#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
گربه رقصانی گربه رقصانی کنایه از کارهای بی مغز و مایه و اعمال کودکانه است. یا به تعبیر دیگر در ک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ریشه وداستان ضرب المثل
💥ایرادبنی اسراییلی💥
هر ایرادی که مبتنی بردلایل غیرموجه باشد آن را ایراد بنی اسرائیلی می گویند: اصولاً ایراد بنی اسرائیلی احتیاج به دلیل و مدرک ندارد؛ زیرا اصل بر ایراداست - خواه مستند و خواه غیر مستند - برای ایرادگیرنده فرقی نمی کند. ایراد بنی اسرائیلی به اصطلاح دیگرهمان بهانه گیری و بهانه جویی است، که ممکن است گاهی از حد متعارف تجاوز کرده به صورت توقع نابجا درآید. فی المثل به یک نفر نقاش دستور می دهید که تابلویی از دورنمای قله دماوند برای شما ترسیم کند. نقاش بیچاره کمال ظرافت و هنرمندی را در ترسیم تابلو به کار می برد و تمام ریزه کاریها و سایه روشن ها را در تجسم قله مستور از برف و قطعات ابری که بر بالای آن قرار دارد کاملا ملحوظ و منظور می دارد، به قسمی که جای هیچگونه ایرادی باقی نماند. ولی مع هذا ممکن است برای اقناع طبع بهانه جوی خویش انتظار داشته باشید که از تماشای آن تابلو احساس سردی و سرما کنید! این گونه ایرادات را در عرف و اصطلاح عامه ایراد بنی اسرائیلی گویند که صرفاً از ذات بهانه گیر مایه می گیرد.اکنون باید دیدقوم بنی اسرائیل کیستند و ایرادات آنان بر چه کیفیتی بوده، که صورت ضرب المثل پیدا کرده است.
بنی اسرائیل همان پسران یعقوب و پیروان فعلی دین یهود هستند که پیغمبر آنها حضرت موسی، و کتاب آسمانیشان تورات است.بنی اسرائیلاجداد کلیمیان امروزی و نخستین ملت موحد دنیا هستند که از دو هزارسال قبل از میلادمسیح در سرزمین فلسطین سکونت داشته و به چوپانی و گله چرانی مشغول بوده اند. بنی اسرائیل به چند قبیله قسمت می شدند و هر قبیله رئیسی داشت که او را شیخ یا پدر می گفتند. از معروفترین شیوخ آنهاحضرت ابراهیم بودکه پدر تمام اقوام عبرانی محسوب می شود. بنی اسرائیل در زمان یعقوب به مصر مهاجرت کردندو بعداز مدتی به راهنمایی حضرت موسی به شبه جزیره سینا عازم شدند. چهل سال میان راه سرگردان بودند، موسی درگذشت (و یابه کوه طور رفت) و یوشع آنها را به کنعان رسانید. بعد از فوت سلیمان (974 ق.م) دو سلطنت تشکیل دادند؛ یکی دولت اسرائیلی و دیگری دولت یهود. دولت اسرائیلی را سارگن پادشاه آشور و دولت یهود را بخت النصر پادشاه کلده منقرض کرد و عده کثیری از آنها را به اسارت برد که بعد از هفتاد سال کورش کبیر شهر زیبای بابل را فتح کرده، همه را به فلسطین عودت داد.
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
صفحه
من نهج البلاغه میخوانم
https://eitaa.com/zandahlm1357
🌴#کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌹#حکمت_شماره_158
و قال عليهالسلام
عَاتِبْ أَخَاكَ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ، وَ ارْدُدْ شَرَّهُ بِالْإِنْعَامِ عَلَيْهِ.
امام عليه السلام فرمود:
برادرت را (به هنگامى كه خطايى از او سر مىزند) با نيكى كردن به او سرزنش كن! و شر وى را از راه بخشش به او دور ساز!
شرح و تفسير
بهترين راه دفع شرّ
امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانۀ خود بهترين راه رفع مزاحمتهاى بعضى از دوستان را بيان كرده، مىفرمايد:«برادرت را (به هنگامى كه خطايى از او سر مىزند) با نيكى كردن به او سرزنش كن و شر وى را از راه بخشش به او دور ساز»؛ (عَاتِبْ أَخَاكَ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ، وَ ارْدُدْ شَرَّهُ بِالْإِنْعَامِ عَلَيْهِ) .
ناگفته پيداست كه گاه دوستان - به ويژه هنگامى كه مدت دوستى طولانى باشد - بىمهرىهايى در حق يكديگر انجام مىدهند، اگر باب گله و سرزنش و مقابلۀ به مثل گشوده شود ممكن است اين شكاف روز به روز بيشتر گردد و نامهربانىها به شكل تصاعدى پيش رود و چه بسا رشتۀ اخوت و دوستى از هم گسسته شود؛ اما اگر به جاى مقابلۀ به مثل، مقابلۀ به ضد انجام شود آنگونه كه امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانهاش فرموده است، به زودى اين وضع پايان مىيابد و شخص خطاكار از كردۀ خود پشيمان مىگردد و در مقام جبران بر مىآيد.
فى المثل او به هنگام بازگشت از يك سفر زيارتى به ديدار من نيامد به جاى اينكه او را سرزنش كنم انتظار مىكشم در موقع مناسب به ديدارش بروم؛ بديهى است كه هرقدر او فرد كم محبّتى باشد باز تحت تأثير قرار مىگيرد يا به هنگام نياز به وام از دادن وام به من خوددارى كرد؛ اما من به هنگامى كه احساس مىكنم نياز دارد به سراغش مىروم و وام بيشترى در اختيارش مىگذارم. به يقين در آينده بىمهرى خود را تكرار نخواهد كرد.
