eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.9هزار عکس
34.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سلسله کلیپ های تصویری 3 ✅ بررسی تاریخی تحلیلی حکومت های ایران بعد از اسلام 🎬 جلسه 3️⃣ 👈موضوع : (2) 🎤 با توضیحات از اساتید مهدویت و پژوهشگر تاریخ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵 محبوبیت شاه در بین مردم جهان ... 💠 محبوبیت در بین مردم جهان به حدی بود که وقتی از ایران فرار کرد و برای اقامت موقت وارد شد دانشجویان مراکشی به دلیل حضور دیکتاتور فراری ایران در کشورشون به نشانه اعتراض دست به تحصن زدن. 📚 منبع:برشی از مستند آریا مهر1 تهیه شده توسط . 🌐 پهلوی بدون سانسور
🔵 ثروت باور نکردنی خانواده پهلوی ... 💠 خانواده جز شریف ترین و پاکدست ترین مردم جهان بودند بطوریکه وقتی از ایران فرار کردن هیچ چیزی از ثروت و اموال ملی رو باخودشون نبردن، برای مثال احمدعلی مسعودانصاری پسرخاله در خاطراتش میگه:ملکه مادر یعنی تاج الملوک مقدار کمی از جواهرات خودشو به دخترش شمس هدیه داد که شمس اونهارو به قیمت10میلیون دلار فروخت(10میلیون دلار در سال 59😳) پ. ن:خدایی نکرده یک وقت فکر بد نکنید،اینا جواهراتی بوده که با پول کار کردن در طویله هلندیا برای ملکه مادر خریده بودن. 📚منبع: کتاب پس از سقوط، نوشنه احمدعلی مسعود انصاری(پسرخاله فرح)، صفحه303 🌐 پهلوی بدون سانسور
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
⚔ ادامه نبرد احد .. 🔹در آغاز، تیراندازی بین دو طرف بالا گرفت که طی آن قبیله هوازن از سوی مشرکان عقب
💢اقدام دیگر رسول خدا (ص) از بین بردن یکی از چهره های معاند و متنفذ قبیله هذیل بود. به گزارش ابن سعد، رسول خدا (ص) خبر یافت که سفیان بن خالد👤 از قبیله هذیل قصد فراهم کردن نیرو برای جنگ با مسلمانان دارد. آن حضرت در محرم سال چهارم عبدالله بن انیس را فرستاد تا وی را به⚔ قتل برساند. این حادثه را نیز باید در شمار حوادثی دانست که قبایل حجاز، جدای از قریش و یا به تحریک آنان در صدد دشمنی با اسلام بوده اند. 🌀در همین ردیف باید از دو حادثه رجیع و بئرمعونه یاد کرد، حوادثی که نشانگر دشمنی قبایل اطراف با اسلام بود. در واقع سال چهارم و پنجم اوج دشمنی قبایل با اسلام و همراهی آنان با قریش است. 👈اقدام دیگر قبایل غیر قریشی، تلاش جمعی از قبیله قضاعه و غسان برای جنگ با حجاز بود. آنان خارج از منطقه حجاز، و در مسیر شام بودند. واقدی در سبب رفتن رسول خدا (ص) 💬می گوید: آن حضرت شنید که در دومه الجندل کسان بسیاری هستند که به حاملان کالاها ظلم می کنند و اعراب👥 زیادی به آنها ملحق شده قصد آن دارند تا به مدینه نزدیک شوند. رسول خدا (ص) در ربیع الاول سال چهارم به همراه یک هزار نفر به سوی دومه الجندل حرکت کرد. در این اقدام مسلمانان با کسی برخورد نکرده و جمع مزبور پیش از رسیدن مسلمانان گریخته🏃‍♂ بودند؛ به هر روی این قبیل اقدامات آمادگی مسلمانان را برای رویارویی با هر حرکتی تضمین کرده و قبایل اطراف را از اندیشه حمله و حتی صحبت از آن باز می داشت. زیرا کافی بود خبر سخنان توطئه آمیز🗞 آنان به مدینه برسد، در آن صورت سپاهی از مسلمانان به آن سوی عازم می شد. شاید به همین دلیل بود که طی این غزوات، معاهداتی با قبایل اطراف بسته می شد. 🔹ادامه دارد ... ✍بـرگرفته از کتاب: "تـاریخ سیاسی اسلام، ج1، ص526-538"، رسول جعفریان. ۴۰
