فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺برنامه گامی به سوی ظهور
🔢 بخش چهارم
📚استاد نصوری
🔰 سلسله #پوسترهای_وظایف_منتظران 25
شماره 5⃣2⃣
🔷 برای ظهورش قدمی برداریم
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
کتاب صوتی نمایشی " فرنگیس" خاطرات فرنگیس حیدر پور شیرزن خطه ی گیلان غرب #فرنگیس #دفاع_مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فرق نبی و رسول چه، نبی آن انسانی است [که] مخبر عن اللّه [است] به غیر واسطه بشر ؛ والرسول: أیضاً هو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عمل به مؤدّای رسالت
قوله علیه السلام: حَمَّلْتَهُ رِسَالَتَکَ فَأَدَّاهَا.
یعنی حمل نمودی تو بر او بار رسالت را آن هم کما هو حقّه رعایت نمود در حفظ و ادای ابلاغ او.
و أعباء الرسالة [۲]: أثقالها، و هو الحمل الثقیل ؛ چنان که حق تعالی خطاب به موسی فرمود: « وَ أَ نَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِمَا یُوحَی [۳] »، و به پیغمبر فرمود: « یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَّبِّکَ [۴] » ؛ و چون آن حضرت زیاد خود را به جهد و مشقت انداخت در نشر و ترویج و تبلیغ احکام و ایصال او علی أی نحو کان بخلق، قال تعالی رعایة لحاله: « فَلَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ عَلَی آثَارِهِمْ إِن لَّمْ یُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِیثِ أَسَفًا [۵] »، أی تذیب نفسک علیهم غماً و أسفاً.
----------
[۲]: ۱ - هکذا در اصل / این تعبیر صرفاً در تفسیر فقره شریفه صحیفه سجادیه جنبه خطور ذهنی دارد.
[۳]: ۲ - سوره مبارکه طه، آیه ۱۳.
[۴]: ۳ - سوره مبارکه مائده، آیه ۶۷.
[۵]: ۴ - سوره مبارکه کهف، آیه ۶.
.......:
📚✍ #شرحی بر صحیفه سجادیه
میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
احیا کننده دین طیبی در کتاب مشکواة به واسطه ابوهریره از رسول خدا صلی الله علیه و آله آورده است که:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محکمه جنیان
در رساله ای از صفی الدین عبدالرحمن از برهان الدین موصلی که از دانشمندان است، نقل شده است که: از مصر عازم مکه شدیم. در راه منزل کردیم، مار عظیمی به قافله حمله کرد. پسر عمویم پیش قدم شد و آن مار را کشت، پس از کشتن مار، پسر عمویم دچار موجوداتی شد که دیده نمی شدند، کشان کشان وی را بردند و تلاش اهل قافله بی ثمر شد.
روز حرکت فرا رسید و همان روز پسر عمویم ظاهر شد و کاروان همه از او استقبال کردند.
گفت: جنیان مرا بردند و از هر سو به من هجوم آوردند، عده ای میگفتند: پدر ما را کشتی، برخی میگفتند پسر عموی ما را کشتی و... مردی سر رسید و گفت: حاکم بین شما و من شرع پیامبر اسلام باشد. محکمه ای تشکیل شد، قاضی محکمه از آنان که مرا در بند کرده بودند دلیل خواست. من نیز جریان قافله و حمله مار را گفتم. حاکم گفت: من از پیامبر شنیدم هرکس از زی خود خارج و به زی دیگری درآید خونش هدر است و دیه ندارد. او را آزاد کنید و به محل خودش برگردانید. آنان مرا به اینجا آوردند. این داستان من بود.
.......:
#کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357