eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.8هزار عکس
34.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام شبتون بخیر استاد با پسربچه ۴سالو ۴ماهه ایی که جدیدا فحش میده و بعضی وقتا بچه هارو میزنه و همش زور میگه و خیلی خشن و عصبی هست چه باید کرد و چه راهکاری پیشنهاد میدین؟و رفتار پدرومادر تو این جور مواقع باید چجوری باشه؟درضمن با گوشی و تبلت هم بازی نمیکنه و زیاد تلویزیون هم زیاد نمیبینه. 🌸 پاسخ استاد پوراحمد 👇👇👇👇👇
کتاب روانشناسی در نهج البلاغه.pdf
39.75M
📙 کتاب آموزه‌های روانشناسی در نهج‌البلاغه ✍️ نویسنده: حجه الاسلام دکتر مسعود آذربایجانی و محمد صادق شجاعی انتشارات: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه https://eitaa.com/zandahlm1357
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت هجدهم در مسیر برگشت به سمت خانه، عبدالله متأثر از سخنان شیخ محمد، بیشتر از حوادث سوریه و آلوده بودن دست اسرائیل و آمریکا به خون مسلمانان می‌گفت. سرِ کوچه که رسیدیم، با نگاهش به انتهای کوچه دقیق شد و با صدایی مردد پرسید: «اون مجید نیس؟» که در تاریکی شب، زیر تابش نور زرد چراغ‌ها، آقای عادلی را مقابل در خانه‌مان دیدم و پیش از آنکه چیزی بگویم، عبدالله پاسخ خودش را داد: «آره، مجیده.» بی‌آنکه بخواهم قدم‌هایم را آهسته کردم تا پیش از رسیدن ما، وارد خانه شده و با هم برخوردی نداشته باشیم، ولی عبدالله گام‌هایش را سرعت بخشید که به همین چند ماه حضور آقای عادلی در این خانه، حسابی با هم رفیق شده بودند. آقای عادلی همچنانکه کلید را در قفلِ در حرکت می‌داد، به طور اتفاقی سرش را چرخاند و ما را در نیمه کوچه دید، دستش از کلید جدا شد و منتظر رسیدن ما ایستاد. ای کاش می‌شد این لحظات را از کتاب طولانی زمان حذف کرد که برایم سخت بود طول کوچه‌ای بلند را طی کنم در حالیکه او منتظر، رو به ما ایستاده بود و شاید خدا احساس قلبی‌ام را به دلش الهام کرد که پس از چند لحظه سرش را به زیر انداخت. عبدالله زودتر از من خودش را به او رساند و به گرمی دست یکدیگر را فشردند. نگاهم به قدر یک چشم بر هم نهادن بر چشمانش افتاد و او در همین مجال کوتاه سلام کرد. پاسخ سلامش را به سلامی کوتاه دادم و خودم را به کناری کشیدم، اما در همان یک لحظه دیدم به مناسبت شب اول محرم، پیراهن سیاه به تن کرده و صورتش را مثل همیشه اصلاح نکرده است. با ظاهری آرام سرم را پایین انداخته و به روی خودم نمی‌آوردم در دلم چه غوغایی به پا شده که دستانم آشکارا می‌لرزید. او همسایه ما بود و دیدارش در مقابل خانه، اتفاق عجیبی نبود، ولی برای من که تمام ساحل را با خیال تشرف او به مذهب اهل تسنن قدم زده و تا مسجد گوشم به انعکاس روحیاتش بود، این دیدار شبیه جان گرفتن انسان خیالم برابر چشمانم بود. نگاه لبریز حسرتم به کلیدهایی که در دست هر دوی آنها بازی می‌کرد، خیره مانده و آرزو می‌کردم یکی از آن کلیدها دست من بود تا زودتر وارد خانه شده و از این معرکه پُر شور و احساس بگریزم که بلاخره انتظارم به سر آمد. قدری با هم گَپ زدند و اینبار به جای او، عبدالله کلید در قفلِ در انداخت و در را گشود. در مقابل تعارف عبدالله، خود را عقب کشید تا ابتدا