#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
2⃣نکته دوم اینکه شورا و مشورت در امر خلافت برای نخستین بار مطرح شد. ابن عوف به دلیل خویشاوندیش با ع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👑 خلافت عثمان
👤عثمان در شمار مسلمانانی است که در همان سالهای نخست به دعوت ابوبکر مسلمان شد. وی از خاندان اموی بوده و اسلام وی، در میان خاندانی که قریب به اتفاقشان مخالف اسلام بودند عجیب می نمود. او در شمار مهاجران به حبشه بود، اما بزودی به مکه بازگشت و به مدینه مهاجرت کرد🏇. وی در مدینه به ترتیب با دو دختر رسول خدا (ص) که هر دو بزودی درگذشتند، ازدواج کرد. عثمان به دلیل بیماری همسرش در بدر حاضر نشد. در احد نیز به اتفاق جمیع مورخان در شمار فراریان بود که البته خدا از ایشان درگذشت. بعدها جز در قضیه حدیبیه یادی از وی وجود ندارد.
👈در زمان ابوبکر وی از افراد نزدیک به خلیفه بوده و کاتب وی به شمار می آمد.
در دوره عمر نیز از نفوذ قابل توجهی برخوردار بود و در آن شرایط، نماینده بنی امیه به شمار می آمد.
🔸به احتمال، عمر دریافته بود و یا عملا تمایل به آن داشت که عثمان به دلیل نفوذ و محبوبیت🔀 در قریش، زمینه بیشتری برای رهبری جامعه اسلامی دارد. اعتقاد او هرچه بود، از این نمی توان گذشت که قریش او را می طلبیدند.
💢با تمام شدن بیعت با عثمان در آخرین روز ذی حجه سال 23 هجری، او بر منبر رسول خدا (ص)✨ جای گرفت.
تفاوتی که در اینجا، میان او و خلفای پیش از وی بود، این که ابوبکر یک پله پایین تر از پله ای نشست که رسول خدا (ص) بر آن جای می گرفت، و عمر یک پله پایین تر از پله ابوبکر؛ عثمان بر خلاف آن دو،بر پله ای نشست که رسول خدا (ص) می نشست. وقتی روی منبر نشست نتوانست سخن بگوید. لختی تامل کرد و سپس گفت: شما به امام عادل بیش از امام سخنران نیاز دارید. آنگاه از منبر فرود آمد و به خانه رفت.👉
نخستین اقدام او در گذشتن از قصاص عبیدالله بن عمر بود. او سه نفر را که شامل هرمزان ایرانی و زن و فرزندان ابولولو بودند، به اتهام دست داشتن در قتل عمر کشت؛🗡 عثمان به عنوان حاکم از قصاص وی درگذشت و آن را تبدیل به دیه کرد و در برابر اعتراض ها مقاومت کرد.
◀️خلافت عثمان را باید آغاز خلافت امویان دانست. خلافت او آغاز قدرتمندی اشرافیت قریش است، لذا گفته اند که محبوبیت او نزد قریش بیش از عمر بوده است.
⚔در واقع نزاع عالم اسلام پس
از رسول خدا (ص) درگیری معیارهای اسلام با قبیله ای بود. پیروزی قریش، به منزله پیروزی معیارهای قبیله ای تلقی می شد و گرچه این پیروزی در دوره دو خلیفه نخست، 👈 آمیخته با معیارهای اسلامی بود، اما آن را می بایست موقتی تلقی کرد زیرا قریش، در حقیقت با خلافت عثمـان سر کار آمدند.
🔸 عثمان برخلاف آنچه شایع است به هیچ عنوان خلیفه ضعیفی نبوده و از همان ابتدا قدرتمندانه به اداره امور پرداخت.
قتل وی توسط اصحاب رسول خدا (ص) و دیگر معترضان، به معنای آن نبود که او از قدرت کافی برخوردار نیست، بلکه به آن دلیل بود که 💥مخالفت بر ضد وی چندان اوج داشت که او و یارانش نمی توانستند آن را کنترل کنند.
👈همین طور، سپردن کارها به
دست کسانی چون مروان و یا دیگر افراد خاندان سفیانی، به معنای ضعف او نبود، بلکه او اساسا در اندیشه سپردن خلافت به بنی امیه بوده و این کارها را مقدمه ای برای اموی کردن تمام امور سیاسی انجام میداد.👉
از قضا وی به گمان خود زیرکانه عمل کرد، زیرا در شش سال نخست خلافت، بسیار آرام عمل کرده و کوشید تا موقعیت خود را مستحکم کند. پس از آن در نیمه دوم خلافت بود که سیاست های اصلی خویش را آشکار کرد و به تدریج به ایجاد دگرگونی در ساختار سیاسی مناطق مختلف پرداخت.
💢تلاش وی در استوار کردن نفوذ
امویان، خشم برخی از سران قریش را برانگیخت. حاکم کردن افراد خاندان اموی بر شهرها، خشم بسیاری را برانگیخت و مردم را به مرور به شورش بر ضد وی واداشت.💥
مهمترین مساله دوره وی یکی فتوحات و مهم تر از آن بررسی همین شورش بر ضد اوست که تاثیر بسیار مهمی در عالم اسلامی داشته و بیشترین اختلافات بعدی عالم اسلام، برخاسته دیدگاههای مسلمانان درباره عثمان و مخالفان او است.
🔹ادامه دارد ...
✍بـرگرفته از کتاب "تـاریخ
سیاسی اسلام، ج2، ص147-150"،
رسول جعفریان.
#تاریخ_سیاسی_اسلام ۸۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸دستگاه گرد گیر فرش قبل از شستشو
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: عملیات گراز گیری نزدیک کارون بودیم! اکبر کاراته، بیل و کلنگی برداشت و رفت پشت آشپزخونه. حا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
آهای! کفشاموکجا می بری!
مقر آموزش نظامی بودیم!
ساعت سه نصفِ شب بود. پاسدارا آهسته و آروم اومدند دمِ درِ سالن ایستادند. همه بیدار بودیم و از زیر پتوها زیرِ نظرشون داشتیم. اول، بدونِ سروصدا یه طناب بستند دمِ درِ سالن. میخواستند ما هنگام فرار بریزیم روی هم. طنابو بستند و خواستند کفشامونو قایم کنند؛ امّا از کفش اثری نبود. کمی گشتند و رفتند کنار هم. درِ گوش هم پِچپِج میکردند که یکی از اونا نوک کفشای نوری رو زیر پتوي بالا سرش دید. آروم دستشو برد طرف کفشا. نوری یه دفعه از جاش پرید بالا. دستشو گرفت و شروع کرد داد و بيداد: «آهای دزد! آهای! کفشامو کجا میبري؟! بچه ها! کفشامو بردند!».پاسدار گفت: «هیس! هیس! برادر ساکت! ساکت باش، منم»؛ اما نوری جیغ میزد و کمک میخواست. پاسدارا دیدند کار خیطّه؛ خواستند با سرعت از سالن خارج بشند؛ یادشون رفت که طناب، دمِ درِه. گیر کردند به طناب و ریختند رو هم. بچهها هم رو تختا نشسته بودند و قاه قاه می خندیدند.
آهای! کفشاموکجا می بری!
مجموعه اکبرکاراته
https://eitaa.com/zandahlm1357
5.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شما تعادل و مهارت رو ببین😳