eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.4هزار عکس
36هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
تو در ف کر خروج از بیمارستان و رفتنی. خسته شده ای، روزها و شبها خسته کننده شده است. در آرزوی بازگشت به جبهه هستی. ولی می‌دانی که اول باید از بیمارستان مرخص شوی و بعد مدتی در شهر باقی بمانی. تو خودت باید به خودت کمک کنی. یک بیمار برای خوب شدن احتیاج به روحیه دارد. بی روحیه بودن، بیماری را طولانی تر می‌کند. خیلی از اوقات شنونده درد دلهای کارکنان بیمارستان می‌شوی. از نداری و سختیها سخن می‌گویند. تو را محرم اسرار می‌دانند. حداقل گوشی برای شنیدن مشکلاتشان می‌یابند. برای سلامت تو دعا می‌کنند تو هم رابطه‌ها و ضابطه‌های بیمارستان را خوب می‌دانی. دوستیها و دشمنیها را تشخیص می‌دهی. پرستارها تو را به عنوان یک بسیجی معتقد می‌شناسند و حداقل سعی می‌کنند وقتی وارد اتاق تو می‌شوند، حجاب کامل داشته باشند. تو یک مرحله از وظیفه ات را برای خدا انجام داده ای و هنوز در راه هستی و آنها در حال انجام وظیفه خویش هستند. به اعتقادات مذهبی برخی از پرستاران باید احترام گذاشت که هنگام نماز، می‌روند به نمازخانه بیمارستان و نماز می‌خوانند. تا کنون برادرت زخمهای زیادی کشیده است. علاوه بر بردن و آوردن اعضای خانواده، مسئولیت پیدا کردن داروهای کمیاب را نیز به عهده دارد. اکثر اوقات پرستارها نسخه ای را بالای سرت می‌گذارند و برادر با دیدن آن، داروخانه‌های شهر را برای پیدا کردن دارو زیر پا می‌گذارد. بعضی از داروها اصلا [صفحه ۲۷۴] پیدا نمی شود و برادر مجبور می‌شود آنها را با قیمت گرانتر از بازار آزاد تهیه کند. مراکز درمانی و دارویی دولتی کمک می‌کنند، ولی کافی نیست و بسیاری از اوقات می‌گویند نداریم و یا مشابه داریم. دکتر می‌گوید، دولت باید برای مجروحان دارو تهیه کند و بدون این داروها، درمان بچه‌ها به مشکل برخورد می‌کند. ولی گویی سیستم توزیع عادلانه دارو با مشکل روبرو است و مسئولان امر نیز فکر اساسی برای این معظل نکرده اند. مجروح و بیمار نیاز به دارو دارد و اگر نباشد...؟! ملاقاتها هنوز ادامه دارد. تعدادی از فامیل و دوستان و همسایگان به دیدن تو می‌آیند. زخم و جراحت تو قابل دیدن نیست و روی آن را پوشانده اند، به همین دلیل بعضی از آنها نمی توانند درد تو را احساس کنند و باقی ماندن تو را در بیمارستان بیهوده می‌دانند برداشتها متفاوت است و هر کس نسبت به سلیقه خود، تحلیل می‌کند و نهایتا با یک مشت تجویز شخصی و معرفی چند دکتر دیگر، از نزد تو می‌روند. دیدن افرادی که روی پاهای خود و به صورت صحیح و سالم و بدون هیچگونه مشکلی، راه می‌روند برای تو ایجاد غبطه می‌کند. آرزو داری مانند آنها می‌توانستی حرکت کنی. سلامت کامل را هم یا غیر ممکن می‌بینی و یا خیلی دور. به همین دلیل روحیه ات دستخوش نوسان می‌شود. شبهای سخت و طولانی بیمارستان را تحمل می‌کنی و به امیدی نفس می‌کشی که بتوانی دوباره به دیار عاشقان برگردی و مانند گذشته در کنار گروهان و گردان بدوی. رزم شبانه بر پا کنی و برای نیروها فریاد بزنی. لباس مقدس بسیجی را بپوشی و در نماز جماعت لشکر شرکت کنی. دلت برای جبهه تنگ شده. برای خانه، مسجد محل کار،... از شهر خبر نداری و دوست داری دوباره در جمع دوستان حزب اللهی، مسائل اجتماعی و سیاسی را پیگیری کنی. مواظب باش از همین روزها غافل نشوی. این روزها هم متعلق به خداست. این وضع را هم خدا پیش آورده. با خدا حرف بزن. از خدا دور مشو. دعا کن و سلامت خود را از او بخواه. همین تخت می‌تواند، سجاده ی خوبی باشد. صورت را رو به کربلا بچرخان و بگو یا حسین (ع). اصلا قدر این حالتها را بدان. تو باید صبور و مقاوم باشی. دل به خدا بسپاری و همچنان راضی به رضای او باشی. خدا بزرگ است و تو را می‌بیند. بخواهد شفا می‌دهد، نخواهد نمی دهد. هر چه از جانب خدا باشد، نیکوست. آن را بپذیر و در همه حال شکرگزار او باش. تو هیچگاه اتاق جراحی را فراموش نخواهی کرد. لباسهای سبز، چراغهای بزرگ بالای سر، تخت وسط اتاق. روی آن می‌خوابی و دستهایت را روی قسمتی جدا از تخت می‌گذاری. مدت زیادی به هوش نیستی. هیچ بر تن نداری. دکتر هم با لباس سبز و نقاب می‌رسد. از چشمانش می‌فهمی که در حال لبخند زدن به توست. دکتر دیگری می‌آید. چند اصطلاح پزشکی رد و بدل می‌شود. جمع پرستاران و دکتر منتظر از هوش رفتن تو هستند. همه چیز مهیا شده. ناگهان چشمانت سنگین می‌شوند. بیهوش می‌شوی و هیچ نمی فهمی... بعد از هر عمل جراحی، تعداد ملاقات کنندگان بیشتر می‌شود و می‌خواهند روند بهبود تو را از نزدیک ببینند. نگران اند و دلشوره دارند و برای خوب شدن تو و سایر مجروحان و مصدومان دعا می‌کنند. عمل جراحی آخر هم نتوانست نقیصه ی استخوان لگن را بر طرف کند. پس از یک روز که چند دکتر بالای سرت کمیسیون می‌گیرند، متوجه می‌شوی که می‌خواهند تو را به خارج اعزام کنند. به زودی همه متوجه این سفر می‌شوند. موضوع اعزام به خارج خیلی جدی است. پاسپورت و ویزا هم آماده می‌شود. دکترها م
ی‌گویند برای اینکه به طور صحیح و زود خوب شوی تو را اعزام می‌کنند و گرنه خودشان در ایران قادر به ترمیم این جراحت هستند. به همین دلیل یکی از دکترها مخالف اعزام است. او این اعزام را باعث تضعیف روحیه پزشکی ایران می‌داند و حاضر نیست زیر برگه ی اعزام را امضاء کند، اما به هر حال او هم موافقت می‌کند و قرار می‌شود به زودی به کشور آلمان و شهر هامبورگ اعزام گردی. دفاع مقدس سینای شلمچه https://eitaa.com/zandahlm1357
فصل۱.mp3
12.33M
💠 کــتاب صـوتـی- «خــدای خـوب ابــراهیــــــم» 🔴 حــاوی صدوهفتـــادو هشـــت خــاطــره دربــاره ویــژه گـــیهای قـــرآنــی شـــهیـــد ابـــراهـــیــم هـــادی قـــسمـــت : 1
.......: آنچه را که در روز عیدی به مقتضای حال گفتم: عید و هرکس را ز یار خویش چشم عیدی است چشم ما پر اشک حسرت دل پر از نومیدی است * یکی از بزرگان گوید: عید مال کسی نیست که لباس نو پوشد، بلکه از آن کسی است که از عذاب خدا در امان باشد. * از راهبی پرسیدند عید شما کی است؟ گفت: روزی که عصیان خدا نکنم روز عید ما است، چه اینکه عید از آن کسی که لباسی گرانبها پوشد نیست، عید از کسی است که از عذاب آخرت ایمنی یابد. عید از آن کسی که لباس نازک بپوشد نیست، عید از آن کسی است که راه را بشناسد. گویند مبارک باد عید آن دردمند بیکسی کو را که نه کس را مبارک باد گوید نه کسی او را عزت نفس حکیمی گوید: منشین تا تو را بنشانند که در بهترین مکان بنشانند، مگو تا از تو بپرسند که اگر بپرسند به سخن تو گوش دهند. طمأنینه در نماز شیخ طوسی رضی الله عنه در کتاب اخبار به طریق حسن از امام باقر علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می‌کند که: پیامبر در مسجد نشسته بودند، مردی داخل شد و نماز خواند و رکوع و سجده اش را به درستی تمام نکرد، پیامبر فرمود: چون کلاغ به زمین نوک می‌زند. اگر بمیرد و این نمازش باشد بر دین غیر من مرده است. فوت وقت یکی از بزرگان صوفیه می‌گوید: فوت وقت نزد یاران حقیقت از فوت روح سخت تر است، چرا که فوت روح جدا شدن از خلق است و فوت وقت جدا شدن از حق. شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
صفحه تربیت فرزند👇👇👇👇 @zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
خودپنداره يعني قرائت اين تابلو                                                                                    ++++-------                                      - ---+--+++-                                      -++++++++                                     ----------- كودك هر لحظه به اين تابلو نگاه مي كند"اُه چه قدر چراغ قرمز روشنه پس من بدم" و يا "اُه چه قدر چراغ سبز روشنه پس من خيلي خوبم" يا اين كه  تعداد مثبت  ها و منفي ها مساوي است پس من نه بدم نه خوبم و .... همه ي ما اين محاسبه را در مورد خودمان داريم و هر لحظه در ناخودآگاه در حال محاسبه اين تابلو هستيم كه من كي هستم؟ هماهنگي يا ناهماهنگي اين تابلو باعث مي شود كه شخصيت مطلوب يا نامطلوب شكل بگيرد وخودپنداره كاذب باشد يا خودپنداره واقعي. هرچه قدر بيشتر نيازهاي كودك را بشناسيم و به اين نيازها پاسخ دهيم و هرچه كودك بيشتر خودپنداره ي مثبت از خود داشته باشد، خودپنداره ي واقعي در كودك شكل خواهد گرفت و در غير اين صورت خودپنداره ي كاذب شكل خواهد گرفت كه خودپنداره ي كاذب مي تواند منفي يا مثبت باشد. خودپنداره ي كاذب مثبت در سطوح بالاتر از خودپنداره ي واقعي شكل مي گيرد و شخص خودش را بالاتر از آن چيزي كه هست ارزيابي مي كند و خودپنداره ي كاذب منفي در سطوح خيلي پايين تر از خودپنداره ي واقعي شكل مي گيرد و شخص خودش را پايين تر از آن چيزي كه هست ارزيابي مي كند. (ادامه دارد..) {قسمت8} [مباحث کودک متعادل]
وقتي در شخصي خودپنداره ي كاذب منفي به وجودآيد شخص خود را خيلي حقير مي بيند و اگر در شخصي خودپنداره ي كاذب مثبت وجودآيد، شخص خود را خيلي بالا و سرآمد مي بيند و خود ايده آل شكل مي گيرد. خودايده آل آن چيزي است كه ما برپايه ي خودپنداره از خودمان انتظار داريم. هر چه قدر شخصيت كودك واقعي باشد، خودپنداره اش متعادل باشد و با فرديتش هماهنگ باشد، خودايده آل او نيز درجاي منطقي قرار خواهد گرفت. خيلي وقت ها ما كودك را زودتر از موعد آموزش مي دهيم و دائم هم مي گوييم كه"اين بچه با همه ي بچه هاي ديگه فرق داره! اصلاً مثل بچه بزرگ هاست، خيلي مي فهمه، از سنش بيشتر مي فهمه" وقتي به كودك ميگيم كه بيشتر از سنش مي فهمه در واقع او را برده ايم به خودپنداره ي كاذب مثبت. وزماني هم كه به كودك ميگيم"اين اصلاً بي شعوره، مونگوله، به خانواده ي باباش رفته،....." كودك را برده ايم به خودپنداره ي كاذب منفي. اگر كودك را يكسره تحقير كنيم به سمت خودپنداره ي كاذب منفي مي رود و اگر دائم تمجيد كنيم به سمت خودپنداره ي كاذب مثبت  مي رود. اگر جاي خودايده آل درست باشد و فاصله ي آن با خودپنداره ي واقعي متعادل باشد، اين فاصله ي متعادل انگيزه ايجاد مي كند و اين انگيزه مثل موتور رشد عمل مي كند و كودك را در مسير رشد بالا مي برد. انگيزه يعني فاصله ي طبيعي بين خودپنداره و خود ايده آل.در اين حالت خودپنداره ي واقعي و خودايده آل صحيح شكل مي گيرد و همين طور مثل نردبان پله به پله كودك را بالا مي برد. مي دانيد نردبان به عربي چه مي شود؟   معراج. مدتي است كه روي معراج نامه ها كار مي كنم و واقعاً دنيايي براي خودش است.  {قسمت9} [مباحث کودک متعادل ]