ادامه پست قبل 👆👆👆 📚 شاید جالب باشه برای بعضی که بدونن محتوای ده فرمان چیه . در واقع اونچه که الان در دسترس ماست شاید متن دقیق و مو به موی آنچه که در الواح منقوش شده بوده نباشه . به هر حال در تورات در سفر خروج و تثنیه آورده شده و موضوعاتش بطور خلاصه از این قراره : در فرمان یکم آمده که خداوند فرموده من یهوه خدای توام ، خدایی غیر از من نیست . در فرمان دوم ، خداوند بنی اسرائیل رو از ساختن بت از هر نوع و جنسی نهی فرموده و امر کرده که معبودی غیر از من اختیار نکنید . در فرمان سوم خدا به بنی اسرائیل امر فرموده که نام خداوند را به باطل نبرند . موضوع فرمان چهارم مبنی بر تقدیس و فراموش نکردن تقدس روز شنبه یا همان شُبات است. فرمان پنجم شامل احترام به پدر و مادر است. فرمان ششم : قتل مکن . فرمان هفتم : زنا مکن . فرمان هشتم : دزدی مکن . فرمان نهم : بر همسایه ات شهادت دروغ مده . فرمان دهم هم اینه که در خانه و اهل و همسر و دارایی و احشام همسایه ات طمع نکن . یهود البته یکایک فرمان های خداوند و موسی ع رو نادیده گرفتند و علنا زیرپا گذاشته نقض کردند. بدترینش هم این بود که مولخ پرستی و جن پرستی پیش گرفتند و برای خداوند جسمانیت قائل شدند و نام خداوند رو تماما به باطل بردند و تهمت و افترای فراوان به خداوند و فرستادگانش نسبت دادند. و غیره و غیره . ده فرمان ، اساس شریعت موسی ع و هسته اصلی تورات تشکیل داد . ادامه دارد. 👇👇👇 ادامه پست قبل 👆👆👆👆 📚 یک تعداد کتب بین العهدینی هم هست که بعضی فرقه های مسیحی قبول دارن کماکان و بعضی کلا قبول ندارند. این کتب 3 نوع هستند : کتب آپوکریفایی که کتب ممنوعه و از نظر مسیحیان مردود و کذب هستند مثلا انجیل برنابا از این قبیل هستش. قبلا کمی درموردش صحبت کردیم. کتب آپوکالیپس یا مکاشفات و پیشگویی های آخرالزمانی . کتب زدوپیگراف که مورد قبول کاتولیک هاست فقط . غیر از اینها یهود کتب مخفی هم داره که بیشتر درمورد پیشگویی های وقایع آینده ست . در این کتب مشخصات اهل بیت ع و وقایع مربوط به زمان آنان غیره آمده . چنانچه مؤلف این کتب پیشگویی از اولیای خدا بوده اند پس لابد از طریق وحی و یا ارتباط با انبیای صاحب وحی کتب رو تالیف کرده اند. وگرنه لابد از طریق اجنه و کهانت به بعضی اخبار آسمانها پی برده اند. اجنه بنا بر آیات قرآن قادر بودند تا مراحلی در آسمانها پیش بروند و خبرهایی رو استراق سمع کنند از ملائک . بعد از میلاد عیسی ع دیگه از رفتن به چند آسمان نهی شدند . با میلاد مبارک پیامبر اسلام ص ، اجنه کلا از استراق سمع در آسمانها منع شدند و به وسیله شهاب ثاقب زده میشدند . این هم بصورت مادی انجام میشده و هم معنوی . میدونید شهاب الله الثاقب از القاب امیرالمؤمنین ع هستش !!! ادامه دارد .... https://eitaa.com/zandahlm1357
Part15_علی از زبان علی.mp3
6.01M
............ دوران جنگ صفین ............ *اعزام نماینده به شام *پاسخ معاویه به امام(ع) و ادعای خونخواهی عثمان *شروط معاویه برای بیعت *پاسخ امام به نماینده خود در شام
آیا میدانید؟ .......: @zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🔍ویکتور لوستیگ یکی از بزرگترین کلاهبرداران تاریخ بود که برج ایفل را فروخت! وی به 5 زبان تسلط داشت و در یک روزنامه، مقاله‌ای خواند. در این مقاله آمده بود که برج ایفل نیاز به تعمیرات اساسی دارد و هزینه این کار برای دولت کمرشکن خواهد بود. در ذهن لوستیگ ایده‌ای شکل گرفت: «فروش برج ایفل»!!! به همین دلیل او اسناد و مدارکی تهیه کرد که در آن‌ها خود را به عنوان معاون ریاست وزارت پست و تلگراف وقت جا زد وبه یک تاجر به نام «آندره پویسون» فروخت! نام لوستیگ بعنوان یک نخبهٔ کلاهبردار که توانسته بود، برج ایفل را بفروشد در تاریخ ثبت شد!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ذهن شما چقدر قویه؟ بدون اینکه کلمات رو بخونید نام رنگی که روی اونها هست رو بگید اگر از عهده انجام این تست بر بیاید،شما یک ذهن قوی دارید.