اساس اين سخن همان است كه در قرآن مجيد آمده مىفرمايد «اِدْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ» ؛بدى را با نيكى دفع كن، ناگاه (خواهى ديد) همان كس كه ميان تو و او دشمنى است، گويى دوستى گرم و صميمى است». ١
ولى همانگونه كه در آيۀ بعد از اين آيه آمده است همۀ افراد اين قدر ظرفيت و سعۀ صدر ندارند كه بتوانند بدىها را با خوبى و بىمهرىها را با محبت پاسخ گويند، مىفرمايد: «وَ ما يُلَقّاها إِلاَّ الَّذِينَ صَبَرُوا وَ ما يُلَقّاها إِلاّ ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ» ؛اما جز كسانى كه داراى صبر و استقامتند به اين مقام نمىرسند و جز كسانى كه بهرۀ عظيمى (از ايمان و تقوا) دارند به آن نايل نمىگردند».
رفتار پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و امامان معصوم عليهم السلام و اصحاب و ياران ايشان الگوى روشنى براى اين مطلب است.
بعد از داستان فتح مكه؛ بسيارى از مسلمانان انتظار داشتند كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله انتقام خونين و شديدى از آنها بگيرد و سرزمين مكه را از لوث وجودشان پاك سازد. حتى بعضى از آنها پيش خود شعار «الْيَوْمَ يَوْمُ الْمَلْحَمَة؛ امروز روز انتقام است» را سر دادند ولى ناگهان ديدند كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله با جملۀ كوتاه و پرمعناى
«اذْهَبُوا انْتُمُ الطُّلَقاء ؛برويد كه همه آزاديد» و شعار
«الْيَوْمَ يَوْمُ الْمَرْحَمَة؛ امروز روز بخشش است» صحنه را به كلى عوض كرد و همين سبب شد اكثر دشمنان اسلام به دوستان صميمى پيامبر صلى الله عليه و آله مبدل شدند و طبق آيۀ شريفۀ «وَ رَأَيْتَ النّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللّهِ أَفْواجاً» ؛و ببينى مردم گروه گروه وارد دين خدا مىشوند». ٢اميرمؤمنان على عليه السلام نيز بعد از جنگ جمل نه انتقامى از آتشافروزان جنگ جمل گرفت و نه اموال آنها را به غنيمت برداشت، بلكه فرمان عفو صادر فرمود و همسر پيامبر را كه آتشافروز اصلى جنگ بود با احترام كامل به مدينه باز گرداند.
در حالات امامان معصوم عليه السلام ديگر نيز نظير همين معنا دربارۀ دشمنان سرسخت ديده مىشود. از جمله طبق آنچه مرحوم علامۀ مجلسى در بحار الانوار در باب مكارم اخلاق امام سجاد عليه السلام آورده مىخوانيم كه شخصى در برابر آن امام بزرگوار ايستاد و زبان به دشنام و ناسزا گويى گشود. حضرت سخنى به او نگفت. هنگامى كه گفتار او تمام شد و باز گشت امام عليه السلام به يارانش كه آنجا نشسته بودند فرمود: شنيديد اين مرد چه گفت؟ دوست دارم همراه من بياييد تا پاسخ مرا به او بشنويد. عرض كردند: مانعى ندارد و آنها مايل بودند كه امام عليه السلام پاسخى همچون سخنان او بدهد ولى ديدند امام عليه السلام در اثناى راه اين را آيۀ شريفه را تلاوت مىكند: «وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعافِينَ عَنِ النّاسِ وَ اللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» ؛ (پرهيزگاران كسانى هستند كه) خشم خود را فرو مىبرند؛ و از خطاى مردم در مىگذرند؛ و خدا نيكوكاران را دوست دارد». ١ با شنيدن اين آيه دانستيم كه حضرت نمىخواهد مقابله به مثل كند. هنگامى كه به منزل آن شخص رسيديم.
امام عليه السلام او را با صداى بلند فرا خواند. فرمود: بگوييد على بن الحسين است. او از خانه بيرون آمد در حالى كه آمادۀ شنيدن سخنان تند و شديد بود. در اينجا امام عليه السلام به او روى كرد و فرمود:
«يَا أَخِي إِ
نَّكَ كُنْتَ قَدْ وَقَفْتَ عَلَيَّ آنِفاً فَقُلْتَ وَقُلْتَ فَإِنْ كُنْتَ قُلْتَ مَا فِيَّ فَأَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِنْهُ وَإِنْ كُنْتَ قُلْتَ مَا لَيْسَ فِيَّ فَغَفَرَ اللَّهُ لَك ؛برادر تو الان نزد من آمدى و آنچه را مىخواستى گفتى اگر نسبتهايى را كه به من دادى در من هست من از خدا براى خودم آمرزش مىطلبم و اگر آنچه گفتى در من نيست براى تو طلب آمرزش مىكنم». هنگامى كه آن مرد اين محبت و لطف و عطوفت را ديد پيشانى امام عليه السلام را بوسيد و گفت: من چيزهايى گفتم كه در تو نبود و لايق خودم بود. ١
اين گفتار دامنهدار را با حديثى از حالات پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله پايان مىدهيم. در مناقب ابن شهرآشوب دربارۀ اخلاق رسول اكرم صلى
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صفحه
گلدان من🌳🌳🌳🌳
با ما همراه باشید👇👇👇
.......:
@zandahlm1357
آموزش نگهداری گل آپارتمانی و کاکتوس:
نام:یوکا-خنجری یا زنگوله ای
از خانواده آگاواسه.دارای برگ های بزرگ و کشیده.
