#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
روزی به او گفته شد تصوف چیست؟ گفت: گرسنگی، عریانی، پابرهنگی، آبرو ریزی و چیزی جز نفس خبر ندارد از آن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
شوق معبود
ابراهیم ادهم از جایی میگذشت، کسی میگفت: هر گناهی برای تو بخشوده شده است جز اعراض از من. پس بیهوش بر زمین افتاد.
کل ذنب لک مغفو
رٌ سوی الاعراض عنی
*
شبلی شنید که کسی میگوید: خالصانه ارادتمند شما بودم و آنگاه که با دیگران آمیختید شما را راندم و به خاطر علاقه به شما ارزشی برای شما در نظر نگرفتم. این را گفت و بیهوش شد.
اردناکم صرفا فاذا قد مزجتم
فبعداً و سحقاً لانقیم لکم وزناً
*
علی بن هاشمی، لنگ و زمین گیر بود. روزی در بغداد شنید کسی میگوید: ای که به زبان اظهار شوق میکنی، دلیل نداری. اگر شوقت بجا بود، باید گاه دیدنت، مرا به حقارت نمی نگریستی. وی از شنیدن شعر چنان بیخود شد که چون انسان سالم از جا برخاست و چون نشست، بازهم زمین گیر شد.
یا مظهرالشوق باللسان
لیس لدعواک من بیان
لو کان ما تدعیه حقاً
لم تذق الغمض اذ ترانی
#کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
صفحه
من نهج البلاغه میخوانم
https://eitaa.com/zandahlm1357
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_203
و قال عليهالسلام
أَيُّهَا النَّاسُ، اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِنْ قُلْتُمْ سَمِعَ، وَ إِنْ أَضْمَرْتُمْ عَلِمَ، وَ بَادِرُوا الْمَوْتَ الَّذِي إِنْ هَرَبْتُمْ مِنْهُ أَدْرَكَكُمْ، وَ إِنْ أَقَمْتُمْ أَخَذَكُمْ، وَ إِنْ نَسِيتُمُوهُ ذَكَرَكُمْ.
امام عليه السلام فرمود:
اى مردم! از خدايى بترسيد كه اگر سخنى بگوييد مىشنود و اگر چيزى را در دل پنهان داريد مىداند و بر مرگ پيشى گيريد كه اگر از آن فرار كنيد
به شما دست مىيابد و اگر بايستيد شما را مىگيرد
و اگر فراموشش كنيد شما را فراموش نخواهد كرد
شرح و تفسير
اندرزى بسيار حكيمانه
امام عليه السلام در اين گفتار نورانى كه به گفتۀ «ابن عباس» شبيه آيات قرآنى است روى دو نكته تكيه مىكند: نخست دربارۀ آگاهى خدا بر افعال و رفتار و نيات انسانها هشدار مىدهد و سپس دربارۀ مرگى كه هرگز انسان را فراموش نمىكند و مىفرمايد:«اى مردم! از خدايى بترسيد كه اگر سخنى بگوييد مىشنود و اگر چيزى را در دل پنهان داريد مىداند و بر مرگ پيشى گيريد كه اگر از آن فرار كنيد به شما دست مىيابد و اگر بايستيد شما را مىگيرد و اگر فراموشش كنيد شما را فراموش نخواهد كرد»؛ (أَيُّهَا النَّاسُ، اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِنْ قُلْتُمْ سَمِعَ، وَ إِنْ أَضْمَرْتُمْ عَلِمَ، وَ بَادِرُوا الْمَوْتَ الَّذِي إِنْ هَرَبْتُمْ مِنْهُ أَدْرَكَكُمْ، وَ إِنْ أَقَمْتُمْ أَخَذَكُمْ، وَ إِنْ نَسِيتُمُوهُ ذَكَرَكُمْ) .
همه آنچه امام در اين گفتار حكيمانه فرموده در واقع برگرفته از آيات قرآن مجيد است. در آيۀ ٧ سورۀ «مجادله» مىخوانيم:
«أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلاّ هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلاّ هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا أَدْنى مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْثَرَ إِلاّ هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ ما كانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» ؛آيا نمىدانى كه خداوند آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمين است مىداند؛ هيچ گاه سه نفر با هم نجوا نمىكنند مگر اينكه خدا چهارمين آنهاست، و هيچگاه پنج نفر با هم نجوا نمىكنند مگر اينكه خداوند ششمين آنهاست، و نه تعدادى كمتر و نه بيشتر از آن مگر اينكه او همراه آنهاست هر جا كه باشند، سپس روز قيامت آنها را از اعمالشان آگاه مىسازد، چرا كه خدا به هر چيزى داناست».