ما وارد شویم و پشت سر ما به داخل حیاط آمد. با ورود به حیاط دیگر معطل نکرده و درحالی که آنها هنوز با هم صحبت می‌کردند، داخل ساختمان شدم. چند ساعتی که تا آخر شب در کنار خانواده به صرف شام و گپ و گفت گذشت، برای من که دیگر با خودم هم غریبه شده بودم، به سختی سپری می‌شد تا هنگام خواب که بلاخره در کنج اتاقم خلوتی یافتم. دیگر من بودم و یک احساس گناه بزرگ! خوب می‌فهمیدم در قلبم خبرهایی شده که خیلی هم از آن بی‌خبر نبودم. خیال او بی‌بهانه و با بهانه، گاه و بیگاه از دیوارهای بلند قلبم که تا به حال برای احدی گشوده نشده بود، سرک می‌کشید و در میدان فراخ احساسم چرخی می‌زد و بی‌اجازه ناپدید می‌شد، چنان که بی‌اجازه وارد شده بود و این همان احساس خطرناکی بود که مرا می‌ترساند. می‌دانستم باید مانع این جولان جسورانه شوم، هر چند بهانه‌اش دعا برای گرایش او به مذهب اهل تسنن باشد که آرزوی تعالی او از مذهبی به مذهبی دیگر ممکن بود به سقوط قطعی من از حلالِ الهی به حرام او باشد! با دلی هراسان از افتادن به ورطه گناهِ خیال نامحرم به خواب رفتم، خوابی که شاید چندان راحت و شیرین نبود، ولی مقدمه خوبی برای سبک برخاستنِ هنگامه نماز صبح بود. سحرگاه جمعه از راه رسیده و تا می‌توانستم خدا را می‌خواندم تا به قدرتِ شکست ناپذیرش، حامی قلب بی‌پناهم در برابر وسوسه‌های شیطان باشد و شاید به بهانه همین مناجات بی‌ریایم بود که پس از نماز صبح توانستم ساعتی راحت به خوابی عمیق فرو روم. بامــــاهمـــراه باشــید🌹 https://eitaa.com/zandahlm1357
hadis_1394_02_02.mp3
1.11M
🌺 🌸 🎤 حضرت ولی امر آیت الله خامنه ای 📚 شرح حدیث ؛ پرهیز از معصیت 🔺 https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@shervamusiqiirani-1 - خاک مهرآیین- سالار عقیلی.mp3
620.5K
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 ای سرزمین من ، شورآفرین میهن دور از تو باد ای مرز باور ، دست اهریمن ای خاک مهر آیین ، آیینه ی ایمان ای در پناه لطف یزدان ، جاویدان ایران تو که در دامانت لاله می جوشد سحر از چشمانت ژاله می نوشد وطنم ای دل ها جمله مجنونت مست و شیدا کوه و صحرا ، دشت و هامونت ای سرزمین من ، شورآفرین میهن دور از تو باد ای مرز باور ، دست اهریمن ای خاک مهر آیین ، آیینه ی ایمان ای در پناه لطف یزدان ، جاویدان ایران تا جان به تن دارم ، مهر وطن دارم آیینه ی دریاست ، این شوری که من دارم در جان تو جاری ، آواز بیداری با آسمان عهد و پیوندی دیرینه داری ای سرزمین من ، شورآفرین میهن دور از تو باد ای مرز باور ، دست اهریمن ای خاک مهر آیین ، آیینه ی ایمان ای در پناه لطف یزدان ، جاویدان ایران 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
✨‌﷽ـ اي مريم...! خدا تو را به از جانب خودش بشارت مي‏‌دهد كه نامش مسيح، عيسي بن مريم است در حالي كه در دنيا و آخرت آبرومند و از مقرّبان الهي است. (آل عمران ، آيه ۴۵) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔍 💠 و لا تمدن عینیک ... 🔷 سوره ۱۳۲ ➖ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🌹 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم 🌹 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
