📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت سیصد و بیست و پنجم
نماز صبح را خواندم و حتی حال رو در رو شدن با مامان خدیجه و زینبسادات را هم نداشتم که هوای گرفته اتاق را بهانه کردم و با پوشیدن کفشهایم، به حیاط موکب رفتم. جایی دور از جمع مردانی که دیشب را در حیاط خوابیده بودند، نشستم و تازه فهمیدم کف پاهایم تاول زده و حالا که دوباره کفشهایم را پوشیده بودم، سوزش تاولها سر باز کرده بود، ولی حال من ناخوشتر از آنی بود که به این جراحتها خم به ابرو بیاورم و غرق دریای طوفانزده غمهایم، خیره به سیاهی شب بودم که صدای سلام مجیدم را شنیدم. کولهپشتیاش را بسته و آماده حرکت، بالای سرم ایستاده بود و با چشمان مهربانش نگاهم میکرد که به زحمت لبخندی نشانش دادم و فهمید حال خوشی ندارم که با دلواپسی سؤال کرد: «چیزی شده الهه جان؟» میدیدم چشمانش از شادی این حرکت عاشقانه، هر روز بیشتر از روز پیش میدرخشد و دلم نمیآمد این حال خوشش را خراب کنم که برای دل خوشیاش بهانه آوردم: «نه، چیزی نشده.» که دلش خوش نشد و باز پرسید: «خستهای؟» و اگر یک لحظه دیگر اینطور با محبت نگاهم میکرد، نمیتوانستم دردهای مانده بر دلم را پنهان کنم که آسید احمد رسید و خلوتمان را پُر کرد. به احترامش از جا بلند شدم و جواب سلامش را دادم که مامان خدیجه و زینبسادات هم آمدند و به راه افتادیم. میدیدم مجید می خواهد از آسید احمد فاصله بگیرد و بیشتر با من قدم بردارد، بلکه از راز دلم با خبر شود و من نمیخواستم از بار رنجهایم، چیزی بر دلش بگذارم که از مامان خدیجه و زینبسادات جدا نمیشدم تا دوباره در حصار مهربانیاش گرفتار نشوم. حالا درد و سوزش تاولهای پایم هم بیشتر شده و به وضوح میلنگیدم که مامان خدیجه متوجه شد و پرسید: «چی شده مادرجون؟ پات درد میکنه؟» لبخندی زدم و خواستم پاسخی بدهم که زینبسادات هم سؤال کرد: «کفشت اذیتت میکنه؟» و من حوصله صحبت کردن هم نداشتم که با لحنی ساده پاسخ دادم: «نه، خوبم!» و سرم را پایین انداختم تا دیگر چیزی نپرسند و سعی میکردم قدمهایم را محکم و مستقیم بردارم تا خیالشان راحت شود. هر لحظه بر انبوه جمعیت در جاده افزوده میشد و به قدری مسیر شلوغ شده بود که حرکت به کُندی انجام میشد و همین قدم زدنهای آهسته، لنگیدن پایم را پنهان میکرد. هر چه به کربلا نزدیکتر میشدیم، شور و نوای نوحههای عزاداری که با صدای بلند از سمت موکبها پخش میشد، بیشتر شده و فضای پخش نذری گرمتر میشد و نه فقط عراقیها که هیئتهایی از ایران، افغانستان، لبنان و کویت هم موکبی بر پا کرده و هر کدام به تناسب سنت خود، از عزاداران اربعین پذیرایی میکردند. کار به جایی رسیده بود که موکبداران میهماننواز عراقی، به میان جاده آمده و با حضور گرم و مهربان خود، مسیر زائران را میبستند، بلکه مفتخر به میزبانی از میهمانان امام حسین (علیهالسلام) شوند و به هر زبانی التماسمان میکردند تا از طعام نذریشان نوش جان کنیم. چه همهمهای در فضا افتاده بود که باد شدیدی گرفته و پرچمهای دو طرف جاده را به شدت تکان میداد. غرش غلطیدن پرچمها در دل باد، در نغمه نوحههای حسینی پیچیده و با زمزمه زائران یکی میشد و در آسمان بالا میرفت تا نشانمان دهد دیگر چیزی تا کربلا نمانده که بانگ اذان هم قد کشید و فرمان اقامه نماز داد. در بسیاری از موکبها، نماز به جماعت اقامه میشد و دیگر زائران برای رسیدن به کربلا سر از پا نمیشناختند که بیآنکه در خنکای خیمهای معطل شوند، باز به راه میافتادند که بنا بود امشب سر بر تربت کربلا به زمین بگذاریم. حالا من هم همپای اینهمه شیعه شیدا، هوایی کربلا شده و برای دیدارش بیقراری میکردم که هرچند همچون شیعیان از جام عشق سید الشهدا (علیهالسلام) سیراب نشده و تنها لبی تَر کرده بودم، ولی به همین اندازه هم، به تب و تاب افتاده و به اشتیاق وصالش، پَر پَر میزدم.
