يك گله و انتقاد از عناصر مسلمان!... "كدامتان دويده ايد؟
------------------------------------------- -
ما چند روز قبل از اين با شوراي مديريت حوزه علميه قم جلسه داشتيم. به همان آقايان هم عرض كردم كه ماها قدري كم كار ميكنيم. ممكن است قدر مطلق كار ما، از قدر مطلق كار مخالفان ما بيشتر هم باشد - من اين را رد نمي كنم - اما قدر نسبي كار ما، از قدر نسبي كار آنها خيلي كمتر است؛ زيرا كه ما چنين رسالت عظيمي به عهده داريم، اما آنها رسالتشان كمتر از اين است. رسالت آنها رسالت كسي است كه وارد ساختماني ميشود، سنگ ميزند تا شيشهها را بشكند! آيا اين با رسالت ما قابل مقايسه است؟ اصلاً قابل مقايسه نيست. حالا اگر شما بخواهيد با اين كار مقابله كنيد، با اين رسالت عظيمي كه هست،
به نظر من خيلي بايد تلاش بكنيد و خيلي بايد مطلب بنويسيد. آقايان آمده بودند شكايت ميكردند كه براي خواجوي كرماني سالگرد گرفته ميشود و مبلغي هزينه ميگردد، اما مثلاً براي شيخ مفيد سالگرد گرفته نمي شود. اين حرف درستي هم هست؛ يعني شخصيت شيخ مفيد، با شخصيت خواجوي كرماني قابل مقايسه نيست. اگر شيخ مفيد را محاسبه اش كنيد و اندازه اش مثلاً ۱۰۰ باشد، خواجوي كرماني ۵ر۸ است؛ نه از اين جهت كه شيخ مفيد يك فرد ديني است و خواجوي كرماني يك نفر غيرديني؛ نه، اصلاً في نفسه و در همان شأن خودش، شيخ مفيد برجسته است. اين اشكال، اشكال درستي است؛ اما به آن آقايان گفتم كه به نظر شما اين اشكال بر چه كسي وارد است؟ شما خيال ميكنيد كه دولت جمهوري اسلامي نشسته سالگرد خواجو را تصويب كرده است؟ نه، آدم باهمتي در كرمان، چون همشهري خواجو بوده، به نظرش رسيده كه چه طور است يك سالگرد براي خواجو بگيريم؛ بعد دوندگي كرده، اين را ديده، آن را ديده، پولي جمع كرده، زحمتي كشيده، و اين مراسم سالگرد درست شده است. شما كه در حوزه قم نشسته ايد و شيخ مفيد را ميشناسيد، كدامتان دويده ايد، سراغ اين و سراغ آن رفته ايد، ولي براي شيخ مفيد سمينار گرفته نشد، كه حالا اعتراض ميكنيد؟! آقايان ساكت شدند! بعد من گفتم كه هزار نفر هستند؛ شما از شيخ مفيد بگيريد و همين طور جلو بياييد. بزرگان، علما، با رتبههاي عظيم، از لحاظ علمي، از لحاظ ادبي، از لحاظ جايگاهشان در بناي عظيم معارف اسلامي - مثل خواجه نصير، ابن ادريس و ديگران - هستند، اما همت نيست!
به نظر من، اين بي همتي در خيلي جاها هست. (نقل شده در ديدار اعضاي مجمع نويسندگان مسلمان ۲۸/۷/۱۳۷۰)
#خاطرات مقام معظم رهبری
https://eitaa.com/zandahlm1357
#هرروزیک_آیه
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
✨إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ
✨يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا ﴿۵۶)
✨براستى که خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستد؛
✨اى کسانى که ایمان آوردهاید، بر او درود فرستید
✨و کاملاً تسلیم فرمان او باشید(۵۶)
📚سوره مبارکه الأحزاب ✍آیه ۵۶
13.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽تلاوتی بسیار زیبا وکمیاب از استاد شعبان عبدالعزیز صیاد
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
14.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعای عهد تصویری
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
امّا در روزگار مأمون در اين ايّام مسأله بسى بزرگ، حسّاس و مهمتر گشته بود. قيامها و آشوبهاى بسيارى ا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
سياست ضد علوى عباسيان
از آنچه گذشت تا حدى به نفوذ علويان و به ارجمنديشان در نظر عموم مردم پى برديم. ديديم چگونه اين خاندان عامل اساسى تهديد عليه عباسيان و دستگاه حكومتشان بشمار مى رفتند.
