🔸 #مخصوص_مادر_شوهرها
♥️ یادم باشد مادر شوهر که شدم ، طوری با دختر دیگران برخورد کنم که دوست دارم دیگران با #دختر_خودم برخورد کنند...
♥️ یادم باشد مادر شوهر که شدم کاری نکنم که پسرم میان #عشق_مادری و #عشق_همسری سردرگم شود...
✔️نیاز پسرم در زندگی #آرامش است نه #تنش.
https://eitaa.com/zandahlm1357
50.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
#جلسه_هفدهم
#دوره_دوم
#جلسه_سی_و_یکم_آموزش
#بردیاعلمی
🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀
درس هفدهم:
مقایسه ی دو نرم افزار فوتوشاپ و ایلاستریتور
دو تا معجزه ی ادوبی🤩
📝《تصویر۵》
🔥 جملات ابهام آلودی که بر زبان موسی جاری میشود و ایجاد #شک #در_وجود_خدا توسط او. 🔥
-----------------------------------------
😱 اما کار به همین جا ختم نمی شود و تحریف بعدی در این فیلم ، #دود از سر ما #بلند_میکند ؛ موسی تقریبا تا اواسط فیلم ، به #وجود #خداوند #شک دارد و با #ابهام_فراوان در مورد خدا صحبت میکند که این برای پیامبری #در_حد و اندازه ی حضرت موسی ، از فاجعه نیز #فاجعهبارتر است !!! شاید این ویژگی ها در #وصفِ_پیامبران برای ما #غیرطبیعی و بسیار تعجب آور باشد
❌ ولی در هالیوود – با توجه به روح #سکولاریسم و #ماده_گرایی در آن - #طبیعی_ترین بلاهایی است که میتواند برسر پیامبران الهی آورده شود.❌
💣#ضربهی_سنگین بعدی بر پیکر خداگرایی ، #توجیهِ_مادیِ برخی #معجزات در این فیلم می باشد . در این اثر تلاش #زیرکانهای صورت گرفته که برخی از معجزات حضرت موسی ، به طور #طبیعی و #علمی توجیه شود . و با این رویکرد #منبعِ_ماورایی پشت این معجزات نیز ، #زیر_سوال خواهد رفت .
🌘🌗🌖🌕متن۵🌕🌔🌓🌒
---- ---- ---- ---- ---- ---- ---- ---- ----
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🔹قسمت ۱: مردی که کمک میخواست / قافله ای که به حج میرفت / مسلمان و کتابی / اعرابی و رسول اکرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
www.iranseda.irPart02_گزیده داستان راستان.mp3
زمان:
حجم:
6.06M
🔹قسمت ۲: مرد شامی و امام حسین / مردی که اندرز خواست / علی و عاصم / مستمند و ثروتمند / بازاری و عابر
9.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از برکات مهاجرت مسلمانان به اروپا
داشتم در مغازه خرید میکردم که صدای اذان بلند شد! در قلب #هلند...
در #فرانسه حتی یک بار هم این صدا را نشنیده بودم. و حسابی دلتنگ بودم.
کلی ذوق زده شدم، بیرون آمدم و این فیلم را گرفتم.
مغازه دار همزمان اذان را همخوانی می کرد. اذان هم که تمام شد، مغازه را سپرد و سجاده را برداشت و به سمت مسجد حرکت کرد.
خیلی لحظات خوبی بود...
روزی خواهد رسید که این بانگ، از جای جای جهان به گوش برسد و آن روز دیر نیست...
🌸مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک 🇮🇷ایرانی از هلند و فرانسه