⏳《تصویر۱》
🔴1⃣🔰 : جور اِل به همراه پسرش، کال اِل یا همان #سوپر_من.
🔵2⃣🔰 : ژنرال زاد در حالی که بر علیه شورای تصمیم گیری سیاره ، دست به#کودتا زده است.
🔴3⃣🔰 : #نابودی_کریپتون.
-------------------------------------------
⚠️ تحـــــــــلیل فیلـــــــــم ⚠️
✅ در فیلم #مرد_پولادین تلاش مضاعفی صورت میگیرد تا با کدهای مختلفی و البته بهصورت #غیرمستقیم، به سوپرمن #رنگ_مسیحایی ببخشند. و از طرف دیگر، ضدقهرمان داستان (ژنرال زاد) تطابق زیادی با « #آنتیکرایست » (ضدمسیح) در نگاه صهیونیستی دارد. و لازم به ذکر است که ضد مسیح در نگاه صهیونیست ها ، #امام_دوازدهم شیعیان یعنی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میباشد . 😱
💫 اجازه دهید ابتدا از #طرف_خیرِ داستان شروع کنیم. جایی که «کال اِل» یا همان #سوپرمن، هنگامیکه نوزاد است توسط پدرش به زمین فرستاده میشود تا یکی از #آخرین_بازماندگان کریپتون باشد. جور اِل در یک زمین کشاورزی در ایالت کانزاس #آمریکا فرود می آید و پدر و مادر زمینی و جدید او ، نامش را " #کلارک " میگذارند .
✅⭕️🌟⏏متن۲⏏🌟⭕️✅
---- ---- ---- ---- ---- ---- ---- ---- ----
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نماهنگ «قهرمان واقعی»
🔻روایت شنیدنی نوجوان کرمانی از دیدار با شهید حاج قاسم سلیمانی
https://eitaa.com/zandahlm1357
.......:
#تربیت_دینی_نوجوان
🔹در تربیت_دینی نوجوان دقت داشته باشید که او میخواهد بر اساس تفکر و دلایل #منطقی مسائل را بررسی و قبول کند؛
🔸شک های مذهبی از همین سنین آغاز میشود:#شک در اعتقادات دینی حاکم بر خانواده, در تعلیمات مذهبی، حقانیت و ...
🔹او میخواهد با دلایل منطقی همه اینها را قبول یا رد کند و از طرفی میترسد که این شک را با دیگران مطرح کند که مبادا او را به بی قیدی و بی دینی متهم کنند،این موضوع باعث ماندن او در شک ها و بی پاسخ رها شدن و تبدیل به یک مشکل بزرگ در دوران جوانی او خواهد شد.
🔸باید بکوشید با استفاده از منابع صحیح و دلایل منطقی این شک ها را برطرف کنید و توقع نداشته باشید چون شما این مسائل را قبول دارید، او هم مثل شما فکر کند...
🌸 🌸:
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت دوم
کار آقای حائری چندان طول نکشید که پدر با خوشحالی برگشت و پیش از اینکه ما چیزی بپرسیم، خودش شروع کرد: «حائری برامون مستأجر پیدا کرده. دیده امروز محمد داره اسباب میبره، گفت حیفه ملک خالی بیفته.» صورت مهربان مادر غرق چروک شد و با دلخوری اعتراض کرد: «عبدالرحمن! ما که نمیخوایم با این خونه کاسبی کنیم. این طبقه مال بچههاست. چشم به هم بذاری نوبت عبدالله میشه، شایدم الهه.» پدر پیراهن عربیاش را کمی بالا کشید و همچنانکه روی زمین مینشست، با اخمی سنگین جواب داد: «مسئول خونه الهه که من نیستم، عبدالله هم که فعلاً خبری نیس، شلوغش میکنی!» ولی مادر میخواست تصمیم پدر را تغییر دهد که از آشپزخانه خارج شد و گفت: «ما که احتیاجی نداریم که بخوایم مستأجر بیاریم. تو که وضع کارت خوبه الحمدالله! محصول خرما هم که امسال بهتر از هر سال بوده. ابراهیم و محمد هم که کمک دستت هستن.» که پدر تکیهاش را از پشتی برداشت و خروشید: «زن! نقل احتیاج نیست، نقل یه طبقه ساختمونه که خالی افتاده! خدا رو خوش میاد مال من خاک بخوره که معلوم نیست تو کی میخوای عروس بیاری؟!!!»
مادر غمزده از برخورد تلخ پدر، نگاهش را به زمین دوخت و پدر مستبدانه حکم داد: «من گفتم اجاره میدم. حائری رفته طرف رو بیاره خونه رو نشونش بده.» و شاید دلخوری را در صورت من هم دید که برای توجیه فوران خشمش، مرا مخاطب قرار داد: «آخه همچین مادرت میگه مستأجر، خیال میکنه الآن یه مشت زن و بچه میخوان بریزن اینجا. حائری گفت طرف یه نفره که از تهران برای کار تو شرکت نفت اومده بندر. یه اتاق میخواد شب سرش رو بذاره زمین بخوابه. صبح میره پالایشگاه شب میاد. نه رفت و آمدی داره نه مهمونداری.» که صدای باز شدن در حیاط و آمدن عبدالله بحث را خاتمه داد و من و مادر را برای کشیدن غذا روانه آشپزخانه کرد.
چند لقمهای نخورده بودیم که باز زنگ خانه به صدا در آمد. پدر از جا بلند شد و با گفتن «حتماً حائریه!» سراسیمه روانه حیاط شد. عبدالله هم که تازه متوجه موضوع شده بود، به دنبالش رفت. مادر که با رفتن پدر انگار جرأت سخن گفتن یافته بود، سری جنباند و گفت: «من که راضی نیستم، ولی حریف بابات هم نمیشم.» و بعد مثل اینکه چیزی بخاطرش رسیده باشد، با مهربانی رو به من کرد: «الهه جان! پاشو دو تا ظرف و قاشق چنگال بیار براشون غذا ببرم. بوی غذا تو خونه پیچیده، خدا رو خوش نمیاد دهن خشک برگردن.» محبت عمیق مادر همیشه شامل حال همه می شد، حتی مستأجری که آمدنش را دوست نداشت. چادرش را مرتب کرد و با سینی غذا از اتاق بیرون رفت. صدای آقای حائری میآمد که با لحن شیرینش برای مشتری بازار گرمی میکرد: «داداش! خونه قدیمیه، ولی حرف نداره! تو بالکن اتاقت که وایسی، دریا رو می بینی. تازه اول صبح که محل ساکته، صدای موج آب هم میشنوی. این خیابون هم که تا تَه بری، همه نخلستونهای خود حاجیه. حیاط هم که خودت سِیر کردی، واسه خودش یه نخلستونه! سر همین چهار راه هم ماشین داره برا اسکله شهید رجایی و پالایشگاه. صاحب خونهات هم آدم خوبیه! شما خونه رو بپسند، سر پول پیش و اجاره باهات راه میاد.» و صدای مرد غریبه را هم میشنیدم که گاهی کلمهای در تأیید صحبتهای آقای حائری ادا میکرد.
فکر آمدن غریبهای به این خانه، آن هم یک مرد تنها، اصلاً برایم خوشایند نبود که بلاخره آقای حائری و مشتری رفتند و سر و صداها خوابید و بقیه به اتاق برگشتند. ظاهراً مرد غریبه خانه را پسندیده و کار تمام شده بود که پدر با عجله غذایش را تمام کرد، مدارک خانه را برداشت و برای انجام معامله روانه بنگاه شد. عبدالله نگاهش به چهره دلخور مادر بود و میخواست به نحوی دلداریاش دهد که با مهربانی آغاز کرد: «غصه نخور مامان! طرف رو که دیدی، آدم بدی به نظر نمیاومد. پسر ساکت و سادهای بود.» که مادر تازه سرِ درد دلش باز شد: «من که نمیگم آدم بَدیه مادر! من می گم اینهمه پول خدا بهمون داده، باید شکرگزار باشیم. ولی بابات همچین هول شده انگار گنج پیدا کرده! آخه چند میلیون پول پیش و چندرغاز کرایه که انقدر هول شدن نداره!» سپس نگاهی به سینی غذا انداخت و ادامه داد: «اون بنده خدا که انقدر خجالتی بود، لب به غذا هم نزد.» با حرف مادر تازه متوجه سینی غذا شدم. ظرفی که ظاهراً متعلق به آقای حائری بود، خالی و ظرف دیگر دست نخورده مانده بود. عبدالله خندید و به شوخی گفت: «شاید بیچاره قلیه ماهی دوست نداشته!»
https://eitaa.com/zandahlm1357
✉️ بامــــاهمـــراه باشــید🌹
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🎤 #صوت 🌺 #پای_درس_مولا 📚 شرح حدیث ؛ دوراندیشی ، نشاط ، دوری از بی حوصله بودن ، عاقبت اندیشی در ک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
hadis_1394_02_27.mp3
1M
🎧🎧
🌺 #صوت 🌸
🌸 #پای_درس_مولا
☪ شرح حدیث ؛ حقوق مومنین بر یکدیگر
🎤 درس خارج فقه آیت الله خامنه ای ( مد ظله العالی )
https://eitaa.com/zandahlm1357
#هرروزیک_آیه
✨مَا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ
✨إِنْ شَكَرْتُمْ وَآمَنْتُمْ وَكَانَ اللَّهُ
✨شَاكِرًا عَلِيمًا ﴿۱۴۷﴾
✨اگر سپاس بداريد و ايمان آوريد
✨خدا مى خواهد با عذاب شما
✨چه كند و خدا همواره سپاس پذير
✨حق شناس داناست (۱۴۷)
📚 سوره مبارکه النساء
✍ آیه ۱۴۷
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀 استاد محمد اللیثی
📖سوره ضحی
👌👌❤️بسیار زیبا و شنیدنی
-🍃-🍃-🍃-🍃-🍃-🍃
-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
کرامات امام رضا (ع)را در آرشیو هشتمین امام ☝️☝️☝️ ببینید👀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️استغاثه به حضرت امام رضا علیه السلام
حرم مطهر رضوی
🎙حجت الاسلام والمسلمین مؤمنی
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری | پویش جهانی #روز_امام_رضا علیه السلام
🔸 مرا اُمید وصالِ تو زنده میدارد ...
🔰 امام هادی علیه السلام میفرمایند: «هر کس حاجتی دارد، باید به زیارت قبر جدم، علی بن موسی الرضا(ع) بشتابد ...» (وسائل الشیعة، ج ۱۴، ص ۵۶۹)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀 بررسی جهالت علمی #جریان_احمد_الحسن مدعی دروغین یمانی
🎬 قسمت اول
✳️ وقتی عباس فتحیه ، مبلغ این جریان با ادعای خود ، امام دروغین خود را هم زیر سوال می برد !!!