.......:
🍃
شخصی مسجدی ساخت بهلول ازاو پرسید :
مسجد را برای رضای خدا ساختی یااینکه بین مردم شناخته شوی؟
شخص پاسخ داد :
معلوم است برای رضای خداوند!
بهلول خواست اخلاص شخص را بیآزماید.
در نیمه های شب بهلول رفت و روی دیوار مسجد نوشت این مسجد را بهلول ساخته است
صبح که مردم برای ادای نماز به مسجد آمدند نوشته روی دیوار را میخواندند و میگفتن خدا خیرش بدهد چه انسان خَیرَِّ آن شخص طاقت نیاورد و فریاد سر داد ایُّهاالَناسّ بهلول دروغ میگوید!
این مسجد را من ساختم، من از مال خود خرج کردم و شما او را دعای خیر میکنید!
بهلول خندید و پاسخ داد
معامله تو باخلق بوده نه با خالق
بیایید در زندگی خویش با خدا معامله کنیم نه با چشم مردم!
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
.......:
✨﷽✨
✅نماز را محترم بشمار
✍یکی از گناهان، استخفاف نماز یعنی سبک شمردن نماز است. یعنی چه؟ یعنی وقت و فرصت دارد، میتواند نماز خوبی با آرامش بخواند ولی نمیخواند.
نماز ظهر و عصر را تا نزدیک غروب نمیخواند، نزدیک غروب که شد یک وضوی سریعی میگیرد و بعد با عجله یک نمازی میخواند و فوراً مهرش را میگذارد آن طرف؛ نمازی که نه مقدمه دارد نه مؤخره، نه آرامش دارد و نه حضور قلب. طوری عمل میکند که خوب دیگر این هم یک کاری است و باید نمازمان را هم بخوانیم. این، خفیف شمردن نماز است.
اینجور نماز خواندن خیلی فرق دارد با آن نمازی که انسان به استقبالش میرود؛ اول ظهر که میشود با آرامش کامل میرود وضو میگیرد،وضوی با آدابی، بعد میآید در مصلّای خود اذان و اقامه میگوید و با خیال راحت و فراغ خاطر نماز میخواند. «السّلام علیکم» را که گفت فوراً در نمیرود، مدتی بعد از نمازْ با آرامش قلب تعقیب میخواند و ذکر خدا میگوید. این علامتاین است که نماز در این خانه احترام دارد.
💥نمیگویم نماز بخوانید:
بالاتر از نماز خواندن، محترم بشمارید. اولًا برای خودتان در خانه یک مصلّایی انتخاب کنید (مستحب هم هست) یعنی در خانه نقطهای را انتخاب کنید که جای نمازتان باشد، مثل یک محراب برای خودتان درست کنید. اگر میتوانید (همان طوری که پیغمبر اکرم یک مصلّی و جای نماز داشت) یک اتاق را به عنوان مصلّی انتخاب کنید. اگر اتاق زیادی ندارید، در اتاق خودتان یک نقطه را برای نماز خواندن مشخص کنید. یک جانماز پاک هم داشته باشید. در محل نماز کهمیایستید، جانماز پاکیزهای بگذارید، مسواکداشته باشید، تسبیحی برای ذکر گفتن داشته باشید. وقتی که وضو میگیرید، اینقدر با عجله و شتاب نباشد
📚 مجموعهآثاراستادشهیدمطهری، ج23، ص: 511
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/zandahlm1357
___________
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔵مرحوم حاج اسماعیل دولابی ره
🔺زیارتت،نمازت،ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد،نماز بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد ، حرف بد ، دعوا و جدال و… نکن تا اثرش از بین نرود و آن را سالم به بعدی برسان.
🌸 اگر این کار را بکنی،عادت میکنی و دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.
https://eitaa.com/zandahlm1357
✨﷽✨
🔴ماجرای خارج کردن تیر از پای مبارک هنگام نماز
✍هر وقت هنگام نماز می رسید امیرالمؤمنین - حضرت علی علیه السّلام - حال اضطراب و تزلزل پیدا می کرد. عرض می کردند شما را چه می شود که اینقدر ناراحتید. می فرمود: وقت امانتی که خداوند بر آسمان و زمین عرضه داشت و آنها امتناع از حمل آن ورزیدند، رسیده. در جنگ صفین تیری بر ران مقدسش وارد شد هر چه کردند در موقع عادی خارج نمایند نتوانستند، از شدت درد و ناراحتی آن جناب.
