eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.9هزار عکس
34.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ سوال ⁉️ آیا بجر حضرت ابراهیم علیه السلام و پیامبر خاتم صلی الله علیه واله دیگر پیامبران هم به رتبه امامت رسیدند یانه؟ 🎙 استاد محمدی شاهرودی
⁉️ آیا دعا کردن برای عج نیاز هست یا نه؟ اگر خداوند حکومت ایشان را ضمانت کرده است پس چه نیازی به دعا جهت سلامتی امام زمان عج می باشد؟؟ 🔰 ضمن این که در منابع دینی ما زیاد دعا کردن جهت سلامتی امام زمان عج سفارش شده است اما چند نکته را در پاسخ به این سوال عرض می کنیم: 1⃣ نکته اول بله درسته که خداوند چنین وعده ای را داده است اما این عالم، عالم اسباب و مسببات است و وعده الهی ضمن این سنت ها و قوانین الهی تحقق پیدا می کند و هیچ چیزی بدون علت و سبب تحقق پیدا نمی کند و سلامتی آقا امام زمان عج سبب می خواهد و مَجرای ضمانت خداوند و یکی از اسباب آن همان دعای ما و صدقه دادن های ما است. ✅ پس دعای ما تاثیر دارد. 2⃣ نکته بعدی این است که بیشترین دشمنان و بدترین و سرسخت ترین دشمنان اِنسی و جِنّی را امام زمان عج دارند لذا باید با این امکانات معنوی همچون دعا و صدقه و... استفاده کنیم و حضرت را در مقابل این همه دشمنی ها و حملات یاری کنیم. 3⃣ نکته سوم این است که این دعاها و صدقه ها بیشتر از این که برای امام زمان عج فایده داشته باشد برای خود دعا کننده فایده دارد. لذا این که می فرماید فرج و گشایش کار شما در انتظار فرج است یعنی همین به عبارت دیگر سلامت ما در گرو سلامتی امام زمان عج رزق و روزی ما در گرو ایشان است. «بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَریٰ وَ بِوُجودِهِ ثَبَتَتِ الاَرضُ وَ السَّماء» ✍ لذا این دعا ها بیشتر برای خودما مفید است چه از ثواب هایی که برای این دعا ها گفته شده است و... 📚 برگرفته از بیانات استاد محمدی شاهرودی
چرا ایمان ما ضعیفه؟ - @Maddahionlin.mp3
2.19M
♨️چرا ایمان ما ضعیفه؟ 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 چرا جامعه امروز تشنه کلیپ‌های بهشتی و مطهری شده است؟ 👌 درک درست از بازی‌در‌ پازل ‌دشمن یعنی این 👈 دشمن را بهانه کردند برای پوشش خیانت ها و اختلاس ها و کثافت کاری های خودشون 📌 بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم ، با ذکر ، بدون ذکر منبع هم مجاز است.
ج1 خودشناسی.mp3
49.79M
🦋هنر زن بودن (قسمت 10) ♨️داوری های نادرست و غیر عادلانه و ظلم و تحقیر زن باعث شده که زن: 🚫_جایگاه خود را نداند. 🚫_به زن بودنش افتخار نکند. 🚫_برای مردگونه بودن تلاش کند. ✅ مباحثی که ان شاء الله قرار است در "هنر زن بودن" بررسی شود 🎵استاد محمدجعفرغفرانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 گشت ارشاد در اسرائیل 🕎 این جا یک کشور اسلامی نیست که یک نفر با شلاق افتاده دنبال دخترهایی که حجاب مناسبی ندارند، اینجا رژیم جعلی اسرائیل است. 🔯 اینجا اسرائیل است و یهودی ها دارند عکس های نامناسب تبلیغاتی یک بنر را می پوشانند. 📌 بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم ، با ذکر ، بدون ذکر منبع هم مجاز است.
