هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
نمایش فراتر از فریاد داستان زندگی #مالکوم_ایکس قسمت ششم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فراتر از فریاد 7.mp3
15.55M
نمایش فراتر از فریاد
داستان زندگی #مالکوم_ایکس
قسمت هفتم (پایان)
12.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷
🎥ماجرای این شهید را همه مسئولین باید بشنوند
🍃🌹🍃
🔹روایتی از شهیدی که حتی چای شیرین به پدرش نداد چون شکر اندازه بچههای گردان نبود پدرش گفت شهید خواهی شد!
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
اثبات علم در خداوند قوله علیه السلام: وَ کَیْفَ یَخْفَی عَلَیْکَ یَا إِلَهِی مَا أَنْتَ خَلَقْتَهُ.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرق بین اسماء خبیر و علیم و شهید
و فرق بین خبیر و علیم و شهید که از اسماء اللّه اند آن که:
اذا اعتبر العلم مطلقاً، فهو العلیم.
و اذا أضیف العلم الی الأمور الباطنة، فهو الخبیر.
و إذا أضیف الی الأمور الظاهرة، فهو الشهید.
احاطه علمی حضرت حق بر مصنوعات خود
قوله علیه السلام: وَ کَیْفَ لاَ تُحْصِی مَا أَنْتَ صَنَعْتَهُ.
یعنی: چگونه تو احصا و تعداد تمام جزئیات و کلّیات ذرات موجودات را در علم خود نداشته باشی با آن که تو صانع و جاعل آنهائی، کما قال تعالی: « وَ أَحْصَی کُلَّ شَیْ ءٍ عَدَدًا [۱] »، أی أحصی ما کان و ما یکون من ابتداء خلق عالم و ایجاد آدم الی قیام الساعة و انقراض العالم از وقایعات کلیه، چون خسف و زلزله و هلاکت قوی و استیلای امام جابر و ظهور امام عادل.
بلکه، احصاء عدد ساعات و انفاس هر فردی و عدد ما أکل من الحبوب فی مدّة عمره و اعمال فرداً فرد [۲]، و توّلده فی أیّ مکان و موته فی أیّ مکان، کما قال تعالی: « وَ مَا تَدْرِی نَفْسٌ مَّا ذَا تَکْسِبُ غَدًا وَ مَا تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ [۳] »، أی و هو الذی أحصی کلّ شی ء بعلمه و أحاط به، فلا یفوته دقیق منها و لاجلیل، « وَ لاَ یَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِی السَّماواتِ وَ لاَ فِی الاْءَرْضِ [۴] [۵] »، قال تعالی: « کُلَّ شَیْ ءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُّبِینٍ [۶] ».
باطن او که تمام اشیاء متوالیه عالم در او ید قدرت احصا و ثبت نموده عقل اول است، که لوح قضای حقّ است که از او چون مقدّم بر تمام موجودات و اول ما صدر است، به « امام مبین » تعبیر شده که فعلیات و وقایعات کونیه از حقّ بلا واسطه در او مرتسم شود، و از آنجا در لوح نفس کلیه که به لوح محفوظ تعبیر فرموده منتقل شده، ثبت شود.
و ظاهر آن « امام مبین » که کمالات و فعلیات و علم وقایعات عالم را خدا در او
احصا فرموده، وجود مبارک علی علیه السلام است که میفرماید: « سلونی قبل أن تفقدونی فإنی بطرق السماوات أعلم منکم بطرق الارض » [۱]، کما روی «أ نّه مرّ مع اصحابه بوادی النمل فقال واحد منهم: سبحان من یعلم عدد هذا النمل.
فقال علیه السلام: لاتقل کذا، قل سبحان من خلق هذا النمل.
قال: کأ نّک تعلمه یا أمیرالمؤمنین.
قال: نعم، واللّه إنّی لأعلمه، و أعلم الذکر منه من الأنثی ؛ [... ] أما قرأت قوله تعالی: « وَ کُلَّ شَیْ ءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُّبِینٍ [۲] » » [۳] .
قوله علیه السلام: أَوْ کَیْفَ یَغِیبُ عَنْکَ مَا أَنْتَ تُدَبِّرُهُ.
یعنی: باز چگونه غائب است از تو چیزی که « تدبّره »، یعنی: به ترتیب و تدبیر
تو ایجاد شده، نشو و نما میکند ؛ کما فی الحدیث: « انّه لطیف لعلمه بالشی ء، اللطیف، کالبعوضة و ما أخفی منها [۴]، و علم موضع نشوها[... ] و علم نقلها الطعام و الشراب الی أولادها فی المفاوز و القفار » [۵] .
