eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.5هزار عکس
36.2هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
41.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥آیا امام زمان (عج) از هزار نفر 999 نفر را میکشد؟(قسمت اول) 🔶🔹🔶
13.mp3
9.59M
🔰 شرح و تفسیر ماه رمضان 💠 دعای روز 13 🎤 با بیان شیرین آیت الله مجتهدی تهرانی رحمت الله علیه 👌 به همراه بیان یک نکته شرعی مورد توجه در
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
.......: اولين موانع دشمن، ميله‌هاي خورشيدي بود. يكي از تير بارها درست روي آن‌ها هدف گيري شده بود. بايد فكري مي‌كردند. حميد از دسته بيرون زد تا شايد بتواند تيربار را خفه كند. سينه خيز جلو رفت. گذشتن از سيم خاردارها سخت بود سيم‌هاي خاردار دست و لباس هايش را زخمي كرده بود هم چنان جلو رفت. مي‌دانست كه اگر تير بار خفه نشود، چه فاجعه اي در انتظار دوستانش خواهد بود. مهدي پشت دو رديف آخر سيم خاردارها گير كرد. تيربار شليك كرد و مهدي ناگهان صداي ناله ي يكي از بچه‌ها شنيد. علي شيخ علي زاده هم خودش را از دسته ي دوم به طرف دسته ي اول كشاند و نزد حميد رفت. ساعت ۱۰ و ۱۰ دقيقه بود. حميد و علي ضامن نارنجك‌هاي شان را كشيدند و آماده نگه داشتند. در يك لحظه، با هم بلند شدند و به سمت عراقي‌ها پرتاب كردند نارنجك‌ها روي هدف افتادند و لحظه اي بعد، داد و فرياد عراقي‌ها به هوا رفت. آن دو تكبيرگويان از روي دور رديف سيم خاردار به آن طرف پريدند. از ديواره ي مستحكم خودشان را بالا كشيدند و به آن سو افتادند. از آن طرف هم غواصان ديگري از ديوار گذشته بودند. حميد و علي شروع كردند به تيراندازي. [ صفحه ۲۹] عراقي‌ها از ترس و با ديدن انسان‌هايي با آن هيبت - در لباس غواصي - پا به فرار گذاشتند. ناگهان حميد در زير كتف خود سوزشي احساس كرد. انگار تركش ريزي، بدنش را سوراخ كرده بود. كمي آن طرف تر، غواصي روي زمين افتاده بود. به طرفش رفت اما او را نشناخت. صورتش خون آلود بود؛ ولي چند لحظه بعد فهميد او يار ديرينه اش علي شيخ علي زاده است. حميد با ناراحتي او را صدا زد، يك بار، دو بار، ده بار. جوابي نشنيد. علي با همان لبخند هميشه گي، حميد را خوش حال نكرد. نفس‌هاي آخرش را كشيد و.... حميد احساس خفه گي كرد. شانه ي علي را بوسيد و با او وداع كرد. صداي درگيري در محور عاشورا به گوش مهدي رسيد. صداي تيراندازي‌هاي هر لحظه بيش تر مي‌شد. بلافاصله بي سيم‌ها به كار افتاد، سريع بچه‌ها را آماده كنيد... حركت كنيد! مهدي و مصطفي به سرعت خودشان را به قايقي كه از قبل مشخص شده بود رساندند. پشت سرشان، نيروهاي گردان به سوي نهري كه قايق‌ها منتظرشان بودند، دويدند. قايق‌ها حركت كردند. آن‌ها به سمت شاخصي پيش مي‌رفتند كه از فاصله ي دور، چون نقطه ي روشني مشخص بود. طبق قرار قبلي، يكي از بچه‌هاي غواص با چراغ به آن‌ها علامت مي‌داد. تنها مشكل قايق‌ها رگبار گلوله ي عراقي‌ها بود كه آزارشان مي‌داد. لحظات پرهيجاني بود و آن‌ها سعي كردند هر چه سريع تر خودشان را به آن طرف اروند