Part04_گزیده داستان راستان.mp3
5.11M
🔹قسمت ۴: نماز عید / در سرزمین منی / وزنه برداران
تا امروز با نیت معرفی ایران و فرهنگ ایرانی اسلامی، به بهانههای مختلف، از ملیتهای متفاوتی دعوت به عمل آوردیم و به لطف خدا تجربههای ارزشمندی بدست آوردیم. آشنایی -بیواسطه رسانهها- با مردم هر ملیت اندوخته پرباری است که ما را برای شناخت حقیقی جهان و آینده پژوهی بیشتر، پخته تر میکند.
تونسی، برزیلی، مراکشی، اسپانیایی، سورینامی، هندی، هلندی، افغانستانی، فرانسوی و...
آنچه بین همهشان مشترک بود تعریف و تمجید بیش از اندازه از کیفیت غذا و طعم و پخت ایرانی ما بود☺️
زرشک پلو با مرغ و ته دیگ زعفرانی غذای ثابتی بوده که برای همه این میهمانان در دعوتهای این سالها تدارک دیدم و تعریف و تمجید طعم و مزه و عطر زعفرانی آن برایم خیلی خوشایند و خوشحال کننده بوده. یک حس مُبلّغ بودن و نماینده یک فرهنگ و ملت چندهزارساله هربار بهم دست داده😊🇮🇷
بخصوص زمانی که از ایران، اسلام، و حقایق ناگفته میگوییم و میهمانان پر از اشتیاق برای زیارت #ایران خانهی ما را ترک میکنند.
الحمدلله رب العالمین🤲
🌸مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 از #هلند و فرانسه
41.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 نماهنگ | امتداد تحول قضائی
🔺️ مروری بر مطالبات و انتظارات رهبر انقلاب اسلامی در دیدار اخیر مسئولان قوه قضائیه و حکم انتصاب ریاست دستگاه قضا
#سلامتی فرمانده صلوات
@zandahlm1357
16.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شبنشینی_با_مقام_معظم_رهبری
نفاق در نقاب بشر
حقوق بشر آمریکایی، بخشهایی از بیانات سال ۱۳۷۰ رهبر انقلاب دربارهی نفاق غرب در رعایت حقوق بشر را برای نخستین بار در نماهنگ «نفاق در نقاب بشر» منتشر میکند.
#سلامتی_فرمانده_صلوات
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
کانال رمان عاشقانه مذهبی ( علوی) رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال رمان عاشقانه مذهبی ( علوی) رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت صد و چهل و هشتم
مجید در سکوتی ساده، اناری را سرِ حوصله دانه میکرد و به حساب خودش نمیخواست در این بحث پدر و پسری دخالت کند. عبدالله هم که پس از آواره شدن از خانه، حسابی گوشه گیر و ساکت شده بود که از خانه پدری و خاطرات مادرشاش طرد شده و شاید وضعیت اقتصادی خانواده دیگر برایش ارزشی نداشت و به همان حقوق معلمیاش راضی بود. ابراهیم به چشمانم دقیق شد و برای توجیه فکر نگرانم، توضیح داد: «الهه! بابا هیچ وقت به حرف ما گوش نمیکرد، ولی از وقتی پای این دختره به زندگیاش باز شده، دیگه برامون تره هم خورد نمیکنه! فقط گوشش به دهن فک و فامیلای نوریهاس که چی میگن و چه دستوری میدن!» که لعیا سری تکان داد و با ناراحتی دنبال حرف شوهرش را گرفت: «بابا بدجوری غلام حلقه به گوش نوریه شده!» و شاید فهمید از لفظی که برای توصیف پدرم استفاده کرده، دلخور شدم که با صداقتی صمیمی رو به من کرد: «الهه جان! ناراحت نشی ها، ولی بابا دیگه اختیارش دست خودش نیس! فقط هر چی نوریه بگه، میگه چَشم!» و برای اثبات ادعایی که میکرد، روی سخنش را به سمت عطیه گرداند و با ناراحتی ادامه داد: «چند شب پیش اومده بودیم یه سر به بابا بزنیم. بابا جرأت نداشت حرف بزنه که یه وقت به نوریه بَر نخوره! اصلاً به ما محل نمیذاشت و فقط با نوریه حرف میزد!»
عطیه همانطور که یوسف را در آغوشش تکان میداد تا بخوابد، از روی تأسف سری جنباند و در جواب لعیا گفت: «اوندفعه هم که ما اومدیم، همینجوری بود. من احساس کردم اصلاً دوست نداره ما بریم اونجا. انگار نوریه خوشش نمیاد بابا دیگه خیلی با ما ارتباط داشته باشه.» و من چه زجری میکشیدم که خاطرات گاه و بیگاه لعیا و عطیه، قصه هر روز و شبم در این خانه بود. بیش از چهل روز از آمدن نوریه به خانه مادرم میگذشت و من هنوز به قدری دل شکسته بودم که نتوانسته بودم حتی یک بار قدم به خانه شان بگذارم و هر بار که دلم هوای پدرم را میکرد، در فرصتی که در حیاط و به دور از چشم نوریه پیدا میکردم، به دیدنش میرفتم. ابراهیم عقده این مدت را با نفس بلندی خالی کرد و گفت: «نمونهاش همین امشب! به جای اینکه پیش بچههاش باشه، رفته خونه قوم و خویش نوریه!» و بعد پوزخندی زد و به تمسخر از محمد پرسید: «من نمیدونم مگه عربها رسم دارن شب چله بگیرن؟» که محمد خندید و با شیطنت همیشگیاش جواب داد: «نه! ولی رسم دارن بابا رو بکشن طرف خودشون!» و بعد مثل اینکه چیزی به خاطرش رسیده باشد، ابرو در هم کشید و گفت: «همه اینا به کنار! نمیدونید بابا چجوری به سمت وهابیت کشیده شده! یه حرفایی میزنه، یه کارایی میکنه که آدم شاخ در میآره!»
لطفاً کانال را به دوستانتان معرفی کنید🙏
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#ارتباط_موفق ۷ 👌باید راهِ دفع افکار منفی، شنیدههای منفی، قضاوتهای منفی، و یا تمام حملههای شیطان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ارتباط موفق_8.mp3
11.42M
#ارتباط_موفق ۸
☜ جلوی دیگران ، همونی باش که در نبودشان هستی !
🎭 حتی اگر بازیگر موفقی هم باشی؛ و ظاهرت رو هم مدیریت کنی ؛
نفوس انسانها هوشمندند!
و انرژی دورویی و نفاق تو را جذب کرده
و حتما از تو دور خواهند شد.
#استاد_شجاعی 🎤
#حجتالاسلام_بهشتی