بالجمله، از جمله اسماء اللّه، « یا مدبّر الکائنات » است، چه اشیاء ملکی و ملکوتی تمام در تحت تدبیر و ربوبیت او است، کما قال تعالی: « یُدَبِّرُ الاْءَمْرَ مِنَ السَّمَآءِ إِلَی الاْءَرْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ [۶] »، «امر» اشاره به روح است به مقتضای: « قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی [۷] »، و تدبیر او از سماء
به سوی ارض، هبوط و نزول او است برای استکمال از جهت علوی به سوی ارض هبوط و نزول او است برای ترقّی، چه، انزل ترین [۱] عوالم وجود است، « ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ » متدرّجاً در ترقیات استکمالیه فی یوم هو یوم القیامة و یوم الموت به مقتضای: « من مات فقد قامت قیامته» [۲] کان مقداره ألف سنة، أی یصعد إلیه، به مقتضای: « إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ [۳] »، و هی النفس المطمئنّة، یعنی نزول الروح و الملائکة الموکلّة الحافظین علیه من السمآء، ثمّ الصعود و عروجها الی المحلّ الذی نزّلوا منه، بحیث لو قطع البشر هذا المقدار من المسافة کان فی ألف سنة، أی خمسین مأة للنزول، و خمسین مأة للصعود ؛ لأنّ من الأرض خمسین مأة سنین الی السماء، و من سماء الی سماء خمسین مأة سنین، لذا کان إیابه و ذهابه ألف سنة.
----------
[۱]: ۲ - سوره مبارکه جن، آیه ۲۸.
[۲]: ۱ - کذا در اصل / صحیح: اعماله فرداً بعد فرد.
[۳]: ۲ - سوره مبارکه لقمان آیه ۳۴.
[۴]: ۳ - اصل: فی الارض و لا فی السماء.
[۵]: ۴ - سوره مبارکه سبأ، آیه ۳.
[۶]: ۵ - سوره مبارکه یس، آیه ۱۲.
[۱]: ۶ - غررالحکم، ص ۱۱۹ ؛ المناقب، ج ۲، ص ۳۹ ؛ بحارالأنوار، ج ۴۰، ص ۱۵۳: « أخبر منکم ».
[۲]: ۷ - سوره مبارکه یس، آیه ۱۲.
[۳]: ۸ - ر. ک: مجمع البحرین، ج ۱، ص ۵۲۸.
[۴]: ۱ - اصل: منه.
[۵]: ۲ - بسنجید: مجمع البحرین، ج ۴، ص ۱۲۱ (با اختلاف اندک).
[۶]: ۳ - سوره مبارکه سجده، آیه ۵.
[۷]: ۴ - سوره مبارکه اسراء، آیه ۸۵.
[۱]: ۵ - کذا.
[۲]: ۶ - بحارالأنوار، ج ۵۸، ص ۷.
[۳]: ۷ - سوره مبارکه فاطر، آیه ۱۰.
.......:
📚✍ #شرحی بر صحیفه سجادیه
میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
آیه نفاد در باره ی آیه وَ لَوْ أَنَّ مٰا فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلاٰمٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مانع گناه
علی بن بسام بغدادی میگوید: دایی من غلام زیبایی داشت، شبی در منزل دایی
خوابیده بودم، نیمه شب سراغ غلام رفتم، عقربی پایم را گزید. گفتم: آه، دایی بلند شد، گفت: چرا به اینجا آمدی؟ گفتم: خواستم ادرار کنم، دایی گفت، آری میخواستی در دبر غلام من ادرار کنی!
دنیا، جوان و پیر
گویند دنیا جوان و پیر است، یعنی دنیا از نظر خودش و از حیث تعلق آن به دیگران جوان و پیر است. دنیا از حیث خودش، تا زمان ابراهیم خلیل جوان و تا زمان بعثت پیامبر اسلام میانسال و پس از آن پیر است. و دنیا از حیث تعلقش به چیزهای دیگر که البته معنای مجازی است، نسبت به آغاز هر ملتی جوان و نسبت به پایان آن امت، پیر است. بلکه نسبت به آغاز حیات هر شخص جوان و نسبت به پایان عمر هرکس پیر است.
رمضان در واوها
از مثلهای عربی این است که رمضان در واوها قرار گرفته است. مرادشان این است که رمضان از بیست روز بیشتر است و عدد آن با واو عطف میشود احد و عشرون، یا بیست و یک...
نیز مثل دیگر این است که وقع الشهر فی الانین، یعنی ماه در ناله افتاد. مرادشان از روز بیستم به بعد است که میگویند احد و عشرین، ثانی و عشرین، همین صدای انین شنیده میشود.
جمع دست
صفدی گوید: ایدی جمع ید و به معنای نعت است، برخی از دانشمندان که از حقیقت وضع لغوی بی خبرند جمع ید را که به معنای دست است، ایادی دانسته اند. اکثر مردم هم این جمع غلط را به کار میبرند و در نامهها مینویسند مثلاً الملوک یقبل الایادی الکریمه؛ در حالی که باید بنویسند: الملوک یقبل الایدی الکریمه.
.......:
#کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357