eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.9هزار عکس
36.5هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
1_438389930.MP3
5.27M
💠 سلسله جلسات 15 ✳️ شرح معرفتی و کوتاه 🎤 حجت الاسلام و المسلمین استاد نصوری ( معاونت محترم ارتباطات و تبلیغ مرکز تخصصی مهدویت
آیا میدانید؟ @zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
یک شرکت اندونزیایی نوعی از پلاستیک را اختراع کرده که در صورت خورده شدن توسط حیوانات قابل هضم است و میشود از آن به عنوان غذای ماهی ها استفاده کرد. ‌‌‌‌‌‎‌‎‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماهی غول پیکر در رود خانه ...!!! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌
مار ماهی شیشه ای که در عمق بیش از 100 متر زندگی می کند و شب ها به سطح آب نزدیک تر می شود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاید فکر کنین این ماهی مرده اما در واقع این یک نوع ماهی ریه دار بنام پروتوپتروسه که بومی آفریقاست و میتونه به خواب زمستانی بره و بی حرکت بمونه، اما وقتی با آب تماس پیدا کنه، دوباره زنده میشه
صفحه طنز😂😂😂 @zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......: رادّی و نوچه‌هاش! خرمشهر بودیم! رادّی با نوچه‌هاش، بچه‌ها رو یکی یکی می‌‌‌گرفتند و رو سراشون یه ضربدر می‌‌‌کاشتند و می‌‌‌گفتند: « باید همه کچل کنند و گرنه، “گری” (نوعی بیماری پوستی) می‌‌‌گیرند». ما هم تصمیم گرفتیم کلّه خود رادّی رو کچل کنیم. با نقشه ی قبلی رفتیم داخل سنگر. رادّی دراز به دراز خوابیده بود کنار سنگر و کتاب می خوند و نوچه هاش دور و برش خواب بودند . شیخ اکبر، تو یه چشم به هم زدن، پرید رو پاهایِ رادّی و پشت به صورتش نشست و گفت: سعید، شاهسون، بدوید؛ امّا همه نامردی کردند و نرفتند. رادّی زور می زد و شیخ اکبر هم زور می زد. رادّی خم شد و یه گازِ محکم، پشتِ پاهای شیخ اکبر گرفت. شیخ اکبر هم جیغی کشید و خم شد و پای رادّی رو گاز گرفت. رادّی و شیخ اکبر، جیغ و دادشون به هوا بود و دور سنگر می‌‌‌دویدند و آخ و اوخ می‌‌‌کردند. نوچه‌های رادّی که از ترس، از خواب پریده بودند دورِ رادّی می‌‌‌دویدند و می‌‌‌گفتند:‌ « ها! چیه! چی شده؟! کی بوده؟!» رادّی کمی جیغ و داد کرد و نوچه‌هاشو گرفت به بادِ کتک. می‌‌‌زد و می‌‌‌گفت : « زهرِ‌ مار! شما هم نوچه شدید! ها! بی‌شعورا! نصفِ پام کنده شده! حالا من نه! یه الاغ! شما نباید مواظبش باشید!» رادّی و نوچه‌هاش! مجموعه اکبرکاراته https://eitaa.com/zandahlm1357