eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.7هزار عکس
34.7هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال رمان عاشقانه مذهبی ( علوی) رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و هجدهم سینی چای را که مقابل پدر گرفتم، بدون آنکه رشته کلامش را لحظه ای از دست بدهد، یک فنجان برداشت و همچنان به تعریف پُر شور و هیجانش برای عبدالله ادامه می‌داد: «می‌گفت تا الآن بیست درصد برج تکمیل شده و تا یه سال دیگه آماده میشه.» سپس چشمان گود رفته‌اش از شادی درخشید و با لحنی پیروزمندانه ادامه داد: «هر سال این موقع باید با کارگر و انباردار و بازاری سر و کله می‌زدم که چندرغاز سود بکنم یا نکنم! حالا امسال هنوز هیچی نشده کلی سود کردم و پولم چند برابر شده! می‌گفت وقتی برج تکمیل شه، سرمایه‌ام ده برابر میشه! می‌گفت الآن پول تو قطر ریخته، فقط باید زرنگ باشی و عُرضه داشته باشی جمع کنی!» و در مقابل سکوت سنگین من و عبدالله، سری جنباند و با صدایی گرفته گفت: «خدا بیامرزه مادرتون رو! بیخودی چقدر حرص می‌خورد. حالا کجاس که ببینه چه معامله پُر سودی کردم!» از اینکه با این حالت از مادر یاد کرد، دلم شکست و دیدم که ابروان عبدالله هم در هم کشیده شد و در جواب سرمستی پدر که از معامله پرمنفعتش حسابی سر کِیف آمده بود، چیزی نگفت. فنجان‌های خالی را جمع کردم و به آشپزخانه رفتم که بیش از این حوصله شنیدن حرف‌های پدر را نداشتم. چهل روز از رفتن مادر گذشته بود و هر چند من و عبدالله همچنان غمگین و مصیبت زده بودیم، ولی پدر مثل اینکه هرگز مادرم در زندگی‌اش نبوده باشد، هر روز سرِ حال‌تر از روز گذشته به خانه می‌آمد. فنجان‌ها را شستم و به بهانه استراحت به اتاقم رفتم که بعد از روزها نگاهم در آیینه به صورت افسرده‌ام افتاد. هنوز سیاهی پای چشمانم از بین نرفته و رنگ غم از صفحه صورتم پاک نشده بود که اندوه از دست دادن مادر به این سادگی‌ها از دلم رفتنی نبود. همانجا کنار دیوار روی زمین نشستم و بنا به عادت این مدت، مشغول قرائت قرآن برای هدیه به روح مادر شدم که همدم این روزهای تنهایی و غریبی‌ام، کلام خدا بود و دلجویی‌های عبدالله و چقدر جای مجید در این روزهای بی‌کسی‌ام خالی بود که گرچه آتش کینه و تنفرش در دلم سرد شده بود، اما هنوز دلم صاف نشده و آمادگی دیدارش را نداشتم و شاید هر چه این دوری بیشتر به درازا می‌کشید، همراهی دوباره‌اش برایم سخت‌تر می‌شد. من در طول چند ماه زندگی مشترک‌مان با تمام وجودم تلاش کرده بودم که او را به سمت مذهب اهل تسنن بکشانم و توفیقی نمی‌یافتم و او به بهانه شفای مادرم، چه راحت مرا به سویی بُرد که همچون یک شیعه دست به دعا و توسل زده و به دامن پیشوایان تشیع دست نیاز دراز کنم و این همان عقده تلخی بود که در دلم مانده و آزارم می‌داد. ولی در هر حال دوره چهل روزه هم تمام شده و دیگر نمی‌توانستم به بهانه خط و نشان‌های پدر هم که شده از دیدارش بگریزم. چند آیه‌ای خوانده بودم که کسی به در اتاق زد و آهسته در را گشود. عبدالله با لبخند کمرنگی که روی صورتش نشسته بود، قدم به اتاق گذاشت و آهسته خبر داد: «الهه! مجید اومده!» با شنیدن نام مجید، قلبم به لرزه افتاد و شاید عبدالله تلاطم نگاهم را دید که به آرامی خندید و گفت: «می‌دونی از صبح چند بار اومده دمِ در و بابا اجازه نداده؟ حالا که بابا راضی شده و راهش داده، تو دیگه ناز نکن!» چین به پیشانی انداختم و با درماندگی گفتم: «عبدالله! من چهل روزه که باهاش حرف نزدم! الآن آمادگی شو ندارم...» که به میان حرفم آمد و قاطعانه نصیحت کرد: «الهه جان! هر چی بگذره بدتره! بلاخره باید یه روزی این کارو بکنی، پس چه فرصتی بهتر از همین امشب؟» سپس قرآن را از دستم گرفت و بوسید و روی میز کنار اتاق گذاشت و با نگاه منتظرش، وادارم کرد تا از جا برخیزم. لحظه‌ای مکث کردم و آهسته گفتم: «تو برو، من الآن میام.» و او با گفتن «منتظرم!» از اتاق بیرون رفت. حالا می‌خواستم پس از چهل روز با کسی ملاقات کنم که روزی عاشقش بودم و امشب خودم هم نمی‌دانستم