با ما همراه باشید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#انسان_شناسی ۸ #استاد_شجاعی #حجتالاسلام_عظیمی 🔭سالها تلاش محققان برای کشف رموز کیهان، آنان را ب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6005688809067383225.mp3
11.43M
#انسان_شناسی ۹
#استاد_شجاعی
#استاد_پناهیان
✖️اینکه خداوند، تمام آفرینش را مسخّر انسان کرده، اما بشریت، سالهاست در آرزوی سفر به
نزدیکترین سیاره به زمین، به سر میبرد؛
✖️این که با وجود قرنها پیشرفت علم، مشاهدهی ماورای طبیعت، برای اکثر قریب به اتفاق ما، رؤیایی دستنیافتنیست؛
💥به دلیل نگاه غلطیست که به کل جهان خلقت داریم!
نگاه درست را، چگونه باید بدست آورد؟!
@shervamusiqiirani-1 - تصنیف : نسیم سحر.mp3
2.03M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
نسیم سحر بر چمن گذر کن
زمن بلبل خسته را خبرکن
بگو آشیان را ز دیده ترکن
ز بیداد گل آه و ناله سرکن
شبی سحرکن - شبی سحرکن
سکوت شب و نوای بلبل
شکرخنده زد به چهرهٔ گل
کنار بستان -به یاد مستان -بنوش می
یار من گلزار من تویی تو
دلدار من تویی تو
همهجا همراه من تویی
دلخواه من تویی تو
روزی آهم گیرد دامنت -سوزد با منت
گر شود دلم کوه درد و غم
چارهاش به یک جام می کنم
همچو فرهادش از ریشه برکنم
من همان مرغ بیبال وپر
شاخ بیبرگ و بر
دل آزردهام
من همان مرغ بی بال و پر
شاخ بی برگ و بر
دل آزردهام
#ملک_الشعرا_بهار
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
https://eitaa.com/zandahlm1357
🆔
https://eitaa.com/zandahlm1357
عهد حضرت مهدی (عجّل اللَّه فرجه الشریف)، زندگان مردههای خود را آرزو میکنند که ای کاش زنده بودند و این روزهای مبارک را میدیدند. فصلنامه انتظار
۳۸. اگر بنده ای در بین صفا و مروه هزار سال خدا را عبادت کند؛ ولی محبت ما اهل بیت علیهم السلام را نداشته باشد، خداوند او را با صورت در آتش میافکند. فصلنامه انتظارعهد حضرت مهدی (عجّل اللَّه فرجه الشریف)، زندگان مردههای خود را آرزو میکنند که ای کاش زنده بودند و این روزهای مبارک را میدیدند. فصلنامه انتظار
۳۸. اگر بنده ای در بین صفا و مروه هزار سال خدا را عبادت کند؛ ولی محبت ما اهل بیت علیهم السلام را نداشته باشد، خداوند او را با صورت در آتش میافکند. فصلنامه انتظار
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: پيام به نمايندگان مجلس شوراي اسلامي و مردم ايران درباره ي حفظ وحدت و يكپارچگي، حمايت از دول
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حمايت
از دولت را وظيفه ي هميشگي خود و ديگران ميدانستند و در طول ده سال اخير، در كنار تذكرات و ارشادات پدرانه، همواره از دولتهايي كه پي درپي در رأس كار بوده اند، بي دريغ و سخاوتمندانه حمايت ميكردند. اين، بدان معني نبود كه دولتهاي گذشته هرگز در عمل و سياست و تدبير دچار اشتباه نمي شدند؛ بلكه از آن رو بود كه تحمل بار سنگين اداره ي كشور، آن هم در شرايط دشوار جهاني و با وجود دشمنان سوگندخورده ي كوچك و بزرگ، جز با حمايت صميمانه ي عموم ملت و در رأس همه، رهبر و مقتداي آنان، به هيچ وجه امكانپذير