.......:
🔺آثار شهید مطهری
بیش از شصت اثر جاودان از شهید مطهری به جای مانده است.استاد هفت از نگارش این کتاب ها و مقالاتش را اینگونه بیان می کند:«این بنده از حدود بیست سال پیش که قلم به دست گرفته مقاله یا کتاب نوشته ام تنها چیزی که در همه نوشته هایم آن را هدف قرار داده ام حلّ مشکلات و پاسخگویی به سؤالاتی است که در زمینه مسایل اسلامی در عصر ما مطرح است
امام خامنه ای همواره به جوانان توصیه میکنند که آثار #شهید_مطهری را مطالعه نمایند و عقیده دارند که کتابهای ایشان به خاطر اخلاص معلم شهید، ماندگار است:
«شهید مطهری نیازها را میدانست و مینشست برای پُر کردن خلأ این نیازها، بااخلاص کار میکرد.
دهها سال است شهید شده امّا کتابهای او را به قول سعدی «چون کاغذ زر میبرند»؛کسانی که اهل فکرند، اهل فهمیدنند، دنبال کتابهای شهید مطهری میدوند. این اخلاص است.» ۱۳۹۵/۰۲/۱۳
ایشان حتی بارها توصیههای کاربردی نیز برای خواندن کتب ایشان داشتهاند:
«از #اول_سال مثل یک درس، هر روزى یک ساعت بنشینند کتابهاى آقاى مطهرى را شروع کنند به خواندن، این را بخوانند تمام کنند کتاب بعدی را بخوانند... من خیال مىکنم هر کدام از اینها یک مشعل نورى خواهند شد.» ۱۳۶۸/۰۲/۰۳
.......:
«خواب دیدم که من و آقای خمینی در خانه کعبه مشغول طواف بودیم، که ناگهان متوجه شدم حضرت رسول صلی الله علیه و آله به سرعت به من نزدیک می شوند. همین طور که حضرت نزدیک می شدند، برای اینکه به آقای خمینی بی احترامی نکرده باشم، خود را کنار کشیدم و به آقای خمینی اشاره کردم و گفتم: «یا رسول الله! آقا از اولاد شمایند.»
استاد مطهری رحمه الله سه شب قبل از شهادت خویش، رؤیای صادقه ای داشته و بشارت عطرآگین شهادت را از آن استشمام نموده بود. آن شهید وارسته داستان رؤیای معنوی اش را بعد از بیداری در همان شب چنین بازگو نمود:
ایشان بعد از کمی سکوت ادامه داد:
«من مطمئنم که به زودی اتفاق مهمی برای من رخ می دهد.»
حضرت رسول صلی الله علیه و آله به آقای خمینی نزدیک شدند، با ایشان روبوسی کردند و بعد به من نزدیک شدند و با من روبوسی کردند، بعد لب هایشان را بر روی لب های من گذاشتند و دیگر بر نداشتند و من از شدت شعف از خواب پریدم، به طوری که داغی لب های حضرت رسول صلی الله علیه و آله را بر روی لب هایم حس می کنم.»
.......:
علی مطهری فرزند شهید مرتضی مطهری چگونگی شهادت پدرش را اینگونه روایت می کند:
پدرم نماز مغرب و عشا را خوانده بود و خود را برای رفتن به منزل دکتر سحابی و شرکت در جلسهای خصوصی برای بررسی مسائل اجتماعی با هیئت دولت آماده کرد. ابتدا قرار بود من و برادرم او را به محل جلسه برسانیم، اما بعد از چندی پدرم به ما گفت که یکی از دوستانش (حاج طرخانی) به منزل ما میآید و با وسیله نقلیه او به آنجا می روند. هنگامی که او عازم رفتن بود، من مشغول نماز بودم. به هر حال بعد از برگزار شدن جلسه، حدود ساعت ده و سی دقیقه شب یازدهم اردیبهشت ماه بود که پدرم عازم بازگشت به منزل شد. دوستش و آقای مهندس کتیرایی نیز همراه او از منزل دکتر سحابی خارج می گردند و بقیه اعضای جلسه برای تبادل نظر و مشورت در منزل می مانند.
پدرم متوجه بحث خصوصی آقای مهندس کتیرایی و دوستان می گردد. لذا چند قدمی از آنان فاصله می گیرد و قدم زنان به طرف اتومبیل دوستش که در خیابان فرعی روبه روی کوچه ای که منزل دکتر سحابی در آن قرار داشت، راه میافتد
. وقتی که به اول کوچه میرسد، شخصی او را صدا میزند، سرش را به عقب میچرخاند. شاید فکر میکرد از منزل دکتر سحابی با او کاری دارند و صدا از آنجا به گوش میرسد، اما لحظه ای بعد صدای تیری برمیخیزد و پدرم غرق در خون به زمین میغلتد.
آقای مهندس کتیرایی و دیگران، متوجه این واقعه میگردند و به سرعت او را به بیمارستان طرفه، در خیابان بهارستان می رسانند. اما در بیمارستان، پزشکان نظر میدهند که پدرم شهید شده است و امکان مداوا و بهبودی او به هیچ وجه ممکن نیست، گلوله از زیر بناگوش راست، وارد و از بالای ابروی چپ، خارج شده است
جنازه را یک روز در بیمارستان نگه میدارند و صبح روز پنجشنبه سیزدهم اردیبهشت ماه، از دانشگاه تهران تشییع میشود و سپس با آمبولانس به طرف شهرستان قم حرکت داده میشود و بعدازظهر پنجشنبه در حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) نزدیک به آرامگاه آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری (قدس سره) به خاک سپرده میشود.