خدمت امام حسن - علیه السّلام - جریان را عرض کردند. فرمود: صبر کنید تا پدرم به نماز بایستد زیرا در آن حال چنان از خود بیخود می شود که به هیچ چیز متوجه نمی گردد. به دستور حضرت مجتبی در آن حال تیر را خارج کردند.
بعد از نماز علی - علیه السّلام - متوجه شد خون از پای مقدسش جاری است. پرسید چه شد؟ عرض کردند تیر را در حال نماز از پای شما بیرون کشیدیم.
📗انوار نعمانیه، ص 342
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/zandahlm1357
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
👹شیطان گفت: دشمنیِ من با بشریت، از دشمنی تو با جان خویش بیشتر نیست ای كشیش.
🧚♀تو به میكائیل آفرین می گویی،در حالی كه او برایت هیچ فایده ای نداشته است؛ و مرا دشنام می دهی، حال آنكه من مایهٔ راحتی و آسایش ات بوده و هستم.
مگر نه این كه وجود من، موجب رونق بازار تو و نامم سرمایه كسب و كار توست؟
اگر شیطان بمیرد و مبارزه با او منتفی گردد، چه شغلی را بر عهدهٔ تو خواهند نهاد؟ تو كه پدر روحانی هستی، چطور نمی دانی كه تنها وجود شیطان می تواند سیم و زر را از جیب مؤمنان،به جیب های واعظان و سخنوران سرازیر می كند؟
تو كه عالمی دانا هستی،چطور نمی دانی كه با نابود شدن علت، معلول نیز از بین می رود؟ چطور راضی می شوی كه من بمیرم و تو، جایگاه خود را از دست بدهی و نان زن و بچه ات را آجر كنی؟! کاروان ها و طوفان ها
📚جبران خلیل جبران
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😱چرا قرآن دستور به قتل و جنگ داده⁉️😰
🔴خب یه عده میگن اسلام دین خشونت و جنگه‼️
خب اول یه حساب کتاب بکنیم باهم👇
1⃣تمام جنگهای پیامبر شروع کننده ی جنگ و حمله کننده ی اول کفار و مشرکین بودند و پیامبر و مسلمونا فقط از خودشون دفاع میکردن
2⃣ولی باز با این حال کل کشته های جنگهای پیامبر در منابع متعدد بین 940 نفر الی 1405 نفر گفته شده (میانگین تعداد کشتها از همه ی منابع 1306 نفره)
3⃣حالا یه سوال⁉️
شما که با بی منطقی میگید جنگهایی که پیامبر کرده رو اسلام راه انداخته با اینکه اینطور نیست ، خودتون میدونید کشتهای #جنگ_جهانی_اول و #جنگ_جهانی_دوم چقدر بوده⁉️
4⃣این جنگهای جهانی که دیگه برای مسیحیا و یهودیا بوده!!!
5⃣کل جنگهای جهانی حداقل حداقل حداقل 30 (40) میلیون نفر بوده😳😳😳😳😳😳
تازه بگم براتون منابع ویکی پدیا و اکثر منابع دیگر تا تعداد 80 میلیون نفر نظامی و غیرنظامی تخمین زده😰
✅نتیجه: آقا جنگ بده خیلی هم بده
اما اسلام دستور به جنگ نداده و بسیار نهی کرده❌
اما گفته مسلمانان اگر حمله کردند بهتون از خودتون دفاع کنید
آیا دفاع کردن غیرعقلانیه⁉️😐
ولی حتی اگر بخوای مثل مردم کوچه و بازار حساب و کتاب هم بکنی تلفات جنگهای مسیحیا و یهودیا بیشتر از مسلمونا بوده اما چرا به اونا گیر نمیدن⁉️🤔
چون الان نون تو فحش و تخریب و تحریف علیه اسلامه
➖➖➖➖
😄بقیشو تو کلیپ ببینید
https://eitaa.com/zandahlm1357
394.9K
#پرسش_مخاطبین
سلام وقت بخیر میخوام از استاد سوال کنم که ایا درویش ها رو قبول دارن یانه ذهنم خیلی درگیر شده زیرا تازه فهمیدم یکی از دوستان خانوادتن درویش هستن وبه من هم میگن تو هم بیا وگرنه دینت کامل نیس میگه شماها با کی بیعت دارین با هیچکس الکی نمازو روزه میگیرین باید یکی باشه یه نماینده داشته باشین وکسانی هستند مثل اقای گنابادی
خواهشا کمک کنید
👈 بعد از شنیدن پاسخ به کلیپ های مرتبط با پاسخ استاد هم که در پست زیر می آید توجه کنید 👉
👇👇👇
🎤 پاسخ #استاد_عبادی از اساتید مهدویت کشور و پژوهشگر تاریخ
https://eitaa.com/zandahlm1357
شبهه درباره زیارت عاشورا.MP3
2.66M
#پرسش_مخاطبین
سلام استاد. ممنون بابت وقتی که میگذارید
بارها شنیدیم تو جلسات که میگن نباید چله زیارت عاشورا گرفت ، یا نباید هر روز زیارت عاشورا بخوانیم، چون به خاطر لعن هایی که داره ، برای آدم گرفتاری و سختی ایجاد می کنه ، مشکلات در زندگی پیش میاد و...
نظر شما را می خواستم بدونم.
👇👇👇
🎤 پاسخ #استاد_عبادی از اساتید مهدویت کشور و پژوهشگر تاریخ
https://eitaa.com/zandahlm1357
(4) رعايت حجاب در نزد نابينا!
امّ سلمه نقل مي كند:
در محضر پيامبر صلي الله عليه و آله بودم. يكي از همسرانش به نام ميمونه نيز آنجا بود. در اين هنگام، ابن امّ مكتوم كه نابينا بود به حضور رسول خدا صلي الله عليه و آله آمد. پيامبر صلي الله عليه و آله به من و ميمونه فرمود:
- حجاب خود را در برابر ابن مكتوم رعايت كنيد!
پرسيدم:
- اي رسول خدا! آيا او نابينا نيست؟ بنابراين حجاب ما چه معني دارد؟
پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود:
- آيا شما نابينا هستيد؟ آيا شما او را نمي بينيد؟
زنان نيز بايد چشمانشان را از نامحرم ببندند.(5)
داستانهای بحارالانوار
https://eitaa.com/zandahlm1357
(6) دوازده درهم با بركت
شخصي محضر رسول خدا صلي الله عليه و آله رسيد ديد لباس كهنه به تن دارد. دوازده درهم به حضرت تقديم نمود و عرض كرد:
يا رسول الله! با اين پول لباسي براي خود بخريد. رسول خدا صلي الله عليه و آله به علي عليه السلام فرمود: پول را بگير و پيراهني برايم بخر! علي عليه السلام مي فرمايد:
- من پول را گرفته به بازار رفتم پيراهني به دوازده درهم خريدم و محضر پيامبر برگشتم، رسول خدا صلي الله عليه و آله پيراهن را كه ديد فرمود:
اين پيراهن را چندان دوست ندارم پيراهن ارزانتر از اين مي خواهم، آيا فروشنده حاضر است پس بگيرد؟
علي مي فرمايد:
من پيراهن را برداشته به نزد فروشنده رفتم و خواسته رسول خدا صلي الله عليه و آله را به ايشان رساندم، فروشنده پذيرفت.
پول را گرفتم و نزد پيامبر صلي الله عليه و آله آمدم، سپس همراه با رسول خدا به طرف بازار راه افتاديم تا پيراهني بخريم.
در بين راه، چشم حضرت به كنيزكي افتاد كه گريه مي كرد.
پيامبر صلي الله عليه و آله نزديك رفت و از كنيزك پرسيد:
- چرا گريه مي كني؟
كنيز جواب داد:
- اهل خانه به من چهار درهم دادند كه متاعي از بازار برايشان بخرم. نمي دانم چطور شد پول ها را گم كردم. اكنون جرات نمي كنم به خانه برگردم.
رسول اكرم صلي الله عليه و آله چهار درهم از آن دوازده درهم را به كنيزك داد و فرمود:
هر چه مي خواستي اكنون بخر و به خانه برگرد.
خدا را شكر كرد و خود به طرف بازار رفت و جامه اي به چهار درهم خريد و پوشيد.
