً» من مدتی هست از این سال تا آن سال یعنی چند سالی هست یک حاجتی را از خدا می خواهم🤲 «وَ قَدْ دَخَلَ قَلْبِی مِنْ إِبْطَائِهَا شَیْ‏ءٌ...» به من نداده، تا جایی که در دل من یک شک و ‌شبهه ای ایجاد شد⁉️ که خدا چرا نمی‌دهد😢 خدایا به تو شک کردم.. 🔆«أَخْبِرْنِی عَنْکَ» امام فرمود که جواب من را بده سوالی از تو می خواهم بپرسم «لَوْ أَنِّی قُلْتُ لَکَ قَوْلًا أَکُنْتَ تَثِقُ بِهِ مِنِّیَ» اگر من قولی🤝 به تو بدهم تو به حرف من اعتماد می کنی یانه؟ من امام رضا به تو قولی بدهم اعتماد می کنی یانه⁉️ در جواب گفت «فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِذَا لَمْ أَثِقْ بِقَوْلِکَ فَبِمَنْ أَثِقُ»😅 اگر به حرف شما اعتماد نکنم پس به حرف چه کسی اعتماد بکنم؟ امام من هستی مگر می شود به حرفتان اعتماد نکنم! ⚠️امام فرمود؛ «فَکُنْ بِاللَّهِ أَوْثَقَ» پس وثوق و اعتمادت به خدا بیشتر باشد. به من امام اعتماد داری!؟ به خدا اعتمادت بیشتر باشد.⚠️ 👈«فَإِنَّکَ عَلَى مَوْعِدٍ مِنَ اللَّهِ» تو در جایگاهی قرار گرفتی که خدا✨ به تو وعده و قول داد. «أَلَیْسَ اللَّهُ عَزَّوَجَـلَّ یَقُولُ- وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ» امام آیه معروفی خواند📖، می گوید خدا مگر این آیه را نگفت! پس اعتمادت💐 به خدا را بیشتر کن. ❌اشکال ما در همین عدم وثوق به خداست⚠️. اشکال ما همین جاست که آن وثوق و اعتماد کافی به خدا را نداریم.‌ همه اضطراب ها💔 و ناراحتی ها تمام می‌شود 👈به شرطی که خدا را موثق تر از همه بدانیم. همه غصه ها از بین می‌رود آن وقت با حالت بهتر💕 دعا می‌کنیم. 🔹ادامه دارد .... 💽برگرفته از سخنرانی"اخلاق مهدوی" فایل شماره (26) 🎤استاد احسان عبادی 128 💠☀️💠☀️💠☀️💠 ______________
📌بشارت آمدن مهدی صاحب الزمان(عج) در اناجیل https://eitaa.com/zandahlm1357
هر روز با امام رضا .......: @zandahlm1357
من از كودكى مسيحى بودم و پيروى از حضرت عيسى (ع) مى نمودم و حال مسلمانم و اسلام را اختيار نمودم و اسمم را مشهدى احد گذارده ام . و شرح حالم از كودكى چنين است . دوماهه بودم پدرم دست از مادرم برداشت و زن ديگرى اختيار كرد و من بواسطه بى مادرى با رنج بسر مى بردم تا اينكه چون دوساله شدم پدرم مرد و بى پدر و مادر نزد خويشان خود بسر مى بردم تا جنگ بلشويك پيش آمد و نيكلا پادشاه روس كشته شد و تخت و بختش بهم خورد و من از شهر روس ‍ بطوس آمدم در حالتى كه شانزده ساله بودم و چون چند ماهى در مشهد مقدس رضوى (علیه السلام) بسر بردم مريض شدم و بدرد بيمارى و غربت و بى كسى و ناتوانى گرفتار گرديدم تا اينكه مرض من بسيار شدت كرد. شبى با دل شكسته و حال پريشان بدرگاه پروردگار چاره ساز براز و نياز مشغول شدم و گفتم الهى بحق پيغمبرت عيسى بر جوانى من رحم كن خدايا بحق مادرش مريم بر غربت و بى كسى من ترحم فرما پروردگارا بحرمت انجيل عيسى و بحق موسى و توراتش و بحق اين غريب زمين طوس كه مسلمانها با عقيده تمام به پابوسش مشرف مى شوند كه مرا شفا مرحمت فرما و از غم و رنج راحتم نما. با دل شكسته بخواب رفتم در عالم خواب خود را در حرم مطهر حضرت رضا (علیه السلام) ديدم در حالتى كه هيچكس در حرم نبود. چون خود را در آنجا ديدم مرا وحشت فرا گرفت كه اگر بپرسند تو كه مسيحى هستى در اينجا چه مى كنى ؟ چه بگويم ؟ ناگاه ديدم از ضريح نورى ظاهر گرديد كه نمى توانم وصف كنم و سعادت با بخت من دمساز شد و ديدم در جواهر ضريح باز شد و وجود مقدس ‍ صاحب قبر حضرت رضا (علیه السلام) بيرون آمد درحالى كه عمامه سبزى چون تاج بر سر و شال سبزى بر كمر داشت و نور از سر تا پاى آن بزرگوار جلوه گر بود به من فرمود: اى جوان تو براى چه در اينجا آمده اى ؟ عرض كردم غريبم بى كسم از وطن آواره ام و هم بيمارم براى شفا آمده ام بقربان رخ نيكويت شوم من دست از دامنت برندارم تا بمن شفا مرحمت نمائى . پس از بيدارى چون خودرا صحيح و سالم ديدم صبح به بعضى از همسايگان محل سكونت خود خوابم را گفتم ايشان مرا آوردند محضر مبارك آية الله حاج آقا حسين قمى دام ظله و چون خواب خود را به عرض ‍ رسانيدم مرا تحسين فرمود. چون اسلام اختيار كردم و مسلمان شدم از جهت اينكه جوان بودم بفكر زن اختيار كردن افتادم و از مشهد حركت نموده بروسيه رفتم براى اينكه مشغول كارى بشوم . از آنجائيكه تحصيلاتم كافى بود در آنجا رئيس كارخانه كش بافى و سرپرست چهارصد كارگر شدم و در ميان كارگران دخترى با عفت يافتم كم كم از احوال خود باو اظهار نمودم و گفتم تو هم اگر اسلام قبول كنى من تو را بزوجيت خود قبول مى كنم . آنگاه با يكديگر بايران مى رويم آن دختر اين پيشنهاد مرا قبول كرد و در پنهانى مسلمان شد لكن بجهت اينكه كسان او نفهمند به قانون خودشان آن دختر را براى من عقد نمودند وبعد از آن من او را به قانون قرآن و اسلام براى خود عقد كردم و آنگاه او را برداشته به ايران آوردم و به مشهد آمده و پناهنده بحضرت ثامن الائمه (ع ) شديم و خداوند على اعلا از آن زن دو دختر به من مرحمت فرمود و چون بزرگ شدند ايشانرا بدو سيد كه با يكديگر برادرند تزويج نمودم يكى به نام سيد عباس و ديگرى سيد مصطفى كمالى و هر دو در آستان قدس رضوى شغلشان زيارت خوانى است براى زائرين و من خودم بكفش دوزى براى مسلمين افتخار مى نمايم .(شفاى خنازير صاحب مستدرك السفينه آقاى حاج شيخ على نمازى شاهرودى از فاضل كامل شيخ محمدرضا دامغانى كه مى فرمود: من مطلع شدم برحال جوانى كه مبتلا شده بود به مرض خنازير و هرچه به مريضخانه ها مراجعه كرد نتيجه اى بدست نياورد و بهبودى حاصل نكرد. لذا متوسل به حضرت رضا ارواحنا له الفداء باين كيفيت كه هر روز بحرم شريف مشرف مى شد و از خاك آستان عرش درجه آن بزرگوار به موضع مرض خود مى ماليد تا چهل روز لكن در اين بين چون مشمول قانون خدمت سربازى شده بود او را براى خدمت بردند و چون دكتر او را معاينه نمود بواسطه مرض خنازير او را معاف دائم نمود. جوان به همان ترتيب كه داشت دست از توسل خود برنداشت تا اواخر چهل روز بتدريج به نظر مرحمت حضرت رضا (ع ) بهبودى يافت جز اندازه جاى يك انگشت كه از مرضش باقى مانده بود و بسيار متحير بود و نمى دانست و نمى فهميد كه سبب خوب نشدن آن اندازه كمى از مرض ‍ چيست ؟! تا اينكه شنيد بازرسى از تهران آمده است تا معلوم كند آيا اشخاصيكه ورقه معافيت بايشان داده شده در حقيقت مريض بوده اند يا از ايشان رشوه گرفته شده و نوشته ا معافيت داده اند و لذا بناى تجديد معاينه شد. پس آن جوان را خواستند و چون رفت و ديدند حقيقتا مريض است ورقه معافيش را تصديق و امضاء نمودند و از خدمت كردن آسوده شد و بعد از اين پيش آمد آن بقيه مرض نيز بعنايت حضرت رضا (ع ) برطرف شد و كاملا شفا يافت آنگاه معلوم شد علت باقى ماندن آن اندازه از مرض چه بوده است . https://eitaa.com/zandahlm1357
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357