جیگی جیگی ننه خانم، مطرب دوره‌گردی در دهه ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ خورشیدی در مشهد، ایران بوده‌است. او به دلیل تغییر ناخودخواسته و تصادفی محل دفنش از آرامستان گلشور مشهد به ایوان عباسی حرم امام رضا، مورد توجه اهالی مشهد قرار گرفت و به شهرت رسید. نام واقعی جیگی جیگی مشخص نیست. اهالی مشهد ساکن محله قدیمی نوغان که در دو دهه سی و چهل، او را دیده‌اند، او را با قامتی متوسط و استخوانی با موهای صاف و خرمایی و با چهره ای ژولیده توصیف می‌کنند. جیگی جیگی از لباس‌های عجیب و غریب همراه با یک کلاه پوستی که دم روباهی به عنوان حمایل از آن آویزان کرده بود، استفاده می‌کرد. در گذشته، در انتهای کوچه نوغان مشهد، در نزدیکی دبیرستان حاج تقی آقا بزرگ امروزی، کانالی بوده‌است که درونش اتاقکی غار مانند قرار داشت. جیگی جیگی روزها به دوره‌گردی می‌پرداخته و شب‌ها در آن اتاق می‌خوابیده‌است. او در ماه‌های محرم و صفر، دف و دایره نمی‌زد. هر روز پس از خروج از محل زندگی خود، نخست به گنبد علی بن موسی الرضا سلام می‌داد و هنگام عبور از کوچه‌های محله نوغان و مسیرهای دیگری که گنبد علی بن موسی الرضا نمایان بود، سلام می‌کرد و با پنهان کردن دف و تنبک پشت سر یا زیر لباسش، و پس از دور شدن از گنبد، آوازه خوانی و تنبک زنی را شروع می‌کرد. جیگی جیگی حتی با دیدن روحانیون، تنبکش را پنهان می‌کرده، آوازه خوانی نمی‌کرده؛ و پس از احوال پرسی و دورشدن آن‌ها، دنباله کار خویش می‌گرفته‌است. مرگ جیگی جیگی اهالی محله نوغان مشهد، پس از چند روز غیبت جیگی جیگی، به خانه ویژه اش داخل کانال می‌روند و با پیکر بی جان او مواجه می‌شوند. جنازه را به سردخانه می‌برند. به دلیل بی کسی، شبی آنجا می‌ماند تا روز بعد، در آرامستان گلشور دفن شود. همزمان با جیگی جیگی، جنازه بازرگانی نیز شبانه به سردخانه منتقل می‌شود. صبح روز بعد، بازماندگان مرد تاجر، جنازه را تحویل گرفته، برای انجام مراسم به خانه و بعد برای دفن به حرم می‌برند. کارگران شهرداری نیز جنازه جیگی جیگی را به آرامستان گلشور، گورستان عمومی شهر می‌برند و به سرعت دفن می‌کنند. بستگان مرد بازرگان، در کنج ایوان طلای حرم امام رضا، محل دفنی تعیین کرده بودند و پس از کنار زدن کفن متوجه می‌شوند که جسد با جسد جیگی جیگی جابه‌جا شده‌است و بازرگان در گورستان عمومی دفن شده‌است. آن‌ها برای جابه‌جایی جسد از مراجع تقلید شیعه مانند میرزا حسین فقیه سبزواری و سید محمدهادی میلانی، استفتا می‌گیرند اما هردو، به دلیل ممنوعیت نبش قبر، با خواسته آنان مخالفت کرده و پاسخ می‌دهند که جیگی جیگی در حرم بماند و مرد تاجر در همان گورستان عمومی. ــــــــــــــــ https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‏ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ‏.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴این دنیابااین مشخصات مربوط به زمان ظهوره امام مهدی(عج)هست👆 🔴یه زمانی خدابه حضرت نوح ع دستوردادوسط بیابان کشتی بسازه همه خندیدند!
حکومت 2.MP3
7.35M
🎤🎤🎤 💠 سلسله دروس 13 🎬 جلسه 3️⃣1️⃣ 📋 موضوع : بررسی تخصصی (قسمت دوم) 🎤 با تدریس ( از اساتید مهدویت )