یوکا
نیازها:نور:به نور کافی نیاز دارد .
آبیاری:در تابستان آن را همیشه مرطوب،و هر 2تا3روز یکبار آبیاری نمایید،در زمستان هر ده روز یکبار.
https://eitaa.com/zandahlm1357
فصل يازدهم : دربيان قليلى از تعويذات براى دفع سحر و سموم گزندگان وساير بلاها
در حديث معتبر منقول است كه حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود كه براى دفع سحر، اين تعويذ را بر پوست آهو بنويسند، با خود نگاه دارند بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ وَماشاءَ اللّهِ بِسْمِ اللّهِ لاحَوْلَ وَلاقُوَّةِ اِلاّ بِاللّهِ قالَ مُوسى ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرَاِنَّ اللّهَ سَيُبْطِلُهُ اِنَّ اللّهِ لايُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدينَ فَوَقَعَ الْحَقُ وَبَطَلَ ماكانُوا يَعْمَلُونَ فَغْلِبُوا هُنالِكَ وَانْقَلَبُوا صاغِرينَ.
در روايت ديگر فرمود كه اگر از ساحرى يا ظالمى ترسى ، بعد از نماز شب پيش از شروع در نماز صبح رو به جانب خانه او بكن و هفت مرتبه بگو: بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ سَنَشُدُّ عَضُدُكَ بِاءَخيكَ وَنَجْعَلُ لَكُما سُلطانا فَلايَصِلُونَ اِلَيْكُما بِآياتنا اَنْتُما وَ مَنْ اتَبَعَكُما الغالِبُونَ.
در روايت ديگر منقول است كه جبرئيل خبر داد حضرت رسول را كه لبيدبن اعصم يهودى سحر براى آنحضرت كرده است ، پس حضرت رسول حضرت اميرالمؤ منين را طلبيد و فرمود كه برو در فلان چاه و سحر را بيرون آور، حضرت اميرالمؤ منين بآن موضع رفتند و در آنچاه داخل شدند و از ته آب حقه بدر آوردند، بنزد حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم آوردند در آنچاه زه كمانى بود كه يازده گره به او زده بودند، پس جبرئيل سوره قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق را آورد از آسمان حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم فرمود، كه يا على اين دو سوره را بر اين گرهها بخوان پس هر آيه كه حضرت ميخواندند، يك گره گشوده ميشد چون هر دو سوره تمام شد گرهها گشوده شد وسحر بر طرف شد، پس موافق اين حديث واحاديث معتبره ديگر اين دو سوره را در دفع سحر تاءثير عظيم هست .
در حديث معتبر وارد شده است كه چشم بد را تاءثير ميباشد و فرمودند كه بسا باشد كه چشم بد آدميرا بقبر وشتر را بديگ داخل كند پس كسى كه خوش آيد او را چيزى از كسى اللّه اكبر بگويد.
در روايت ديگر نام خدا ببرد.
در روايت ديگر از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه چون ترسد كه چشم او در كسى يا در او تاءثير كند، سه مرتبه بگويد ماشاءَ اللّهُ لاقُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِّىِ الْعَظيم و فرمود كه هر گاه كسى با هياءت نيكو خواهد كه از خانه بيرون رود سوره قل اعوذ برب الناس وقل اعوذ برب الفلق بخواند، وبيرون رود تا چشم بد در او اثر نكند.
در روايت ديگر فرمود كه هر كه را اثر چشم باو رسيده باشد دستها را برابر رو بلند كند، و سوره حمد وقل هوالله احد وقل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ برب الناس بخواند، دست بر پيش سربكشد.
از حضرت رسول منقول است كه هر كه از شياطين و جادوگران ترسد، آيه سخره را بخواند اِنَّ رَبّكُمُ اللّهُ الَّذى خَلَقَ السَّمواتِ وَاْلاَرضَ فى سِتَّةِ اَيّامِ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِى اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثيثا وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ مُسَخَّراتٍ بِاَمْرِهِ اَلالَهُ الْخَلْقُ وَاْلاَمْرُ تَبارَكَ اللّهُ رَبُّ الْعالَمينَ اُدْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعا وَخُفْيَةً اِنَّهُ لايُحِبُ الْمُعْتَدينَ وَلا تُفْسِدُوا فِى اْلاَرْضِ بَعْدَ اِصْلاحِها وَاْعُوهُ خَوُفا وَطَمَعا اِنَّ رَحْمَة اللّهِ قَريبٌ مِنَ الْمُحْسِنينَ.
در روايت ديگر منقول است كه شخصى بحضرت صادق عليه السلام شكايت كرد، از بسيارى خيالات فاسده و وساوس شيطان كه بر او دست يافته فرمود كه دست بر دل بگذار و سه مرتبه بگو بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ اَللّهُمَّ مَنَنْتَ عَلَّىَ بِاْلايمانِ وَاَوْدَعْتَنى الْقُرْآنَ وَرَزَقْتَنى صِيامَ شَهْرِ رَمَضانِ فَاَمْنُنُ عَلَىَّ بِالرَّحْمَةِ وَالرِّضْوانِ وَالرَّاءْفَةِ وَالْغُفْرانِ وَتَمامَ مااَوْلَيْتَنى مِنَ النِّعَمِ وَاْلاِحسانِ يامَنّانُ يامَنّانُ يادائِمُ يارَحْمنُ سُبْحانَك وَلَيْسَ لِىْ اَحَدٌ سِواكَ سُبْحانَكَ اَعُوذُبِكَ بَعْدَ هذِهِ الْكراماتِ مِنَ الْهَوانِ وَاَسْاءَلُكَ اَنْ تجلِىَ عَنْ قَلْبىَ اْلاَحْزانِ پس صلوات بر محمد و آل محمد بسيار بفرست .
