eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.9هزار عکس
34.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5870482074653165706.mp3
18.85M
🔈 🔊 جلسه سوم * مبنای زندگی کافرانه و مشرکانه * مثال سربازی در نظام اعتباری * عبادت در مکتب سکولاریسم * مبنای نظام اجتماعی چه باشد؟ * شفاعت در قیامت از چه جنسی است؟ * قرآن کریم چه شفاعتی را نفی می‌کند؟ * شفاعت در نظام تکوین * شفاعت در کلام امام خمینی (ره) * مراتب شفاعت * نظام شفع * خدا چگونه شفاعت می‌کند؟ 📅99/02/12 ⏰ مدت زمان: ۳۸:۱۷ مشهد
صفحه تست هوش حل معما باما همراه باشید👇👇👇👇 @zandahlm1357
📚 ⁉️ طاوس متفاوت را پیدا کنید؟ https://eitaa.com/zandahlm1357
💠چنـد چیـــز را بــا چنـــد چیـــز از خــود دور کنیــد💠 👈غضب خدا را با سوره ی " حمد " 👈بی حوصلگی ، خشم و عصبانیت را با سوره ی "یس " 👈هراس قیامت را با سوره ی " دخان " 👈فقر و نداری را با سوره ی " واقعه " 👈عذاب قبر را با سوره ی " تبارک " 👈در امان بودن از کفر در زمان مردن را با سوره ی " کافرون " 👈چشم بد ، وسواس و آشوب را با سوره ی " ناس •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️اثرات عجیب و فوق العاده سوره واقعه در شب جمعه 🎙حجت الاسلام عالی 🔻در ثواب نشر این پست سهیم باشید •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
4_6050596248379983847(1).mp3
3.02M
☘✨ 💠درمان با تربت و قرآن💠 🔸شفای بیش از هزار نفر توسط آیات قران(نه تا سوره و ذکر) و تربت امام حسین علیه السلام.❣ 🔸شفای کلیه از کار افتاده.❣ 🔸شیمی درمانی فقط جلوی رشد سرطان را می گیرد.❣ 🔸شفای سرطان که تا پشت اتاق عمل رفته بود.❣ 🔸شفای بچه ای در شکم مادر که توده ای در سرش بود.❣ 🔸شفای سرطانی در رحم زنی که تازه ازدواج کرده.❣ طعم آبی که به آن ذکر خوانده شده و در آن تربت ریخته شده عوض می شود و برای مدت زیادی فساد نمی شود فقط در ظرف بسته باشد.😭👌🏻 ▫️آیت الله سید ابوالحسن مهدوی https://eitaa.com/zandahlm1357
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و هفتاد و سوم صورت سبزه عبدالله از شدت عصبانیت کبود شده و فقط نگاهم می‌کرد که از تأسفِ زندگی بر باد رفته پدرم، سری جنباندم و گفتم: «عبدالله! نوریه گزارش همه ما رو به برادرهاش میده! نوریه تو اون خونه داره جاسوسی می‌کنه! اونا از همه چیزِ ما خبر دارن! برادرهاش براش کتاب‌های تبلیغ وهابیت میارن و اونم میاره میده به من تا بخونم و به شماها هم بدم. عبدالله! من نمی‌دونم چه نقشه‌ای دارن...» دستش را روی فرمان گذاشته و می‌دیدم رویه چرم فرمان اتومبیل زیر فشار غیظ و غضب انگشتانش چروک شده که بغضم را فرو خوردم و گفتم: «عبدالله! نوریه و خونواده‌اش همه زندگی بابا رو از چنگش درمیارن!» که به سمتم صورت چرخاند و دستش به نوریه نمی‌رسید که کوه خشمش را بر سرِ من خراب کرد: «میگی چی کار کنم؟!!! فکر می‌کنی من نمی‌فهمم داره چه بلایی سرِ بابا میاد؟!!!» سپس به عمق چشمان غمزده و نمناکم خیره شد و با مهربانی برادرانه‌اش، عذر فریادش را خواست: «الهه جان! قربونت برم! میگی من چی کار کنم؟ اون روزی که پای این دختره وسط نبود، بابا حاضر نشد به حرف ما گوش کنه و بخاطر یه برگه سند سرمایه‌گذاری، همه محصول خرما رو به اینا پیش فروش کرد! چه برسه به حالا که نوریه هم اومده تو زندگیش!» سپس چشمانش در گرداب غم غرق شد و با لحنی لبریز تأسف ادامه داد: «بابا بخاطر نوریه، آخرتش رو به باد داد، دیگه چه برسه به دنیا! چند روز پیش رفته بودم نخلستون یه سری بهش بزنم. اصلاً انگار یه آدم دیگه شده بود! یکسره به شیعه‌ها فحش می‌داد و دعا می‌کرد زودتر حکومت سوریه سقوط کنه! اصلاً نمی‌فهمیدم چی میگه! بهش گفتم آخه چرا می‌خوای حکومت سوریه سقوط کنه؟ گفتم مگه غیر از اینه که حکومت سوریه حداقل جلو اسرائیل مقاومت می‌کنه، پس چرا دعا می‌کنی سقوط کنه؟ می‌گفت اگه حکومت سوریه سقوط کنه، بعدش حکومت عراق هم سقوط می کنه، بعدش نوبت ایرانه که حکومتش سقوط کنه و شیعه نابود بشه! می‌گفت باید هر کاری می‌تونیم بکنیم تا هر چه زودتر برادرهای مجاهدمون تو سوریه به حکومت برسن!!!» سپس پوزخندی زد و با تحیّری که از اعتقادات پدر در ذهنش نمی‌گنجید، رو به من کرد: «الهه! فکر کن! بابا حاضره حکومت کشور خودش سقوط کنه تا مثلاً نسل شیعه از بین بره! اونوقت به این تروریست‌هایی که به دستور آمریکا و اسرائیل دارن تو سوریه گَلّه گَلّه آدم می‌کشن، می‌گه برادر مجاهد!!!!» و برای من که هر روز شاهد توهین پدر و نوریه به شیعیان بودم و بارها حکم حلال بودن خونه شیعه را از زبان نوریه شنیده بودم، دیگر سخنان عبدالله جای تعجب نداشت که همه را باور کرده و همین بود که چهارچوب بدنم برای زندگی و شوهر شیعه‌ام می‌لرزید. دیگر گوشم به گلایه‌های عبدالله نبود و نه تنها قلب خودم که تمام وجود دخترم از وحشت عفریته‌ای که در خانه‌مان لانه کرده بود، می‌لرزید که سرم را کج کردم و نهایت پریشانی‌ام را برای برادرم به زبان آوردم: «عبدالله! من خیلی می‌ترسم، من از نوریه خیلی می‌ترسم! می‌ترسم یه روز بفهمه مجید شیعه اس، اونوقت بابا چه بلایی سرِ ما میاره؟» و حالا نوبت عبدالله بود که در پاسخ دلشوره‌های افتاده به جانم، همان حرف‌های مجید را بزند: «الهه! من نمی‌فهمم تو برای چی تو اون خونه موندی؟ چرا انقدر خودت و مجید رو اذیت می‌کنی؟ ممکنه مجید به روی خودش نیاره، ولی مطمئن باش که خیلی عذاب می‌کشه و فقط به خاطر تو داره تحمل می‌کنه! خودت هم که داری بیشتر از اون زجر می‌کشی، پس چرا خودت رو تو اون خونه اسیر کردی؟» که سرم را پایین انداختم و همانطور که گوشه چادرم را با سرانگشتان غمگینم تا می‌زدم، زیر لب پاسخ دادم: «عبدالله! من از بچگی تو اون خونه بزرگ شدم! بخدا دلم نمیاد یه روز از اون خونه جدا شم! هر جای اون خونه رو که نگاه می‌کنم یاد مامان می‌افتم...» و من دیگر نه تنها به خاطر خاطرات مادرم که نمی‌خواستم خانه و زندگی خانوادگی‌مان را دو دسته به نوریه تقدیم کنم که سرم را بالا آوردم و قاطعانه ادامه دادم: «نوریه از خدا می‌خواد که منم از اونجا برم تا برای خودش پادشاهی کنه! اگه منم بذارم برم، دیگه هیچ مزاحمی سرِ راهش نیس...» که عبدالله به