eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.7هزار عکس
34.7هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
سهل بن يسع قمى جدّش عبدالله اشعرى قمى است و خود علاوه بر صحابت حضرت رضا (ع) از اصحاب حضرت موسى بن جعفر (ع) نيز بوده است. وى از ثقات اصحاب و راويان امام رضا (ع) است كه كتابى نيز دارد. صفوان بن يحيى كوفى بجلى وى پارچه فروش بود، و از همين رو، لقب (بيّاع السابرى) داشت. با اين حال، از روايان موثق بود و به سِمت وكالت حضرت رضا (ع) نير افتخار داشت. كشى وى را از اصحاب حضرت موسى بن جعفر (ع) برشمرده است. شيخ طوسى وى را اهل زمان خويش مى شمارد و مى گويد: وى در ورع و عبادت به مرتبه اى بوده كه در طبقه خود همتا نداشته است. صفوان را تأليفات متعددى است كه آنها را سى كتاب نوشته اند. از رجال شيخ چنين مستفاد مى شود كه وى محضر امام جواد (ع) را نيز درك نموده است. صفوان از كسانى است كه شيعه بر صحّت مرويّات وى و مرتبه فقاهت او اتفاق نظر داشته اند. امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......: یک ماه کمتر و بیشتر حسین بن موسی؛ برادر امام رضا علیه السلام می‌گوید: در جمع تعدادی از جوانان بنی هاشم، دور امام رضا علیه السلام را گرفته بودیم. "جعفر علوی" از کنار ما رد شد؛ لباسش پاره و کهنه بود، به همدیگر نگاه کردیم و خندیدیم. امام علیه السلام فرمودند: «به زودی او را خواهید دید که اموال و همراهان فراوان داشته باشد! » یک ماه کمتر و بیشتر نگذشته بود که "جعفر علوی" حاکم مدینه شد. وضعش خیلی خوب شد و هر روز او را می‌دیدیم که می‌رود و عده ی زیادی نوکر و حشم و خدم همراهش هستند. [۱] ---------- [۱]: . همان یک قمقمه دریا.... https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: میلاد نور در غروب شامگاه نیمه شعبان حضرت امام حسن عسکری علیه السلام به عمه اش حکیمه خاتون فرمود: امشب نزدم افطار کن، که باری تعالی تو را شاد می‌گرداند به دیدار حجت خویش که حجت بر حق در روی زمین خواهد بود. حکیمه خاتون گفت: مادرش کیست؟ حضرت فرمود: نرجس. سپس حکیمه خاتون عرض کرد: سوگند به خدا که در او هیچ گونه آثار حمل دیده نمی شود. امام فرمود: عمه، حقیقت همان است که برایت گفتم. امشب پسرم مهدی به دنیا می‌آید. حضرت نرجس خاتون در خواب بود و هیچ گونه اثر حمل [صفحه ۲۰] و درد زایمان در او محسوس نبود. در این حال، حکیمه خاتون به نماز و نیایش مشغول بود و حضرت نرجس خاتون نیز برای مناجات و نماز برخاست و پس از انجام عبادت دوباره خوابید. حکیمه خاتون متعجب و متحیر بود. چون از طرفی خبر غیبی حضرت عسکری علیه السلام و از طرف دیگر، نبودن قراین حمل در حضرت نرجس خاتون را مشاهده می‌کرد. امام حسن عسکری علیه السلام که ولی خدا بود، از شک و تردید عمه اش آگاه بود و لذا با صدای بلند به او فرمود: ای عمه، شک مکن که همین ساعت، مهدی را خواهی دید ان شاء الله تعالی. ناگاه حضرت نرجس خاتون از خواب بیدار شد و در خود احساس درد نمود. حکیمه خاتون می‌گوید: دیدم نرجس خاتون می‌لرزد. او را در آغوش گرفتم و به امر امام سوره توحید و قدر را قرائت کردم و با کمال تعجب شنیدم که حضرت مهدی علیه السلام نیز از داخل بطن مادرش این سوره‌ها را می‌خواند. در این هنگام حضرت نرجس خاتون از چشمم غایب شد و او را ندیدم. پس مضطرب شدم و خدمت امام حسن عسکری علیه السلام رسیدم و ماجرا را عرض کردم. حضرت فرمود: نگران مباش و برگرد که نرجس را در جای خود خواهی دید. برگشتم به سوی اطاق نرجس، ناگهان دیدم نوری زیبا می‌درخشد و حجت حق حضرت مهدی علیه السلام متولد شده [صفحه ۲۱] و پیشانی خود را بر روی زمین نهاده است و در کنار مادرش می‌گوید: اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان جدی رسول الله. سپس به هر یک از اجداد طاهرینش از حضرت علی علیه السلام تا پدر بزرگوارش سلام و تحیت فرستاد و به پیشگاه خداوند متعال عرض کرد: پروردگارا، آنچه را به من وعده کردی، برایم آسان گردان و کارم را به پایان رسان و قدمهایم را ثابت فرما و به وسیله من عدالت و دادگستری را در