در برگشت بر سر راه برهنه اي را ديد، جامه را از تن بيرون آورد و به او داد و خود دوباره به بازار رفت و پيراهني به چهار درهم باقيمانده خريد و پوشيد سپس به طرف خانه به راه افتاد.
در بين راه، باز همان كنيزك را ديد كه حيران و اندوهناك نشسته است. فرمود:
چرا به خانه ات نرفتي؟
- يا رسول الله! دير كرده ام، مي ترسم مرا بزنند.
رسول اكرم صلي الله عليه و آله فرمود:
- بيا با هم برويم. خانه تان را به من نشان بده، من وساطت مي كنم كه از تقصيراتت بگذرند.
رسول اكرم صلي الله عليه و آله به اتفاق كنيزك راه افتاد. همين كه به جلوي در خانه رسيدند كنيزك گفت:
- همين خانه است.
رسول اكرم صلي الله عليه و آله از پشت در با صداي بلند گفت:
- اي اهل خانه سلام عليكم!
جوابي شنيده نشد. بار دوم سلام كرد. جوابي نيامد. سومين بار سلام كرد، جواب دادند:
- السلام عليك يا رسول الله و رحمة الله و بركاته!
پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود:
- چرا اول جواب نداديد؟ آيا صداي مرا نمي شنيديد؟
اهل خانه گفتند:
- چرا! از همان اول شنيديم و تشخيص داديم كه شماييد.
پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود:
- پس علت تأخير چه بود؟
گفتند:
- دوست داشتيم سلام شما را مكرر بشنويم!
پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود:
- اين كنيزك شما دير كرده، من اينجا آمدم تا از شما خواهش كنم او را مؤاخذه نكنيد.
گفتند:
- يا رسول الله! به خاطر مقدم گرامي شما اين كنيزك از همين ساعت آزاد است.
سپس پيامبر صلي الله عليه و آله با خود گفت: خدا را شكر! چه دوازده درهم با بركتي بود، دو برهنه را پوشانيد و يك برده را آزاد كرد!(7)
داستانهای بحارالانوار
https://eitaa.com/zandahlm1357
!! مردی که راضی به فروش قلب خود شد !!!
این داستان واقعی رو تا آخر بخونید، واقعا زیباست،
مردی در سمنان به دلیل فقر زیاد و داشتن سه فرزند و یک زن (یک پسر 6ساله، یک دختر 3ساله، و یک پسر شیرخوار) قلب خود را برای فروش گذاشت، و از او پرسیدند که چرا قلبت رو برای فروش گذاشتی، اونم پاسخ داده بود چون میدونم اگه بخوام کلیم رو بفروشم کسی بیشتر از 20میلیون کلیه نمیخره که با این مبلغ نمیشه یه سقف بالا سر خود گذاشت،
اون مرد حدود چهار ماه در شهرای اطراف به صورت غیرقانونی آگهی فروش قلب با گروه خونO+ گذاشت،
بعد از 4ماه مرد میلیاردی از تهران که پسری 19 ساله داشت و پسرش 3سال بود که قلبش توانایی کار کردن را نداشت و فقط با دستگاه زنده نگهش داشته بودن،
مرد تهرانی چند روز بعد از خواندن آگهی به سراغ فروشنده قلب میره و باهاش توافق میکنه که 200میلیون تومن قلبش را برای پسرش بخرد،
و مرد تهرانی بهش گفته بود که من مال و ثروت زیاد دارم و دکتر آشنا هم زیاد دارم و به هرچقدر بگن بهشون پول میدم که با اینکه این کار غیر قانونیه ولی انجامش بدن، مرد فروشنده به مرد تهرانی میگه زن و بچه ی من از این مسئله خبر ندارن و ازت خواهش میکنم اول پول رو به حساب زنم بفرست و بعد من قلبم رو به پسرتون میدم، مرد تهرانی قبول میکنه، و بعد از کلی آزمایشات دکتر متخصص قلبی که آشنای مرد تهرانی بود میگه با خیال راحت میشه این عمل رو انجام داد،