در روايت ديگر منقول كه شخصى بآن حضرت شكايت كرد، كه چون تنها ميشوم مرا وجشتى و اندوهى عارض ميشود، وچون بميان مردم ميآيم برطرف ميشود فرمود كه دست بردل بگذار، بگو بِسْمِ اللّهِ بِسْمِ اللّهِ بِسْمِ اللّهِ پس دست بمال بر دل و بگو اَعُوذُ بِعِزَةِ اللّهِ وَاَعُوذُ بِقُدْرَةِ اللّهِ وَاَعُوذُ بِجَلالِ اللّهِ وَاَعَوُذُ بِعَظَمَةِ اللّهِ وَاَعُوذُ بِجَمْعِ اللّهِ وَاَعُوذُ بِرَسُولِ اللّهِ وَاَعُوذُ بِاَسْماءِ اللّهِ مِنْ شَرِّ ما اَحْذَرُ وَمِنْ شَرِّما اَخافُ عَلى نَفْسى هفت مرتبه اين دعا را ميخوانى .
در روايت ديگر وارد شده است كه شخصى بآنحضرت شكايت كرد، از آرزوى بسيار كردن و وسوسه هاى سينه فرمود، كه دست بر سينه بكش و بگو بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ (صلّى
اللّه عليه وآله وسلّم ) وَلاحَوْلَ وَلاقُوَّةِ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ اَللّهُمَّ اُمْحْ عَنّى مااَجِدُ پس دست بر شكم بمال و سه مرتبه بخوان اين دعا را آن شخص چنين كرد، آن حالت از او بر طرف شد وشيخ احمدبن فهد در كتاب عدة الداعى از براى گشودن كسيكه او را بسته باشند بر زنش ايندعا را نقل كرده است ، كه بنويسد و با خود نگاه دارد بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ اِنّا فَتَحْنالَكَ فَتْحا مُبينا لِيَغْفِرَ لَكَ اللّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَما تَاءَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِراطا مُسْتَقيما بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ اِذا جاءَ نَصْرُاللّهِ وَالْفَتْحِ وَرَاءَيْتَ النّاسَ يَدْخُلُونَ فى دينِ اللّهِ اَفْواجا فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ اِنَّهُ كانَ تَوَّابا وَمِنْ آياتِهِ اَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ اَنْفُسِكُمْ اَزْواجا لِتَسْكُنُوا اِلَيْها وَجَعَلَ بَيَنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً اِنَّ فى ذلِكَ لاياتٌ لِقَوْمٍ يَتَفَكَرُونَ اُدْخُلُوا عَلَيْهِمِ الْبابَ وَاِذا دخَلْتُمُوهُ فَاِنَّكُمْ غالِبُونَ فَفَتَحْنا اَبْوابِ السَّماءَ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ ثُمَّ فَجَّرْنَا اْلاَرْضَ عُيُونا فَالْتَقَى الْماءَ عَلى اَمْرٍ قَد قُدِرَ رَبِّ اشْرَحْ لى صَدْرى وَيَسِّرْلى اَمْرى وَاحْلُل عُقْدَةً مِنْ لِسانى يَفْقَهُوا قَوْلى وَتَرَكْنا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فى بَعْضٍ وَنُفِخَ فِى الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ جَمْعا كَذلِكَ حَلَلْتُ فُلانِ بْنِ فُلانٍ عَلى فُلانَةِ بِنْتَ فُلانَةِ لَقَدْ جائكُمْ رَسولٌ مِنْ اَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ماعَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحيمٌ فَاِنْ تَوَلَّو افَقُلْ حَسْبِىَ اللّهُ لااِلهَ اِلاّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظيمِ.
در حديث معتبر از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه چون زن يهوديه گوسفند زهرآلود آورد بنزد حضرت رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله وسّم گوسفند بريان بسخن آمد بامر الهى و گفت يا رسول اللّه مخور از من كه مرا بزهر آلوده اند، جبرئيل نازل شد و گفت پروردگارت سلامت ميرساند، ميگويد كه اين دعا را بخوان و بخور كه زهر بتو آسيب نمى رساند، پس حضرت امر فرمود اصحاب را كه همگى اين دعا را خواندند، از آن گوسفند خورد و ايشان تناول كردند، پس امر فرمود ايشان را كه حجامت بكنند، دعا اينست بِسْمِ اللّهِ الَّذى يُسَمّيهِ بِهِ كُلَّ مَؤْمٍ وَبِهِ عَزَّكُلَّ مُؤْمِنٍ وَبِنُورِهِ الَّذى اَضاعَتْ بِهِ السَّمواتِ وَالاَرْضَ وَبِقُدْرَتِهِ الَّتى خَضَعَ لَها كُلُّ جَبّارٍ عَنيدٍ وَانْتَكَسَ كُلُّ شَيْطان مُريد مِنْ شَرِّ السَّمِ وَالسِّحْرِ وَاللُمَمِ بِسْمِ اللّهِ الْعَلِّىِ الْمَلِكِ الْفَرْدِ الَّذى لااِلهَ اِلاّ هُوَ وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرُآنِ ماهُوَ شَفاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ وَلايَزيدُ الظّالِمينَ اِلاّ خَسارا.