روی زمین جاری نما. حکیمه خاتون می‌فرماید: امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند: عمه، فرزندم مهدی را بیاور - و من او را به محضر پدر بزرگوارش بردم. حضرت دست نوازش بر سر و صورت فرزندش کشید و زبان مبارکش را در دهان او گذاشت و سپس فرمود: ای فرزندم، به اذن خدا سخن بگو. حضرت مهدی (عج) به زبان آمده فرمود: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین. [۱]. [صفحه ۲۲] پاورقی [۱] بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۸. دعا براي فرج امام زمان علیه السلام نویسنده: حسین هاشمی نژاد https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
حرکت به سمت قرارگاه تاکتیکی کامیونها محوطه ی گردان را پر کرده اند. راننده‌ها منتظر حرکت اند. کمربندها بسته شده. دور یکدیگر جمع شده اند تانیروها را به جلو ببرند. چادرها بسته می‌شود. ساکها تحویل تعاون می‌گردد. وصیتنامه تکمیل می‌شود. آهنگران می‌خواند. از روز گذشته گردانها یکی پس از دیگری اردوگاه را به سمت قرارگاه تاکتیکی ترک کرده اند. این جا به جایی امروز و فردا هم ادامه می‌یابد. بچه‌ها در سوار شدن به کامیون به یکدیگر کمک می‌کنند. اول آنهایی که سبکتر و آماده ترند بالا می‌روند و در مدت کوتاهی همه سوار می‌شوند. چند نفر از بچه‌ها روی آهن بالای سقف می‌نشینند و پاهایشان را آویزان می‌کنند. راننده‌های زحمتکش نیز مواظب بچه‌ها هستند و تذکراتی هم می‌دهند. ولی هیجان زیاد است و فقط به فکر سوار شدن و رفتن به جلو هستند. معمولا مسئول گروهان و مسئولان دسته و یا افرادی که پیر و یا مریض هستند در کنار راننده و جلوی کامیون می‌نشینند. فرمانده گردان همراه با مجموعه اش سوار بر تویوتا منتظر حرکت کامیونهاست. مسئولان گروهانها اعلام آمادگی می‌کنند و با دستور مسئول گردان، حرکت شروع می‌شود. خاک زیادی به هوا بر می خیزد. کامیونها در خاک [صفحه ۲۷] جاده اردوگاه گم می‌شوند. ولی به زودی جاده آسفالته حرکت را سریعتر می‌کند. حالا اکثر بچه‌ها کف کامیون نشسته اند و گاهی از جا بر می‌خیزند و اطراف را نگاه می‌کنند. آن چند نفری هم که بالای سقف رفته بودند و به علت فشار باد، به پایین آمده و در کنار دیگران نشسته اند. هر دست انداز کوچک در جاده، باعث بالا و پایین شدن نیروها می‌شود دو ساعت بعد دوباره جاده خاکی. یک ساعت در جاده ی خاکی. صدای کامیون زیاد است ولی می‌توان صدای شلیک توپخانه را نیز تشخیص داد. بلند می‌شوی و به اطراف نگاه می‌کنی. چقدر سرسبز و با صفا. در دامنه یک کوه بلند. سوله‌های آماده. باز هم درخت بلوط. نیروهای قبلی به استقبال آمده و نام گردان را می‌پرسند. پس از پیاده شدن باید به درون سنگرها رفت. غذا تن ماهی است. منبع آب هم وجود ندارد و می‌توان از چند چشمه ی موجود در همان حوالی استفاده کرد. بلافاصله کامیونها بر می‌گردند. دستور می‌رسد که خیلی کم از سنگر خارج شوید زیرا ضد انقلاب در پی به دست آوردن آمار و ارقام نیروهاست. پس هر چه تردد کمتر باشد امکان تخمین برای آنها مشکلتر است. همه به اندازه ی کافی توجیه شده ایم. درون سوله‌ها نیز آخرین توجیهات صورت می‌گیرد. عملیات نیز همین امشب است. وقت کم است. چون منطقه آلوده به وجود نیروهای ضد انقلاب است و ممکن است تمام خبرها و اطلاعات را به نیروهای عراقی برسانند. پس باید سریع عمل کرد. اصل در غافلگیری است. دفاع مقدس سینای شلمچه https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸داستان جالبی از زندگینامه خودنوشتِ سردار دل‌ها 🔸رفتار پدر و مادرم، مرا به دین علاقمند کرد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
hafez 64.mp3
2.77M
با دلارامی مرا خاطر خوش است
روزی به او گفته شد تصوف چیست؟ گفت: گرسنگی، عریانی، پابرهنگی، آبرو ریزی و چیزی جز نفس خبر ندارد از آنچه می‌گذرد، من قبلاً به خاطر خوشحالی می‌گریستم و اکنون به خاطر ناراحتی می‌گریم. جوع و عری و حفا و ماء وجه قد عفا و لیس الانفس تخبر عما قد خفا قد کنت ابکی طربا فصرت ابکی اسفاً شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357