نبود. امام عزيز با حمايت دولت، در حقيقت بخشي از سهم سنگين خود در اداره ي كشور را ايفا ميكردند. امروز، دولت تازه نفس و كارآمدي كه با مديريت شخصيتي ممتاز و مورد اعتماد امام و امت، كمر به بازسازي كشور و ترميم ويرانيهاي جنگ تحميلي بسته، با سياستها و عملكردهاي خود، دشمنان خبيث را سراسيمه و غافلگير كرده است. آنها كه ميخواهند ايران هميشه فقير و محتاج و وابسته باشد، از سياستهايي كه ايران را به سمت توسعه ي اقتصادي و خودكفايي و بي نيازي از ديگران حركت ميدهد، به شدت بيمناكند و با شيوههايي بس پيچيده و توطئه آميز، با آن مخالفت ميكنند. رمز موفقيت دولت و قوّه ي قضاييه و مقننه، در پشتيباني قاطبه ي ملت از آنهاست. هر حركت و گفتاري كه روح اعتماد مردم به اين قوا و كارگزاران آن را متزلزل و در اين پشتيباني، اندك خللي وارد سازد، حرام شرعي و خيانت ملي است. ۳) مجلس شوراي اسلامي، نقطه ي اميد نظام و مظهر اقتدار و اختيار ملت است. جايگاه مقدسي است
كه هميشه و در همه ي احوال، ميتواند و ميبايد رأي و اراده ي ملت مسلمان و انقلابي را به كرسي بنشاند و مصلحت مردم را در شكل مقررات لازم الاتباع در بافت و رفتار نظام و حكومت، تضمين كند. خانه ي مردم و ملجأ دولت مردمي و مظهر ارزشهاي اسلام ناب محمّدي (صلّي اللَّه عليه واله) و به تعبير امام حكيم و فقيدمان، عصاره ي فضايل ملت است. در اين مجلس، دور شدن از فضايل و پايبند شدن به اغراض شخصي و گروهي و آلوده شدن به هويهاي سياسي و نفساني، از هركس كه باشد، مردود و محكوم است. در اين مجلس، رأي بايد تابع معرفت، و بحث بايد دور از تنازع و جدال باشد. در هر موضعگيري و هر سخني، بايد رضاي خدا و مصلحت انقلاب و خواست و نياز مردم در نظر گرفته شود. همواره در اين مجلس، معدود افرادي بوده اند كه از اين تكاليف غفلت ورزيده و راه، كج كرده اند و شايد امروز نيز باشند؛ ليكن اكثريت قاطع نمايندگان محترم كه بحمداللَّه در همه ي دورهها و امروز، در راه راست اسلام و انقلاب حركت ميكرده اند و ميكنند، بايد پاس نعمت بزرگ جمهوري اسلامي را بدارند و در اعمال و آراء و گفتار خود، خدا را حاضر و ناظر بدانند و مصلحت انقلاب و كشور را با هيچ چيز ديگر معاوضه ننمايند. البته، مجلس همواره بايد به وظايف قانوني خود عمل و از حق قانوني خود استفاده كند؛ اما هم نمايندگان محترم و هم مردم رشيد ما قادرند تفاوت ميان عمل به تكليف قانوني و عمل بر طبق غرض شخصي و سياسي را درك كنند. ..
#پیامهای مقام معظم رهبری
https://eitaa.com/zandahlm1357
فكر من اين است
فكر من اين است من در سالهاي ۵۱ و ۵۲ و ۵۳ در مشهد سخنراني ميكردم؛ ميايستادم سخنراني ميكردم. بعد هم كه حرف من تمام ميشد، روي زمين مينشستم. سپس صندلي ميگذاشتيم، تا قاري قرآن تلاوت كند. همين آقاي فاطمي و بعضي از برادران ديگر، روي صندلي مينشستند و قرآن ميخواندند. من ميگفتم كه حرف من مقدمه ي تلاوت قرآن است. من ايستاده صحبت ميكردم؛ اما صندلي بلند و قشنگي - مثل منبر - گذاشته بوديم و اينها روي آن مينشستند و بعد از صحبت من قرآن ميخواندند؛ همان آياتي كه من
قبلاً تفسير كرده بودم. فكر من اين است.