میان حرفم آمد و هشدار داد: «اشتباه می‌کنی الهه! تو فقط داری خودت رو عذاب میدی! اگه نوریه زیر پای بابا بشینه تا یه کاری بکنه، دیگه احدی حریفش نمیشه!» سپس اتومبیل را روشن کرد و همانطور که با احتیاط از پارک بیرون می‌آمد، سری جنباند و با لحنی افسرده ادامه داد: «اون خونه زمانی خوب بود که مامان زنده بود و هر روز همه‌مون دور هم جمع می‌شدیم. نه حالا که ابراهیم و محمد دو ماهه پاشون رو اونجا نذاشتن و من اصلاً پام پیش نمیره که بیام. بابا هم که اصلاً یادی از ما نمی‌کنه. اینم از حال و روز تو!» https://eitaa.com/zandahlm1357 با ما همراه باشید🌹
ارتباط موفق_33.mp3
11.51M
۳۳ ✘ بدجنسی، بشدت قدرت جذب انسان را کاهش می‌دهد! ▪️بدجنسی؛ چیز عجیب و غریبی نیست که تصور کنیم در باطن ما وجود ندارد! بلکه مصادیق مخفی و ظریفی دارد؛ که اگر دقت کنیم، آنرا در وجودمان پیدا می‌کنیم. ـ بدجنسی یعنی چه؟ ـ آیا در وجود من نیز هست؟ ـ مکانسیم تأثیر این مانع، در موفقیت ارتباطات انسان، چگونه است؟ 🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@shervamusiqiirani-5 - تصنیف قدیمی بخت جوان.mp3
1.76M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 بخت جوان دارد آن که با تو قرینست پیر نگردد که در بهشت برینست دیگر از آن جانبم نماز نباشد گر تو اشارت کنی که قبله چنینست آینه‌ای پیش آفتاب نهادست بر در آن خیمه یا شعاع جبینست گر همه عالم ز لوح فکر بشویند عشق نخواهد شدن که نقش نگینست گوشه گرفتم ز خلق و فایده‌ای نیست گوشه چشمت بلای گوشه نشینست تا نه تصور کنی که بی تو صبوریم گر نفسی می‌زنیم بازپسینست سعدی از این پس که راه پیش تو دانست گر ره دیگر رود ضلال مبینست 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 https://eitaa.com/zandahlm1357
کتاب صوتی "خاطرات حضرت آیت الله خامنه ای از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب" ....................
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚨 آیا همه می‌توانند زیارت کنند؟ 💠حجت‌الاسلام حقانی نقل می‌کند زمانی که ضریح مطهر حضرت امام رضا علیه‌السلام در حال تعویض بود، در خدمت مقام معظم رهبری به پابوسی امام هشتم مشرف شدیم. مقام معظم رهبری برای زیارت در کنار مرقد آن امام همام علیه‌السلام، مشغول راز و نیاز بودند. چون ضریح را برداشته بودند، حضور در کنار قبر، رنگ و بوی دیگری داشت.  💠 بعد از پایان راز و نیاز حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، آقای واعظ طبسی به ایشان عرض کرد، آقازاده ها هم بیایند نزدیک‌تر تا از نزدیک امام علیه‌السلام را زیارت کنند. معظم له فرمودند: پس بقیه چی؟! این دقت را همواره حضرت آقا دارند. ایشان امتیاز ویژه و خاصی را برای فرزندانشان قایل نیستند. در آن روز هم فرمودند: اگر بقیه افراد می‌توانند از نزدیک قبر امام هشتم علیه السلام را زیارت کنند، فرزندان من هم بیایند. پس از بیان آقا، همه توفیق حضور یافتند. عجب روز به یاد ماندنی بود! 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا