#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🦋هنر زن بودن (قسمت 19) بخش 2 ♨️داوری های نادرست و غیر عادلانه و ظلم و تحقیر زن باعث شده که زن:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ج 20 هنر زن بودن23-1-94.mp3
45.58M
🦋هنر زن بودن (قسمت 20)
♨️داوری های نادرست و غیر عادلانه و ظلم و تحقیر زن باعث شده که زن:
🚫_جایگاه خود را نداند.
🚫_به زن بودنش افتخار نکند.
🚫_برای مردگونه بودن تلاش کند.
✅ مباحثی که ان شاء الله قرار است در "هنر زن بودن" بررسی شود
🎵استاد محمدجعفرغفرانی
#عکس_نوشت
مقاممعظمرهبری:
✔️داشتن حجاب ، یکی از مهمترین ارزش ها در دین مبین اسلام است !
#ارزش_حجاب
#زن_در_اسلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
🔹 در خیلی چیزها چون دلیلش رو نمی دونیم برامون سخته انجام دادنش ... ولی وقتی فهمیدیم آسون میشه برامون!
🔻 میگی #حجاب داشته باش، میگه من که خوشگلم ❗️
⬅️ به این خاطر #رهبر انقلاب فرمودند #جهاد_تبیین!
استادحسن #رحیم_پور ازغدی
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
ماجرای تحول زهرا عابدیان🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
27.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای تحول پریناز خانم صفریان🌷🌺🌷🌺❤️🌹❤️🌹🥰🥰
#پارت_اول
.......:
رؤیای سرنوشت ساز
من نیز به اتاق خود برگشتم شب فرا رسید. به خواب رفتم در آن شب خوابی دیدم که سرنوشت آیندهام را رقم زد.
در خواب دیدم؛ حضرت عیسی علیه السلام و شمعون صفا و گروهی از حواریون در قصر پدربزرگم گرد آمده اند و در جای تخت منبری بسیار بلند که نور از آن میدرخشید قرار دارد.
در این وقت، حضرت محمد صلی الله علیه و آله و داماد و جانشین آن حضرت علی علیه السلام و جمعی از فرزندانش وارد قصر شدند حضرت عیسی علیه السلام از آنان استقبال نمود و حضرت محمد صلی الله علیه و آله را به آغوش گرفت و معانقه کرد. در آن حال حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمود:
ای روح الله! من آمدهام ملیکه دختر وصی تو شمعون را برای این پسرم (امام حسن عسکری علیه السلام) خواستگاری کنم.
حضرت عیسی علیه السلام نگاهی به شمعون کرده و گفت:
ای شمعون سعادت به تو روی آورده با این ازدواج مبارک موافقت کن و نسل خودت را با نسل آل محمد صلی الله علیه و آله پیوند بزن!
شمعون اظهار داشت: اطاعت میکنم.
سپس حضرت محمد صلی الله علیه و آله در بالای منبر قرار گرفت و خطبه خواند و مرا به فرزندش (امام حسن عسکری علیه السلام) تزویج نمود.
حضرت عیسی علیه السلام حواریون و فرزندان حضرت محمد صلی الله علیه و آله همگی گواهان این ازدواج بودند.
هنگامی که از خواب بیدار شدم از ترس جان خوابم را به پدر و پدربزرگم نگفتم زیرا ترسیدم از خوابم آگاه شوند مرا بکشند.
بدین جهت ماجرای خوابم را در سینهام پنهان کردم به دنبال آن آتش محبت امام حسن عسکری علیه السلام چنان در کانون دلم شعله ور گشت که از خوردن و آشامیدن بازماندم کم کم رنجور و ضعیف گشتم عاقبت بیمار شدم دکتری در کشور روم نماند مگر آن که پدربزرگم برای معالجه من آورد ولی هیچ کدام سودی نبخشید چون از معالجهها مأیوس شد از روی محبت گفت: نور چشمم! آیا در دلت آرزویی هست تا بر آورده سازم؟ گفتم:
- پدر مهربانم! درهای نجات را به رویم بسته میبینم. اما اگر از شکنجه و آزار اسیران مسلمان که در زندان تواند دست برداری و آنان را از قید و بند زندان آزاد سازی امیدوارم حضرت عیسی علیه السلام و مادرش مرا شفا دهند.
