#قسمت_صد_و_یازده_رمان_نسل_ سوخته: 15 سال
دیگه نمی دونستم چی بگم ... معلوم بود از همه چیز خبر نداره ... چقدرش رو می تونستم بهش بگم؟ ... بعد از حرف های زشت عمه ... چقدرش رو طاقت داشت اون شب بشنوه ...
یهو حالت نگاهش عوض شد ...
دیگه چی می دونی؟ ... دیگه چی می دونی که من ازش خبر ندارم؟ ...
چند لحظه صبر کردم ...
می دونم که خیلی خسته ام ... و امشب هم به حد کافی برای همه خوب بوده ... فردا هم روز خداست ...
نه مهران ... همین الان ... و همین امشب ... حق نداری چیزی رو مخفی کنی ... حتی یه کلمه رو ...
از صدای ما، الهام و سعید هم از توی اتاق شون اومدن بیرون... با تعجب بهم زل زد ...
تو می دونستی؟ ...
فکر کردی واسه چی پسر گل بابا بودی و من آشغال سر راهی؟ ... یه سر بزرگ مشکل بابا با من همین بود ... چون من می دونستم و بهش گفتم اگه سر به سر مامان بزاره و اذیتش کنه به دایی محمد میگم ... اونها خودشون ریختن سر شوهر عمه سهیلا و زدنش ... شیشه های ماشینش رو هم آوردن پایین ... عمه، 2 تا داداش داشت ... مامان، 3 تا داره با پسرهای بزرگ خاله معصومه و شوهرش میشن 6 تا... پسرخاله ها و پسر عموهاش به کنار ...
زیر چشمی به مامان نگاه کردم ... رو کردم به سعید ...
- اون که زنش رو گرفته بود ... اونم دائم ... بچه هم داشت... فقط رو شدنش باعث می شد زندگی ما بره روی هوا ... و از هم بپاشه ... برای من پدر نبود ... برای شما که بود ... نبود؟ ...
اون شب، بابا برنگشت ... مامان هم حالش اصلا خوب نبود... سرش به شدت درد می کرد ... قرص خورد و خوابید ... منم رفتم از بیرون ساندویچ خریدم ...
شب همه خوابیدن ... اما من خوابم نبرد ... تا صبح، توی پذیرایی راه می رفتم و فکر می کردم ... تمام تلاش این چند سالم هدر رفته بود ... قرار بود مامان و بچه ها هیچ وقت از این ماجرا با خبر نشن ...
مادرم خیلی باشعور بود ... اما مثل الهام ... به شدت عاطفی و مملو از احساس ... اصلا برای همین هم توی دانشگاه، رشته ادبیات رو انتخاب کرده بود ... چیزی که سال ها ازش می ترسیدم ... داشت اتفاق می افتاد ...
زن دوم پدرم از مخفی موندن خسته شده بود ... گفته بود ... بابا باید بین اون و مادرم، یکی رو انتخاب کنه ... و انتخاب پدرم واضح بود ... مریم، 15 سال از مادرم کوچک تر بود ...
.
.ادامه دارد...
🌟نويسنده:سيدطاها ايماني🌟
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
1.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋 هفت دلیلی که باعث #شکست خوردن ما میشود:
✍ 3 - نادیده گرفتن اشتباهات گذشته
🔸 بعضی آدمها زندگی میکنند و درس میآموزند و بعضی دیگر فقط زندگی میکنند. #شکست در واقع یک #معلم است، اما به شرط اینکه با آن درست برخورد کنید. افراد عاقل از اشتباهاتشان درس میگیرند و از تلاشهای ناموفق خود با عنوان #تجربه یاد میکنند.
❌ شکست خود را از یک موضع صحیح واکاوی کنید. از خودتان بپرسید چه هدفی را دنبال میکنید، برای رسیدن به #هدف مورد نظر چه برنامهای دارید و چرا استراتژی شما در تلاشهای قبلی جواب نداد؟ تا زمانی که مشکل را به درستی بررسی نکنید، به سختی میتوانید در تلاشهای بعدی نتیجه بگیرید. مثلاً اگر نیاز مالی دارید، بدانید که افزایش درآمد فقط یکی از راهکارهای حل مشکلات مالی است و راهکارهای مؤثر دیگری مانند کاهش هزینهها نیز شاید بتوانند نیازتان را برطرف کنند؛ پس با دقت بیشتری به اقداماتتان #فکر کنید.