عباسيان اين حقيقت را به عيان در مى يافتند، لذا مجبور شده بودند كه علويان را از صحنه سياست، بهر ترتيبى شده، بيرون برانند و بدين وسيله نفوذ ونيروهايشان را محدود گردانند.
براى اين منظور، شگردهاى مختلفى به كار مى برند:
نخست از راه استدلال و اقامه دليل بر حقانيت خود برآمدند.
دگرگون ساختن نظريه ميراث
اين يكى از شگردهاى عباسيان بود كه براى مقابله با علويان در سلسله وراثت پيامبر، كه مردم مشروعّيت خلافت را بدان اثبات مى كردند، تغيير دادند. اينان نخست رشته وصايت خود را به اميرالمؤمنين عليه السلام متصل مى كردند كه از او بدين ترتيب پايين مى آمد: از على عليه السلام به فرزندش مّحمد حنيفّه، سپس ابوهاشم، على بن عبدالله بن عباس، فرزندش محمد بن على، ابراهيم امام، سپس به برادرش سفاّح (۶۲) و همينطور. البتّه آنان مشروعيت خلافت ابوبكر و عمر و عثمان و خلفاى اموى و ديگران را منكر بودند.
درباره اين مطلب، متون تاريخى فراوان موجود است، از آن جمله داستان ابن عون است در رابطه اش با مهدى. وى در خطبه اى كه در رابطه با اهل
مدينه در همان سالى كه سفاّح به حج رفته بود، مى گفت: « بعد از پيامبر، شما هر روز كسى را بر خود حاكم قرار داديد: گاهى تيمى، گاهى عدوى، زمانى اسدى، يكبار هم سفيانى و بالاخره روزى هم مروانى تا سرانجام كسى بر شما ظهور كردكه نه نامش را مى شناختيد و نه خاندانش را (مقصودش خودش بود)! او با شمشير بر سر شما تاخت و شما به زور و با ذلّت در برابرش تسليم شديد. بدانيد كه خاندان محمّد امامان هدايتند، و مشعل راه تقوا و سروران و رهبران ما بشمار مى روند … » (۶۳)
پس در آغاز كار عباسيان رشته قدرت را در امر وصايت به حضرت على عليه السلام متّصل مى كردند و مشروعيت خلافت سه خليفه را منكر مى شدند. البته پس از مدتى از اين موضع عدول كردند ولى باز با اعتراف به اين مطلب كه وصايت در اولاد على عليه السلام استوار مانده است.
مهدى به تأسيس گروهى (۶۴) پرداخت كه مدّعى بودند پس از پيامبراسلام، پيشوا عباس بن عبدالمطلب است كه بعد از او فرزندش عبدالله، سپس نوه اش على، و سپس فرزندش على، محمّد و همينطور به پايين يكى پس از ديگرى به مقام امامت رسيده اند. اينان از ابوبكر، عمر و عثمان همچنان برائت مى جستند، ولى بيعت با على بن ابيطالب را جايز مى شمردند زيرا عباس نيز خودش اين اجازه را صادر كرده بود. (۶۵) اين
گروه به نام « راونديه » و شيعه عبّاسى خوانده مى شدند.
اما در زمان مأمون اثرى از اين گروه نبود، زيرا سياست وى اقتضا مى كرد كه ولو براى مدت كوتاهى هم كه شده، از اشاعه اين فكر جلوگيرى كند.
#دانستنیهای امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357