.......:
ويژگيهاي مؤمن
متن حديث
صفات المؤمن ۱- الكلينى عن علىّ بن محمّد بن بندار عن إبراهيم بن إسحاق عن سهل بن الحارث عن الدلهاث مولى الرضا عليه السلام قال: سمعت الرضا عليه السلام يقول: لايكون المؤمن مؤمناً حتّي يكون فيه ثلاث خصال: سنّة من ربّه، و سنّة من نبيّه، و سنّة من وليّه، فأمّا السنّة من ربّه فكتمان سرّه قال الله عزّوجلّ (عالم الغيب فلايظهر علي غيبه أحداً إلّا من ارتضى من رسول) و أمّا السنّة من نبيّه فمداراة الناس، فانّ الله عزّوجلّ أمر نبيّه صلّي الله عليه و آله بمداراة الناس فقال (خذ العفو و أمر بالعرف) و أمّا السنّة من وليّه فالصبر فى البأساء و الضرّاء. ۲- الصدوق قال: حدّثنا أبى رضى الله عنه قال: حدّثنا سعد بن عبدالله عن يعقوب بن يزيد عن عبيد بن هلال قال: سمعت أباالحسن الرضا عليه السلام يقول: إنّى أحبّ أن يكون المؤمن محدّثاً، قال: قلت: و أىّ شى ء المحدّث؟ قال: المفهّم. ۳- عنه عن علىّ بن أحمد بن عمران عن محمّد بن أبى عبدالله الكوفى عن سهل بن زياد عن عبدالله العظيم بن عبدالله الحسنى عن إبراهيم بن أبى محمود قال: قال الرضا عليه السلام: المؤمن الّذى إذا أحسن استبشر و إذا أساء استغفر، و المسلم الّذى يسلم المسلمون من لسانه و يده، ليس
منّا من لم يأمن جاره بوائقه. ۴- عنه عن الفقيه المروزى عن أبى بكر بن محمّد بن عبدالله النيسابورى عن عبدالله بن أحمد الطائى عن أبيه عن الرضا عليه السلام عن آبائه عن علىّ عليه السلام قال: قال رسول الله صلّي الله عليه و آله: إنّ المؤمن يعرف كما فى السماء يعرف الرجل أهله و ولده، و إنّه لأكرم علي الله من ملك مقرّب.
ويژگيهاي مؤمن ۱- كليني از علي بن محمد بن بندار، از ابراهيم بن اسحاق، از سهل بن حارث از دلهاث غلام امام رضا (ع) نقل كند كه گفت: از آن حضرت شنيدم ميفرمود: مؤمن، مؤمن نيست مگر آن كه سه خصلت در او فراهم آيد، سنّتي از پروردگارش و سنّتي از پيامبرش و سنّتي از وليّ او، سنّت پروردگارش پوشيده داري راز است كه خداي عزّوجلّ فرمود: (داناي نهان است و كسي را بر پنهان خود آگاه نكند مگر پيامبري را كه از او خشنود باشد) ۱، و سنّت پيامبرش، سازگاري با مردم است كه خداوند عزّوجلّ پيامبرش (ص) را به مداراي با مردم دستور داد و گفت: (گذشت پيشه كن و به [ كار ] پسنديده فرمان ده) ۲، و سنّت وليّ او، صبر در سختي و ناهمواري است۳. ۲- صدوق گويد: پدرم (رض) ما را چنين حديث كرد كه سعد بن عبدالله از يعقوب بن يزيد از عبيد بن هلال نقل كرد و گفت: از ابوالحسن
الرضا (ع) شنيدم، ميفرمود: دوست دارم مؤمن، محدّث باشد، گفت: گفتم: محدّث چيست؟ فرمود: مفهم (زود دريابنده و زيرك) ۴. ۳- از صدوق از علي بن احمد بن عمران، از محمد بن ابي عبدالله كوفي، از سهل بن زياد، از عبدالله العظيم بن عبدالله حسني، از ابراهيم بن ابي محمود كه گفت: امام رضا (ع) فرمود: مؤمن كسي است كه چون احساني كند، دلشاد شود و چون بدي كند، طلب آمرزش نمايد، و مسلمان كسي است كه مسلمانان از دست و زبان او ايمن اند، از ما نيست آن كسي كه همسايه اش از فتنه او ايمن نباشد۵. ۴- از صدوق از فقيه مروزي، از ابوبكر بن محمد بن عبدالله نيشابوري، از عبدالله بن احمد طائي، از پدرش، از امام رضا (ع)، از پدرانش، از علي (ع) نقل شد كه آن حضرت فرمود: پيامبر خدا (ص) فرمود: مؤمن در آسمان شناخته شده است آن گونه كه شخصي همسر و فرزندان خود را ميشناسد و هر آينه او نزد خداوند از فرشته اي مقرّب گرامي تر است ۶.
منبع حديث
۱- جنّ / ۲۵- ۲۶. ۲- أعراف / ۱۹۹. ۳- أصول كافى ۲/ ۲۴۱- ۲۴۲. ۴- عيون أخبار الرضا ۱/ ۳۰۷. ۵- عيون أخبار الرضا ۲/ ۲۴. ۶- عيون أخبار الرضا ۲/ ۳۳.
#دانستنیهای امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: برتر از حج مستحبی احمد بن محمد بزنطی گوید: در دست خط حضرت رضا (علیه السلام) خواندم: به شیع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
ایمن از آتش
حضرت جواد (علیه السلام) فرمود: میان دو کوه طوس، خاکی، از خاکهای بهشت است، هرکه به آن جا وارد شود روز قیامت از آتش در امان است.
و در حدیث دیگری فرمود: هرکه قبر پدرم را در طوس زیارت کند، خداوند گناه گذشته و آینده او را میآمرزد و برای او منبری مقابل منبر رسول الله نصب میکنند تا خداوند از حساب بندگان فارغ گردد.
حضرت رضا (علیه السلام) فرمود: هرکه مرا با دوری منزل زیارت کند، روز قیامت سه جا نزد او میآیم تا او را از وحشتهای آن جا برهانم، هنگامی که نامه ی اعمال را به (دست) راست و چپ دهند، نزد صراط و نزد میزان.
📚حکایت آفتاب نگاهی به زندگی امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
آیا میتونیم ظهور رو از نشانه های عمومی و غیر حتمی بشناسیم ⁉️ (نشانه هایی مثل سیل و زلزله و قحطی و...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 سلسله جلسات #انقلابی_تراز_انقلاب 1
💠 فصل اول : #دانشجوی_تراز_انقلاب ( قسمت اول )
👈 وظایف مهم دانشجویان برای #قوی_شدن و شرکت فعال در #جهاد_تبیین
👈 دانشجوی انقلابی باید چگونه باشد؟
🔗 دیدن کلیپ با کیفیتهای بالاتر در https://www.aparat.com/v/5WlLI
🎤 #احسان_عبادی (مدرس مهدویت و پژوهشگر علوم حدیث و تاریخ)
👌 انقلابی باید قوی شود
🔰سیاست همراه دیانت🔰
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇
امام صادق علیه السلام
صاحب هذا الامر لایسمیه باسمه الاّکافر (شیخ کلینی، کافی، ص ۳۳۳)
ممنون میشم در مورد این حدیث توضیحی بدین؟
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇
👌🏻نگاه کنید بحث روایاتی ست
که انسان را نهی می کند از آوردن نام اصلی حضرت که همان نام پیامبر هست، و بعضی روایت ها هم گفته اسم اصلی حضرت را، همین "اَللِّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ..″ که شما می خوانید در بعضی روایت ها "اَللِّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ" آمده و در زیارت روز پنجشنبه به امام عسکری (ع) میگوییم «اَبا مُحَمَّد».
🌀اینجا حالا اختلاف هست بین
اساتید و علما که آیا می شود ما قبل ظهور امام زمان (عج) هم ایشان را به اسم محمد صدا بکنیم یا اینکه طبق آن روایاتی که میگوید حرام هست باید بعد از ظهور باشد.
👈🏻اینجا بعضی از اساتید نظرشان این هست مثل آیت الله مکارم و بعضی اساتید مرکز مهدویت که این نهی از آوردن نام اصلی حضرت برای زمان غیبت صغری بود، الان نیست. این برای آن زمانی که دشمن دنبال امام زمان بود و اینجور حرفها.. گفتن اسم اصلی حضرت را صدا نزنید که دشمن متوجه زنده بودن حضرت نشود و زمان الان اشکالی ندارد.
👈🏻بعضی ها می گویند نه الان هم اشکال دارد، مثل آیت الله طبسی استاد مهدویت یا آیت الله صافی گلپایگانی.
📚این روایات همین را دارد میگوید،
میگوید اسم اصلی حضرت را نباید به کار ببرید روی این قضیه دارد مانور می دهد که صاحب این امر را کسی به اسم اصلیش صدا نمی زند الا کافر. که باز هم می گویم اینجا اختلاف نظر هست آیا این برای زمان الان هم هست یا برای همان زمان غیبت صغری ست. حالا این بحث فقهی ست چون حرام و حلال پیش می آید به دفتر مرجع تقلیدتان رجوع کنید.
#پرسش_پاسخ
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
👤پاسخ دهنده: #استاد_احسان_عبادی
(👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📖کــتاب صــوتی « ققنوس فـــاتــــــــح » 🔵 زندگــینــــامـــه داستـــانی ســــردار شهـــید مــــح
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part08_ققنوس فاتح.mp3
15.44M
📖کــتاب صــوتی
« ققنوس فـــاتــــــــح »
🔵 زندگــینــــامـــه داستـــانی ســــردار شهـــید مــــحـــسـن وزوایــــی
🔷 قـــــســــمـــت 8
🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: تاثیر حضور به وضوح میدیدیم که حضور ما در آنجا خیلی مؤثر است. همین حضور، شهر را از حالت خش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
تیر خلاص
عراقیها خرمشهر را محاصره کرده بودند و صدای انفجار از همه جا بلند بود. در همین وقت یکی از بچههای سپاهی آمد و گفت:
«وسایلتون رو جمع کنین و سوار وانت بشین تا شما رو به کوت شیخ ببریم. »
ما لجبازی کردیم و گفتیم: «شهر را رها نمی کنیم. »
گفت: «شهر را رها نمی کنیم یعنی چه؟ عراقیها خیابان به خیابان جلو اومدن. الان تو خیابان پشت سری ما هستن... » باز هم گفتیم: «ما نمی آییم. »
گفت: «اگر نیاین همین الان به هر کدامتون یک تیر خلاصی میزنم تا دست عراقیها نیفتین. » چاره ای جز رفتن نبود. [۱]
----------
[۱]: راوی: سهام طاقتی
خواهر و برادر
آخر ین نی رو ها، با آخر ین گلوله میجنگیدند. امکان تامین نیروها نبود. پل خرمشهر در تیررس گلولههای مستقیم بود.
رزمندگان که تعداد آنان در آخرین روز شاید به چهل
نفر نمی رسید، سرسختانه مقاومت میکردند. کم کم کوچهها از خون آخرین یاران ارغوانی میشد، من جزو آخرین نفراتی بودم که به ساحل رودخانه رسیدم.
امکان گذشتن از پل نبود. آخرین ماشینی که تعدادی زخمی را از پل میگذارند هدف گلوله آرپی جی قرار گرفت و روی پل ماند. مجبور شدیم از سقف پل حرکت کنیم. آویزان به میلههای سقف پل، همراه با تجهیزات انفرادی، با اندک رمقی که مانده بود. گلولهها به اطراف میخورد. ترکشها صفیر زنان از کنارمان میگذشتند. بیش از چهل دقیقه آویزان به سقف پل، خود را به آن سوی پل رساندیم. آن طرف رودخانه دهها زخمی افتاده بودند. چند دختر جوان مشغول پانسمان و مداوای زخمیها بودند.
دختری جوان سر یکی از رزمندگان را بر
زانو گرفته بود. رزمنده جوان تمام سطح لباسش خون آلود بود. نزدیک تر که شدم کلمات مقطع و بریده بریده اش را میشنیدم که میگفت: «مرا بگذار و به بچهها برس. » معلوم شد خواهر و برادرند. دختر جوان، دکمه لباس جوان را که خون از آن میجوشید گشود. گویی تاب دیدن نداشت. جوان آرام این شعر را خواند و آسمانی شد: مو از «قالو بلی... » تشویش دیرم گنه از برگ و بارون بیش دیرم اگر «لا تنقطوا... » دستم نگیره مو از «یاویلنا... » اندیش دیرم صدای رزمنده ای زخمی، دختر جوان را از جا کند، سر برادر را به نرمی بر زمین گذاشت و به سراغ زخمی رفت. [۱]
----------
[۱]: راوی: دکتر محمد رضا سنگری- نشریه فرهنگ پایداری شماره دوم
📚خاطراتی از حضور زنان در دفاع مقدس
https://eitaa.com/zandahlm1357