هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
🌹🌹🌹
#شهدا
#دفاع_مقدس
#سرداران_شهید
📚 زندگینامه سرداران شهید ؛
🌹 شهید حسن شفیع زاده
🥀 کودکی از سلاله عشق و شهادت در 28 مرداد سال 1336 در محله لیل آباد شهر تبریز چشم به جهان گشود و در دامن مادری متدین و باتقوا پرورش یافت. هنوز نوجوانی بیش نبود که از نگاه مهربان پدر و حمایتهای بی دریغ او محروم شد. سال ها گذشت و حسن پس از اخذ مدرک دیپلم به خدمت سربازی اعزام گردید، او که از کودکی روحش با عشق به اهل بیت(ع) عجین شده بود، به تشکیل کلاسهای خداشناسی و نمازخانه پادگان تبریز همت گماشت.
🌻 شفیع زاده همزمان با قیام مردم مبارز کشورمان در سایه رهنمودهای امام خمینی (ره) با آیت الله مدنی و آیت الله دستغیب تماس های مکرری برقرار نمود و فعالیت های زیادی در داخل پادگان برای راهنمایی نظامیان و همچنین خنثی نمودن توطئه های حکومت نظامی انجام داد در سال 1357 دستگير و به مرند تبعيد شد. وی پس از پیروزی انقلاب گروه مسلحی را جهت دستگیری ضد انقلاب و ساواکی ها سازماندهی کرد. اما با تشکیل سپاه پاسداران به جرگه سبز پوشان این نهاد مقدس درآمد و به عنوان مسئول عملیات سپاه تبریز در سرکوبی اشرار آذربایجان نقش فعالی را ایفا نمود. سپس برای مبارزه با گروهک های ضد انقلاب کردستان به آن منطقه رفت و مدتی بعد نیز بخش رفاه سپاه را تأسیس کرد. آنگاه با حضور در سپاه ارومیه، در کنار شهید باکری در واحد عملیات به کار و تلاش پرداخت.
🌷 او در سپاه اولین کسی بود که ساخت سلاح و مهمات در داخل کشور را پیشنهاد کرد و در سال (63-62) گروهی را برای طراحی و ساخت توپ (122 م م) به اراک که شهری صنعتی است اعزام نمود . شفیع زاده تمام تلاش خود را برای اعتلای نام اسلام و پیروزی بر قوای کفر به کاربست. سرانجام ستاره درخشان جبهه های جنوب در عملیات کربلای 10 در منطقه ماووت عراق در حالیکه در سمت فرمانده توپخانه نیروی زمینی سپاه خدمت میکرد، بر اثر انفجار گلوله توپ، در حاليکه 30 سال داشت در هشتم ارديبهشت ماه 1366 عاشقانه و شتابان به دیدار معبود شتافت.
https://eitaa.com/zandahlm1357
╔
🆔
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#حساب_کتاب در رختخواب غَلت نزن، و برای بلند شدن از بستر خواب، دور خودت حصار هزارلایه نپیچ! 👈آقا جا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#حساب_کتاب
▫️ چرا دیگر راحت او را نمیبوسید؟
▪️چرا دیگر قربان صدقهاش نمیروید؟
▫️چرا او را برای تجربههای جدید رها نمیکنید؟
※ نوجوان شما، حکم وزیرتان را دارد!
و برای این وزیر سه حق برگردن شماست:
۱ـ محبوبیت و محبت
او هنوز آنقدر بزرگ نیست: که بیپشتوانه آغوش و بوسههای شما، خلاء محبتی در درون خود، احساس نکند. باید او را غرق بوسه و آغوشتان کنید.
۲ـ احترام
او هنوز کودک دیروزِ شما نیست، که با همان سطح احترام، ارضاء شود... نیاز احترام او، از سوی شما، به میزان چشمگیری افزایش یافته است.
۳ـ اعتماد
درست است که صاحب تجربه نیست؛
اما باید به او اعتماد کنید و مسئولیتهای مهم خانه را به او واگذار کنید، و به هیچ وجه دربرابر خطاهایش تحقیرش نکنید، بلکه با مدارا کمکش کنید تا اشتباهش را جبران کند.
https://eitaa.com/zandahlm1357
📔#حکایت_همسر_مهربان
مرد ثروتمندی بود که با وجود مال فراوان ، بسیار نامهربان و خسیس بود.
بر عکس ، زنش بسیار مهربان و خوش قلب بود و همه او را دوست داشتند.
زن با خود می اندیشید: « خداوند این مرد را به من داده است ، حتی اگر به او علاقه نداشته باشم ، باز باید به او مهر بورزم!» بنابراین با وی رفتار خوبی داشت.
یک سال قحطی شد و بسیاری از روستائیان از مرد و زن کمک خواستند. زن با محبت فراوان به همه ی آنها کمک کرد ، ولی مرد چیزی نگفت و پیش خود فکر کرد : « تا وقتی از پولهای من کم نشود برایم مهم نیست که دارایی چه کسی به باد می رود ! »
مردم از زن تشکر کردند و گفتند: که پولها را بعد از مدتی به او پس خواهند داد. زن نپذیرفت ، اما مردم اصرار میکردند که پول او را باز گردانند..
زن گفت : « اگر میخواهید پول را پس بدهید ، در روز مرگ شوهرم این کار را بکنید »
این حرف زن به گوش یکی از دخترهایش رسید و او بسیار ناراحت شد. بی درنگ پیش پدر رفت و گفت :
« میدانی مادر چی گفته؟ او از مردم خواسته تا پول هایشان را روز مرگ تو پس بدهند!»
مرد ، به فکر فرو رفت. سپس از همسرش پرسید : « چرا از مردم خواستی پولت را بعد از مرگ من به تو بازگردانند؟»
زن جواب داد : « مردم تو را دوست ندارند و همه آرزو میکنند که زودتر بمیری اما حالا بجای آنکه مرگ تو را آرزو کنند ، از خداوند میخواهند که تو را زنده نگه دارد تا پول را دیرتر برگردانند. من هم از خداوند میخواهم که سالهای زیادی زنده بمانی. کسی چه میداند؟ شاید تو هم روزی مهربان شوی!»
🌟 مرد از تیز هوشی و محبت همسرش در شگفت ماند و به او قول داد که در آینده با مردم مهربان باشد.
https://eitaa.com/zandahlm1357