اخلاق امام
ابن ابي الحديد معتزلي يكي از علماي بزرگ اهل سنت ميگويد:
علي بن موسي الرضا عليه السلام داناترين، باسخاوت ترين و بزرگوار ترين مردم از جهت اخلاق و رفتارهاي انساني بود. [۸].
احترام به مردم
ابراهيم بن عباس ميگويد:
هرگز نديدم كه امام رضا عليه السلام با سخن خود كسي را برنجاند و سخن كسي را قطع كند، تا اينكه سخن خود را تمام بكند، و هرگز حاجت كسي را كه توان اداي آنرا داشت رد نمي كرد. [۹].
[صفحه ۱۵]
#فضايل_سيره_امام_رضا_(ع)#عالم_آل_محمد در آثار استاد علامه حسن زاده
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#حجاب #زن 🔻آقا حجاب رو خود آخوندها درست کردن! اصلا تو قرآن نیومده❗️ ⚠️ازدواجسفید چه اشکالی داره ک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
20.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨عصبانیت استاد از ازغدی از دانشجویی که از بختیار دفاع کرد:
🧐 شما کتاب نمی خونی چه کارت باید کرد ؟ شما که کتاب نمیخونی باید محکومت کنن به کتابخونه و ۲۳ تا کتاب بخونی و نمره بالای ۱۵ بگیری ، زیر ۱۵ قبول نیست تا دیگه درباره بختیار این طوری صحبت نکنی
۴ طرح ویژهای که آمریکاییها برای ترور امام خمینی (ره) داشتند چه بود؟
@zandahlm1357
چشم به راه - قسمت شصت و هفتم.mp3
28.81M
🎬 قسمت: شصت و هفتم
👇👇👇👇👇👇
قابل توجه اعضاء محترم این مجموعه از فایلها تاریخشون به روز نیست
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🍂 روز رفتن به میدان جنگ است 🔸 با نوای حاج صادق آهنگران ...روز رفتن به میدان جنگ است ای د
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
19.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 لشکر صاحب الزمان (عج)
🔸 با نوای
حاج صادق آهنگران
لحظه شماری می کند
لشگر صاحب زمان
که رمز حمله بشنود
یورش برد به دشمنان...
@zandahlm1357
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
🍂
🔻 #پنهان_زیر_باران 4⃣1⃣
سردار علی ناصری
حدود دو ماه از کار رسمی و جدی مان در هور گذشته بود. روزی آقا محسن به اتفاق چند نفر دیگر آمدند به قرارگاه نصرت. من بودم و حمید رمضانی، حاج عباس هواشمی و علی هاشمی. جلسه ای تشکیل شد و باز آقا محسن ریز شد و سؤالات دقیق و فنی از ما کرد. بعد از آن اضافه کرد:
. آقای ناصری، من می خواهم برویم و این منطقه را ببینم!
مو بر تنم راست شد. با حالت خاصی گفنم .آقا محسن!
گفت:
- خودم می خواهم ببینم!
- گفتم: شما هر ابهامی دارید، سؤال بکنید، من جوابتان را می دهم.
- نه! لازمه خودم هم ببینم.
در آن جلسه، برادرها غلام پور، رشید، امین شریعتی، محمد باقری، عزیز جعفری و ... نیز بودند. علی هاشمی با دستپاچگی گفت:
. آقا محسن، چی می خواهی؟ من خودم می روم!
اصرار بی فایده بود. غلام پور و رشید هم اصرار کردند؛ اما فایده ای نداشت. آقا محسن جفت پاهایش را در یک کفش کرده بود و اصرار داشت که خودش برود و منطقه به آن پرخطری را از نزدیک بررسی کند.
علی هاشمی و من و غلام پور از جلسه بیرون آمدیم. علی هاشمی همین طور که بر آشفته و ناراحت قدم می زد، به غلام پور گفت:
تو کاری بکن. اینجا ماهیگیر های عراقی زیادند و چه بسا جاسوس های عراق باشند. هر لحظه امکان درگیری وجود دارد.
اما تلاشها همگی شکست خورد و آقا محسن سرانجام گفت: خودم باید بروم شما هم نیایید، خودم می روم! .
ناچار همگی با اکراه و اضطراب پذیرفتیم. چاره دیگری نداشتیم. می دیدم علی هاشمی در حال قبض روح شدن است. غلام پور آمد و علی را کمی آرام کرد و گفت:
- تدابیری اتخاذ کن تا مسائل امنیتی رعایت شود.
_______
* بعدها وقتی به تهران رفتم، برادر جعفری مرا نزد آقا محسن برد. مرا که دید. خیلی مهربانی کرد. از جمله گفت: در جلسات هرگاه آنتن در می آوردیم، یاد احسنت نو می افتادیم و می خندیدیم. در اغلب جلسات آنتن دار، به یاد تو بودیم.
🔅 پیگیر باشید
@zandahlm1357