برسانند. قايق‌ها به سيم خاردارها رسيدند. راه باز بود. كمي جلوتر، يكي در لباس غواصي منتظرشان بود. مهدي او را شناخت. آن غواص بدون معطلي لبه ي اولين قايق را گرفت و آن را هدايت كرد. كمي جلوتر امكان پيش روي با قايق نبود. مهدي پريد توي آب و و تا زانو فرو رفت. نگاهي روي سيل بند انداخت. غواصان را ديد كه اين طرف و آن طرف مي‌دويدند. بچه‌هاي خط شكن خسته بودند. آن‌ها بيش از دو ساعت عرض اروند را شنا كرده بودند. بعد هم به سيل بند دشمن حمله كرده و علي رغم سرما و خسته گي كه رمقي براي شان نگذاشته بود، هنوز هم مشغول پاك سازي سنگرها بودند. مهدي به راه خودش ادامه داد. هنوز راه زيادي نرفته بودند كه جاده اي سر راهشان نمايان شد. مهدي نيروها را جمع كرد و در جاده اي ماشين رو به راه افتادند. دقايقي بعد، به جاده ي فاو - البحار رسيدند. آن ها، اولين نيروهايي بودند كه پا بر روي اين جاده گذاشتند..... دفاع مقدس خاطرات اروند..... https://eitaa.com/zandahlm1357
ای شقایق های آتش گرفته دل خونین ما شقایقی است که داغ شهادت شما را برخود دارد ، آیا آن روز خواهد رسید که بلبلی دیگر در وصف ما نیز ، سرود شهادت بسراید ؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
hafez 46.mp3
1.85M
دل عالمی بسوزی چو عذار برفروزی
موی سفید قمین الدوله گوید: وقتی دیدم موی سفید صورتم را، فهمیدم وقت کوچم نزدیک گشته و محزون شدم. بلی می‌پندارم این موی سفید اولین تارهای کفن من است. لما رایت البیاض لاح و قد دنا رحیلی نادیت و احزنی هذا و حق الاله احسبه اول خیط سدی من الکفن بهازهیر گوید: دوستی دارم که از او به خیر یاد می‌کنم هرچند آدم بدباطنی است و از شنوندگان آرزومند نیستم این اظهار را مکتوم بدارند. صدیق لی سأذکره بخیر و ان حققت باطنه الخبیثا و حاشا السامعین یقال عنه و بالله اکتموا ذاک الحدیثا صابی بده ساقیا باده ی ارغوانی فقد هد عطفی غناء الغوانی جهان شد نو آیین شراب کهن ده کزو پیر یابد نوای جوانی خذ الکأس واصفح عن الدار صفحاً فقد صافح الورد للار جوانی دع الروح تأخذ من الراح حظاً اذا الریح جائت بروح الجنان فرو ریخت ابر از هوا درّ بحری بر انگیخت باد از زمین درّ کانی قیامت مگر شد که کرد آشکارا زمین گنجهایی که بودش نهانی بر افروخت چون رایت فتح خسرو سحاب از هوا حله‌های دخانی به آراء مسعود شاه استهلت سعود بها اشرق المشرقان و شید له بالمعالی قصور بها الفرقدان من الفرق دان جهان شهریارا جهان می‌بنازد بتو تا تو دارای ملک جهانی به رتبت سلیمان آصف صفاتی به شوکت فریدون رستم نشانی اگر چشم عدل است در وی تو نوری و گر جسم ملک است در وی تو جانی به هندوستان سواد مدیحت چو طوطی است کلکم بشکر فشانی فنثری له نثرة الجو تعنو و شعری له یسجد الشعریان مرا تربیت کن که در وصف ذات به گردون رسانم بیان معانی تصانیف سازم به فرخنده نامت که ماند همه در جهان جاودانی الا تا بگرید هوا در بهاران وز آن گریه خندد گل بوستانی گل دولتت در بهار سعادت مصون باد از تند باد خزانی شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357