در حديث ديگر از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كسى كه از شر حيوانات درنده برخود و گوسفندان خود ترسد بر دور خود و آنها خطى بكشد، بگويد اَللّهُمَّ رَبَّ دانِيالٍ وَالْجُبِّ وَرَبَّ كُلِّ اَسَدٍ مُسْتَاءْسَدٍاِحْفِظْنى وَاحْفِظْ غَنَمى و فرمود كه اگر كسى از عقرب ترسد اين آيات را بخواند سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِى الْعالَمينَ اِنّا كَذلِكَ نَجْزِى الْمُحْسِنينَ اِنَّهُ مِنْ عِبادِنا الْمُوْمِنينَ.
در حديث معتبر منقول است كه حضرت صادق به شخصى فرمود، كه چون شير را ببينى در روى آن آية الكرسى بخوان و بگو عَزَمْتُ عَلَيْكَ بِعَزيمَةِ سُلَيْمانِ بْنِ داوُدَ عَلَيْهما السَّلام وَعَزيمَةِ عَلِّىٍ اَميرالْمُؤْمِنينَ عليه السلام وَاْلاَئِمَةِ مِنْ بَعْدِهِ اِلاّ تَنَحَّيْتَ عَنْ طَريقتنا وَلَمْ تُؤْذِنا فَاِنّا لانُؤْذيكَ راوى گفت كه بشيرى برخوردم و ايندعا را خواندم ، سر بزير انداخت و دم را در ميان پاهاى خود كشيد، برگشت .
در حديث معتبر منقول است كه شخصى بخدمت امام موسى عليه السلام عرض كرد، كه من جانوران درنده را شكار ميكنم و شب در خرابه ها و جاهاى هولناك بسر ميبرم فرمود، كه چون داخل خرابه شوى پاى راست را پيش گذار وبِسم اللّه بگو و چون بيرون آئى پاى چپ را پيش گذار و بسم اللّه بگو كه آسيبى بتو نميرسد.
از حضرت امام رضا منقول است كه چون شير را ببينى در برابرش سه مرتبه اللّهُ اَكْبَرُ بگو و بگو اَللّهُ اَعزُّ وَاَكْبَرُ وَاَجَلُّ مِنْ كُلِّ شَيْى ءٍ وَاَعُوذُ بِاللّهِ مِمّا اَخافُ وَاَحْذَرُ و چون سگ بر روى تو فرياد كند، و حمله كند اين آيه را بخوان يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَاْلاِنْسِ اِنِ اسْتَطَعْتُمْ اَنْ تَنْفُذُوا مِنْ اَقْطار السَّمواتِ وَاْلاَرْضَ فَانْفُذُوا لا تَنْفُذُونَ اِلاّ بِسُلْطانٍ.
از حضرت امام محمد باقر عليه السلام منقول است كه براى دفع ضرر جانوران زمين ايندعا بخوان بِسْمِ اللّهِ
الرَّحْمنِ الرَّحيمِ بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ) اَعُوذُ بِعِزَّةِ اللّهِ اَعُوذُ بِقُدْرَةِ اللّهِ عَلى مايَشاءُ مِنْ شَرِّ كُلِّ هامَّةٍ تَدُبُّ بِاللَّيْلِ وَالنَّهارِ اِنَّ رَبّى عَلى صِر اطٍ مُسْتَقيم .
از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه هرگاه از عقرب ترسى نظر كن در شب بستاره سها كه نزديك ستاره دويم بنات النعش است ، و سه مرتبه بگو اَللّهُمَّ يارَبَّ اَسْلَمْ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَسَلِّمْنا مِنْ شَرِّ كُلِّ ذى شَرِّ راوى گفت تا حال يكشب نخواندم ، عقرب در آن شب مرا گزيد.
در حديث ديگر فرمود كه كسيكه از مار و عقرب ترسد، در اول شب اين دعا بخواند بِسْمِ اللّهِ و بِاللّهِ وصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ اَخَذْتُ الْعقارِبَ والْحَيّاتُ كُلَّها بِاِذْنِ اللّهِ تَباركَ وَتَعالى بِاَفْواهِها وَاَذْنابِها وَاَسْماعِها وَاَبْصارِها وَقِواها عَنّى وَعَمَّنْ اَحْبَبت اِلى ضَحْوَةِ النَّهارِ.
در روايت ديگر فرمود كه اين دعا بخواند بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ تَوَكَّلْتُ عَلَى اللّهِ وَمَنْ يَتَوَكَّلُ عَلَى اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ اِنَّ اللّهَ بالِغُ اَمْرِهِ اَللّهُمَّ اجْعَلْنى فى كَنَفِكَ وَفى جِوارِكَ وَاجْعَلْني فى حِفْظِكَ وَاجْعَلْنى فى اَمْنِكَ.
در روايت معتبر از حضرت امام موسى عليه السلام منقول است كه اصحاب حضرت رسول در بعضى از جنگها بآنحضرت شكايت كردند، از بسيارى كبك فرمود، كه در وقت خواب اين دعا بخوانيد اَيْهَا اْلاَسْوَدُ الْوَثابُ اَلّذي لايُبالي غَلْقا وَلا بابا عَزَمْتُ عَلَيْكَبِاءُمِّ الْكتابِ اءن لاتُودنى وَ اءَصحْابى اِلى اءَنْ يَذْهَبَ اللَّيلُ وَ يَجئ ء الصُّبْحُ بِماجاءَ و از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه برهر كه غضب مستولى شود اگر ايستاده باشد بنشيند تا ساكن شود غضب او و اگر بر خويش خود غضبناك شده باشد، بدن خود را ببدن او برساند تا ساكن شود.
