.......:
آن روز هر دل روشن و جان بيداري مصيبت زده شد
هرجا مسلماني آگاه از انقلاب و مسائل آن بود، خود را صاحب عزا شمرد. پس در روي زمين جايي نماند كه در آن دلهايي از اين حادثه عظيم از اندوه لبريز نشود و انسانهايي از اين فقدان بي جبران، به عزا ننشينند. و اما ايران يكسر عزاخانه شد كه در
هر شهر و روستايش، شيون حسرت بار از يكايك خانهها سرازير شد و كوي و ميدان و خيابان را پر كرد. هيچ كس نتوانست اين جرعه درد را خاموش فروبرد. از دلاوران ميدانهاي نبرد تا مادران و پدراني كه غم شهادت جوانانشان، نتوانسته بود گره عجز و اندوه بر جبينشان بيفكند، تا بزرگ مردان عرصه علم و عرفان و سياست و تا يكايك آحاد اين ملت عظيم القدر، همه و همه در اين مصيبت عظمي زار زار گريستند يا صدا به فغان بلند كردند، يا بي صبرانه بر سر و سينه زدند. مصيبت فقدان امام، همان به بزرگي امام بود و جز خدا و اوليائش كيست حد و مرز اين عظمت را بشناسند؟ آن جا كه دلهاي بزرگ بي تاب ميشوند، آن جا كه انسانهاي بزرگ دست و پا گم ميكنند، آن جا كه صحنه، از بي قراري ميليونها و ميليونها انسان پر است، كدام زبان و قلم است كه بتواند نمايشگر و صحنه پرداز گردد؟
من كه خود قطره بي تابي در اقيانوس متلاطم آن روز و آن روزها بوده ام، چگونه خواهم توانست آن را شرح كنم؟ زمان، يگانه خود را از دست داد و زمين گوهري يكدانه را در خود گرفت. پرچمدار بزرگ اسلام، پس از عمري مبارك كه در راه اعتلاي اسلام سپري شده بود، دنيا را وداع كرد. (برگرفته از سخنان مقام معظم رهبري. حديث ولايت، ج چهارم، ص ۲۳۸) (پيام به مناسبت اولين سالگرد ارتحال امام خميني (ره) ۱۰/۳/۱۳۶۸)
https://eitaa.com/zandahlm1357
وَ ما أَرْسَلْنا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ «94اعراف»
و هيچ پيامبرى را در هيچ آبادى نفرستاديم، مگر آنكه مردم آنجا را گرفتار #سختىها و #بلاها ساختيم، تا شايد به #زارى (وتوبه) درآيند.
👌بأساء»، به #حوادث و #ضربههاى جسمى مثل بيمارى ومرگ و «ضراء»، به #ضربهها و #زيانهاى مالى گفته میشود
#درسهای_قرآنی صفحه162
➖➖➖
🔸استاد قرائتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺ابتهال بسیار زیبای استاد🌺
🎄🎄🎄محمد عمران 🎄🎄🎄
🌱اللیل اقبل والجود سکون🌱
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
14.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعای عهد تصویری
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: دسيسه اي ديگري شبههها و وسوسه هاى عمران چنان از دل وى گريختند كه گويى اشباح مه گون از برا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
« خدمتتان رسيديم تا سخنى حق و راست بگوييم. »
فضل نوشته اى لوله شده از جيبش درآورد. آن را باز كرد و خواند: اى فرزند پيامبر! خلافت حق شماست. اين موضوع را با دل و جان و زبانمان مى گوييم. اگر دروغ مى گوييم، [شرعاً] تمام بردگانمان آزاد، همسرانمان سه طلاقه، و سى حج با پاى پياده بر عهده مان باشد. مأمون را مى كشيم و كار را براى شما يكسره مى كنيم تا حق به شما برگردد. »
بوى دسيسه، خون و ترور در فضا شنيده شد. چه چيزى باعث شده بود تا فضل چنين تصميمى بگيرد؟ فضل و اين همه دلسوزى براى برگرداندن حق به امام؟ آيا او تصميم داشت كه امام را بيازمايد و موضعش را بداند؟ آيا مى خواست با ترور مأمون، به نام حضرت برحكومت چنگ افكند؟
مرد حجازى از آن خيانت چندشش شد؛ خيانت فضل به رئيس وولى نعمتش، و خيانت هشام به حضرت و تبديل شدن او به به يك جاسوس و اينك يك دسيسه گر! امام (ع) با برخاستن، پايان نشست را اعلام كرد و فرمود: « نعمت را ناديده انگاشتيد. اگر به آن چه گفتيد رضايت دهم، نه من در سلامت خواهم بود و نه شما. »
فضل و هشام از خانه حضرت بيرون آمدند و به سوى كاخ رهسپار شدند تا ماجرا را براى مأمون بازگويند.
امام بر مأمون وارد شد و به او از
دسيسه هاى وزيرش هشدار داد. خليفه نيرنگ باز وانمود كرد كه آن موضوع چندان اهميت ندارد و گفت: « دست شما درد نكند! » اما مأمون آن شب نخفت. او ديگر بيش ازاين نمى توانست تحمل كند. بايد كار را يكسره مى كرد و هر چه زودتر به بغداد بازمى گشت؛ اما چگونه؟ هر قسمت از جاده بغداد براى او خطر داشت. عباسيان برآشفته بودند و گناه بزرگ مأمون غيرقابل بخشش بود؛ چرا كه وزيرى ايرانى و وليعهدى علوى برگزيده بود. چه مى توانست بكند؟ وليعهدش را بكشد؟ اين كار باعث مى شد كه آتشفشان شورش علويان بارديگر فعال شود. او را از وليعهدى بركنار سازد؟ چگونه؟ ستاره خوشنامى و محبوبيت حضرت در همه جا مى درخشيد. مردم از دانش و بزرگوارى وى آگاه شده بودند. به نظرش رسيد كه امام را تنها به عراق بفرستد تا با دشمنان ستيزه گرش رودررو شود. (۱۲۹)
در همان شب مأمون دستور داد كه حلقه محاصره منزل امام تنگ تر شود. كسانى را كه مى آيند و مى روند تحت نظر گيرند. ديداركنندگانى را كه از آنها بوى محبت اهل بيت به مشام مى رسد، برانند. راه را بر قافله هاى علويانى ببندند كه مقصد مرو از شهرهاى گوناگون مى آيند.
https://eitaa.com/zandahlm1357