eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
55.4هزار عکس
41.1هزار ویدیو
1.8هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
هنگام حرکت، سیاهگوش با پاهای عقب خود بر روی نقش های جلو قدم می گذارد. علاوه بر این، او بدون دست زدن به زمین حرکت می کند. پنجه های بزرگ و پشمالو شبیه کفش های برفی هستند و پشتیبانی کمی دارند. به لطف این ویژگی و اندام های بلند به راحتی روی برف شل حرکت می کنند.
گاومیش کوهان دار آمریکایی، پوست این حیوان خصوصاً در نواحی گردن و بالاتنه پوشیده از پشمی پرپشت و قهوه‌ای رنگ است، که در فصل سرما انبوه تر و همچنین تیره تر هست
لاماها یکدیگر را برای موقعیت در گله به چالش می کشند و تف کردن راهی برای نشان دادن تحقیر یا برتری است. آنها همچنین برای نشان دادن امتناع از خواستگار ناخواسته و برای دفاع از خود تف می کنند. اگر زیردستان در دانخوری تمیز نشوند، افراد غالب تف می کنند.
هیچ موجودی تو مازندران به اندازی این خوشگله که میبینید ، مرغ و اردک قتل عام نمیکنه. تو مازندران بهش میگن : "عروسک"
صفحه طنز😂😂😂 @zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......: آدم بی شرّ و شور آبادان بودیم! محمدرضا داخل سنگر شد. دور تا دور سنگر رو نگاه کرد و گفت: «آخرش نفهمیدم کجا بخوابم؟! هر جا می‌‌‌خوابم مشکلی برام پیش میاد. یکی لگدم می‌‌‌کنه. یکی رُوم می‌‌‌افته. یکی...» از آخر سنگر داد زدم: « بیا این جا. این گوشه سنگر. یه طرفِت من و یه طرفتم دیوارِ سنگر. کسی کاری به کارِت نداره. منم که آزارم به کسی نمی رسه». کمی نگاهم کرد و گفت:« عجب گفتی!. گوشه‌ای امن و امان. تو هم که آدم آروم و بی‌شرّ و شوری هستی» و بعد پتوهاشو آورد، انداخت آخرِ سنگر. خوابید و چفیه‌اش رو کشید رو سرش. منم خوابیدم و خوابم برد. خواب دیدم با یه عراقی دعوام شده. عراقی زد تو صورتم. منم عصبانی شدم. دستمو بردم بالا و داد زدم: یا ابوالفضلِ علی! و بعد با مشت، محکم کوبیدم تو شکمش. همین که مشتو زدم، کسی داد زد: یا حسین! از صداش پریدم بالا. محمدرضا بود. هاج و واج وگیج و منگ، دورِ سنگر رو نگاه می‌‌‌کرد و می‌‌‌گفت: «کی بود؟! چی شد؟!» مجید و صالح که از خنده ریسه رفته بودند، گفتند: «نترس؛ کسی نبود؛ فقط این آقای آروم و بی شر و شور، با مشت کوبید تو شکمت». آدم بی شرّ و شور مجموعه اکبرکاراته https://eitaa.com/zandahlm1357
خاطرات دهه شصت جوانها جاهایی که میخواستن خودی نشون بدن 😎😂