eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
55.2هزار عکس
41هزار ویدیو
1.8هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال ولایت مدار✌️ برای امت ولایت مدار✊ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ✅با محتوای عقیدتی_اجتماعی_ فرهنگی _سیاسی تازنده ایم رزمنده ایم🌺 رسان ایتا با ما همراه باشید👇 https://eitaa.com/zandahlm1357 رسان سروش 👇👇👇 https://sapp.ir/joingroup/KOwcfFpBCixzgEJGabZID0No 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 کتاب خانه تازنده ایم رزمنده ایم🇮🇷 👇👇👇 https://sapp.ir/joingroup/rIC6kaP4d5vMTDNisZ1jFV9H
صفحه #حکایت... https://eitaa.com/zandahlm1357
(39) اگر پيش از ملاقات قائم (عج) بميرم! عبدالحميد واسطي نقل مي كند، به امام محمد باقر عليه السلام عرض كردم: به خدا قسم دكان هاي خود را به انتظار ظهور امام زمان (عج) رها كرديم، تا جايي كه اكنون چيزي نمانده از فقر و بيچارگي، دست گدايي پيش مردم دراز كنيم! فرمود: - اين عبدالحميد! آيا گمان مي كني اگر كسي خود را وقف راه خدا كند، خداوند راه روزي را به روي او نمي گشايد؟ والله! خداوند در رحمت خود را به روي او خواهد گشود. رحمت خدا بر كسي كه خود را در اختيار ما گذاشته و ما را و امر ما را زنده نگه مي دارد. عرض كردم: - اگر من پيش از آنكه به ملاقات قائم شما مشرف گردم، بميرم، چگونه خواهم بود؟ فرمود: - هر كدام از شما كه مي گويد: اگر قائم آل محمد (عج) را ببينم به ياري او بر مي خيزم، مانند كسي است كه در ركاب او شمشير بزند و كسي كه در ركاب وي شهيد گردد، مثل اين است كه دوبار شهيد شده است. (در روايت ديگري نقل شده: مثل كسي است كه در ركاب او شمشير زند؛ بلكه مثل كسي است كه با وي شهيد شود.)(50) .......: داستانهای بحار الانوار https://eitaa.com/zandahlm1357
(40) نوشته اي به خط سبز! مردي از بزرگان جبل هر سال به زيارت مكه مشرف مي شد و هنگام برگشت در مدينه محضر امام صادق عليه السلام مي رسيد. يك بار قبل از تشرف به حج، خدمت امام عليه السلام رسيد و ده هزار درهم به ايشان داد و گفت: - تقاضا دارم با اين مبلغ خانه اي برايم خريداري نماييد. سپس به قصد زيارت مكه معظمه از محضر امام عليه السلام خارج شد. پس از انجام مراسم حج، خدمت امام صادق عليه السلام رسيد و حضرت او را در خانه خود جاي داد و نوشته اي به او مرحمت نمود و فرمود: - خانه اي در بهشت برايت خريدم كه حد اول آن به خانه محمد مصطفي صلي الله عليه و آله وسلم، حد دومش به خانه علي عليه السلام، حد سوم به خانه حسن مجتبي عليه السلام و حد چهارم آن به خانه حسين بن علي عليه السلام متصل است. مرد كه اين سخن را از امام شنيد، قبول كرد. حضرت آن مبلغ را ميان فقرا و نيازمندان از فرزندان امام حسن عليه السلام و امام حسين عليه السلام تقسيم كردند و مرد جبلي به وطن خود بازگشت. چون مدتي گذشت، آن مرد مريض شد و بستگان خود را احضار نموده، گفت: - من مي دانم آنچه امام صادق عليه السلام فرمود، حقيقت دارد. خواهش مي كنم اين نوشته را با من دفن كنيد! پس از مدت كوتاهي از دنيا رفت و بنابر وصيتش آن نوشته را با او دفن كردند. روز ديگر كه آمدند، ديدند مكتوبي با خط سبز روي قبر اوست كه در آن نوشته شده: (به خدا سوگند! جعفر بن محمد به آنچه وعده داده بود وفا نمود!)(51) .......: داستانهای بحار الانوار https://eitaa.com/zandahlm1357
(41) پابرهنه در ميان آتش! مأمون رقي نقل مي كند: روزي خدمت امام صادق عليه السلام بودم، سهل بن حسن خراساني وارد شد، سلام كرده، نشست. آن گاه عرض كرد: - يابن رسول الله، امامت حق شماست زيرا شما خانواده رأفت و رحمتيد، از چه رو براي گرفتن حق قيام نمي كنيد، در حالي كه يكصد هزار تن از پيروانتان با شمشيرهاي بران حاضرند در كنار شما با دشمنان بجنگند! امام فرمود: - اي خراساني! بنشين تا حقيقت بر تو آشكار شود. به كنيزي دستور دادند، تنور را آتش كند. بلافاصله آتش تنور افروخته شد، به طوري كه شعله هاي آن، قسمت بالاي تنور را سفيد كرد. به سهل فرمود: - اي خراساني! برخيز و در ميان اين تنور بنشين! خراساني شروع به عذر خواهي كرد و گفت: - يابن رسول الله! مرا به آتش نسوزان و از اين حقير بگذر! امام فرمود: - ناراحت نباش! تو را بخشيدم. در همين هنگام، هارون مكي، در حالي كه نعلين خود را به دست گرفته بود، با پاي برهنه وارد شد و سلام كرد. امام پاسخ سلام او را داد و فرمود: - نعلين را بيانداز و در تنور بنشين! هارون نعلينش را انداخت و بي درنگ داخل تنور شد! امام با خراساني شروع به صحبت كرد و از اوضاع بازار و خصوصيات خراسان چنان سخن مي گفت كه گويا سال هاي دراز در آنجا بوده اند. سپس از سهل خواستند تا ببيند وضع تنور چگونه است. سهل مي گويد، بر سر تنور كه رسيدم، ديدم هارون در ميان خرمن آتش دو زانو نشسته است. همين كه مرا ديد، از تنور بيرون آمد و به ما سلام كرد. امام به سهل فرمود: در خراسان چند نفر از اينان پيدا مي شود؟ عرض كرد: - به خدا سوگند! يك نفر هم پيدا نمي شود. آن جناب نيز فرمودند: آري! به خدا سوگند! يك نفر هم پيدا نمي شود. اگر پنج نفر همدست و همداستان اين مرد يافت مي شد، ما قيام مي كرديم.(52) .......: داستانهای بحار الانوار https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫پاک شدن گناهان با امام حسین(ع) 💫استاد خیرآبادی