eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
55.1هزار عکس
40.9هزار ویدیو
1.8هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
مثل همه بسيجي ها! -------------------------------------- ------ ساده زيستي بر زندگي مقام معظم رهبري سايه افكنده است. ايشان اين خصلت را از همان جواني داشته و پس از انقلاب اسلامي نيز همواره با آن مأنوس بوده اند. در اوايل جنگ كه معظم له نماينده حضرت امام قدس سره در شوراي عالي دفاع بودند، روزي به دزفول آمدند. ايشان تصميم گرفتند به اهواز بروند. ولي هيچ وسيله اي براي مسافرت به اهواز نداشتند. رو به تعدادي از رزمندگان مي‌كنند و مي‌فرمايند: آيا كسي به اهواز نمي رود؟ برادم، شهيد حسين علم الهدي كه به اتفاق آقاي حاج صادق آهنگران در دزفول بود، به آقا مي‌گويد: ما مي‌خواهيم به اهواز برويم. مقام معظم رهبري سوار ماشين آنان مي‌شوند، تا به سوي مقصد حركت كنند. اخوي از دوران دانشجويي در مشهد، با آقا مأنوس بود. او مي‌دانست كه حضرت آيةاللَّه خامنه اي ناراحتي معده دارند. از اين رو، مقداري نان، پنير و گوجه تهيه مي‌كند در بين راه، كنار جاده انديمشك - اهواز، بر روي خاك‌ها مي‌نشينند و مقداري نان و پنير مي‌خورند و بعد به راه خود ادامه مي‌دهند. حسين گفت: انگار نه انگار كه ايشان نماينده حضرت امام هستند. بسيار ساده و خاكي بودند. بعد از صرف آن غذا، با هم به يكي از مقرهاي نظامي در شوش رفتند. از آن جا بازديد كردند و سپس به سمت اهواز حركت نمودند. عكس آن بازديد، هنوز هم موجود است. امروز نيز ايشان همان روحيه را دارند، مثل همه بسيجي ها! آقاي سيد علي علم الهدي. پرتوي از خورشيد، ص ۶۱. https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحمَةِ ٱللّه از رحمت خدا ناامید نشوید. ✨ آیه 53 سوره زمر ✅ حافظ عزیز باایمان و توکل و باامید در مسیرت ادامه بده این رو بدون که خدا حتی لحظه ای هم تو رو تنها نمیگذاره از رحمت خدا ناامید نشوید. ☺️😉
5.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فرازی فوق العاده زیبا از استاد الشیخ طه نعمان
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
شئون حكومتى قرار گرفته در نحوه سلوكش با مردم اندكى تغيير پديد آيد. اين سخنان را از زبان ابراهيم بن عباس، منشى عباسيان، بشنويد: « هرگز كسى را با سخنش نيازرد، هرگز كلام كسى را نيمه كاره قطع نكرد و هرگز در برآوردن نياز كسى به حدّ توانش كوتاهى نكرد. در برابر كسى كه پيشش مى نشست هرگز پاهايش را دراز نمى كرد و از روى ادب حتى تكيه هم نميداد. كسى از كاركنان و خدمت گزارانش هرگز از او ناسزا نمى شنيد و نه هرگز بوى زننده اى از بدن وى استشمام مى شد. در خنديدن قهقهه سر نمى داد و بر سر سفره اش خدمت گزاران و حتى دربان نيز مى نشستند.. » بى شك اين گونه صفات در محبوبيت امام (ع) نقش بزرگى بازى مى كرد، به طورى كه او را در نظر خاص و عام به عنوان شخصيتى پسنديده تر از هر كس ديگر جلوه مى داد. امام (ع) مقام حكمرانى را هرگز به عنوان يك مزيّت تلقى نمى كرد بلكه آن را مسئوليتى بزرگ مى دانست. در پايان. مواضعى را كه ذكر كرديم كافى است براى ارائه برنامه اى كه امام رضا (ع) براى خنثى كردن نفشه‌ها و توطئه هاى مأمون، در پيش گرفته بود. از آن پس مأمون ديگر قادر نبود نقشى را كه مى خواست از اوضاع جارى در ذهن مردم متصوّر سازد، برنامه امام براى شكست و ناكامى مأمون چنان كارى و موّفق بود كه عاقبت او به قصد نابودى امام برخاست، تا مگر بدين وسيله خود را از چنگال ناملايماتى كه پيوسته برايش پيش مى آمد، برهاند. حميد بن مهران و عدهّ اى از عباسيان نيز او را در اين جنايت همين گونه نويد داده بودن https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: جايي را نمي ديد حضرت رضا شفايش داد حاج شيخ محمود كرماني فرمود: از زني كه كور و اهل كرمان بود و به زيارت حضرت رضا عليه السلام آمده و حضرت رضا عليه السلام او را شفا داده و بينا شده است من او را به مهماني به خانه خود دعوت كردم و از شرح قضيه اش كه شنيده بودم پرسيدم گفت: قضيه من اين است كه در وطن خود كرمان يك چشم من از بينائي افتاد لذا به اطباء كرمان مراجعه كردم و فايده اي به دست نيامد، بلكه يك چشم ديگر نيز از كار ماند و نابينا شدم لاعلاج از كرمان حركت كرده به تهران رفتم و به دكترهاي آنجا رجوع [صفحه ۱۱۸] كردم، ايشان پس از معاينه گفتند يك چشم علاج پذير نيست. اما چشم ديگر تا يكسال اگر مواظبت به علاج شود احتمال بهبودي هست، چون چنين گفتند: من مأيوس شدم و از شوهر خود خواهش كردم كه به زيارت حضرت رضا عليه السلام بروم، چون جايي و چيزي نمي ديدم دستم را مي‌گرفتند و مرا مي‌بردند و من توسل به آن حضرت مي‌جستم تا يك وقت شوهرم سخني گفت كه بسيار به من اثر كرد، لذا با دل شكسته به حرم تشرف پيدا كردم. بسيار تضرع كردم كه خدايا مرا به بركت امام هشتم عليه السلام شفا مرحمت فرما، در حال تضرع يك حال ديگر به من روي داد، در آن حال سيدي به شكل سلطان الواعظين شيرازي ديدم، چون او را ديده بودم و مي‌شناختم به من فرمود: برخيز، عرض كردم من كه جايي را نمي بينم، نمي توانم برخيزم يا بنشينم بار ديگر فرمود برخيز، در اين مرتبه بر خواستم در حالتي كه همه جا را و همه چيز را مي‌ديدم قضيه من اين بود. چون بعضي از شفا يافتن من باخبر شدند، به رئيس [صفحه ۱۱۹] تشريفات آستانه خبر دادند مرا طلبيد و اعتراض كرد كه چگونه بدانيم كه تو كور بوده اي و شفا يافته اي؟ گفتم: اطباء تهران معاينه كرده اند و از كوري من خبر دارند، شما از تهران استفسار نماييد تا معلوم شود و چون به تهران نوشتند و جواب آمد و صدق قضيه معلوم شد رئيس تشريفات به من گفت: اگر چه چنان است كه گفته اند لكن اين امر را نبايستي اظهار كني و فاشش نمايي زيرا كه زمان اقتضاي آنرا ندارد. الا الا ثناي تو، ذكر علي الدوام من رئوف من، عطوف من، اميد من، امام من لحظه به لحظه دم به دم، بر حرمت سلام من به غرفه‌هاي مرقدت، خورده گره زمام من در حرمت گرفته‌ام ذكر رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا رضا https://eitaa.com/zandahlm1357