بيانات در ديدار با قاريان قرآن: شعبان عبدالعزيز صياد، محمود صديق منشاوي ۲۲/۱/۷۰
#خاطرات مقام معظم رهبری
https://eitaa.com/zandahlm1357
👇آیه 39
🌴🍂براى انسان خطاكار، هميشه راه بازگشت و اصلاح، باز است. «فَمَنْ تابَ»
🌴🍂 توبه، تنها يك ندامت درونى نيست؛ بلكه بايد همراه با جبران مفاسد گذشته باشد. «وَ أَصْلَحَ»
🌴🍂 اگر انسان توبه كند، خداوند هم توبه او را مىپذيرد. «يَتُوبُ عَلَيْهِ»
#درسهای_قرآن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬🎬تصویری
✳️تلاوت استدیویی ترتیل استاد راغب مصطفی غلوش
📖تلاوت سوره:نساء
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
اما « محمد بن على » (پدر سفّاح و منصور) بسيار زيرك و كاردان بود. همين كه به وسيله ابوهاشم انقلابيون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تا چه حدّ دعوت عباسيان پنهانى صورت مى گرفت؟
ظاهراً يكى از
شيفتگان شعارهاى مزبور شخص « عبداللَّه بن معاويه » بود، زيرا مورّخان از جمله ابوالفرج در « مقاتل الطالبيين » ص ۱۶۸ چنين مى نويسد:
چون « ابن ضباره » بر عبداللَّه بن معاويه فايق آمد، راه خراسان را در پيش گرفت. آنگاه وى نزد ابومسلم رفت تا مگر ياريش كند. ولى ابومسلم او را دستگير و زندانى كرد و سپس مقتولش ساخت.
اين جريان به وضوح بيانگر آن است كه عبداللَّه انتظار كمك از ابومسلم مى داشت، چه مى پنداشت كه ابومسلم به حقيقت به نفع اهل بيت و خرسندى خاندان محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم تبليغ مى كند. بيچاره هرگز به مغزش خطور نكرده بود كه اين دعوت فقط به نفع عباسيان است و بدين گونه اين جريان داشت با زيركى تمام صورت مى گرفت؟
شايد بتوان گفت كه محمد بن على توانسته بود جريان مزبور را حتى از دو فرزند خود، سفّاح و منصور نيز پنهان نگاه بدارد. چه مى بينيم كه آن دو همراه با بنى هاشم، چه عباسيان و چه علويان، و نيز برخى از امويان (۱۴) و چهره هاى قريش به عبداللَّه بن معاويه پيوستند كه قيامش به سال ۱۲۷ در كوفه بود و سپس در شيراز، كه در آنجا توانست سلطه خود را بر فارس و اطراف آن، حُلوان، قومس، اصفهان، رى، همدان، قم و اصطخر و راههاى آبى كوفه و بصره گسترده، موقعيّتى بس عظيم به دست آورد. (۱۵)
منصور از
سوى عبداللَّه بن معاويه حاكم سرزمين « ايذج » (۱۶) شد و ديگران نيز بر ساير سرزمينها از سوى وى به فرمانروايى منصوب گرديدند. اين كه منصور به عنوان يك هاشمى اين سمت را پذيرفت خود دليل بر آن است كه وى نمى دانست پدرش از آغاز سده يك، يعنى پيش از خروج عبداللَّه بن معاويه، به مدت ۲۸ سال در راه هدف و پيشبرد امر عباسيان به جان مى كوشيد و برايشان تبليغ مى كرد. برعكس، منصور چنان مى پنداشت كه تبليغ به سود اهل بيت و خشنودى آنان است؛ و طبيعى است منظور از اهل بيت، علويان است چه اين واژه بطور اطلاق بر آنان دلالت مى كرد.