در جايى ديگر مىفرمايد: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ» ؛ما انسان را آفريديم و وسوسههاى نفس او را مىدانيم و ما به او از رگ قلبش نزديكتريم!». ١
در جايى ديگر مىفرمايد: «قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاقِيكُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» ؛بگو مرگى كه از آن فرار مىكنيد سرانجام با شما ملاقات خواهد كرد؛ سپس به سوى كسى كه داناى پنهان و آشكار است بازگردانده مىشويد؛ آنگاه شما را از آنچه انجام مىداديد خبر مىدهد». ٢
به راستى اگر انسان ايمان محكمى به محتواى اين آيات و محتواى كلام امام عليه السلام داشته باشد تسليم هواى نفس و وسوسههاى شيطان و آلوده به گناه و معاصى نخواهد شد.
نيز اگر انسان مرگى را كه براى همه مسلم است فراموش نكند و بداند اين زندگى دير يا زود پايان مىگيرد و آنچه را براى گردآورى آن تلاش كرده رها مىسازد و رخت بر مىبندد و سپس در دادگاه عدل پروردگار حضور مىيابد و نامۀ اعمال خود را كه به مقتضاى «لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلاّ أَحْصاها» ٣ همۀ اعمال و گفتار او از كوچك و بزرگ را در دست دارد و بايد پاسخ گوى همه آنها باشد، به يقين چنين انسانى با چنين اعتقادى جز در راه تقوا گام بر نمىدارد. مشكل انسان از آنجا شروع مىشود كه حضور نظارت خدا را در اعمال و گفتارش در همه حال فراموش كند و مرگ را به دست نسيان بسپارد. عجيب اين است كه در زندگى معمولى دنيا اگر تبهكاران احساس كنند مأموران انتظامى در جايى حضور دارند و آنها را دستگير مىكنند و به دادگاه تحويل مىدهند قطعاً دست به كار خلافى نمىزنند؛ حضور پليس از يك طرف و دادگاهى كه در انتظار است از طرفى ديگر آنها را از اعمالشان باز مىدارد. تنها به جايى مىروند كه پليس حضور نداشته نباشد و يا اگر گرفتار شوند مدركى در دادگاه براى اعمال خلاف آنها به دست قضات نيفتد. با اين حال چگونه ممكن است انسان ايمان به خدايى داشته باشد كه از رگ قلب يا رگ گردنش به او نزديكتر است و در همه جا فرشتگان الهى مراقب اعمال او هستند و همه را ثبت و ضبط مىكنند. به علاوه دادگاه قيامت قطعى و يقينى است. چگونه ايمان به اين امور با آلودگى به ظلم و گناه مىسازد؟
مرحوم علامۀ مجلسى در حديثى از اميرمؤمنان نقل مىكند كه ضمن خطبۀ مفصلى معروف به خطبۀ «ديباج» فرمود:
«وَ أفيضُوا في ذِكْرِ اللّهِ جَلَّ ذِكْرُهُ فَإنَّهُ أحْسَنُ الذِّكْرِ وَ هُوَ أمانٌ مِنَ النِّفاقِ وَ بَرائَةٌ مِنَ النّارِ وَ تَذْكيرٌ لِصاحِبِهِ عِنْدَ كُلِّ خَيْرٍ يَقْسِمُهُ اللّهُ جَلَّ وَ عَزَّ وَ لَهُ دَوِىٌّ تَحْتَ الْعَرْشِ ؛بشتابيد به سوى ذكر خداى متعال كه بهترين ذكر است و انسان را از نفاق در امان مىدارد و سبب برائت از آتش دوزخ است و ن
عمتهايى را كه خدا به او مىدهد يادآورى مىكند و اين ذكر صدايى در زير عرش خدا طنينانداز دارد». ١
در حديثى از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مىخوانيم:
«أكْثِرُوا ذِكْرَ الْمَوْتِ فَإنَّهُ يُمَحِّصُ الذُّنُوبَ وَ يَزْهَدُ فِى الدُّنْيا ؛زياد به ياد مرگ باشيد كه گناهان را محو مىكند و انسان را نسبت به زرق و برق دنيا بىاعتنا مىسازد». ٢شرح بيشترى در مورد ذكر خداوند در جلد هشتم همين كتاب، ص ٣٦٥ و در مورد ياد مرگ در جلد هفتم ص ٢٧١ مطالبى آمده است.
