👆👆👆
#نکته
🔯 البته ماسونها و کابالیست ها و یهودیان ، در نمادگرایی های هنری از این نما ها بطور صریح و مستقیم استفاده نمیکنند بهر دلیل . بجای اون در آثار هنری و سینمایی ، از تصویر تک درخت استفاده میکنن که نماد همین درخت حیات هستش .
مثلا در فیلم آواتار به کارگردانی جیمز کامرون ( کارگردان تایتانیک ، دروغ های حقیقی و مستند مقبره گمشده عیسی ع و غیره ) . در این فیلم درختی وجود داره که در دنیای دیگه و به وسعت یک دنیاست و در اون درخت موجوداتی آبی رنگ با گوشهای نوک تیز وجود دارند که از توانایی های فوق العاده و فرابشری برخوردارند . وسیله نقلیه اونها عقاب است ( نماد کشور امریکا ) و از طریق ناوی ها با جهان مردگان مرتبط میشن . ناوی در عبری به معنی نبی و پیامبر هستش.
شبیه این موجودات رو در فیلم ارباب حلقه ها میبینیم که طایفه الف نام دارند . اونها هم گوشهای نوک تیز و توانایی های فوق بشری دارند. اِلْف در انگلیسی یعنی جن و شیطان .
نمادهای ماسونی و شیطانی و کابالایی در فیلم های هالیوودی فراوان به چشم میاد . منظور از هالی وود در واقع چوب مقدس و عصای مقدس جادوگری هستش که عصای موسی ع منظوره . یهودیان کابالیست اصلا موسی ع رو هم صاحب فن سحر و جادو میدونند . همچنانکه سلیمان ع رو هم پادشاه و جادوگر میدانند نعوذبالله .
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
*ورود به کوفه پس از جنگ صفین *مواجهه با خوارج *بحث درباره حکمیت *خطبه در کوفه *درخواست سهم از بیت ال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part26_علی از زبان علی.mp3
13M
..........دوران جنگ نهروان.............
*گفتگو و مباحثه با خوارج
*صبر امام در برابر آزار خوارج
*پاسخ به شعار لا حکم الا للله
*دلیل حذف لقب امیرالمومنین در معاهده حکمیت
*مناظره امام با خوارج
اولین مولد برق در سال 1264 (شش سال بعد از اختراع ادیسون) به دستور ناصرالدین شاه وارد ایران و در کاخ گلستان نصب شد و 2 سال بعد هم در عزاداری محرم در تكيه دولت استفاده شد.
https://eitaa.com/zandahlm1357
🔸تصویری نادر از احمد شاه در کودکی که در روزهای عزاداری ماه محرم از او گرفته شده است
https://eitaa.com/zandahlm1357
🔸ثبت چهار آیین مذهبی شهرستان داورزن در فهرست آثار ملی ناملموس کشور
رئیس اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی داورزن:
🔹چهار اثر فرهنگی مرتبط با آیین عزاداری ماه محرم شهرستان داورزن در غرب خراسان، با تایید شورای ثبت میراث ناملموس کشور، در فهرست آثار ملی ثبت شد.
🔹این آثار، شامل مراسم نخل گردانی روستاهای مزینان و چشام و آیین سنگ زنی و آیین عزاداری حسن، حسین (ع) شهرستان داورزن است.
https://eitaa.com/zandahlm1357
روضه خانگی - طفلان حضرت زینب(س) - 678.mp3
10.45M
🔸من عَلَم حجب و حیا زینبم... من حرم آل عبا زینبم...
🔹 حاج محمود کریمی
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و هفتاد و نهم نمیدانستم نوریه چه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت صد و هشتادم
و شنیدن همین جمله کافی بود تا فاتحه زندگیام را بخوانم که میدانستم از دست دادن نوریه برای پدر به معنای از دست دادن همه چیز است و میتوانستم تصور کنم بعد از رفتن نوریه، چه بلایی به سر من و زندگیام میآورد که باز دستم در میان دستان مجید به تب و تاب افتاد و او همانطور که چتر چشمان مهربانش را از روی نگاه پریشانم جمع نمیکرد، به رویم لبخند زد تا همچنان دلم به حضورش گرم باشد.
صدای پدر دیگر از ناله گذشته و به پای نوریه و پدرش التماس میکرد تا معشوقه جوانش را از دست ندهد و پدر نوریه که انگار منتظر چنین فرصتی بود، با حالتی بزرگوارانه پاسخ بیتابیهای پدر پیرم را داد: «عبدالرحمن! خوب گوش کن ببین چی میگم! من امشب نوریه رو با خودم میبرم! ولی اگه میخوای دوباره نوریه به این خونه برگرده، سه تا راه برات میذارم!» نگاه من و مجید به چشمان یکدیگر ثابت مانده بود که نمیدانستیم پدر نوریه چه شرطی برای بازگشت نوریه پیش پای پدرم میگذارد و انتظارمان چندان طولانی نشد که با لحنی قاطعانه شروع به شمارش کرد: «یا اینکه این داماد رافضیات توبه کنه و وهابی شه! یا اینکه طلاق دخترت رو ازش بگیری تا دیگه عضوی از خونواده تو نباشه! یا اینکه برای همیشه دخترت رو از این خونه بیرون میکنی و حتی اسمش هم از تو شناسنامهات خط میزنی! والسلام!!!»
من هنوز در شوک کلمات شمرده و شوم پدر نوریه مانده بودم که احساس کردم دستم از میان دستان مجید رها شد و دیدم با گامهایی بلند به سمت در میرود که با بدن سنگینم از جا پریدم و هنوز به در نرسیده، خودم را سپر رفتنش کردم که باز گونههایش از عصبانیت گل انداخته و در برابر نگاه ملتمسانهام، فریادش در گلو شکست: «برو کنار الهه! میخوام برم ببینم این کیه که داره واسه من و زندگیام تصمیم میگیره!!!» به پیراهنش چنگ انداختم و با بغضی که گلویم را پُر کرده بود، التماسش کردم: «مجید! تو رو خدا...» مچ دستم را گرفت و از پیراهنش جدا کرد و پرخاشگرانه جواب داد: «دیگه انقدر بیغیرت نیستم که ببنیم کسی برای ناموسم تعیین تکلیف میکنه و هیچی نگم!!!» و دستش به سمت دستگیره بلند شد که خودم را مقابل پایش به زمین انداختم و به پای غیرتش زار زدم: «مجید! جون الهه نرو... تو رو به ارواح پدر و مادرت نرو... مجید! من میترسم، تو رو خدا نرو... به خدا دارم از ترس میمیرم، تو رو خدا همینجا بمون...»
از شدت گریه نفسم بند آمده و دیگر به حال خودم نبودم که کارم از کمر درد و سرگیجه گذشته و حالا فقط میخواستم همسر و زندگیام را حفظ کنم و شاید باران عشق الههاش، آتش افتاده به جانش را خاموش کرد که اینبار او برابر صورتم به زمین افتاد و بیصبرانه تمنا میکرد: «الهه، قربونت بشم! باشه، من جایی نمیرم، همینجا پیشت میمونم! آروم باش عزیز دلم، نترس عزیزم!» و هر چه ما به حال هم رحم میکردیم، در عوض کسی در این خانه آنچنان زخم خورده بود که انگار جز به ریختن خون مجید راضی نمیشد که به ضرب لگد سنگینش در را باز کرد و در چوبی خانه با همان سرعت به سر مجید خورد و دیدم که پیشانیاش شکست و خون گرم و تازه روی صورتش خط انداخت که جیغم در گلو خفه شد. همانطور که روی زمین نشسته بودم، خودم را وحشتزده عقب میکشیدم و از پشت پرده تیره و تار چشمانم میدیدم که پدر چطور به جان مجید افتاده که با یک دست، یقه پیراهنش را گرفته بود و با دست دیگر در سر و صورتش میکوبید و مجید فقط با چشمان نگران و نگاه بیقرارش به دنبال من بود که چه حالی دارم و در جواب خشونتهای پدر، تنها یک جمله میگفت: «بابا الهه حالش خوب نیس...» و من دیگر صدای مجیدم را نمیشنیدم که فریادهای پدر گوشم را کر کرده بود.
با ما همراه باشید🌹
شب اول محرم 1400(1).mp3
24.32M
سخنرانی #استاد_شجاعی 🎤
دوم #محرم۱۴۴۳
از قیام حسین علیهالسلام، تا ظهور تمدن نوین اسلامی در قیام مهدی موعود علیهالسلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منو به محرّم رسوندۍ...
#استوری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳
🌴تو عشق آتشین و دل من عاشق ترین
🌴اسمت رو تا میارم ضربان دلمو ببین
🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
کتاب صوتی
#خون_دلی_که_لعل_شد
"خاطرات حضرت آیت الله خامنه ای از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب"
....................
✅ #سیره_اخلاقی_آقا
✅ #سیره_سیاسی_آقا
🚨 تاکنون مثل ایشان را ندیدهام...
🔘 کوفی عنان ، دبیر کل سازمان ملل پیشین :
💠 دوران #نوجوانی درباره شخصیتهای تاثیرگذار مطالعه میکردم و همواره این پرسش برایم مطرح بود که اگر زمانی روبروی یک شخصیت #تأثیرگذار قرار گیرم ، چه عکس العملی خواهم داشت؟
کسانی که مرا به #سازمان_ملل آوردند ، شخصیتهای برجسته دنیا بودند و من و آنها #علاقهمند بودم و هر کدام مثل «#ژاک_شیران» برایم امتیازی داشتند.من به شدت #تحت_تاثیر وی بودم ، طوری که وقتی صحبت میکرد ، بدون مکث حرفهایی صریح میزد. «#گورباچف» و «#هلموت_کهل» نیز همین گونه بودند.
در ملاقات با #آقای_خامنهای احساس کردم کسی را مثل او ندیدهام.شخصیت #معنوی ایشان چنان مرا گرفت ، که از خود پرسیدم: چرا شخصیتی مثل من دبیرکل سازمان ملل باشد ، ولی از معنویت،چیزی نداشته باشد؟
با دیدن آقای خامنهای ، همه آن شخصیتهایی که مرا به خود جلب کرده بودند ، فراموش کردم و #تحت_تاثیر شخصیت معنوی ایشان قرار گرفتم . من شخصیت های معنوی بسیاری در دنیا دیده بودم ، ولی هیچ کدام از مسائل #سیاسی اطلاع نداشتند. با دیدن آقای خامنه ای اوج قداست آنان از ذهنم #محو شد. من تعجب می کنم ایران با وجود چنین شخصیتی چرا در بعضی جاها میلنگد؟ بعید میدانم به سازمان ملل هم که بروم شخصیت ایشان از ذهنم پاک شود .
📚 سیرت آفتاب ، ص ۱۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👇عصاره قرآن در این دو کلمست....
✅لا تَخَفْ وَلَا تَحْزَنْ
ﻣﺘﺮﺱ ﻭ ﻏﻤﮕﻴﻦ ﻣﺒﺎﺵ ،
📚سوره عنکبوت (33)
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️دقایقی با صدای آسمانی استاد مصطفی اسماعیل
-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-