در حديث ديگر فرمود كه در وقت غضب اين دعا بخواند اَللّهُمَّ اذْهِبْ عَنّى غَيْظَ قَلْبى وَاغْفِرْلى ذَنْبى وَاَجِرْنى مِنْ مُضِّلاتِ الْفِتَنِ اَسْئَلُكَ رِضاكَ وَاَعُوذُ بِكَ مِنْ سَخَطِكَ وَاَسْاءَلُكَ جَنَّتَكَ وَاَعُوذُبِكَ مِنْ نارِكَ وَاَسْاءَلُكَ الْخَيْرَ كُلَّهُ وَاَعُوذُ بِكَ مِنَ الشَّرِ كُلِّهِ اَللّهُمَّ ثَبِتّنْى عَلى الْهُدى وَالثَّوابِ وَاجْعَلْنى راضيا مَرْضِيّا غَيْرَ ضالٍّ وَلامُضِّلٍ.
در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه چون چيزيرا شيطان از خاطره تو محو كرده باشد، خواهى بياد آورى دست بر پيشانى بگذار و بگو اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ يامُذَّكِرَ الْخَيْرِ وَفاعِلَهُ وَاْلامْرَبِهِ اَنْ تُصَّلِىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تذكرَنى مااَنْسانيهِ الشَّيْطان .
در احاديث معتبرع وارد شده است كه از براى اداى قرض اين دعا بخواند اَللّهُمَّ اَغْنِنى بِحَلالِكَ عَنْ حَرامِكَ وَبِفَضْلِكَ عَمَّنْ سِواكَ.
وشخصى بخدمت حضرت امام محمد تقى عليه السلام نوشت ، كه قرض بسيار دارم حضرت نوشتند، كه استغفار بسيار بكن و زبانت را تر بدار به خواندن سوره اناانزلناه فى ليلة القدر.
در روايت ديگرفرمود كه براى دفع پريشانى هر روز صد مرتبه اناانزلناه فى ليلة القدر بخوان و از حضرت امام موسى عليه السلام منقول است براى دفع فقر و پريشانى كه بعد از نماز صبح ده مرتبه بگويد سُبْحانَ اللّهِ الْعَظيمِ وَبِحَمْدِهِ اَسْتَغْفِرُاللّهِ وَاَسْئَلُهُ مِنْ فَضْلِهِ.
در حديث معتبر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه هر كه فقر بسيار بر او زور آورد، بسيار بگويد لاحول ولاقوة الا باللّه بدرستيكه اين كلمه گنجى است از گنجهاى بهشت و در آن شفاى هفتاد و دو درد هست كه كمتر از آنها اندوه است .
در حديث بسيار معتبر وارد است كه هر كه روز صد مرتبه لاحَوْلَ وَلاقُوَةَ اِلاّ بِاللّه بگويد، هفتاد نوع از بلا از او دور گردد كه سهل تر آنها غم و اندوه باشد و در حديث معتبر منقول است كه هركه هزار مرتبه ماشاءَ اللّه در يكدفعه بگويد در آن سال او راحج نصيب شود و اگر در آن سال نشود زنده بماند تا توفيق حج بيابد.
در احاديث بسيار وارد شده است كه لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ دفع اندوه ميكند.
در احاديث معتبره از حضرت على بن الحسين عليه السلام منقول است كه هرگاه من ايندعا را بخوانم پروا ندارم اگر جن وانس جمع شوند، براى ضرر رسانيدن بمن بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ وَمِنَ اللّهِ وَاِلَى اللّهِ وَفى سَبيل اللّهِ اَللّهُمَّ اِلَيْكَ اَسْلَمْتُ نَفْسى وَاِلَيْكَ وَجَّهْتُ وَجْهى وَاِلَيْكَ فَوَّضْتُ اَمْرى وَاحْفَظْنى بِحِفْطِ اْلايمانِ مِنْ بَيْنَ يَدَىَّ وَمِنْ خَلْفى وَعَنْ يَمْين وَعَنْ شِمالى وَمِنْ فَوْقى وَمِنْ تَحْتى وَاْفَعْ عَنّى بِحَوْلِكَ وَقُوَّتِكَ وَ
لاحَوْلَ وَلاقُوَّهَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ.
در روايت ديگر منقول است كه حضرت صادق عليه السلام روزى نزد منصور دوانقى رفتند، و او در نهايت شدت و غضب بود، حضرت در وقت داخل شدن اين دعا خواندند، غضب او ساكن شد ياعُدَّتى عِنْدَ شِدَّتى وَياغَوْثى عِنْدَ كُرْبَتى اُحْرُسْنى بِعَيْنِكَ الَّتى لاتَنامُ وَ اَكْنِفْني بِرُكْنِكَ الَّذى لايُرامُ.
از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه براى برگشتن غلام گريخته بر كاغذى آية الكرسى را مدور بنويسيد، و در ميان آن بنويسند، اَللّهُمَّ السَّماءُ لَكَ وَاْلاَرْضُ لَكَ وَما دُونَهُما لَكَ فَاجْعَلْ مابَيْتَهُما اَضْيَقُ عَلى فُلانٍ ونام غلام را بنويسند، مِنْ جِلْدِ جَمَلٍ حَتّى تَرُدَّهُ عَلَّىَ وَتُظْفِرُنى بِهِ و ايندعا را بخواند و آن كاغذ را در موضعى كه شبها در آنجا ميخوابيده دفن كند، و چيز سنگينى بالايش بگذارد.