پدرم خواهش مرا قبول کرد و من نیز به ظاهر اظهار بهبودی کردم و کم کم غذا خوردم پدرم خوشحال شد و بیشتر از پیش با اسیران مسلمان مدارا نمود.
جلد ۲
📚داستانهای بحار الانوار
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
ادامه داستان يک فنجان چاي با خدا 😌 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 قسمت هفتاد وشش: پرستار که حالا میدانستم اکبر ن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ادامه داستان يک فنجان چاي با خدا😌
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
قسمت هفتاد وهفت:
آن شب در هم آغوشیِ درد و آیاتِ وصل شده به حنجره ی حسام به خواب رفتم
با بلند شدنِ زمزمه ی اذان از جایی دور و بیرون از پنجره ی اتاقم، چشم به دوباره دیدن گشودم. آسمانِ صبح، هنوز هم تاریک بود..
و که حسامی با قرآنی در آغوش و سری تکیه زده به صندلی در اوج خواب زده گی، آرامشش را دست و دلبازانه، فخرفرشی میکرد.
به صورتِ خفته در متانت اش خیره شدم. تمام شب را رویِ همان صندلی به خواب رفته بود؟
حالا بزرگ ترین تنفر زندگیم در لباس حسام، دلبری میکرد محضه خجالت دادنم. اسلامی که یک عمر آن را کثیف و ترسو و وحشی شناختم، در کالبد این جوان لبخند میزد بر حماقت سارا..
زمزمه ی اذان صبح در گوشم، طلوعی جدید را متذکر میشد، طلوعی که دهن کجی میکرد کم شدنِ یک روزِ دیگر ازفرصتِ نفس کشیدن ، و چند در قدمی بودنم با مرگ را..
و من چقدر ته دلم خالی میشد وقتی که ترس مثله آبی یخ زده، سیل وار آوار میکرد ته مانده زندگیم را..
آستین لباسش را به دست گرفتم و چند تکان کوچک به آن دادم..
سراسیمه در جایش نشست. نگاهش کردم.. این جوان مسلمان، چرا انقدر خوب بود؟ (نماز صبحه..)
دستی به صورت کشید و نفسی راحت حواله ی دنیا کرد (الان خوبین؟)
سوالش بی جواب ماند، سالهاست که مزه ی حال خوب را فراموش کردم ( دیشب اینجا خوابیدین؟)
قرآن را روی میز گذاشت (دیشب حالتون خیلی بد بود، نگرانتون شدیم.. منم اینجا انقدر قرآن خووندم، نفهمیدم کی خوابم برد.. ممنون که بیدارم کردین. من برم واسه نماز. شما استراحت کنید، قبل ناهار میام بقیه داستانو براتون تعریف میکنم… البته اگه حالتون خوب بود..)
دوست نداشتم فرصتهایِ مانده را از دست بدهم.. فرصتی برایِ خلاء.
سری تکان دادم ( من خوبم.. همینجا نماز بخوونید، بعد هم ادامه ماجرا رو بگین..)
بعد از کمی مکث، پیشنهادم را قبول کرد.
بعد از وضو و پهن کردنِ سجاده به نماز ایستاد. طنین تلفظِ آیات، آنقدر زیبا بود که میل به لحظه ایی چشم پوشی نداشتم..
زمانی، نماز احمقانه ترین واکنش فرد در برابر خدایی بود که نیستی اش را ملکه ی روحم کرده بودم. و حالا حریصانه در آن، پیِ جرعه ایی رهایی، کنکاش میکردم.
بعد از اتمام نماز، نشسته بر سجاده کتابی کوچک به دست گرفت و چیزی را زیر لب زمزمه کرد. با دست به سینه گیِ خاص و حالتی ارادتمندانه.انگار که در مقابلِ پادشاهی عظیم کرنش کرده باشد.
و من باز فقط نگاهش کردم. عبادتش عطرِ عبادتهایِ روزهایِ تازه مسلمانیِ دانیال را میداد.
سر به زیر محجوب رویِ صندلی اش نشست و حالم را جویا شد..
اما من سوال داشتم ( چی تو اون کتاب نوشته بود که اونجوری میخوندینش؟؟).