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صفحه
گلدان من🌳🌳🌳🌳
با ما همراه باشید👇👇👇
.......:
@zandahlm1357
#گیاهان_آبزی
گیاهان آکواریوم درست مثل درختان عمل میکنند و محیط آکواریوم را زیباتر و سالم تر میکنند . دی اکسید کربن و گازهای زیان آور را از آب میگیرند و اکسیژن پس میدهند . محلی برای مخفی شدن بعضی گونه های ماهی ایجاد میکنن و محرکی هستن برای تولید مثل بیشتر ماهی ها . مواد معلق در آب را جذب میکنند و باعث شفاف شدن آب میشوند . بعضی از باکتریهای مضر و معلق در آب را هم جذب میکنند و باعث سلامتی محیط آب میشوند و بطور کلی نقش بسیار مهمی در ایجاد تعادل و پایداری اکوسیستم یک آکواریوم زیبا و سالم ایفا میکنند.
#گیاهان_آبزی
گیاهان آبزی
گیاهان، اولین چرخه تولید مواد غذایی هستند. آنان با جذب نور و گازکربنیک از محیط، عمل فتوسنتز انجام می دهند. نتیجه این فرایند، تولید اکسیژن است. این عمل در طی شب و در مدت زمان تاریکی، بالعکس می شود.
این قاعده در مورد گیاهان آبزی نیز صادق است. گیاهان آبزی با جذب نوراگرچه آن نور مصنوعی باشد – و گرفتن گاز کربنیک از محیط آب، تولید اکسیژنمی نمایند. این فرایند نقش بسیار حیاتی در تامین اکسیژن آب جهت تنفسماهیها و در کل، آبزیان دارد . به علاوه، وجود پوشش گیاهی به عنوان سایه بان، پناهگاه، مخفیگاه و زایشگاه طبیعی در مخازن آکواریوم پر اهمیت است .
#گیاهان_آبزی
1- نحوه كاشت گياهان آكواريومي: به دو صورت مي توان گياهان آبزي را در آكواريوم كاشت الف : مي توانيد به جاي آنكه تمامي كف آكواريوم را بستر دهيد ، ضروفي مانند طشت ، يا گلدان ، به اندازه هاي دلخواه آماده كنيد و بستر مربوط به كشت گياه را در آن طشت ها و گلدان ها آماده كنيد سپس آن را در آكواريوم قرار داده و انتهاي ساقه گياهان را با كمك انگشت در شن يا همان بستر مربوطه فرو كنيد
#گیاهان_آبزی
2- نوع بستر گياهان آكواريومي: برا ي تهيه بستر لازم نيست راه دوري برويد كافي است به مقداره كافي شن معمولي كه براي مصارف ساختماني به كار مي رود در اختيار داشته باشد ( فقط دقت كنيد شن ها آلوده به مواد خارجي نباشد ) . همچنين لازم نيست كه تمامي شن ا مورد نظر را شستشو دهيد زيرا املاح موجود در آن براي ريشه گرفتن گياهان لازم است ، اما پس از كف آكواريوم را به قطر سه سانتيمتر از شن ناشسته بستر داديد مجددا با يك لايه ديگر (حدود سه سانتيمتر) از شن كاملا شسته شده ولاي گرفته روي بستر قبلي را پوشش دهيد تا گل ولاي موجود در شن ، آب آكواريوم را گل آلود نكند .
#گیاهان_آبزی
3-شرايط نگهداري گياهان آكواريومي: گياهان آبزي به همان آب و دمايي احتياج دارند كه ماهيان زينتي آكواريومي احتياج دارند ، منظور ماهيان گرم آبي هستند كه در آب شيرين زندگي مي كنند .
دماي 22 درجه تا 27 درجه و ph خنثي براي نگهداري مطلوب است ، همچنين نور طبيعي مناسب تر از نور مهتابي است ، به ويژه آنكه نور طبيعي چرخه منظم خواب و بيداري را براي گياه و ماهي حفظ مي كند و بديهي است كه گياه زنده در شرايط طبيعي بهتر از هر كس و هرچيزمي تواند خودش را ترميم كند .