یکی از سوالاتی که ممکن است ذهن ما را بخود مشغول کند اینست که یک انسان تا چه میزان می تواند نخوابد؟ آیا واقعا امکان دارد که ما بتوانیم مثلا 48 ساعت نخوابیم؟ سه شبانه روز چطور؟ نه، غیرممکن است. واقعا؟ اما فردی وجود دارد که در این زمینه رکوردی عجیب بجای گذاشته و صاحب رکورد گینس شده است. این جوان 17 ساله بنام رندی گاردنر 11 روز و 25 دقیقه نخوابید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔍"آتش در اقیانوس" تنها ترکیبیه که دور از ذهن و نشدنیه و در عین حال اتفاق میوفته اینجا خلیج مکزیکه که در میان آبها آتش برپا شده و چند روزی هست درگیر خاموش کردن آتش هستند. علت هم نشت لوله‌های نفتی اند
تحقيقات ثابت كرده افراد با استعداد اصولاً دست خط بدي دارند چون ذهن اونها سريع تر از دستاشون كار مي كنه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سعی کنید از دست غیر تخصصی خود استفاده کنید. نوربیولوژیست ها استفاده از دست غیر غالب را برای تقویت ذهن توصیه میکنند، این کار شاید ساده به نظر بیاد اما چالش سختی برای مغز محسوب میشه.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترفند برای روزهای بارانی و رهایی از آب پاشیدن ماشین ها😂 ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 قطع شدن برق در جلسه هیئت دولت هنگام پخش زنده و صحبت‌های وزیرا! 😅 ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و شصت و هفتم از ترسی که سراپای وجودم را گرفته بود، بی‌صدا نفس می‌کشیدم تا متوجه حضورم در خانه نشوند و فقط خدا را صدا می‌زدم تا به فریادم برسد که صدای نخراشیده‌اش، پرده گوشم را پاره کرد: «کسی خونه نیس؟!!!» صدایم در نمی‌آمد و او مثل اینکه مطمئن شده باشد کسی در خانه نیست، سر به مسخره بازی گذاشته بود: «آهای! صابخونه؟!!! کجایی پس؟!!! ما اومدیم مهمونی!» و بعد همچنانکه صدای پایش می‌آمد که از پله ها پایین می‌رفت، با لحنی تمسخرآمیز ادامه داد: «برادرا! کسی اینجا نیس! از خودتون پذیرایی کنید تا این عبدالرحمنِ بی‌پدر برگرده ببینیم میخواد چه غلطی بکنه!» و صدای خنده‌های شیطانی‌شان راهرو را پُر کرد و دیگری میان خنده پاسخ داد: «می‌خوای چه غلطی بکنه؟ عبدالرحمن خرِ خودمونه! هر سازی براش بزنی، برات می‌رقصه! فقط باید تا میتونی خَرِش کنی! بعد افسار رو بنداز گردنش و هِی!!!!» و باز هیاهوی مشمئزکننده خنده‌هایشان، خانه را پُر کرد. حالا تپش قلبم کُند تر شده که خیالم از بابت خودم و دخترم راحت شده بود و در عوض با هر اهانتی که به پدرم می‌کردند، خنجری در سینه‌ام فرو می‌رفت که دیگر توانم را از دست دادم و خودم را روی کاناپه رها کردم و شنیدم یکی‌شان می‌پرسید: «من که سر از کار این دختر و داماد عبدالرحمن در نیاوردم! اینا بلاخره چی کارن؟» و دیگری پاسخش را داد: «نوریه میگه دامادش خیلی مارموزه! نَم پس نمیده! ولی دختره بی‌بخاره! فقط فکر خونه زندگی خودشه! نوریه میگه کلاً بچه‌های عبدالرحمن همه شون بی‌بخارن! حالا این کتاب‌هایی رو که اُوردی بده نوریه که بین‌شون پخش کنه، شاید یه اثری کرد! ولی من بعید میدونم از اینا آبی گرم شه!» که یکی دیگر با صدای بلند خندید و در جوابش گفت: «آب از این گرم‌تر میخوای؟ عبدالرحمن تو مُشت خودمونه! هر چی درمیاره، صاف میریزه تو جیبِ ما! دیگه چی میخوای؟» و باز خنده‌های مستانه‌شان در خانه بلند شد. سرم از حقایق وحشتناکی که غافل از حضور من به زبان می‌آوردند، منگ شده و دلم از بلایی که به سرِ خانواده‌ام آورده بودند، به درد آمده بود که تازه می‌فهمیدم نوریه جاسوسِ این خانه شده و هنوز نمی‌دانستم به جز اموال پدرم برای چه چیز دیگری در این خانه نقشه می‌کشند که یکی میان خنده گفت: «ولی حیف شد! نوریه میگه این دختر عبدالرحمن یه ساله با این پسره عروسی کرده! زودتر اومده بودیم، من خودم عقدش می‌کردم!» و دیگری با ناسزایی پاسخش را داد و باز نعره خنده‌هایشان گوشم را کَر کرد و دیگر نمی‌فهمیدم چه می‌گویند که نگاه بی‌حیا و کثیف برادر جوان نوریه پیش چشمانم زنده شده و تمام وجودم را آتش می‌زد. تازه می‌فهمیدم مجید آن شب در انتهای چاه چشمان آلوده او چه نجاستی دیده بود که از داغ غیرت آتش گرفته و به هیچ آبی آرام نمی‌شد و چقدر دلم هوای حضورش را کرده بود که در این لحظه کنارم باشد و بین این همه حرامی، محرم دل تنهایم شود. دستم را روی بدنم گذاشته و همچنانکه حرکت نرم دخترم را زیر انگشتانم احساس می‌کردم، آیت‌الکرسی می‌خواندم تا هم دل خودم، هم قلب کوچک او به نام و یاد خدا آرام بگیرد که همه جای خانه از حضور شیطانی برادران نوریه بوی تعفن گرفته و حتی توان نفس کشیدن را هم از سینه تنگم می‌گرفت. حالا تمام خاطرات ماه‌های گذشته مقابل چشمانم رژه می‌رفتند؛ از روزی که پدر معاملاتش را با همه شرکای خوش نام و قدیمی‌اش به هم زد و به طمع سودی کلان با تاجری غریبه وارد تجارت شد و به سرمایه‌گذاری در دوحه دل بست و هنوز سه ماه از مرگ مادر نگذشته، با دختر جوانی از همان طایفه ازدواج کرد و حالا هنوز سه ماه از این ازدواج نگذشته، این جماعت خود را مالک جان و مال و حتی ناموس پدرم می‌دانستند و هنوز نمی‌دانستم باز چه خواب شومی برای پدرم دیده‌اند که بلاخره پس از ساعتی پدر و نوریه بازگشتند. پدر نه تنها از حضور برادران نوریه در خانه تعجب نکرد، بلکه با روی باز خوش آمد گفت تا در اوج ناباوری، باور کنم که پدر خودش کلید خانه را به آنها داده است و من دیگر در این خانه چه امنیتی داشتم که کلید خانه و تمام زندگی‌ام به دست این اراذل افتاده بود! ساعتی نشستند و صدایشان می‌آمد که چطور با پدر گرم گرفته و با چه زبانی چاپلوسی‌اش را می‌کردند تا بلاخره رفتند و شرّشان را از خانه کم کردند. https://eitaa.com/zandahlm1357 با ما همراه باشید🌹