136.4K
سوال من درمورد است اینکه زنان قدیم ما ومادران ما یک روسری بر سر میکردنند ومقداری از موهایشان معلوم بود ایا مرتکب گناه شدند واگر ماهم همینطور روسری به سر کنیم چه حکمی دارد؟
44.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تحول فاطمه خانم قادری گل🌸🌸🌺🌺🌹🌹💐💐
صفحه #حکایت... https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: ۵۲- هرگز کسی را کوچک نشماریم علی بن یقطین از بزرگان صحابه و مورد توجه امام موسی بن جعفر علیه السلام و وزیر مقتدر هارون الرشید بود. روزی ابراهیم جمال (ساربان) خواست به حضور وی برسد. علی بن یقطین اجازه نداد. در همان سال علی بن یقطین برای زیارت خانه خدا به سوی مکه حرکت کرد و خواست در مدینه خدمت موسی بن جعفر علیه السلام برسد. حضرت روز اول به او اجازه ملاقات نداد. روز دوم محضر امام علیه السلام رسید. عرض کرد: آقا! تقصیر من چیست که اجازه دیدار نمی دهی؟ حضرت فرمود: - به تو اجازه ملاقات ندادم، به خاطر اینکه تو برادرت ابراهیم جمال را که به درگاه تو آمده و تو به عنوان اینکه او ساربان و تو وزیر هستی اجازه ملاقات ندادی. خداوند حج تو را قبول نمی کند مگر اینکه ابراهیم را از خود، راضی کنی. می گوید عرض کردم: - مولای من! ابراهیم را چگونه ملاقات کنم در حالیکه من در مدینه‌ام و او در کوفه است. امام علیه السلام فرمود: - هنگامی که شب فرا رسید، تنها به قبرستان بقیع برو، بدون اینکه کسی از غلامان و اطرافیان بفهمد. در آنجا شتری زین کرده و آماده خواهی دید. سوار بر آن می‌شوی و تو را به کوفه می‌رساند. علی بن یقطین به قبرستان بقیع رفت. سوار بر آن شتر شد. طولی نکشید در کوفه مقابل در خانه ابراهیم پیاده شد. درب خانه را کوبیده و گفت: - من علی بن یقطین هستم. ابراهیم از درون خانه صدا زد: علی بن یقطین، وزیر هارون، در خانه من چه کار دارد؟ علی گفت: مشکل مهمی دارم. ابراهیم در را باز نمی کرد. او را قسم داد در را باز کند. همین که در باز شد، داخل اتاق شد. به التماس افتاد و گفت: - ابراهیم! مولایم امام موسی بن جعفر مرا نمی پذیرد، مگر اینکه تو از تقصیر من بگذری و مرا ببخشی. ابراهیم گفت: خدا تو را ببخشد. وزیر به این رضایت قانع نشد. صورت بر زمین گذاشت. ابراهیم را قسم داد تا قدم روی صورت او بگذارد؛ ولی ابراهیم به این عمل حاضر نشد. مرتبه دوم او را قسم داد. وی قبول نمود، پا به صورت وزیر گذاشت. در آن لحظه ای که ابراهیم پای خود را روی صورت علی بن یقطین گذاشته بود، علی می‌گفت: - (اللهم أشهد). خدایا! شاهد باش. سپس از منزل بیرون آمد. سوار بر شتر شد و در همان شب، شتر را بر در خانه امام در مدینه خواباند و اجازه خواست وارد شود. امام این دفعه اجازه داد و او را پذیرفت. [۱] ---------- [۱]: بحار: ج ۴۸، ص ۸۵. جلد ۲ 📚داستانهای بحار الانوار https://eitaa.com/zandahlm1357
قسمت دوم آن روزها همه چیز خاکستری و سرد بود، حتی چله ی تابستان. پدرم سالها در خیالش مبارزه کرد و مدام از آرمانش گفت به این امید که فرزندانش را تقدیم سازمان کند، که نشد.. که فرزندانش عادت کرده بودند به شعارزدگی پدر، و رنگ نداشت برایشان رجزخوانی هایش. وبیچاره مادر که تنها هم صحبتش، خدایش بود. که هر چه گفت و گفت، هیچ نشد. در آن سالها با پسرهای زیادی دوست بودم. در آن جامعه نه زشت بود، نه گناه. نوعی عادت بود و رسم. پدر که فقط مست بود و چیزی نمیفهمید، مادر هم که اصلا حرفش خریدار نداشت. میماند تنها برادر که خود درگیر بود و حسابی غربی. اما همیشه هوایم را داشت و عشقش را به رخم میکشد، هروز و هر لحظه، درست وقتی که خدایِ مادر، بی خیالش میشد زیر کتک ها و کمربندهای پدر. خدای مادر بد بود. دوستش نداشتم. من خدایی داشتم که برادر میخواندمش. که وقتی صدای جیغ های دلخراشِ مادر زیر آوار کمربند آزارم میداد، محکم گوشهای را میگرفت و اشکهایم را میبوسید. کاش خدای مادر هم کمی مثله دانیال مهربان بود. دانیال در، پنجره، دیوار، آسمان و تمام دنیایم بود..  