روز عمل فرا میرسه و مرد فروشنده و اون پسر19 ساله رو وارد اتاق عمل میکنن و دکتر بیهوشی مرد فروشنده رو بیهوش میکنه و زمانی که میخواست پسر19 ساله رو بیهوش کنه متخصص قلب میگه دست نگهدار و فعلا بیهوش نکن، دستگاه داره چیز عجیبی نشون میده و داره نشون میده که قلب این پسر داره کار میکنه، دکتر جراحی که اونجا بوده به دکتر قلب میگه آقای دکتر حتما دستگاه مشکل پیدا کرده و به پرستاره میگه یه دستگاه دیگه بیار، دستگاه جدید رو وصل میکنن و دکتر قلب میگه سر در نمیارم چطور ممکنه قلب این پسر تا قبل از وارد شدن به اتاق عمل توانایی کار کردن رو نداشت، و میگه تا زمانی که مشخص نشه چه اتفاقی افتاده نمیتونم اجازه ی این عمل رو بدم، و دکتر قلب میره پرونده پسر19 ساله رو چک میکنه و میبینه که تمام اکوگرافی که از قلب این پسر گرفته شده نشون دادن که قلب پسر مشکل داره و دکتر ماجرا رو برای پدر پسر 19ساله تعریف میکنه و بهش میگه دوباره باید اکوگرافی و آزمایشات جدیدی از پسرتون گرفته بشه، دکتر قلب سریعا دست به کار میشه و بعد از گرفتن آزمایشات و اکوگرافی میبینه قلب پسر بدون کوچکترین اشکال در حال کار کردنه و پدرش میگه یک اتفاق غیر ممکن افتاده و باید دستگاه ها رو از بدن پسرتون جدا کنیم چون قلب پسرتون خیلی عالی داره کار میکنه، پدر پسر به دکتر میگه آقای دکتر تورو خدا دستگاه ها رو جدا نکن پسر من میمیره، دکتر قلب بهش قول میده که اتفاقی برای پسرس پیش نمیاد و دستگاها رو جدا میکنه و میبینه قلب پسر19 ساله بدون هیچ ایراد و مشکلی داره کار میکنه و پدر پسر به دکتره میگه چطور همچین چیزی ممکنه، دکتره بهش میگه فقط تنها چیزی که میتونم بگم اینه که اون فروشنده باعث شده خدا یک معجزه به ما نشون بده، پسر19 ساله به پدرش میگه بابا تو اتاق عمل یه آقایی دستشو گذاشت رو قلبم یه چیزی رو به من میگفت و چندبار تکرارش کرد و بهم میگفت پسرم از حالا به بعد قلب تو واسه همیشه توانایی کار کردن رو داره فقط حتما به پدرت بگو که به مرد فروشنده کمک کنه که بتونه زندگیشو عوض کنه،،،
پدر پسره و دکتر قلب از شنیدن این حرف نمیدونستن باید چی بگن و فقط منتظر شدن تا مرد فروشنده بهوش بیاد، وقتی که مرد فردشنده بهوش میاد پدر پسر و دکتر قلب باهاش صحبت میکنن و بهش میگن تو اتاق عمل نمیدونیم چه اتفاقی افتاد که یهو همه چی تغییر کرد و قلبی که 3سال توانایی کار کردن رو نداشت یهویی بدون مشکل شروع به کار کردن کرد،
مرد فروشنده بهشون میگه من میدونم چی شده،
و بهشون میگه قبل اینکه من بیهوش بشم، تو دلم گفتم یا امام حسین خودت میدونی بچه یتیم و بچه ی بدون پدر یعنی چی و بهش گفتم امام حسین قربونت برم تورو به چشمای قشنگ برادرت ابوالفضل قسم میدم و تورو به اون لحظه ای که پسرت علی اکبر ازت آب خواست و نداشتی بهش بدی قسم میدم نذار بچه هام یتیم بشن، دکتر قلب و پدر پسر با شنیدن این حرفا بسیار ناراحت میشن و پدر پسره با چشمای پر از اشک بهش میگه چون تو باعث شدی خدا پسرمو شفا بده 1میلیارد تومن بهت هدیه می دهم که بری زندگیتو تغییر بدی..........: حالا اگه یه ذره هم ناراحت شدی و دلت حسینی شد این داستان زیبا رو برای بقیه بفرست و دلشون رو حسینی کن.
ارسالی توسط استاد طباطبایی از شهر مقدس قم
یاعلی و التماس دعا...
https://eitaa.com/zandahlm1357