#گیاهان_آبزی
4- يكي از مهمترين عوامل پوسيدگي گياهان در آكواريوم هاي خانگي استفده از دارو هاي گوناگون و به ويژه نمك در آب آكواريوم است كه براي درمان يا نگهداري ماهي هاي بيمار به آب اضافه مي كنند . لذا بايد ضمن آنكه ماهي را از فروشگاه قابل اطمينان تهيه مي كنيد همچنين در صورتي كه يكي از ماهي ها گرفتاره يكي از بيماري خاصي شد آن را از محل آكواريوم به ظرف ديگري منتقل نمود و پس از درمان كامل و طي دوره قرنطينه مجددا به آكواريوم اصلي باز گردانيد.
https://eitaa.com/zandahlm1357
فصل پنجم: آداب توشه برداشتن در سفر و آداب مصرف کردن آن ها
از حضرت صادق علیه السلام منقول است: چون به سفر روید سفره با خود بردارید و طعامهای نفیس در آن سفره بگذارید.
از حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم منقول است: از شرف آدمی آن است که توشه خود را نیکو گرداند هرگاه به سفری رود.
در حدیث دیگر منقول است: امام زین العابدین علیه السلام چون به سفر حج یا عمره میرفتند از بهترین توشهها بر میداشتند، مانند لوز و شکر و قائوت ترش و شیرین.
از حضرت صادق علیه السلام منقول است: نان در میان توشه خود بردار که باعث برکت میشود.
در حدیث دیگر منقول است: امام موسی علیه السلام نظر کردند به سفره ای که در آن حلقهها از برنج بود، فرمودند که این حلقهها را بکنید و حلقههای آهن بگذارید تا جانوران داخل سفره نشوند.
در حدیث دیگر منقول است: حضرت صادق علیه السلام از بعضی اصحاب خود پرسیدند که به زیارت قبر امام حسین علیه السلام میروید؟ گفتند: بلی. فرمود: سفره ای با خود میبرید یا نه؟ گفتند:
بلی. فرمود: اگر به زیارت قبر پدران یا مادران خود بروید چنین نخواهید کرد. گفتند: پس چه چیز بخوریم؟ فرمود: نان با شیر یا ماست.
در حدیث دیگر فرمود: شنیدهام که جمعی هستند که چون به زیارت قبر امام حسین علیه السلام میروند با خود سفره برمی دارند که در میان آن بزغاله بریان و حلواها هست، اگر به زیارت قبر دوستان خود بروند چنین نمی کنند.
از حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم منقول است: بهترین خرج کردنها نزد خدا، میانه روی است و خدا اسراف را دشمن میدارد مگر در راه حج یا عمره.
در حدیث حسن منقول است: صفوان از حضرت صادق علیه السلام پرسید که من اهل خود را با خود به حج میبرم، خرجی خود را در کمر خود میبندم. حضرت فرمود: بلی، پدرم میگفت که از قوّت مسافر آن است که نفقه خود را حفظ کند.
در حدیث دیگر منقول است که دیگری به آن حضرت عرض کرد که دراهمی که در آن صورتها نقش کردند با خود دارم و آنها را در همیان میکنم و در کمر میبندم در حالت احرام. فرمود: باکی نیست، خرجی تو است و اعتماد تو بعد از خدا بر آن است.
#حلیة_المتقین#https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
✍ نوشتار تربیتی "خانواده و زوجین" ✅ تحکیم خانواده 💠 قسمت دوم 🔰 ویژگی انسانهای خودشیفته 🔹نیاز ش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ نوشتار تربیتی "خانواده و زوجین"
✅ تحکیم خانواده
💠 قسمت سوم
🔰 ویژگی انسانهای خودشیفته
🔹قدردانی بیش از حد نیاز اوست؛
🔻همیشه منتظر این هستند که دیگران از آنها تعریف کنند و انتظار این را هم دارند و به این تعریف و تمجید هم نیاز دارند. و علاقه ای ندارند که انتقاد یا بدی بشنوند.
🔹گاهی دیگران را در حد کالا و شیء میبینند؛
🔻انسان خودشیفته اصلا درک نمیکند که طرف مقابلش دارای روح است، انسان است و احساسات و عواطف دارد.
