📌 #تست_هوش1695
خرگوش رو پیدا کن⁉🤓
🎁با ما مغزت ورزش میکنه🧠
#ختم صلواتی سریع الاجابه ختم ویژه هدیه به
شما کاربران عزیز🎁
🎀ختم صلوات ( بسیار سریع الإجابه ) : مدّت سیزده 13روز هر روز یکهزار مرتبه (1000 ) در وقت معیّن یعنی در هر زمانی که برای اولین بار 📚شروع به این ختم پر فضیلت نموده،
👈 با تسبیح تربت و بهتر است هر روز ❤به روح یکی از چهارده معصوم صلوات بفرستد
. اوّل به روح پیغمبر اکرم(ص) ، دوم فاطمه زهرا (س) ، سوم حضرت علی (ع) ، تا روز سیزدهم بر امام حسن عسکری (ع) و بعد روبه🙏 قبله تسبیح را آویزان نموده
و به هیچ وجه جای آن را عوض ننماید🚫 و
هروقت حاجتش برآورده شد هزار مرتبه صلوات به روح مقدس امام زمان می فرستد و قدرت خدا را مشاهده کند.
🎀🎀✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨🎁
🌸خواص سوره ها و آیات قرآن🌹
🌴1. سورة حمد:
🍀 امام صادق (ع): هرصاحب دردی 70 مرتبه سوره حمد را بخواند از آن مرض شفا یابد.
🍀 جهت استجابت دعا: 7 روز روزه بگیرد هرروز حمد را111 بار بخواند و111 بار صلوات بفرستد.
🍀جهت تسکین درد: سوره حمد70 بار خوانده شود.
🌴2. سورة بقره:
🌸 ختم آیات 41تا 43 سوره بقره (جهت رفع پریشانی: تا 4 روز بعد از نماز صبح هر روز 21 بار بی فاصله بخواند از هلاکت وفلاکت رها شود.
🌸امام صادق (ع) فرمود: کسی که هنگام مصیبت گفتن (انا لله وانا اله راجعون) به او الهام شود بهشت برای او واجب می شود.
🌸 آیة الکرسی جهت برآورده شدن حاجات بسیار مجرب است تا 40روز پشت سر هم با طهارت و تواضع رو به قبله به عدد کرسی 290 بارتا(العلی العظیم)بخواند اثر عجیبی دارد.
🌸جهت شفای بیماری چشم خواندن آیة الکرسی مجرب است.
🌸آیة الکرسی جهت امان از گزندگان بعد از هر نماز واجبی خواندن آن بسیار نافع است.
🌸امام صادق (ع): جهت شفای درد مثانه آیة 107 سوره بقره3مرتبه قبل از خواب و یک مرتبه بعد از بیدار شدن خوانده شود.
🌸آیة 102سوره بقره جهت دفع سحروجادو نافع است
🎉دعاهایی برای رفع #بیماری🎉
❣️امام صادق (ع) فرمود: هر گاه در کنار مریضی بودی، دست خود را بر سر مریض بگذار و این دعا را بخوان:
🎐بسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ مِنَ اللَّهِ وَ إِلَى اللَّهِ وَ مَا شَاءَ اللَّهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ إِبْرَاهِیمُ خَلِیلُ اللَّهِ مُوسَى نَجِیُّ اللَّهِ عِیسَى رُوحُ اللَّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ص. مِنَ الْأَرْوَاحِ وَ الْأَوْجَاعِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَزَائِمُ مِنَ اللَّهِ لِفُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ (نام شخص و مادر او را میبرد) لَا یَقْرَبُهُ إِلَّا کُلُّ مُسْلِمٍ وَ أُعِیذُهُ بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ کُلِّهَا الَّتِی سَأَلَ بِهَا آدَمُ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ إِلَّا انْزَجَرْتِ أَیَّتُهَا الْأَرْوَاحُ وَ الْأَوْجَاعُ بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ🎐
🎏سپس آیه الکرسی و سوره های حمد و معوذتین (فلق و ناس) و اخلاص را هر کدام یک مرتبه
🎏و نیز ده آیه از سوره یس بخوان،
🛍 بعد هم این دعا را بخوان:
🎐اللَّهُمَّ اشْفِهِ بِشِفَائِکَ وَ دَاوِهِ بِدَوَائِکَ وَ عَافِهِ مِنْ بَلَائِکَ وَ تَسْأَلُهُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ.🎐
📚بحارالانوار ج92، ص16
🦋درمان با سورههای قرآنی🦋
🌻کسی که سوره نازعات را بخواند، خداوند او را تشنه و عطشان وارد بهشت نمیکند و در دنیا اصلا بدبختی نمیبیند و در روایتی دیگر آمده است که خواندن این سوره شفا برای مسموم و گزیدگی است.
🌻کسی که سوره بروج را بر آب بخواند و بیاشامد آن آب به او ضرری نمیرساند انشاءالله تعالی.
🌻کسی که در تمام نمازهای واجب خود سوره قدر را بخواند به او گفته میشود: ای بنده خدا! تمام گناهان گذشتهات بخشیده شد پس اعمالت را از نو شروع کن.
🌻 کسی که سوره زلزال را در نوافل بخواند اصلا گرفتار زلزله نمیشد و به زلزله، صاعقه و آفتی از آفات دنیا نمیمیرد.
🌻 کسی که سوره همزه را در نمازهای واجب بخواند، فقر از او دور میشود و روزیاش به دست میآید و مرگ بد و غیرطبیعی از او دفع میشود.
📚مکارم الاخلاق
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت دویست و هشتاد و یکم حدس میزدم آس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت دویست و هشتاد و دوم
سپس لبخند تلخی زد و رو به مجید کرد: «این طایفه وهابی هم که اول به بهانه تجارت و بعد به هوای وصلت دخترشون با پدرخانمت، به خونواده شما نفوذ کردن یه جرقه از همین آتیش بودن! خُب الحمدالله ایران کشور مقتدر و امنی هستش، نمیتونن مثل سوریه و عراق لشگر کشی کنن! برای همین قصد دارن همینجوری تو خونوادهها رخنه کنن تا مغز مردم رو شستشو بدن!» سپس چشمان مهربانش از شادی درخشید و با لحنی فاتحانه از استقامت ما تقدیر کرد: «ولی شما و خانمت جانانه مقاومت کردین! شما هم میتونستید کوتاه بیاید یا حتی فریبشون رو بخورید! ولی شما در عوض مهاجرت کردید!» و باز دلش پیش من بود که دوباره روی سخنش را به سمت من برگرداند: «البته دخترم شما کار بزرگتری کردی! مجید اگه در برابر اونا وایساد، شیعه اس! طبیعیه که از افکار وهابیت خوشش نیاد! ولی شما در مقام یک اهل سنت، خیلی بصیرت به خرج دادی که فریب حرفهای اونا رو نخوردی و پشت شوهرت وایسادی! احسنت!» سپس چشمانش به غم نشست و با ناراحتی زمزمه کرد: «ولی خُب پدرت...» و دیگر هیچ نگفت که خودم هم میدانستم پدرم که روزی یک سُنی معتقد بود، به پای هوس نوریه، به دین و دنیای خودش چوب حراج زد و به جرم تکفیر شیعیان و آواره کردن امثال این کارگر بینوا و حتی دختر و دامادش، آتش جهنم را برای خودش خریده، ولی حالا بیشتر نگران ابراهیم و محمد بودم که نه از روی عقیده و نه به هوای عشق زنی که به طمع حقوق و سهمالارث نخلستانها، با وهابیگریهای پدر و برادارن نوریه همراه شده و میترسیدم که آنها هم از دست بروند که آسید احمد از مجید سؤال کرد: «پدر و مادر شما چطور؟ باهاشون ارتباط دارید؟» و دلم برای چشمان غمگین مجید آتش گرفت که مظلومانه به زیر افتاد و با صدایی که بوی غم میداد، زمزمه کرد: «پدر و مادرم سال 65 تو بمبارون تهران شهید شدن.» و آسید احمد باور کرد که حقیقتاً من و مجید در این شهر غریب افتادهایم که نفس بلندی کشید و با گفتن «لا حول و لا قوه الا بالله!» اوج تأثرش را نشان داد و دلش نیامد دل شکسته مجید را به کلمهای تسلی ندهد که به غمخواری قلب صبورش، ادامه داد: «پسرم! اگه تو این دنیا هیچ کس رو نداشته باشی، تا خدا رو داری، تنها نیستی!» و نمیدانم از اینهمه غربت و بیکسی ما، چه حالی شد که با صدایی سرشار از احساس، من و مجید را مخاطب قرار داد: «ببینید چه شبی تو چه مجلسی وارد شدین! اینهمه دختر و پسر شیعه و سُنی تو این شهر بودن، ولی امشب امام زمان (علیهالسلام) اجازه دادن تا شما دو نفر تو مجلسش خدمت کنید! پس قدر خودتون رو بدونید!» و دلم را به چه جایی کشید که من همچنان دلم در هوای حضور امام زمان (علیهالسلام) پَر میزد که مامان خدیجه با هوشمندی دنبال حرف شوهرش را گرفت: «دخترم! من میدونم که به اعتقاد اکثریت علمای اهل سنت، امام زمان (علیهالسلام) هنوز متولد نشده و شما عقیدهای به تولد اون حضرت تو همچین شبی ندارید، ولی تو خانمی کردی و امشب همه جوره زحمت کشیدی! قربون قدمهات عزیز دلم!» و شاید به همین بهانه میخواست از تمام روزهایی که در جلسات روضه و دعا همراهش بودم، تشکر کرده و از امشب از همراهیاش معافم کند، ولی من دیگر دلم نمیآمد دل از چنین نیایشهای عارفانهای بردارم که با لبخندی شیرین، شورش عشقم را به نمایش گذاشتم: «ولی من خودم دوست دارم تو این مراسمها باشم، امشب هم خیلی لذت بردم!» و نه فقط چشمان مامان خدیجه و آسید احمد که نگاه مجید هم مبهوت فوران احساسم شد و من دیگر نتوانستم تبلور باور تازهام را پنهان کنم که زیر لب زمزمه کردم: «نمیدونم شاید نظر اون عده از علمای اهل سنت که معتقدن امام زمان (علیهالسلام) الان در قید حیات هستن درست باشه!» نگاه مجید به پای چشمانم به نفس نفس افتاد، آسید احمد در اندیشهای عمیق فرو رفت و مامان خدیجه به تماشای شهادت عاشقانهام پلکی هم نمیزد و من با صدایی که هنوز بوی گریه میداد، ادامه دادم: «آخه... آخه امشب من احساس کردم وقتی باهاشون صحبت میکنیم، حقیقتاً حضور دارن، چون اگه ایشون هنوز به دنیا نیومده باشن، دل مردم انقدر باهاشون ارتباط برقرار نمیکنه...» و دیگر چیزی نگفتم که نمیخواستم به اعتبار احساسم، به عقیدهای معتقد شوم و دیگر نفسی برای مباحثه نداشتم که در سکوتی ساده فرو رفتم که همین شربت شهد و شکری که امشب از جام جملات آسید احمد در وصف اتحاد شیعه و سُنی نوشیده بودم، برای تسلای خاطر بیقرارم کافی بود و با چه حال خوشی به خانه خودمان بازگشتیم که باور کرده بودیم به لطف پروردگار، در سایه حمایت خانوادهایی خدایی قرار گرفته و با چه آرامش شیرینی به خواب رفتیم.
https://eitaa.com/zandahlm1357