در حديث ديگر فرمود، كه كسى را مالى يا حيوانى گم شود، ايندعا را بخواند اَللّهُمَّ اِنَّكَ اِلهُ مَنْ فى السَّماءِ وَاِلهُ مَنْ فى اْلاَرْضِ وَعَدَلَ فيهِما وَاَنْتَ الْهادِىُ مِنَ الضِّلالَةِ وَتَرُدُ الضّالَّةَ رُدَّ عَلَىّ ضالَّتى فَاِنَّها مِنْ رِزْقِكَ وَعَطيَّتِكَ اَللّهُمَّ لا تَفْتِنْ بِها مُؤْمِنا وَلاتُغْنِ بِها كافِرا اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَرَسوُلِكَ وَعَلى اَهْلِ بَيْتِهِ.
از حضرت امام رضا عليه السلام منقول است براى گم شده بگويد وَعِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لايَعْلَمُها اِلاّ هُوَ وَيَعْلَمُ مافى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ اِلاّ يَعْلَمُها وَلا حَبَّةٍ فى ظُلُماتِ اْلاَرْضِ وَلارَطبٍ وَلايابِسٍ اِلاّ فى كتابٍ مُبينٍ اَللّهُمَّ اِنَّكَ تَهْدى مِنَ الضَّلالَةِ وَتُنْجىِ مِنَ الْعَمى وَتَرُدُّ الضّالَةَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَغْفِرْلى وَرُدُّ ضالّتى وَصلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَسَلّم .
از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه براى رد گم شده دو ركعت نماز بگذارد در هر ركعت بعد از حمد سوره يس بخواند، بعد از نماز دست بسوى آسمان بردارد، بگويد اَللّهُمَّ رادُ الضّالَةِ وَالْهادى مِنَ الضَّلالَةِ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاحْفَظْ ضالَّتى وَارْدُدْها اِلَىَّ سالِمَةً يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ فَاِنَّها مِنْ فَضْلِكَ وَعَطائِكَ يا عِبادَاللّهِ فى اْلاَرْضِ وَيا سَيّارَة اللّهِ فى اْلاَرْضِ رُدُوا عَلّىَّ ضالَّتى فَاِنَّها مِنْ فَضْلِ اللّهِ وَعَطائِهِ.
در روايتى منقول است كه از حضرت صادق عليه السلام پرسيدند، كه تعويذى با خود ميداريم و جنب ميشويم چونست ؟ فرمود باكى نيست اما زن چون حايض ميشود، بايد كه تعويذى كه با خود نگاه دارد، در ميان پوست باشد و فرمود كه هر چه از دعا وقرآن و تعويذ كه خواهيد براى كوفتها و دردها بخوانيد، اما افسونها كه معنيش معلوم نباشد مخوانيد، فرمود كه بسيارى از تعويذها و افسونها كفر است .
حلیة_المتقین
#https://eitaa.com/zandahlm1357
#تغییردادن_همسر
سلام استاد.خسته نباشید
من تازه عروس هستم وحدود۵ ماه از زندگی مشترکمون میگذره.۲سال هم عقدبودیم
من چندتا مشکل دارم میخواستم کمکم کنید
اول اینکه همسرم تو نمازاش خیلی سهل انگاری میکنه...هردومون ازخانواده های مذهبی هستیم ولی متاسفانه ایشون نمازاش رو درست نمیخونه...نماز صبح ک اصلا بیدار نمیشه..ظهرومغرب هم من باید حتما یاداوریش کنم ک بعضی وقتا میگ خوندم ولی نمیفهمم راست گفته یا دروغ...من خودم سعی میکنم نمازام روهم اول وقت بخونم واین موضوع خیلی ازارم میده
مشکل بعدی اینه ک من بشدت مخالف بودم با قلیون کشیدنشون واوردن قلیون توخونه.دیدم نمیتونم ترکش بدم .خونه خواهراش ویکی از برادراش هم قلیون دارن ...اما بقیه برادراش اجازه ندادن خانوماشون بیارن قلیون رو داخل خونه..ما متاسفانه کلی سراین موضوع بحث کردیم وحتی کتک خوردم ازایشون ک قلیون نیارن داخل خونه چون برام امرفوق العاده مهمی بود.متنفربودم از اوردنش ب خونه .ولی مجبورشدم کوتاه بیام واورد ب خونه.چون تهدید میکرد میره سراغ سیگارو.....ولی قول داد ب هیچکدوم از دوستاش نگه وخونمون پاتوق نشه وگاهی اوقات ک برادراش اومدن قلیون بکشن...ولی ایشون زد زیر قولشون و دوستانش رو اورد
سر گشتن باخیلی خانواده ها ک من خوشم نمیومد ایشون من رو مجبور میکردن رفت وامد باهاشون رو
ومشکل بزرگ تر اینکه سر خیلی موارد ب حرف من گوش نمیده ولجبازه...
تو عقد خیلی دوران خوبی داشتیم ولی درزندگی مشترک متاسفانه ن.....من تازه عروسم وحدود۵ ماه از زندگیم میگذره ولی این موضوعات اینقد اذیتم میکنه ک خیلی خیلی زندگی برام سخت شده
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
i174.mp3
6.24M
#تغییردادن_همسر
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
🌹🍃
i177.mp3
5.37M
#درمان_وسواس
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#درمان_وسواس
سلام خسته نباشید آقای پور احمد برای درمان وسواس راهکار میخواستم لطف کنید راهنماییم کنید چکار کنم وسواس برطرف بشه زیاد آب مصرف میکنم؟
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
کانال رمان عاشقانه مذهبی ( علوی) رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال رمان عاشقانه مذهبی ( علوی) رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت صد و چهاردهم
روی دو زانو روی قالیچه سرخ اتاق نشسته و همانطور که نگاهم به نقش گلهای زرد و سفید خوابیده در میان تار و پودش بود، سرم را به پای مادر تکیه داده و زیر نوازش نرم انگشتان مهربانش، حجم اندوه مانده بر دلم را دانه دانه گریه میکردم و او همانطور که مسیر کنار پیشانی تا زیر گونهام را دست میکشید، دلداریام میداد و به غمخواری قلب غمزدهام، با کلماتی شیرین نازم را میکشید.