هیچ کس حق این را ندارد که عواطف او را خدشهدار کند چرا که او قهر میکند، بدخلقی میکند ولی به خودش اینحق را میدهد که به قولی حال دیگران را بگیرد. همه را اذیت کند.
🔸دلیلش هم همین خودشیفتگی میباشد.
🔹اصرار در کارها دارد؛
🔻مثلا اگر قرار است فلان چیز خریده بشود، تمام است و حتما باید خریداری بشود.
🔹درباره خودش نظر واقعبینانه ندارد؛
🔻خودش را آنگونه هست نمیبیند.
یعنی اختلاف زاویه: خودش، خودش را یک طوری میبیند و اطرافیان هم او را طور دیگری میبینند. اتفاقا بیرونیها این را واقعتر میبینند. ولی خودش این نگاه را نسبت به خودش ندارد.
مثلا اگر همهی عالم بگویند که این بد است، قبول نمیکند و میگوید که: نه، من خوبم!
به همین راحتی میگوید: من خوبم بقیه اشتباه میکنند و بد قضاوت میکنند.
🔹در برابر احساسات و عواطفش آزاردهنده است؛
🔻همیشه که احساسات مثبت نیست گاهی هم منفی است، مثلا تنفر هم یک نوع احساس است.
اینها هم احساسات مثبتشان آزاردهنده است و هم احساسات منفیاشان بسیار آزاردهنده است.
خدانکند احساساتشان گل کند!
🔹فرافِکن هستند؛
🔻اینها مشکلات را همیشه از دیگران میدانند، خودشان را بری میدانند.
مثلا اگر امروز نهار دیر بشود، قبول نمیکند؛ زمین و زمان را به هم میدوزد که عیب را تقصیر دیگران بیندازد. اگر چه کسی هم از او انتقادی نکند.
🔹با واقعیتها کاری ندارند؛
🔻نه که واقعیت و حقیقت را خودشان میدانند، کاری ندارند که دیگر واقعیت چیست!
مثلا وقتی به او میگوییم که این حرف تو دارد اورا ناراحت میکند!
پاسخ میدهد: خب او ناراحت نشود.
یا مثلا اگر بگویی که اینها بچهها هستند و از رفتار تو ناراحت میشوند میگوید: بیخود که بچه هستند ناراحت نشوند.
هزاران دلیل هم بیاوریم باز هم بر روی حرف خود میایستند و قبول نمیکنند.
▫️اینها یعنی مهارت:
یعنی در اینجا ۲۰ فن ذکر شد، مهارت ذکر شد که وقتی میگوییم: یک انسان خودشیفته برای زندگی کردن انسان دشواری است بدانیم به چه دلیل؟
#ادامه_دارد
#نوشتار_تربیتی۱۱
#خانواده_زوجین
#تحکیم_خانواده
#تقویت_خانواده
#خانواده
#زوجین
نوع برخورد با شوهر بی منطق.mp3
3.79M
◽️ #مشاوره
⭕️ #شوهر_بی_منطقی_دارم😔
🔻سلام میشه بگید با آدمای بی منطق چطور باید رفتار کرد ❗️
همسرم خیلی اخلاق عجیب و غریبی داره یک حرف کوچیکه میزنی بزرگش میکنه و رفتارهای خودشو کوچیک جلوه میده وقتی ناراحت و عصبانی میشه هیچ فرقی براش نداره کی باشه و کجا باشه هیچ حد و مرزی را هم رعایت نمیکنه حد وسط نداره یا خوبه یا عصبی و پرخاشگر از کارهاش پشیمون هم میشه ولی غرورش اجازه نمیده به رو بیاره و یا درس بگیره از کارهای زشتش دل صاف و بی کینه ای داره ولی با زبونش و رفتاراش دیگران رو میرنجونه و از حرف های معمولی بدترین برداشت میکند و عکس العمل نشون میده لطفا راهنماییم کنید🙏🏻
#تعامل_با_خواهر_شوهر
سلام اقای پوراحمد
خواهر شوهرم این دفعه که رفتم خونه پدر شوهرم بهم گفت استادمون میگه زن داداش جزو فامیل حساب نمیشه و باید با فامیل خودش رفت و امد کنه
شما میگید من چیکار کنم هر سری که میرم خونه پدر شوهرم یه تیکه بارم میکنه تا عصبانیم کنه تو رو خدا منو راهنمایی کنید ممنونم
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
e25.mp3
3.59M
#تعامل_با_خواهر_شوهر
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
قسمت چهل و پنج: حرفهای آن روزِ یان، آرامشی سوری به وجودم تزریق کرد و قول داد تا برایِ پیدا کردنِ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ادامه داستان یک فنجان چای با خدا😌
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
قسمت چهل و شش:
چشمانم را بستم.. یک یکِ تصاویر از فیلتر خاطراتم گذشت..خودش بود.. شک نداشتم..اما اینجا..در ایران چه میکرد؟!