در غير اين صورت، اگر محمد بن على داراى دعوت روشن و شناخته شده اى مى بود و منصور هم از آن آگاهى كامل مى داشت، پذيرفتن حكومت بر ايذج كه ازسوى عبداللَّه بن معاويه به وى تفويض گشته بود، براى دعوت پدرش (محمد بن على) جداً زيان داشت و بر آن ضربه مهلكى وارد مى ساخت. مگر آن كه بگوييم در آنجا هدف مهمتر ديگرى وجود داشت كه اين مطلب از زيركى آنان حكايت خواهد كرد. يعنى آنان نظرشان اين بود كه اگر دعوتشان به پيروزى برسد هيچ، و گرنه در صورت موفقيت عبداللَّه بن معاويه، وجهه خود را به عنوان يارى دهندگان او حفظ كرده، در مواضع قدرت همچنان باقى خواهند ماند. پس مى توانيم بيعت مكرّر عباسيان را با محمد بن عبداللَّه علوى اين گونه تفسير
كنيم.
به علاوه پاسخ منصور نيز توجيه مى گردد كه روزى به شخصى كه از وى درباره محمد بن عبداللَّه علوى مى پرسيد، گفت: « او محمد بن عبداللَّه بن حسن بن حسن، و مهدى ما اهلبيت مى باشد ».
#دانستنیهای امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357
حضرت موسی علیه السلام نُه دلیل و معجزه ارائه کرد که یکی از آن معجزات، عصایی
بود که چون موسی آن را بر زمین میافکند، به ماری بزرگ تبدیل میشد.
«قالَ ألقِها یا مُوسی، فَألقها فَاِذا هِیَ حَیَّةٌ تَسعی [۲] ».
حضرت عیسی علیه السلام به مردمش میگفت: «... أنّی قَد جِئتُکُم بایَةٍ مِن رَبِّکُم أنّی أخلُقُ لَکُم مِنَ الطّینِ کَهَیئَةِ الطَّیرِ فَأنفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیرا بِاِذنِ اللّه ِ وَ اُبرِئُ الأکمَهَ وَ الأبرَصَ وَ اُحیِ المَوتی بِاِذنِ اللّه ِ وَ اُنَبِّئُکُم بِما تَأکُلُونَ وَ مَا
تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُم [۳] ».
من از سوی پروردگارتان برای شما نشانه ای آورده ام:
۱- از گِل، مجسمه ای به شکل پرنده میسازم و سپس در آن میدمم، آن مجسّمه گِلی به اجازه الهی، پرنده ای میشود (و پرواز میکند).
۲- کور مادرزاد و بیمار جذامی را شفا میدهم.
۳- به اجازه خداوند مرده را زنده میکنم.
۴- به شما خبر میدهم که چه خورده اید و چه چیزی در خانه هایتان انباشته اید.
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نیز برای اثبات پیامبری خویش معجزات گوناگونی را به مردم ارائه کرد که برخی از آن معجزات، خبر از آینده میداد و برخی حسّی بود که قرآن کریم در سوره «قمر» به یکی از معجزات حسّی پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره فرموده
است:
«اِقتَرَبَتِ السّاعَةُ، وَ انشَقَّ القَمَرُ، وَ إن یَرَوا آیَةً یُعرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحرٌ مُستَمِرٌّ [۱] ».
قیامت نزدیک شد، و ماه شکافته شد، و اگر - کافران و مشرکان - نشانه ای ببینند روی گردانند و گویند سحری است همیشگی.
اکثر مفسران عامّه و خاصّه روایت کرده اند که این آیات پس از آن نازل شد که
مشرکان قریش در مکه تقاضای معجزه از پیامبر صلی الله علیه و آله نمودند، آن حضرت به ماه اشاره کرد و ماه دو نیم گشت. براساس برخی از روایات این جریان در شب چهاردهم ذی الحجة رخ داده، که قرص ماه کامل بوده است [۲] .
مهم ترین معجزه جاویدان پیامبر صلی الله علیه و آله قرآن است که شامل اعجاز علمی، معرفتی و
خبرهایی از آینده میباشد، و تاکنون هیچ کس نتوانسته حتی یک آیه همانند آن را بیاورد و هر کس ادعای آوردن مثل آن را کرده، رسوا و شرمنده گردیده است.....
----------
[۲]: طه ۲۰، آیه ۱۹ و ۲۰.
[۳]: آل عمران ۳، آیه ۴۹.
[۱]: قمر ۵۴، آیه ۱ و ۲.
[۲]: بنگرید به: ترجمه تفسیرالمیزان، ۱۹/۸۷ و ۸۸؛ تفسیر نمونه، ۲۳ / ۱۲؛ منتهی الآمال ۱ / ۸۰.
#ارمغان ملکوت
https://eitaa.com/zandahlm1357