در یک کلمه پاسخ داد (زیارت عاشورا.. ). اسمش را قبلا هم شنیده بودم. زیارتی مخصوصِ شیعیان.
زیارتی که حتی نامش هم، پدرم را به رنگ لبو درمیآورد..
نوبت به سوال دوم رسید ( چرا به مهر سجده میکنی؟ یعنی شما یه تیکه خاک وگلِ خشک شده رو به خدایی قبول دارین؟؟)
با کف دست، محاسنش را مرتب کرد ( ما “به ” مهر سجده نمیکنیم.. ما “روی” سجده میکنیم..)
منظورش را متوجه نشدم ( یعنی چی؟؟ مگه فرقی داره؟؟)
ادامه دارد...
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
💠 #مبانی_دعا 🎤 با توضیحات #استاد_احسان_عبادی 🎬 جلسه 59 👈افضل دعاها چیست؟ ❇️ 90 جلسه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اخلاق مهدوی 84.MP3
3.15M
💠 #مبانی_دعا
🎤 با توضیحات #استاد_احسان_عبادی
🎬 جلسه 60
👈ایثار در دعا
❇️ 90 جلسه
دیدگاه فقهی امام خمینی در باره موسیقی
🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
نظرات امام خمینی در باب موسیقی
امام خمینی در تحریرالوسیله مینویسد: «غنا تنها نیکو ادا کردن صدا نیست، بلکه کشیدن صدا و ترجیع آن به کیفیتی است که طربناک بوده و با مجالس لهو و شادی و آلات لهو و لعب تناسب داشته باشد و ازاین جهت فرقی نمیکند که در کلام حقی مثل قرآن و دعا و مرثیه یا غیر آن مانند شعر یا نثر به کار گرفته شود. بلکه اگر در چیزی که اطاعت خدا با آن می شود استفاده گردد، عقابش بیشتر است...
روابط عمومی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره):
۱- مقدمه: فقها و متخصصان امور دینی با استناد به آیات و روایات در ارتباط با حلیت و حرمت موسیقی مباحث مختلفی را مطرح کرده اند. در گذشته اغلب فقها موسیقی را رد میکردند و حکم به حرمت آن میدادند؛ زیرا در زمانهای گذشته، کارکرد موسیقی را بیشتر منفی ارزیابی میکردند و آن را وسیله ای برای خوشگذرانی در دربار پادشاهان میدیدند. فقها برای غنا و موسیقی کارکرد مثبتی متصور نبودند. امامخمینی نیز پیش از انقلاب اسلامی و در دوران حکومت پهلوی همین دیدگاه را داشتند؛ اما بعد از انقلاب اسلامی و در عرصۀ عمل و حکومتداری، دایرۀ موسیقی را بازتر و آن را شامل موسیقی مذموم و موسیقی مفید دانستند. به این معنا که موسیقی میتواند در خدمت آرمانها و اصول انقلاب اسلامی نیز قرار گیرد و از این جهت دارای منافع باشد. این فتواهای شجاعانۀ امامخمینی راه را برای اجرای موسیقیهایی با کارکرد انقلابی و با محتوای مثبت باز گذاشت. در این مقاله که توسط مینا آونج(دانشجوی مقطع دکتری رشتۀ تاریخ انقلاب اسلام) به رشته تحریر درآمده است، تلاش شده است به کنکاش پیرامون آرای امامخمینی درباب موسیقی پرداخته شود و تطورات نظری ایشان در این باب بررسی گردد.
۲. تعریف مفاهیم
۲-۱.موسیقی
واژهای عربی از ریشۀ یونانی موزیک است و موزیک از موزا یعنی هریک از نُه الهۀ اساطیری یونان که حامی هنرهای زیبا بوده اند، گرفته شدهاست. [۱] در اصطلاح، موسیقی بهمعنای صنعت آهنگها و نغمه ها، دانش سازها و آوازها و علم الحان ـآواز و نغمهـ است. [۲] فارابی هم موسیقی را به معنی الحان (لحنها) معرفی کرده و لحن را بر مجموعه ای از نغمه هایی که از هرجایی و از هر جسمی شنیده شود و نغمههایی که زاییدۀ صوت انسان است، اطلاق میکند.[۳]
۲-۲.غنا
در لغتنامۀ دهخدا غنا به چهار صورت معنا شدهاست: ۱. سرود؛ ۲. آواز خوش که طربانگیز باشد؛ ۳. نغمه و سرودخوانی؛ ۴. آواز خوش طربانگیز.[۴] آنچه که از این تعاریف لغوی برمی آید این است که موسیقی اعم از غنا است و شامل موسیقی سازی و آوازی است و غنا هم بهمعنای آواز خوش، بخشی از موسیقی می شود.