کلماتی که حلاوت ماندگارش در مذاق جانم ته نشین شد تا لحظهای که تابش تیز آفتاب از گوشه پنجره به صورتم تابید، چشمان خفته در بستر رؤیایم را بیدار کرد و مرا از آغوش مادر نازنینم بیرون کشید. خواب میدیدم و خوابی که چقدر به حقیقت شبیه بود که هنوز گوشه چشمانم خیس بود و همچنان گرمای محبت دست مادر را روی صورتم احساس میکردم. چند هفتهای میشد که مادرم را ندیده و ترانههای مادریاش را نشنیده بودم و فقط خدا میدانست که چقدر دلم به بهانه حس حضورش بیقراری میکرد.
حالا در خماری خواب خیال انگیزی که دیده بودم، پریشانتر از همیشه، بیتاب بودنش شده و بعد از چند روزی که آرام گرفته بودم، دوباره کاسه صبرم سر ریز شده و باز در فراقش ضجه میزدم و خلوت بعد از ظهر خانه چه فرصت خوبی برای فریاد همه دلتنگیهایم بود. روبروی قاب عکس مادر نشسته و هر چقدر پیش چشمانش درد دل میکردم، قرار نمیگرفتم و دلم بیشتر بهانهاش را میگرفت. قاب عکس شیشهای را از مقابل آیینه برداشتم و در حسرت در آغوش کشیدن مادرم، تصویرش را به سینه چسبانده و از اعماق جانم ناله میزدم. حالا کسی در خانه نبود که سرم را به دامن گرفته و به کلماتی تسلایم بدهد و انگار خودم هم از حال دلم بیخبر بودم که با جراحتی که به جرم مجید بر جانم مانده بود، بیاختیار هوای حضورش را کرده بودم که اگر کنارم بود، تنها کسی بود که نازِ نوازشِ نگاهش آرامم میکرد و همین گناهش بس که در تلخترین لحظات زندگیام که سخت به همراهیاش نیاز داشتم، کنارم نبود و نه تنها کنارم نبود که مرا به بهانه شفای مادرم، بازی داده و به دل غمدیدهام، داغی ماندگار نهاده بود که صدای زنگ در، ضجه را در گلویم خفه کرد و نگاهم را به پشت سرم برگرداند.
ساعت سه بعدازظهر بود و منتظر آمدن کسی نبودم و خیال اینکه مجید از فرصت خلوت خانه استفاده کرده و به دیدنم آمده است، لرزهای به دلم انداخت. قاب عکس مادر را روی تخت خوابم گذاشتم و همچنان که جای پای اشک را از صورتم پاک میکردم، به کُندی از جا بلند شدم که باز زنگ در به صدا در آمد. ولی مجید که کلید داشت و نیازی نبود زنگ بزند که به ذهنم رسید شاید میخواهد به این بهانه مرا پشت در بکشاند و دیگر نتوانم از دیدارش بگریزم. احساس اینکه در همین لحظاتی که من محتاج حضورش بودم، دل او هم بیقرار من شده و به دیدنم آمده، شوری شیرین در دل شکسته و افسردهام به پا کرد و دستم را به سمت گوشی آیفن بلند کرد. هر چند هنوز کام جانم از طعم کینه و نفرتش تلخ بود، ولی مجال شنیدن صدایش، گرچه به چند کلمه ابراز احساس دلتنگیهای عاشقانهی او و سکوت پُر ناز من باشد، به قدری به خیالم رؤیایی آمد که دلم را راضی کردم و پرسیدم: «کیه؟» و سکوت و صدای آهسته آواز پرندگان، تنها چیزی بود که شنیدم.
میدانست اگر از پشت آیفن جواب بدهد و بفهمم پشت در است، قدم به حیاط نخواهم گذاشت و شاید سکوت کرده بود تا به این بهانه مرا پشت در بکشاند و دلِ من، نشسته در تالاب غم و دلتنگی مادر، آنقدر هوای حضور مجید مهربانم را کرده بود که دانسته، پا به پای نقشهاش پیش میرفتم. چادر سورمهای رنگم را به سر انداختم و با دلی که برای دیدن غمخوار غمهایم در سینه بیقراری میکرد، از اتاق بیرون رفتم.
با هر گامی که به سمت در حیاط پیش میرفتم، خاطره شبهای امامزاده، توسلها و گریههای بینتیجه و وعدههای دروغ مجید پیش چشمانم جان میگرفت و پای رفتنم را پس میکشید، ولی باز هم خاطرش در این لحظات بیکسی و غریبی آنقدر عزیز بود که سرانجام به امید تماشای نگاه دلتنگ و عاشقش در را گشودم و به جای چشمان کشیده و پُر احساسش، هیبت چند مرد غریبه مقابلم قد کشید. قامت نگاهم که به انتظار دیدار یار، روی نوک پای مژگانم بلند شده بود، با دیدن چشمان نامحرم، پشت پرده شرم و حیا خزید و احساس اشتیاق روی صورتم خشک شد.
https://eitaa.com/zandahlm1357
با ما همراه باشید🌹
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#مهارتهای_کلامی ۱ ▪️ زبان هر انسان، آیینهی درون اوست! آنچه در لابلای حرکات زبان او، به نمایش گذاش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا