اتحاد
مأموريت سلاطين فاسد، ممانعت از اتحاد مسلمانان است.
در عين اين كه دولتها و قدرتها و اداره كنندگان جهان، براي مصالح دولتها و مسايل سياسي خود، به سمت وحدت پيش ميروند، تمام تلاشهاي استكبار در جهت تضعيف ملتها و بخصوص ملت اسلام و ايجاد اختلاف بين اينها به كار ميرود.
اتحاد مسلمين، به معناي انصراف مسلمين و فِرَق گوناگون از عقايد خاص كلامي و فقهي خودشان نيست؛ بلكه اتحاد مسلمين به دو معناي ديگر است كه هر دوي آن بايد تأمين بشود: اول اين كه فِرَق گوناگون اسلامي) فِرَق سني و فِرَق شيعه (... حقيقتاً در مقابله با دشمنان اسلام، همدلي و همدستي و همكاري و همفكري كنند. دوم اين كه فِرَق گوناگون مسلمين سعي كنند خودشان را به يكديگر نزديك كنند
و تفاهم ايجاد نمايند و مذاهب فقهي را باهم مقايسه و منطبق كنند.
اتحاد مسلمين و صفاي دل آنان، شرط اصلي اعلاي كلمه ي اسلام است.
#کلمات قصار نویسنده ؛آیت الله العظمی سید علی خامنه ای(دام ظله)
https://eitaa.com/zandahlm1357
💐-وکارخودرابهخداواگذارکهخدا
شنواوداناست.
📚[#انفال/61]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨✨تلاوت تصویری✨✨
📖شاهکار سوره:بلد
👤راغب مصطفی غلوش
درخواستی ازعضومحترم کانال
🇮🇷اجراکشور ایران
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
14.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعای عهد تصویری
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فضيلت زيارت امام رضا (ع) رسول خدا (ص) فرمود: بزودى پاره اى از بدن من در زمين خراسان دفن مى شود، هيچ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
فکر مامون در مورد بيعت با حضرت
ماه رمضان فرارسيد و آسمان زلال تر، اشيا لطيف تر و دلها نرم تر شدند. آرامشى آمد و چشمها ملكوتى شدند. شهوتها وخواسته هاى ناروا، در دور دست از چشم مردم پنهان شدند؛ اما كاخ خليفه، از هميشه پر رفت و آمدتر بود. مأمون
پس از مهيا كردن برنامه ها، دستور يك گردهمايى سرنوشت ساز را داد. او خوشبخت به نظر مى آمد. در ژرفاى درونش گمان مى كرد كه به پيروزى بزرگى دست يافته است. امام با چهره اى آرام و چشمانى كه از آن مهربانى اندوهگينانه اى مى تراويد، كنارش نشسته بود. دولت مردان با چهره اى گرفته حاضر بودند. در بالا دست آنان، فضل بن سهل وزير مأمون، فرزند فضل، يحيى بن اكثم قاضى، بشر بن معمر و حماد بن نعمان نشسته بودند. مأمون برخاست. حاضران به احترام او برخاستند. پوست آهوى لوله شده اى را در دست داشت. آن را گشود:
بسم الله الرحمن الرحيم. اين نوشته ايست كه عبدالله پسر هارون الرشيد اميرمؤمنان، آن را برا ى على پسر موسى بن جعفر نوشته است. از زمانى كه خلافت به امير مؤمنان رسيد، تلخى و سنگينى خلافت آن را حس كرد. پس، پيكرش خسته شد و چشمانش شبها بيدار ماندند. براى وليعهدى در خاندانش از تبار عبدالله بن عباس و على بن ابى طالب، به جست و جو پرداخت. بهترين دو خاندان، على پسر موسى، پسر جعفر، پسر محمد، پسر على، پسر حسين، پسر على بن ابى طالب است. (۹۷)
دلها با شنيدن آن نام هاى پاك نهاد، احساس فروتنى كردند. مأمون، تك تك واژگان را شمرده مى گفت تا كاملاً آشكارا بيان شوند؛ به
ويژه وقتى به اين فراز رسيد:
ا و را رضا ناميدند؛ زيرا اميرمؤمنان از وى راضى است. (؟! ) پس به خاطر بركت نام على، نخست با اميرمؤمنان و بعد از وى، با على بن موسى الرضا بيعت كنيد؛ بيعتى كه داوطلبانه و با شور و شوق باشد.
مأمون نگاهى سريع به حميد بن مهران افكند و سپس گفت: « البته، مى دانيد كه منظور امير مؤمنان چيست. پس بشتابيد به سوى پيروى از خدا و از اميرمؤمنان؛ كه اگر شتافتيد، همين باعث امنيت شما مى شود.
خليفه، تاريخ را هم اعلام كرده است. اين را هفتم رمضان سال دويست و يك هجرى قمرى نوشتم. »
مأمون با ادبى دروغين گام پيش نهاد و ادامه داد: « با دست خودت پذيرش وليعهدى را بنويس. »
امام عهدنامه را گرفت و در آن فرازى نوشت كه انگيزه و اهداف مأمون را بر ملا مى كرد:
سپاس خدايى را كه هر آن چه بخواهد، انجام مى دهد. فرمانش موقت نيست و كسى نمى تواند آن را نپذيرد. چشمان خائن را مى شناسد و از آن چه در دلها پنهان شده، آگاه است. درود او بر پيامبرش (ص) كه آخرين پيامبرش و خاندان پاك و پاكيزه اش. من، على بن موسى الرضا مى گويم: همانا امير مؤمنانكه خدايش وى را در هدايت يارى كند و براى رستگارى موفق بداردحق ما را كه ديگران نشناختند، شناخت.
پس آن خويشاوندى را كه گسسته شده بود، پيوند زد و هراسى كه ما را بگرفته بود، به آسودگى مبدّل ساخت.
او عهدش و مسؤليت بزرگ را براى من قرار دادالبته اگر پس از وى زنده باشمپس اگر كسى پيوندى را كه پروردگار دستور بستن آن را داده است، بگشايد و يا رشته پيمانى را كه آفريدگار پيوند آن را دوست دارد، ببرّد، پس حريم احترام او نزد خدا شكسته و رفتارى كه با وى ناروا بوده، روا شمرده است؛ زيرا كار چنين شخصى، دست درازى به امام و شكستن ارج دين است. در گذشته امام على (ع) چنين كرد. او بر رخداد ماجرايى كه نبايد رخ مى داد، شكيبايى ورزيد و جنگيد؛ زيرا از گسستگى دين و پريشانى وحدت مسلمين و نزديكى مردمان جاهليت و چشم انتظارى فتنه فرصت طلبان مى هراسيد.
اگر مسئوليت كار مسلمانان را پذيرفتم و خليفه شدم، خدا را بر خود گواه مى گيرم كه براى عموم مردم و عباسيان بر پيروى پروردگار و پيامبرش رفتار كنم؛ تا خون ناروايى بر زمين نريزم و شهوت و ثروت حرامى را حلال نشمارم؛ مگر در مورد كسى كه فرمان الهى دستور چنين كارى را داده است. سعى مى كنم تا با تمام تلاش و توانم، بهترين كارگزاران را برگزينم.
اينها را بر خود عهدى استوار قرار داده ام؛ عهدى كه پروردگار از من درباره آنها پرسش خواهد كرد؛ چرا كه آن وجود والا فرمود: « به پيمان وفا كنيد. همانا
از پيمان پرسيده خواهد شد. »
اگر (از اين عهدنامه) منحرف شدم، يا (آن چه را كه گفتم) دگرگون ساختم، شايسته تعويضم و مهياى تنبيه، به آفريدگار پناه مى برم از خشمش و براى پيروى و فاصله گرفتن از نافرمانيش، از وى توفيق و يارى مى طلبم..
جامعه و جفر نشانگر جز اين (ناتمامى ولايتعهدى) هستند و من نمى دانم سرنوشت من و شما چه خواهد شد؛ « همانا فرمانى جز فرمان خداوند نيست؛ به حق فرمان مى راند و او بهترين فرمانروا است. »
من، فرمان اميرمؤمنان را پذيرفتم. و خدا را بر خودش (در آن چه نوشتم) گواه گرفتم و گواهى پروردگار كافى است.
اين مطالب را با خط خودم در حضور اميرمؤمنانكه خدا عمرش را دراز گرداندنوشتم و در اين محضر، فضل بن سهل، سهل بن فضل، يحيى بن اكثم، بشر ب
ن معمر و حماد بن نعمان حضور داشتند. رمضان سال دويست و يك هجرى. (۹۸)
حميد بن مهران در فكر فرورفته بود. دغدغهها او را در برگرفته بودند. على بن موسى (ع) مرد ساده اى نبود. او مى توانست از اين موضوع بهره بردارى كند و عليه رژيم چنان بشورد كه خلافت را براى هميشه از عباسيان به علويان منتقل كند. او فكر مى كرد: « مأمون نمى فهمد چه مى كند. به علاوه نمى تواند سرانجامها را ارزيابى كند. »
#دانستنیهای امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357