۳. حکم موسیقی و غنا در نگاه فقهای شیعه
موسیقی تا پیش از گسترش وسایل ارتباطجمعی در جامعه نقشی پررنگ نداشت؛ لذا فقها در گذشته به موضوع موسیقی و غنا ورود همهجانبه ای نکردند و تنها به آن به چشم موضوعی که برخی افراد با آن در ارتباط هستند، نگریسته اند و لذا درباب آن فتوایی صادر کرده اند. دلیل این امر را میتوان نخست در آمیختگی آوازها و سرودها با مسائل حرام دیگر دانست. همین آمیختگی برای مسلمانان متعهد و معتقد کافی بوده تا از آن پرهیز کنند. دوم اندکبودن موارد و کم تأثیربودن موضوع خوانندگی و سرود در جامعه تا زمانی که رادیو و تلویزیون و سایر وسایل صوتی اختراع نشده بود و همۀ مردم جامعه به نوعی با آن سروکار نداشتند و موضوع سرودها و شعرها تا اینپایه با فرهنگ و اخلاق مردم ارتباط پیدا نکرده بود، لذا نیاز به تبیین احکام و حدود موضوع غنای حرام و خوانندگی تا این اندازه احساس نمیشد.[۵]
در فقه شیعه، غنا را عموماً آوازی می دانند که دارای عناصر خاصی باشد. نراقی در مستند الشیعه فی الحکام شریعه دوازده تعریف از غنا و عناصر آن را که پیش از او توسط علمای شیعه ارائه شده، ذکر کردهاست:
۱. صوت مطرب؛ ۲. صوت دارای ترجیع؛ ۳. صوت دارای ترجیع و اطراب باهم؛ ۴. ترجیع؛ ۵. تطریب؛ ۶. ترجیع همراه با تطریب؛ ۷. رفع صوت همراه با ترجیع؛ ۸. مد (کشدارکردن صوت)؛ ۹. مد صوت با یکی از ویژگیهای ترجیع و تطریب یا هردو ویژگی؛ ۱۰. تحسین صوت (خوشخواندن) ۱۱. مد صوت و موالات آن؛ ۱۲. صوت موزون و قابلفهم که قلب را تکان دهد. وی درنهایت غنا را اینگونه تعریف میکند: «غنا مد صوت با ترجیع طرب انگیز است، اعم از اینکه شادکننده یا ناراحتکننده باشد».[۶] گاهی فقها این دو مفهوم (موسیقی و غنا) را بهجای هم به کار بردهاند تا جایی که بهنظر میرسد در این زمینه خلطی صورت گرفتهاست. .......
https://eitaa.com/zandahlm1357
@shervamusiqiirani-5 - تصنیف : سفر بخیر.mp3
968.7K
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
به کجا چنین شتابان ؟
گون از نسیم پرسید
دل من گرفته زینجا
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان ؟
همه آرزویم اما
چه کنم که بسته پایم
به کجا چنین شتابان ؟
به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم
سفرت به خیر ! اما تو و دوستی خدا را
چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها به باران
برسان سلام ما را
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
۲۷۴. هریک از شما باید آنچه را که موجب دوستی ما میشود، پیشینه خود سازد و از هر آنچه موجب خشم و ناخشنودی ما میگردد، دوری گزیند. احتجاج طبرسی
۲۷۵. نادانها و کم خردان شیعه و کسانی که یک بال مگس بر دین آنها ترجیح دارد، باعث رنجش خاطر ما شده اند.
احتجاج طبرسی
https://eitaa.com/zandahlm1357
سلام لطفا
#اندڪی_تأمل🇮🇷👇
eitaa.com/joinchat/3717922818Ca7721d8525