eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.4هزار عکس
36هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
.......: مدرسه ای که تعطیل شد به مأمون خبر دادند که امام رضا علیه السلام در منزلِ خود جلساتی تشکیل داده و در آن جلسات، مسایل مهم کلامی و دینی را برای مردم بیان می‌کند؛ مردم دسته دسته می‌آیند و می‌روند. هر کس می‌آید، شیفته ی آقا می‌شود و هر روز این جلسات، رونق بیشتری می‌یابد. مأمون به شدت عصبانی شد و دستور داد نگهبانان منزل حضرت از ورود مردم به خانه ی ایشان جلوگیری کنند. روز بعد کلاس عالی درس تعطیل شده بود. [۱] نماز عید مأمون اصرار داشت که آقا نماز عید را بخوانند. امام رضا علیه السلام فرمودند: «با شما شرط کرده بودم که در هیچ کاری دخالت نکنم». گفت: «می خواهم دل مردم با شما همراه شود! » ---------- [۱]: . عیون اخبار الرّضا علیه السلام، ج ۲، ص ۱۷۲ امام علیه السلام فرمودند: «مرا معذور بدارید!... » مأمون بیشتر اصرار کرد. امام علیه السلام فرمودند: «حالا که اصرار می‌کنی، بدان که من مانند جدم؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نماز عید را خواهم خواند! » گفت: «هر طور دوست دارید؛ انجام دهید! » جارچی‌ها خبر را به اطلاع مردم رساندند که: «فردا نماز عید را حضرت رضا علیه السلام خواهند خواند! » آفتاب عید طلوع کرد، کوچه‌ها و خیابان‌ها در موج مردم گم شده بود، زن‌ها و کودکان روی پشت بام‌ها نشسته بودند، کارمندان و رجال دولت پشت در خانه ی آقا جمع شده بودند. ص۵۷ حضرت غسل عید کردند، عمامه ی سفیدی بر سر گذاشتند... عصایی به دست گرفتند و از خانه بیرون آمدند، پا را که در کوچه گذاشتند؛ چهار تکبیر گفتند: «الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر عَلَی مَا هَدانا،... » صداها در آسمان رها شد، مرو لرزید، پاهای آقا برهنه بود، رجال و لشکریان از بالای اسب‌ها پایین پریدند، کفش‌ها از پاها می‌گریختند؛ الله اکبر... مأمون لرزید، وزیر خم شد و در گوش مأمون گفت: «اگر علی بن موسی به مصلا برسد، کار ما تمام است! » قاصدِ مأمون، خود را به امام رضا علیه السلام رساند و گفت: «مأمون می‌گوید برگردید! » مصلا در حسرت نمازی از جنس نماز رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم مانده بود... [۱] ---------- [۱]: . اصول کافی، کتاب الحجّه، ج ۲، ص ۴۰۷ یک قمقمه دریا.... https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_721038705925555019.mp3
3.56M
🔰 شرح و تفسیر ماه رمضان 💠 دعای روز 30 🎤 با بیان شیرین آیت الله مجتهدی تهرانی رحمت الله علیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
.......: فرمانده گردان تلاش زیادی برای ایجاد هماهنگی بین گروهانها انجام می‌دهد و تا حدودی نیز موفق می‌شود ولی راضی نیست. بی سیم‌ها کاملا به گوش هستند و «حاجی» کد گردان است. - احمد احمد، حاجی. - بله حاجی، صدا رو دارم. - احمد جان قطب نما رو یکبار دیگر استفاده کن. تو باید به طرف راست مایل شوی. - حاجی جان، سمت راست یک پرتگاه قرار داره و می‌خوام از بالاتر بپیچم. - پس دقت کن به اون سنگ بزرگ که رسیدی، موقعیت مناسب رو ایجاد کن. چند لحظه بعد. - حاجی، حاجی، طاهر،... حاجی حاجی، طاهر. - طاهر جان به گوشم. [صفحه ۲۰] - حاجی، ما نزدیک هدف شدیم. در ضمن یک روستا اون طرف دیده می‌شه. چه خوب می‌شد می‌رسیدیم اون بالا یه کمی شیر و نان شیرمال به ما می‌رسید / خنده / - طاهر خان، لازم نکرده. فعلا دقت کن تا با سمت چپ خودت هماهنگ بشی. وقتی برگشتین می‌گم شام بهتون بدن / خنده /. دسته ادوات گم شده. شیارها آنقدر بزرگ است که ۴۰ - ۳۰ نیرو در آن گم می‌شوند و گاهی برای دقایق زیادی حتی نمی توانی آنها را ببینی. تلاش برای صحیح انجام شدن مانور ادامه دارد. گاهی اوقات هم حاجی عصبانی می‌شود و پشت بی سیم داد می‌زند. شاید آن طرف صدا را خوب نمی گیرند. دو پیک گردان و پنج بی سیم چی در اطراف حاجی حلقه زده اند و امور را به دقت دنبال می‌کنند. بعضی وقتها هم اظهار نظری می‌کنند. معاون گردان هم چند قدم آن طرفتر و لب پرتگاه ایستاده. و دست خود را به کمر زده و خیلی دقیق به گروهانها و نیروها نگاه می‌کند و گاهی از دوربین استفاده می‌کند. بر می‌گردد و با حاجی صحبت می‌کند و اشکال را از گروهان دو می‌بیند. چند دفعه هم غرغر می‌کند. - حاجی باید با اکبر بیشتر صحبت بشه. شجاع و مطیع هست ولی خیلی صبور و خونسرده. عجله ای برای رسیدن به هدف نداره. - برادر علی، این خودش یک صفت خوب برای یک فرمانده نظامیه. با حوصله کار می‌کنه ولی کارهاش دقیقه. البته شما باهاش حتما صحبت کن. گفتگوها و تبادل نظر بین فرمانده و معاون گردان ادامه می‌یابد و هر دو در پی بهتر شدن سازماندهی گردان برای انجام یک عملیات دشوار در مناطق کوهستانی غرب هستند. گروهانها پس از دو ساعت خود را به نقطه تقاطع دو ارتفاع مجاور می‌رسانند و یک خط دفاعی فرضی به وجود می‌آورند. [صفحه ۲۱] در یک عمل مناسب نماز به جماعت بر پا می‌شود و بچه‌ها از آذوقه همراه استفاده می‌کنند. حالا هنگام بازگشت است. گروهانها می‌آیند و دوباره در ستون منسجم قرار می‌گیرند. ستونی خسته، گرسنه و تشنه. بعد از ظهر هم تمام می‌شود جای خود را به غروب می‌دهد. گردان پس از ساعتها راهپیمایی به اردوگاه باز می‌گردد. یک راهپیمایی به یاد ماندنی، با حضور مسئول گردان. قرار می‌شود نیروها برای تجدید روحیه سرود بخوانند. معمولا هر گردان و گروهانی که بعد از عملیات نظامی به اردوگاه بر می‌گردد برای نشان دادن روحیه خود، سرود می‌خواند. گردان به دو دسته تقسیم می‌شود. دفاع مقدس سینای شلمچه https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[🤍🌾] ‌• • دل‌گیر نباش! دلت‌ که‌ گیر‌ باشد‌ رها نمیشوی! یادت‌ باشد؛ خدا بندگانش‌ را با آنچه‌‌ بدان‌ دل‌ بسته‌اند می‌آزماید..:)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدیم به تمامی کسانی🌹🍃 که ماه میهمانی خدا را درک کردند..🙏 🌹عید سعید فطر مبارک باد🌹 https://eitaa.com/zandahlm1357