●❥ ﷽ ❥●
🌺هم نشینی آیات 🌺
🔷 فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ
---------------------------------------------
🔶 اما کسی که نامه اعمال او را به دست راستش دهند
---------------------------------------------
🔺So as for he who is given his record in his right hand,
---------------------------------------------
📬پیام ها
1📤- در قيامت، پرونده عمل هر كس را در اختيارش مىگذارند. «أُوتِيَ كِتابَهُ»
2📤- خداوند در قيامت، بر اساس پرونده مكتوب و مستند، مردم را محاكمه و كيفر و پاداش مىدهد. «أُوتِيَ كِتابَهُ»
-------------------------------------------
📘بخشیازآیه۱۹سوره حاقه
https://eitaa.com/zandahlm1357
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: قدم اول برای اصلاح دیگران اینه که اول یه نگاهی به خودمون بندازیم. خیلی وقتا اصلاح دیگران
👆دوستانی که تازه وارد گروه شده اند جلسه قبلی روکه ازاینجا شروع شده مطالعه کنید
.......:
جلسه قبل گفتیم قدم اول برای اصلاح دیگران، اصلاح خودمون هست.
اینکه تلاش کنیم در امتحانات الهی ، بتونیم هر روز "عبد بهتری برای خدا" بشیم.
بله اون مادری که خودش اهل رقص و آواز و مسخره بازی باشه
خیلی از مشکلات به خاطر این پیش میاد که انسان، با طرف مقابلش درست رفتار نمیکنه.
نباید انتظار داشته باشه که بچه هاش باهاش درست برخورد کنن.
معلومه شوهرش بهش احترام نمیذاره.
اون مردی که بی مسوولیته
معلومه خانمش مدام هی بهش گیر میده.
اون خانمی که اهل غر زدن و حرفای بیهوده زدن هست
اون زنی که شوهرش رو توی خونه کوچک میکنه
معلومه که شوهرش نیاز خودش رو بیرون از خونه میخواد تامین کنه.
در کل
اگه هر انسانی یه برنامه ی جامع خودسازی نداشته باشه
بدون شک گرفتار انواع گناهان و بلا ها میشه و مقصر اولش
"خود اون انسان" هست.
انقدر که خوب بودن ما موثره، هییییچ راه دیگه ای موثر نیست.
خداوند متعال فرمود:
ان الله یدافع عن الذین آمنوا...
خداوند از بنده ی مومنش دفاع میکنه...
🔴حتما توی "مومن بودنمون" ایراد هست. اونو اصلاح کنیم
پس چرا ما که نماز میخونیم بازم دچار مشکلیم؟
خداوند حتما به قولش وفا خواهد کرد..
🔴🔵⚪️از این پیام به بعد وارد قسمت اصلی میشیم. ما برای اصلاح دیگران چند تا نکته رو باید مد نظر داشته باشیم.
اول اینکه این کار ، یه کار "زمان بر" هست. مثلا یه شوهری اهل بد اخلاقی هست.
خب اول مشکل این بنده خدا باید ریشه یابی بشه. بعد هم شاید چند ماه و چند سال برنامه ی منظم و حساب شده میخواد برای تغییرش
اینو نمیشه با چند کلمه و دو روزه اخلاقش رو خوب کرد.
باید به آرومی و صبورانه کار کرد..
کمی شادتر!😊
دوم اینکه ما برای تبلیغ صحیح دین، باید یه مقدار "محبوب" بشیم بین اطرافیانمون
خانمی که پیش شوهرش منفوره قطعا نمیتونه شوهرش رو اصلاح کنه.
اون فرد مذهبی که توی کلاس درسش پیش بقیه شاگردا محبوبیت نداره، "به سختی" کارش پیش میره.
خیلی ضروریه که با انجام یه سری از کارا، محبوبیت خودمون رو افزایش بدیم. اونم فقط برای رضای خدا.
مثلا شما آدم مذهبی هستی. لازم نیست همش با اخم و عصبانیت امر به معروف کنی!
باید یه مقدار لطیف تر عمل کنی.
کلی موفق تر میشی.
مثلا بنده توی حوزه سعی میکنم همیشه لبخند بزنم. دوستانم رو که میبینم به گرمی سلام و علیک میکنم.
سلاااام. به به! حال شما؟😍
یا به بعضی از افراد متناسب حالشون
میگم ما خییلی دوست داریما!😍
ارادت کیلو کیلو!👌
خلاصه بستگی به هر فردی، ممکنه یه شوخی چیزی هم چاشنی کار کنم.
مخصوصا با جوانان و نوجوانان حتما یه شوخی جالب و متناسب میکنم. کلی میخنده و لذت میبره.
مثلا وقتی یه نفر یه اخلاق بدی داره نمیام همون اول کار مستقیما بهش تذکر بدم.
گاهی ممکنه "شش ماه" باهاش خیلی خوب و گرم برخورد کنم بعدش یه موقع مناسب
بگم فلانی اگه سعی کنی غیبت نکنی خیلی بهتره. من چون دوستت دارم دلم نمیاد بری جهنم. تو خیلی حیفی...
طرف هم با روی باز ازم تشکر میکنه و حتی خیلی وقتا برنامه میخواد که بنده این گروه و سایر موارد رو بهش پیشنهاد میدم.
تموم شد...
👌تربیت انسان به همین راحتیه..
باورتون میشه؟!
بابا آدمها آدمن. اگه باهاشون درست برخورد بشه ناز میشن...