کل ارتباط این خانواده خلاصه میشد در خوردن چند لقمه غذا در کنار هم، آن هم گاهی، شاید صبحانه ایی، نهاری. چون شبها اصلا پدری نبود که لیست خانواده کامل شود. روزهای زندگی ما اینطور میگذشت.آن روزها گاهی از خودم میپرسیدم: یعنی همه همینطور زندگی میکنند؟؟ حتی خانواده تام؟؟؟ یا مثلا معلم مدرسه مان، خانوم اشتوتگر هم از شوهرش کتک میخورد؟؟ پدر لیزا چطور؟؟ او هم مبارز و دیوانه است؟؟ و بی هیچ جوابی، دلم میسوخت برای دنیایی که خدایش مهربان نبود، به اندازه ی برادرم دانیال.. روزها گذشت و من جز از برادر، عشق هیچکس را خریدار نبودم. بیچاره مادر که چه کشید در آن غربت خانه. که چقدر بی میل بودم نسبت به تمام محبتهایش و او صبوری میکرد محضه داشتنم. اما درست در هجده سالگی، دنیایم لرزید.. زلزله ایی که همه چیز را ویران کرد. حتی،  خدایِ دانیال نامم را.. و من خیلی زود وارد بازی قمار با زندگی شدم.. اینجا فقط مادر با خدایش فنجانی چای میخورد.. بامــــاهمـــراه باشــید🌹 https://eitaa.com/zandahlm1357
4_5812001267374886492.mp3
11.62M
۲۹ ⚡️وقتی یه کسی، یه کار بدی، در حقّم می‌کنه، تموم ذهن و قلبم درگیرش میشه! ⚡️تا یه مشکلی برام پیش میاد، دیگه مدیریت روح خودم رو از دست میدم! ⚡️به محض اینکه بین چند تا فشار مختلف، گیر می‌کنم، تموم آرامشم از دست میره! چرا من اینجوری‌اَم ؟ چکار کنم که خوب بشم؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گلهاي تاز ه 171-استاد شجريان - كانال شعر و موسيقي اصيل ايراني.mp3
3.4M
‍ ‌✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانم قضای عهد ماضی را شبی دستی برافشانم چنانت دوست می‌دارم که گر روزی فراق افتد تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم دلم صد بار می‌گوید که چشم از فتنه بر هم نه دگر ره دیده می‌افتد بر آن بالای فتانم تو را در بوستان باید که پیش سرو بنشینی و گر نه باغبان گوید که دیگر سرو ننشانم رفیقانم سفر کردند هر یاری به اقصایی خلاف من که بگرفته است دامن در مغیلانم به دریایی درافتادم که پایانش نمی‌بینم کسی را پنجه افکندم که درمانش نمی‌دانم فراقم سخت می‌آید ولیکن صبر می‌باید که گر بگریزم از سختی رفیق سست پیمانم مپرسم دوش چون بودی به تاریکی و تنهایی شب هجرم چه می‌پرسی که روز وصل حیرانم شبان آهسته می‌نالم مگر دردم نهان ماند به گوش هر که در عالم رسید آواز پنهانم دمی با دوست در خلوت به از صد سال در عشرت من آزادی نمی‌خواهم که با یوسف به زندانم من آن مرغ سخندانم که در خاکم رود صورت هنوز آواز می‌آید به معنی از گلستانم 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
امام صادق علیه السلام ۱۲۸. خدایا! از تو می‌خواهم تا بر محمد و اهل بیت ایشان درود فرستی و اجازه فرمایی برای فرجِ آنکه فرج همه اولیا و برگزیدگان تو از آفریدگانت به فرج اوست. بحار الانوار ۱۲۹. خدا رحمت کند کسی که خود را وقف ما کند، خدا رحمت کند کسی را که امر (ولایت) ما را زنده کند. بحار الانوار https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا