eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
50هزار عکس
36.5هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
ل نمی کند و برای نارساییهای موجود در غرب، دلایلی می‌تراشد. ایران را دوست دارد ولی از غرب و اروپا بدش نمی آید. هر چه او بیشتر به پرستارها روی خوش نشان می‌دهد، کمتر مورد لطف آنها قرار می‌گیرد. عصبانی می‌شود و آلمانی‌ها را نژادپرست و خودخواه می‌خواند. اما هنگامی که توجه و مهربانی بیش از حد آنها را در مورد تو مشاهده می‌کند، دچار تردید می‌شود. در مدتی که در اتاق توست، از همه جا و همه چیز تعریف می‌کند. نمازهایش را هم بلند و بدون توجه به حضور پرستارهای آلمانی می‌خواند. در مقابل درد هم کم طاقت و پر ناله است. البته درد مثانه خیلی سخت است و دکترها دنبال راه نوینی برای مداوای او هستند. و تا کنون دو عمل جراحی روی او صورت داده اند و هنوز به نتیجه ای نرسیده اند. پس از یک هفته، میزان عفونت نقطه جراحت او زیاد می‌شود و او را به بخش ویژه منتقل می‌کنند. گاهی اوقات چنان احساس تنهایی می‌کنی که می‌خواهی. با صدای بلند گریه کنی، ولی نمی توانی و تنها نیستی. یک جوان آلمانی در کنار تو بستری [صفحه ۲۹۱] شده یک جوان ورزشکار آلمانی. او تنیس باز است. ناراحتی درد ریه دارد و سالها قبل بر روی وی عمل جراحی صورت گرفته است. دوستان زیادی دارد. دختر و پسر. هر بعد ازظهر تعداد زیادی از آنها به ملاقات او می‌آیند و با آداب و معاشرت مخصوص خود، او را می‌بوسند و سپس مشغول صحبت می‌شوند. می‌خورند و می‌خندند. گاهی هم از اتاق بیرون می‌روند و در حیاط بیمارستان قدم می‌زنند. موضوع چگونگی ارتباط تو با این جوانهای آلمانی همچنان لا ینحل باقی مانده. آنها دوست دارند با تو نیز گفتگو کنند، ولی تو آلمانی نمی دانی. تو هم می‌خواهی خود را یک رزمنده و آشنا به مسائل روز نشان دهی ولی نمی توانی. ولی قلم و کاغذ در اختیار تو هست و گاهی اوقات چیزهایی را برای آنها نقاشی می‌کنی. به تو شکلات تعارف می‌کنند ولی تو نمی توانی بخوری. یک شب هنگام شام چند نفر از دوستان این جوان در اتاق باقی مانده اند. سه پسر و دو دختر. سرکنسول مهربان ایران ن دفاع مقدس سینای شلمچه https://eitaa.com/zandahlm1357
۱۱ شهریور ۱۴۰۱
فصل۵.mp3
13.17M
💠 کــتاب صـوتـی- «خــدای خـوب ابــراهیــــــم» 🔴 حــاوی صدوهفتـــادو هشـــت خــاطــره دربــاره ویــژه گـــیهای قـــرآنــی شـــهیـــد ابـــراهـــیــم هـــادی قـــسمـــت : 5
۱۱ شهریور ۱۴۰۱
.......: زندگانی محمد ابراهیم سبزواری نام مؤلّف بنابر آنچه در پایان شرح دعاء عدیله آمده: «میرزا محمد ابراهیم خلف میرزا محمد علی است و با توجّه به لقب سبزواری در پی نام وی، متولّد سبزوار است، و با این وجود متأسّفانه تا حال تحریر، اطلاع درخور توجّهی از زندگی او به جز اشارات و استنباطات زیر در دست نیست: ۱- وی بنا به تصریح تراجم و اشارات موجود در کتابهایش از شاگردان حکیم متألّه حاج ملاّ هادی سبزواری (۱۲۱۲ ق - ۱۲۸۹ ق) است، حال با توجّه به احتساب تاریخ وفاتِ استادِ وی، و سنّ دانش آموزی فلسفه، تولّد وی نباید چندان زودتر از ۱۲۵۹ ق باشد. ۲- وی بنابر تصریح موجود در آغاز شرح دعاء عدیله و با توجه به تاریخ پایان نگارش آن، پیش از سال ۱۳۱۸ ق مقیم مدرسه فصیحیه [۱] و در حال دانش اندوزی و ریاضت بوده است، و پس از مراجعت از حج بیت اللّه، به تحریر این شرح همت گماشته است. ۳- مؤلّف، بنابر اشارت او در آغاز شرح صحیفه و با توجه به تاریخ پایان نگارش همین شرح، پیش از سال ۱۳۴۲ ق مدّتی در تهران بوده است، و شاید در همین اوان بوده که شیخ الرئیس قاجار [۲] به شاگردی نزد وی پرداخته است. ۴- بنابر تاریخ ختم آثار وی، او به ترتیب به شرح دعاء عدیله، شرح گلشن راز و شرح صحیفه سجادیه پرداخته است، و با توجّه به تاریخ چاپ شرح دعاء عدیله، یعنی ۱۳۲۹ ق، و اهمیت چاپ سنگی در آن دوران، وی بایست دارای درجه علمی در خور توجّهی در آن تاریخ داشته باشد. ۵ - تراجم گوناگون - چنانچه خواهد آمد - از وی به «وثوق الحکماء» تعبیر نموده اند، که این عنوان بیانگر تبحّر و شهرت علمی وی است. ۶- تاریخ درگذشت مؤلّف بنا به نقل علاّمه تهرانی چنانچه خواهد آمد در حدود سال ۱۳۵۸ ه. ق است [۱] که متأسّفانه از محلّ آن اطلاعی در دست نداریم. ---------- [۱]: ۱- این مدرسه به ظاهر از مدارس مسقط الرأس وی، سبزوار است. [۲]: ۲- گنجینه دانشمندان ج ۵، ۳۵. حجت بلاغی در مقالات الحنفاء، ص ۱۲۵ شرح مبسوطی از زندگی وی را آورده است. [۱]: ۱- علامه تهرانی در ذریعه، ج ۱۳، ص ۲۵۷ تاریخ درگذشت وی را در حدود این سال آورده و در همان جلد صفحه ۳۴۵ به قطع در ۱۳۵۸ ه. ق دانسته است!! و به اشتباه در ضمیمه تاریخ علمای خراسان، ص ۲۷۴، تاریخ فوت وی ۱۳۳۲ دانسته شده است. 📚✍ بر صحیفه سجادیه میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء https://eitaa.com/zandahlm1357
۱۱ شهریور ۱۴۰۱
.......: مستحبات از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده است که: خدا دوست دارد که مستحبات نیز انجام گیرد کما اینکه دوست دارد واجبات نیز انجام شود، پس مستحبات را بپذیرید و البته مانند بنی اسراییل نشوید که بر خود شدت گرفتند، خدا نیز بر آنان شدت گرفت. کینه مرحوم جدم از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده است که: روزه سه روز در هر ماه مساوی روزه سال است و موجب رفع کینه ی سینه می‌گردد. اسب برتر در حدیث آمده است بهترین اسبها اسب سیاهی است که دماغ و لب بالای آن و نیز پیشانی آن و همچنین ساقهای آن از پایین سفید باشد، پس از اسب سیاه، اسب سرخی است که دم آن سیاه باشد، خاصه اگر سایر اوصاف قبل را داشته باشد. غفلت امام علی علیه السلام می‌فرماید: از بزرگترین گناهان انسان، بی خبری وی از عیبهایش است. شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
۱۱ شهریور ۱۴۰۱
۱۱ شهریور ۱۴۰۱
46.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ سلسله جلسات کارگاه 17 💠 جلسه 7️⃣1️⃣ ( مبانی مشروعیت حکومیت / قسمت اول ) 🎤 🔸انتشار فایلها آزاد و بلامانع است 👌 مبانی ولایت فقیه خود را قوی کنید تا در فتنه های آتی در امان باشید
۱۱ شهریور ۱۴۰۱
چگونگى بيعت گرفتن از اميرالمؤمنين (عليه السّلام) با سخنان محكم و كوبندۀ عباس، ابوبكر و همراهانش بدون گرفتن نتيجۀ مطلوب از خانۀ عباس بيرون آمدند. همان گونه كه گذشت، گروهى از نيكان صحابه از بيعت با ابوبكر سرباز زدند و خواهان خلافت على (عليه السّلام) بودند. عده اى از آنان به عنوان اعتراض به ناديده گرفتن وصيت پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) و كنار گذاشتن جانشينى كه آن حضرت تعيين و معرّفى كرده بود، در خانۀ دختر رسول خدا گرد آمدند و متحصّن شدند و از اين راه مخالفت خود را با غاصبان خلافت ابراز داشتند. به جز على (عليه السّلام) و زبير، اين ده تن در تحصّن حضرت زهرا (سلام الله عليها) حضور داشته اند: عباس بن عبدالمطلب، عتبة بن ابى لهب، سلمان فارسى، ابوذر غفارى، عمار بن ياسر، مقداد بن عمرو، براء بن عازب، ابى بن كعب، سعد ابن أبى وقّاص [۲] و طلحه بن عبيد الله. عده اى از بنى هاشم و جمعى از مهاجران و انصار نيز در جمع متحصّنان بوده اند. آن‌ها به اين اعتبار در خانۀ دختر پيغمبر خدا (صلّى الله عليه وآله) و در حمايت از على (عليه السّلام) پناه گرفتند، كه قداست و احترام حضرت زهرا (سلام الله عليها) و خانۀ آن بزرگوار با وجود سفارش هاى بسيار پيغمبر اكرم، بر همگان معلوم بود و شكستن حرمت آن حضرت، محال مى نمود. ابوبكر و عمر خبر يافتند كه جمعى از مهاجران و انصار در خانۀ دختر پيغمبر خدا (صلّى الله عليه وآله) در كنار على (عليه السّلام) گرد آمده اند و مقصودشان بيعت با على (عليه السّلام) است. عمر به ابوبكر با اصرار گفت تا از على بيعت نگيرى پايه هاى خلافت تو محكم نخواهد شد، لذا مصلحت آن است كه او را احضار كنى و از او بيعت بگيرى تا بقيۀ مدافعان نيز بيعت كنند. ابوبكر، خالد بن وليد و عبدالرحمان بن عوف را همراه با عمر به خانۀ حضرت زهرا فرستاد و آن‌ها منظور خود را به على (عليه السّلام) اعلام داشتند. حضرت سخن آن‌ها را نپذيرفت و از ورود آن‌ها به منزل جلوگيرى كرد. ابوبكر پس از اين ماجرا به عمر مأموريت داد كه همه را از خانۀ فاطمه (سلام الله عليها) بيرون آورد و اگر مقاومت كردند با آن‌ها بجنگد. عمر همراه با گروهى، در حالى كه شعلۀ آتشى با خود داشت رو به خانۀ فاطمه (سلام الله عليها) نهاد و آنان را به بيرون آمدن فرا خواند، ولى آن‌ها اعتنايى نكردند. عمر گفت: قسم به خدايى كه جان عمر در دست اوست، اگر بيرون نياييد خانه را با اهل آن آتش خواهم زد. به او گفتند: فاطمه (سلام الله عليها) در اين خانه است. گفت: باشد! حضرت فاطمه (سلام الله عليها) بر در خانه با او روبه رو شد و فرمود: اى پسر خطاب! آيا تو هستى كه مى خواهى خانۀ ما را آتش بزنى؟ عمر گفت: آرى اين كار، آنچه را كه پدرت آورده محكم تر مى كند، و با اين كه مى دانم رسول خدا هيچ كس را به اندازۀ تو دوست نداشت، اين حقيقت مرا از قصدم باز نمى دارد. اگر اين چند نفر در خانۀ تو اجتماع كنند، دستور خواهم داد در خانه را به روى تو آتش بزنند. سرانجام در باز شد. عمر خواست وارد خانه شود، ولى حضرت زهرا (سلام الله عليها) جلوى او را گرفت. [۱] ابن قتيبۀ دينورى از مورخان قديمى سنى در كتاب الامامة و السياسة خود شرحى از اقدام غاصبان خلافت براى گرفتن بيعت از اميرالمؤمنين (عليه السّلام) آورده است كه اين بيان در نوع خود (و در ميان مورخان سنى) كم نظير و يا بى نظير است. وى مى نويسد: ابوبكر پس از تحقيق متوجه شد گروهى از بيعت با او خوددارى كرده اند و در خانۀ على كرّم الله وجهه اجتماع نموده اند. پس عمر را به سراغ آن‌ها فرستاد. عمر به خانۀ على (عليه السّلام) آمد و آن‌ها را صدا زد، ولى ايشان از بيرون آمدن خوددارى مى كردند. عمر گفت هيزم بياوريد! سوگند به كسى كه جانم در دست اوست، بايد از اين خانه خارج شويد و يا خانه را با اهلش خواهم سوزاند. به او گفته شد: اى اباحفص! فاطمه در اين خانه است. گفت: اگرچه او در آن خانه باشد... آن گاه فاطمه (سلام الله عليها) بر در خانه ايستاد و فرمود: به ياد ندارم كه با گروهى بد كردارتر از شما روبه رو شده باشم. بدن پيغمبر خدا را نزد ما رها كرديد و ما را با پيكر آن حضرت تنها گذاشتيد و بدون صلاح انديشى با ما به غارت خلافت پرداختيد و آن را براى خود به پايان برديد و با ما مشورت نكرديد و حق ما را رعايت ننموديد. پس عمر نزد ابوبكر بازگشت و به او گفت: چرا اين مردى كه از بيعت تو سرپيچى مى كند را دستگير نمى كنى؟ ابوبكر به قنفذ غلام عمر گفت: برو و به على بگو تا نزد من آيد. قنفذ نزد على رفت. آن حضرت به او فرمود: چه مى خواهى؟ گفت: جانشين رسول خدا با تو كار دارد. د. اميرالمؤمنين (عليه السّلام) فرمود: چه زود به پيغمبر دروغ بستيد. قنفذ بازگشت و سخن آن حضرت را به ابوبكر ابلاغ كرد. ابوبكر مدتى طولانى گريست. عمر مجدداً گفت به اين متخلّف از بيعت مهلت مده. ابوبكر به قنفذ گفت: سوى على برو و به او بگو خليفۀ خدا از تو مى خواهد با او بيعت كنى. قنفذ پيغ
۱۱ شهریور ۱۴۰۱