وقتی چشمانم را باز کردم دیگر نبود.. به دنبالش از پله های آموزشگاه به بیرون دویدم.. رفت،سوار بر ماشین وبه سرعت...نمیدانستم باید چیکار کنم آن هم در کشوری ترسناک و غریب.. هراسان به داخل آموزشگاه رفتم و بدون صدور اجازه به اتاق مدیر داخل شدم. همان اتاقی که عطر دانیال را میداد.بدون گفتن سلام مقابل میز و مرد جوانی که با چشمانی متعجب پشتش نشسته بود ایستادم:(اون آقایی که الان اینجا بود..اسمش چیه؟ کجا رفت؟) تمام جملاتم انگلیسی فریاد میشد و میترسیدم که زبانم را نفهمد.
مرد به آرامش دعوتم کرد اما کار از این بازیها گذشته بود.دوباره با پرخاشگری، سوالم را تکرار کردم.
و او عصبی و حق به جانب جبهه گرفت:(دوستم حسام.. اینکه کجا رفت هم فکر نکنم به شما ربطی داشته باشه..) خواستم شماره یا آدرسی از او به من بدهد که بی فایده بود و به هیچ عنوان قبول نکرد.گفتم با دوستت تماس بگیر و بگو تا به اینجا بیاید..تماس گرفت.. چندین بار..اما در دسترس نبود.
نمیدانستم باید به کدام بیابان سربگذارم. شماره ی تماسم را روی میزش گذاشتم و با کله شقی خواهش کردم تا آن را به دوستش بدهد. بدونِ آنکه یادم بیاید برای چه به آن آموزشگاه رفته بودم به خانه برگشتم. دوباره همان درد لعنتی به سراغِ معده ام آمد با تهوعی به مراتب سنگین تر.. باز هم صدای اذان مسلمانان رویِ جاده ی خاکیِ افکارم قدم میزد و سوهانی میشد بر روحِ ترک خورده ام. جلوی چشمان نگرانِ پروین به اتاقم پناه بردم. مغزم فریاد میزد که خودش بود...خوده خودش..اما چرا اینجا..؟ چرا زندگیم را به بازی گرفت..؟
تمام شب،رختخواب عرصه ایی شد برای درد.. تهوع.. پیچیدن به خود.. جنگیدنِ افکار.. و باز صدای اذان بلند شد.. برای بستن و پنجره به رویِ الله اکبر مسلمانان از جایم برخواستم. چشمانم سیاهی رفت.. پاهایم سست شد.. و برخورد با زمین تنها منبع حسیم را پتک باران کرد.
صدای زمین خوردن آنقدر بلند بود که پروینِ نمازِ صبح خوان را به اتاقم بکشاند..چیزی نمیدیدم اما یا فاطمه ی زهرایش را میشنیدم.. تکانم داد.. صدایم زد.. توانی برایِ چرخاندن زبان نبود..گوشی به دست، پتویی بر تنِ یخ زده ام کشید..
صدایش نگران بود و لرزان:(الو.. سلام آقا حسام..تو رو خدا پاشید بیاید اینجا.. سارا خانوم نقش زمین شده..)
حسام؟؟ در مورد کدام حسام حرف میزد..؟؟ حسامی که من امروز دیدمش؟ تهوع به وجودم هجوم آورد.. و من بالا آوردم تمام نداشته های معده ام را...
پیرزن با صدایی که سعی در کنترلش داشت فریاد زد:(آقا حسام.. تو رو خدا بدو بیا مادر.. این دختر اصلا حالش خوب نیست.. داره خون بالا میاره!من نمیدونم چه خاکی بر سرم بریزم..)
خون؟؟؟
کاش تمام زندگیم را بالا میآوردم!
ادامه دارد.....
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357