#اسرار_الهی_آرامش 🌿🌺👇
https://eitaa.com/zandahlm1357
@shervamosigiirani-8 - کانال شعر و موسیقی اصیل ایرانی.mp3
زمان:
حجم:
1.25M
#مغانه
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود
حلقه پیر مغان از ازلم در گوش است
بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود
بر سر تربت ما چون گذری همت خواه
که زیارتگه رندان جهان خواهد بود
برو ای زاهد خودبین که ز چشم من و تو
راز این پرده نهان است و نهان خواهد بود
ترک عاشق کش من مست برون رفت امروز
تا دگر خون که از دیده روان خواهد بود
چشمم آن دم که ز شوق تو نهد سر به لحد
تا دم صبح قیامت نگران خواهد بود
بخت حافظ گر از این گونه مدد خواهد کرد
زلف معشوقه به دست دگران خواهد بود
#حافظ
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
https://eitaa.com/zandahlm1357
#هرروزیک_آیه
✨عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعَالِ ﴿۹﴾
✨داناى نهان و آشكار و بزرگ بلندمرتبه است (۹)
📚سوره مبارکه الرعد
✍آیه ۹
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
1.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تلاوتی تصویری از کبیر القراء مصطفی اسماعیل
#منبر
14.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعای عهد تصویری
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📝💠📝💠📝💠📝 📝شرح و تفسیر دعای عصر غیبت 3⃣2⃣قسمت بیست و سوم 📘در ″کتاب کمال الدین، جلد2، فصل احادیث ام
📝💠📝💠📝💠📝
📝شرح و تفسیر دعای عصر غیبت
4⃣2⃣قسمت بیست و چهارم
👌فراز دوم می گوید «وَ اسْتَعْمِلْنٖی بِطٰاعَتِكَ»
👈این دو نکته دارد:👇👇
1⃣ ″جهت دهی می کند″ می گوید؛ خدایا کاری کن تمام اعمال من خدایی بشود.
👈در دعای کمیل می گوییم «حَتّٰی تَکُونَ اَعْمٰالٖی وَ اَوْرٰادی کُلُّهٰا وِرْدًا وٰاحِدًا..» کل اعمال و اوراد من خدایی بشود، اینجا هم همین است. چه طور!؟
✅می خواهید غذا بخورید، بگویید خدایا غذا می خورم به این نیت که انرژی بگیرم برای رضای تو کار کنم. خدایا می خوابم به این نیت که بدنم استراحت بکند، انرژی بگیرد تا بعد از بیداری بتوانم برای تو کار کنم. تمام اعمال مسجد رفتن، سرکار رفتن، حتی غذا پختن.. تمام نیت ها را انسان می تواند به نیت خدایی بکند.
📘کتاب ″حلیة المتقین، علامه مجلسی″ یا کتاب معاصرش ″مفاتیح الحیات، حاج آقا جوادی آملی″ یکی از این دو کتاب را حتما تهیه کنید و در منزل داشته باشید.
⁉️چرا..؟ چون تمام اموراتی که ما در طول روز با آن مبتلا هستیم، مسواک زدن، نوع لباس، کفش، همه مستحباتش آمده است. مثلا در کفش، از لحاظ اسلامی به هیچ عنوان به کفش سیاه سفارش نیست، نور چشم را کم می کند، می گویند کفش زرد بپوشید.
⚜احکام های فراوان که مستحباتش هست، انسان می تواند به راحتی این مستحباتش را انجام بدهد و برای خودش ثواب جمع بکند. مثلا سر سفره نشسته ایم، 20 دقیقه غذا خوردنمان طول می کشد خُب، در حال عادی مباح است. نه، ثواب است، نه گناه. ولی وقتی نیت خدایی بکنیم، 20 دقیقه پشت سر هم دارند برای ما ثواب می نویسند.
2⃣- نکته ی دوم ″از خدا طلب
توفیق می کند″ یعنی همین توفیق را هم باید انسان از خود خدا طلب کند.
🔹ادامه دارد ...
💽برگرفته از فایل شماره (۲)
شرح و تفسیر دعای عصر غیبت
🎤استاد احسان عبادی
#متن_شرح_و_تفسیر_دعای_عصر_غیبت ۲۴
📝💠📝💠📝💠📝
================