فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌آثار عجیب ذکر صلوات 👌👌
سخنران: حجت الاسلام مسعود عالی🎤
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📣👈.. نماز امام جواد علیه السلام
👈🙏.. این نماز بسیار مجرب و نورانی که منسوب به امام جواد عليه السلام مظهر جود و بخشش و کرم الهی میباشد، برای فتوحات و گشایشهای معنوی و رزق و روزی مادی و عقلی و از بین رفتن فقر،
👈🔔..سریع الاجابة میباشد انشاءالله.
👈🔔..حیف است کسی قدر و ارزش این نماز را بداند و نخواند!
🔔👈.. طریقهی خواندن نماز که 4 رکعت میباشد اینگونه است:
در رکعت اول بعد از حمد، 10 مرتبه سوره فلق خوانده میشود
👈.. و در رکعت دوم بعد از حمد 10 مرتبه سوره فیل، بعد از آن 10 مرتبه آیةالکرسی و بعد از آن 10 مرتبه آیهی آمَنَ الرسول را بخواند(آیهی آخر سوره بقره است و باید تا آخر خوانده شود.)
پس از تمام شدن دو رکعت اول نماز، 10 مرتبه این تسبیح را بخواند:
👈"سبحانَ اللهِ الأبَدِ الأبَد، سبحانَ اللهِ الواحدِ الاَحد، سبحانَ الله الفردِ الصَّمَد، سبحانَ الله الذی رفعَ السَّماءَ بِغير عَمَد، المُتَفَرِّدِ بِلا صاحِبةٍ وَ لا وَلد"
👈.. دو رکعت بعدی:
در رکعت سوم بعد از حمد 3 مرتبه سورهی تکاثر را بخواند
👈 و در رکعت چهارم بعد از حمد 3 مرتبه سوره قدر و 3 مرتبه سوره زلزال را بخواند، سپس سلام نماز را گوید و بعد از تمام شدن نماز به سجده رفته 7 مرتبه این دعا را بخواند
.
👈" اللهم اني اسئلکَ التَّيسيرَ فی كُل عَسير فَانَّ التَّيسيرَ العَسیر عليک یسیر"
👈 و بعد از سر برداشتن از سجده 10 مرتبه این ذکر را بگوید:
"فَللّهِ الحَمد ربِّ السماواتِ وَ رَبِّ الأرض، ربِّ العالَمين وَ لَهُ الکِبرياءُ فی السَّماواتِ و الأَرض وَ هوَ العَزيزُ الحكيمُ"
🙏...با ذکر صلوات برای سلامتی آقا امام زمان
🌺🍃🌺🍃🌺
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
رمان های عاشقانه مذهبی 📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و شصتم پیش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان های عاشقانه مذهبی
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت صد و شصت و یکم
قایق قلبم میان دل دریاییاش به تلاطم افتاد، برای لحظاتی محو چشمانش شدم و با تمام وجودم حس کردم که پروردگارم برای من و دخترم چه تکیهگاه قدرتمند و مهربانی انتخاب کرده که لبخندی زدم و همچنانکه در خیالم، خاطرات مادرم را مرور میکردم، گفتم: «مامانم اسم حوریه رو خیلی دوست داشت...» و باز همین که نام مادرم را به زبان آوردم، اشک حسرت پای چشمانم نشست و از اعماق قلب غمگینم آه کشیدم: «اگه الان مامانم زنده بود، نمیدونی چی کار میکرد! چقدر ذوق میکرد! مجید خیلی دلم میخواست وقتی بچهدار میشم، مامانم کنارم باشه! با بچهام بازی کنه، بغلش کنه، قربون صدقهاش بره!» که تازه متوجه نفسهای خیسش شدم و دیدم سفیدی چشمانش گل انداخته و گونههایش نه از جای پای باران که از قدمگاه اشکهای گرمش پُر شده است.
باران بند آمده، حرکت تند باد متوقف شده و او محو حال و هوای من، هنوز چتر را بالای سرم نگه داشته و همچنان نگاهم میکرد تا باز هم از تمناهای مانده بر دلم برایش بگویم. دسته چتر را که بین انگشتانش مانده بود، گرفتم و پایین کشیدم که تازه به خودش آمد و نگاهی به آسمان انداخت تا مطمئن شود دیگر باران نمیبارد و شاید هم میخواست نگاهش را در پهنه آسمان گم کرده و از چشمان من پنهانش کند که آهسته صدایش کردم: «مجید! داری گریه میکنی؟» و فهمید دیگر نمیتواند احساسش را فراری دهد که صورت غمگینش از لبخندی غمگینتر پوشیده شد و همانطور که چتر را میپیچید، زمزمه کرد: «الهه؛ من حال تو رو خیلی خوب میفهمم، خیلی خوب...» و مثل اینکه نتواند حجم حسرت مانده در حنجرهاش را تحمل کند، نفس بلندی کشید تا بتواند ادامه دهد: «از بچگی هر شبی که خوابم نمیبرد، دلم میخواست مامانم کنارم بود! هر وقت تو مدرسه یه نمره خوب میگرفتم، دوست داشتم بابام زنده بود تا یه جوری تشویقم کنه! روزی که دانشگاه قبول شدم، خیلی دلم میخواست اول به مامان بابام خبر بدم! اون روزی که عاشقت شدم و میخواستم به یکی بگم تا برام پا جلو بذاره، دلم میخواست به مامانم بگم تا بیاد خونهتون خواستگاری! اون شب عروسی که همه خونوادهات کنارت بودن، من دلم پَر پَر میزد که فقط یه لحظه مامان بابام اونجا باشن! ولی من همه این روزها رو تنهایی سَر کردم، نه پدری، نه مادری، نه حتی خواهر برادری. درسته عزیز و عمه فاطمه و عمو جواد و بقیه همیشه کنارم بودن، ولی هیچ وقت مثل مامان بابام که نمیشدن. الانم درست مثل تو، دلم میخواد مامان بابام زنده بودن و بچهمون رو میدیدن، ولی بازم نیستن! برای همین خیلی خوب میفهمم چی میگی و دلت چقدر میسوزه!»
و حالا نوبت دل من شده بود تا برای قلب غمزده مجیدم آتش بگیرد که من پس از پنج ماه دوری مادرم و با وجود حضور همه اعضای خانواده، تاب اینهمه تنهایی را نمیآوردم و او تمام عمر به این تنهایی طولانی خو کرده و صبورانه تحمل کرده بود که به رویم لبخندی زد تا قصه غمباری را که برایم تعریف کرده بود، فراموش کنم و با شوری دوباره آغاز کرد: «بگذریم، حوریه رو عشقه!» ولی من نمیتوانستم از پیله پُر دردی که دور پیکرم پیچیده بود، خارج شوم که همچنان در هوای پدر و مادرش مانده بودم و با صدایی گرفته پرسیدم: «مجید! فکر میکنی اگه الان مامانت زنده بود، دوست داشت اسم بچه تو رو چی بذاره؟» هاله غم روی صورتش پُر رنگتر شد و در عوض لبهایش را بیشتر به خنده باز کرد و مثل اینکه حقیقتاً برای لحظاتی با مادرش هم کلام شده باشد، در سکوتی عمیق فرو رفت. سپس به سمتم صورت چرخاند، با مهربانی نگاهم کرد و با لحنی لبریز محبت پاسخ داد: «نمیدونم الهه جان! ولی احساس میکنم اگه الان اینجا بود، دوست داشت خودت برای بچهات یه اسم انتخاب کنی. چون اونم یه مادر بود و میفهمید تو همین سه چهار ماه، تو چقدر سختی کشیدی. ولی من زحمتی که نکشیدم، هیچ؛ کلی هم اذیتت کردم! به نظر من که همون حوریه عالیه!»
https://eitaa.com/zandahlm1357
با ما همراه باشید🌹
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#ارتباط_موفق ۲۰ ـ خودبزرگپنداری ـ خودشیفتگی ـ غرور ـ تکبر 🧨 صفاتی هستند که انرژی منفی آن؛ بصورت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ارتباط موفق_21.mp3
11.3M
#ارتباط_موفق ۲۱
⚡️آنان که اهل تحمیلِ میل خود، به دیگرانند،
و اگر میلشان برآورده نشود؛
با پرخاش، یا زورنجی، یا قهرکردن، روحِ دیگران را میآزارند؛
✘بشدت دافعه در دیگران ایجاد میکنند!
🔚 انقباض درون این دسته از افراد، حتی اگر نمودِ خارجی نداشته باشد، ارتباطاتشان را به فاصله و جدایی، محکوم میکند.
#استاد_شجاعی 🎤
#استاد_عالی
@shervamusiqiirani-16 - آواز.mp3
890.9K
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
بدیدم حسن را سرمست می گفت
بلایم من بلایم من بلایم
جوابش آمد از هر سو ز صد جان
ترایم من ترایم من ترایم
تو آن نوری که با موسی همیگفت
خدایم من خدایم من خدایم
بگفتم شمس تبریزی کیی گفت
شمایم من شمایم من شمایم
#مولوي
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357