چه آشوبی در دلم به پا شده که اینچنین دست و پایم را گم کرده‌ام. برای چندمین بار خودم را در آیینه بررسی کردم، خوب می‌دانستم صورتم طراوت روزهای شاد گذشته را ندارد و در نگاهم هیچ خبری از شورِ زندگی نیست، ولی ناگزیر بودم با همین حالت اندوهگین، در برابر چشمان مشتاق و نگاه عاشقش ظاهر شوم. با گام هایی سست و لبریز از تردید از اتاق خارج شدم و همین که قدم به اتاق نشیمن گذاشتم، نگاهم برای نشستن در چشمانش بی‌قراری کرد و بی‌آنکه بخواهم برای چند لحظه محو چشمانی شدم که انگار سال‌ها پیر شده و دیگر حالی برایشان نمانده بود. https://eitaa.com/zandahlm1357 با ما همراه باشید🌹
۱۲ خرداد ۱۴۰۰
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
مهارتهای کلامی_6.mp3
12.28M
۶ ؛، بالاترین "هنر" آدمی است ... و کلیدی ترین "ضعف" او ! پرحرفی، حتی با حرفهایی که زشت و آلوده هم نیستند؛ مانع رشد معنوی انسان است، چه رسد به کلام لغو و آلوده و زشت ... کم گوی و گزیده گوی، چون دُر🌟 🎤 @ostad_shojae
۱۲ خرداد ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۲ خرداد ۱۴۰۰
@shervamusiqiiran-2 - کانال : شعر و موسیقی اصیل ایرانی.mp3
1.04M
تصنیف : هوای عاشقی ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 من مست جام باقي ام ، دارم هواي عاشقي حيران روي ساقي ام ، دارم هواي عاشقي اي جان و اي جانان من ، دارم هواي عاشقي اي وصل و اي هجران من ، دارم هواي عاشقي جان در بر جانانه شد ، دل بر سر پيمانه شد تن ساكن ميخانه شد ، دارم هواي عاشقي گه نور و گه نار آمدم ، گه گل گهي خار آمدم گه مست و هوشيار آمدم ، دارم هواي عاشقي اي شاه درويشت منم،بيگانه و خويشت منم ديوانه ي رويت منم ، آشفته ي مويت منم سرگشته ي كويت منم ، دارم هواي عاشقي اي جان و اي جانان من ، دارم هواي عاشقي 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
۱۲ خرداد ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۳ خرداد ۱۴۰۰
تبیین طرح راهبرد طلایی(1).mp3
2.09M
🔈 چگونه یک مشارکت ۷۵ درصدی در انتخابات داشته باشیم؟ 🎙 حجت الاسلام 🗓 ۱۰ خرداد ۱۴۰۰ عزیزان حدود دو هفته فرصت داریم که با این طرح قلب رهبرمون رو شاد کنیم 🌷 ما به شما آموزش خواهیم داد چگونه به صورت تشکیلاتی و با محتوای خوب مشارکت 75 درصدی را رقم بزنید 🌷
۱۳ خرداد ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۳ خرداد ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۳ خرداد ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۳ خرداد ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۳ خرداد ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۳ خرداد ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥عوامل شکست دولت ها در کلام علی علیه‌السلام 🔊 👈امام علی علیه‌السلام در روایتی چهار عامل را سبب شکست ها معرفی کردند و فرمودند: 📒«یُسْتَدَلُّ عَلَی اِدبارِ الدُّوَلِ بِاَربَعٍ: تَضییعِ الاُصولِ وَ التَّمَسُّکِ بِالفُرُوعِ وَ َتقدیمِ الاَراذِلِ وَ تَاخیرِ الاَفاضِلِ» (غرر الحکم ص۳۴۲) 🔻چهار  عامل باعث شکست «دولت‌ها» می‌شود: ۱) ضایع کردن اصول (مسائل مهم و راهبردی) ۲) سرگرم شدن به فروع (امور غیر ضروری و کم اهمیت) ۳) به کار گماردن آدم‌های فرومایه (ناشایسته سالاری) ۴) کنار گذاردن انسان‌های فاضل (ترک شایسته سالاری) 💥ببینید و انتشار دهید https://eitaa.com/zandahlm1357
۱۳ خرداد ۱۴۰۰
هدایت شده از آیه گرافـی 🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🌹✨🌹✨ ✨سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ✨ ❣هر چه در آسمانها و زمین است همه به تسبیح و ستایش یکتا خدای عالم که مقتدر و حکیم است مشغولند. ✨✨✨ ✨ سوره حشر ❣ آیه 1✨ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
۱۳ خرداد ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️فرازی سرشار از احساس✳️ ❤️با صدای استاد سید متولی عبدالعال
۱۳ خرداد ۱۴۰۰
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
۱۳ خرداد ۱۴۰۰
.......: « احمد بن محمد بن ابى نصر بزنطى » كه از بزرگان اصحاب امام رضا عليه السلام محسوب مى شود نقل مى كند. من با سه تن ديگر از ياران امام خدمتش شرفياب شديم، و ساعتى نزد امام نشستيم، چون خواستيم باز گرديم امام به من فرمود: اى احمد! تو بنشين. همراهان من رفتند و من خدمت امام ماندم، و سؤالاتى داشتم بعرض رساندم و امام پاسخ مى فرمودند، تا پاسى از شب گذشت، خواستم مرخص شوم ، فرمود: مى روى يا نزد ما مى مانى؟ عرض كردم: هر چه شما بفرمائيد، اگر بفرمائيد بمان مى مانم و اگر بفرمائيد برو مى روم. فرمود: بمان، و اينهم رختخواب (و به لحافى اشاره فرمود). آنگاه امام برخاست و به اطاق خود رفت. من از شوق به سجده افتادم و گفتم: سپاس خداى را كه حجت خدا و وارث علوم پيامبران در ميان ما چند نفر كه خدمتش شرفياب شديم تا اين حد به من محبت فرمود. هنوز در سجده بودم كه متوجه شدم امام به اطاق من باز گشته است، برخاستم. حضرت دست مرا گرفت و فشرد و فرمود: اى احمد! اميرمؤمنان عليه السلام به عيادت « صعصعة بن صوحان » (كه از ياران ويژه آن حضرت بود) رفت، و چون خواست برخيزد فرمود: « اى صعصعه! از اين كه به عيادت تو آمده‌ام به برادران خود افتخار مكن _عيادت من باعث نشود كه خود را از آنان برتر بدانى_ از خدا بترس و پرهيزگار باش، براى خدا تواضع و فروتنى كن خدا ترا رفعت مى بخشد. » (۱۱) امام عليه السلام با اين عمل و سخن خويش هشدار داده است كه هيچ عاملى جاى خود سازى و تربيت نفس و عمل صالح را نمى گيرد، و به هيچ امتيازى نبايد مغرور شد، حتى نزديكى به امام و عنايت و لطف آن بزرگوار نيز نبايد وسيله فخر و مباهات و احساس برترى بر ديگران گردد. https://eitaa.com/zandahlm1357
۱۳ خرداد ۱۴۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 چشامو میبندم و خواب میبینم تو حرمت مثل یه آهو گذاشتم سرمو رو قدمت 🎤با صدای حامد جلیلی https://eitaa.com/zandahlm1357
۱۳ خرداد ۱۴۰۰
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 استاد چرا محبت امام حسین هیچ وقت تو دل کم رنگ نمی شود با وجود گناهان زیاد اما با یک گناه کوچک از امام زمان دور می شود محبت امام زمان در دل چه کسانی است؟ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇 🔰این نکته که شما فرمودید چه طور محبت امام حسین (ع) کم نمی شود اما محبت امام زمان (عج) با گناه کم می شود، این نسبی است مطلق نیست! یعنی برای همه چنین چیزی صدق نمی کند. ✌️🏻از آن جایی که بیشتر سخنرانان عزیز ما روحانیون محترم ما و مداحان عزیز ما بحث های امام حسین (ع) را زیاد می گویند، شما دیگر با این اسم عجین شدید و این اسم در گوشت و پوست و استخوان شما رفته است، ولی در بحث مهدویت کم کار شده. می دانید شبیه چه هست؟ شبیه درسی است که شما آن را هر روز تقریبا می خوانید دیگر در حافظه ی شما رفته و ملکه ذهن شماست، اما یک درسی را فقط شب امتحان می خوانید چند روز بیشتر در ذهنتان نمی ماند و بعدش از بین می رود. ⏪بحث مهدویت چون متأسفانه کم کار شده و اسم امام زمان (عج) کمتر برده شده به این خاطر حالا شاید به قول شما با گناهان از بین برود یا این محبت کم بشود دوباره با توسل می شود این را اضافه کرد. در کل اگر راهکاری می خواهید تا این محبت دائمی باشد عرض کردم باید توسل شما هم دائمی باشد. هر روز ولو شده یک سلام به امام عصر (عج) بدهید با امام زمانتان در ارتباط باشید حتی شده با یک سلام «السَّلامُ عَلَیْك یا صاحِبَ الزِمان» یا بهترین نوع سلام که امام صادق (ع) گفت؛ «السَّلامُ عَلَیْكَ یَا بَقِیَّة الله فِی أَرْضِهِ» حتی شده با این سلام محضر حضرت عرض ارادت و توسل بکنید، ان شاءالله محبت کم کم می آید. 🔸این ها چیزی نیست که یک مرتبه ای باشد باید کم کم، گام به گام، مستمر توسلات شما صورت بگیرد تا آن طرف هم محبت کم کم وارد بشود. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 👤پاسخ دهنده: (👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
۱۳ خرداد ۱۴۰۰