eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.8هزار عکس
34.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
محمد (ص) متن حديث مقام رسول الله صلّي الله عليه و آله و ذكر أوصيائه الصدوق قال: حدّثنا الحسن بن محمّد بن سعيد الهاشمى قال: حدّثنا فرات بن إبراهيم بن فرات الكوفى قال: حدّثنا محمّد بن أحمد بن علىّ الهمدانى قال: حدّثنى أبوالفضل العبّاس بن عبدالله البخارى قال: حدّثنا محمّد بن القاسم بن إبراهيم بن محمّد بن عبدالله بن القاسم بن محمّد بن أبى بكر، قال: حدّثنا عبدالسلام بن صالح الهروى عن علىّ بن موسي الرضا عليه السلام عن أبيه موسي بن جعفر عن أبيه جعفر بن محمّد عن أبيه محمّد بن علىّ عن أبيه علىّ بن الحسين عن أبيه الحسين بن علىّ عن أبيه علىّ بن أبى طالب عليهم السلام قال: قال رسول الله صلّي الله عليه و آله: ما خلق الله خلقاً أفضل منّى و لاأكرم عليه منّى. قال علىّ عليه السلام: فقلت: يا رسول الله فأنت أفضل أم جبرئيل؟ فقال: يا علىّ إنّ الله تبارك و تعالي فضّل أنبيائه المرسلين علي ملائكته المقرّبين و فضّلنى علي جميع النبيّين و المرسلين. و الفضل بعدى لك يا علىّ و للأئمّة من بعدك، و إنّ الملائكة لخدّامنا و خدّام محبّينا، يا علىّ الذين يحملون العرش و من حوله يسبّحون بحمد ربّهم و يستغفرون للّذين آمنوا بولايتنا، يا علي لولا نحن ما خلق الله آدم و لاحواء و لاالجنّة و لاالنار و لاالسماء و لاالأرض، فكيف لانكون أفضل من الملائكة و قدسبقناهم إلي معرفة ربّنا و تسبيحه و تهليله و تقديسه لأنّ أوّل ما خلق الله عزّوجلّ خلق أرواحنا فأنطقنا بتوحيده و تحميده، ثمّ خلق الملائكة فلمّا شاهدوا أرواحنا نوراً واحداً استعظموا أمرنا فسبّحنا لتعلم الملائكة أنّا خلق مخلوقون و أنه منزّه عن صفاتنا فسبّحت الملائكة بتسبيحنا و نزّهته عن صفاتنا، فلمّا شاهدوا عظم شأننا، هلّلنا لتعلم الملائكة أن لاإله إلّا الله و أنّا عبيد و لسنا بآلهة يجب أن نعبد معه أو دونه، فقالوا: لا إله إلّا الله، فلمّا شاهدوا كِبَر محلّنا، كبّرنا لتعلم الملائكة أنّ الله أكبر من أن ينال عظم المحلّّ إلّا به، فلما شاهدوا ماجعله الله لنا من العزّ و القوّة، قلنا: لاحول لنا و لاقوة إلّا بالله لتعلم الملائكة أن لاحول و لاقوة إلّا بالله. فلما شاهدوا ما أنعم الله به علينا و أوجبه لنا من فرض الطاعة قلنا: الحمد للّه، لتعلم الملائكة ما يحقّ للّه تعالي ذكره علينا من الحمد علي نعمه، فقالت الملائكة: الحمد للّه فبنا اهتدوا إلي معرفة توحيد الله عزّوجلّ و تسبيحه و تهليله و تحميده و تمجيده، ثمّ إنّ الله تبارك و تعالي خلق آدم فأودعنا صلبه و أمر الملائكة بالسجود له تعظيماً لنا و إكراماً و كان سجودهم للّه عزّوجلّ عبوديّة و لآدم إكراماً و طاعة لكوننا فى صلبه فكيف لانكون أفضل من الملائكة و قد سجدوا لآدم كلّهم أجمعون؟ و إنّه لمّا عرج بى إلي السماء أذّن جبرئيل مثني مثني و أقام مثني مثني، ثمّ قال لى: تقدّم يا محمّد، فقلت له: يا جبرئيل أتقدّم عليك؟ فقال: نعم لأنّ الله تبارك و تعالي فضّل أنبياءه علي ملائكته أجمعين و فضّلك خاصّة، فتقدّمت فصلّيت بهم و لافخر، فلمّا انتهيت إلي حجب النور قال لى جبرئيل: تقدّم يا محمّد و تخلّف عنّى: فقلت: يا جبرئيل فى مثل هذا الموضع تفارقنى؟ فقال: يا محمّد إنّ انتهاء حدّى الّذى وضعنى الله عزّوجلّ فيه إلي هذا المكان، فإن تجاوزته احترقت أجنحتّى بتعدّى حدود ربّى جلّ جلاله، فزجّ بى فى النورزجّة حتّي انتهيت إلي حيث ما شاء الله من علوّ ملكه، فنوديت: يا محمّد! فقلت: لبّيك ربّى و سعديك و تباركت و تعاليت. فنوديت: يا محمّد أنت عبدى و أنا ربّك فإيّاى فاعبد و علىّ فتوكّل، فإنّك نورى فى عبادى و رسولى إلي خلقى و حجتّى علي بريّتى، لك و لمن اتبعك خلقت جنّتى و لمن خالفك خلقت نارى و لأوصيائك أوجبت كرامتى و لشيعتهم أوجبت ثوابى، فقلت: يا ربّ و من أوصيائي؟ فنوديت: يا محمّد أوصياؤك المكتوبون علي ساق عرشى فنظرت و أنا بين يدى ربّى جلّ جلاله إلي ساق العرش فرأيت اثنى عشر نوراً فى كلّ نور سطر أخضر عليه اسم وصىّ من أوصيائى أوّلهم علىّ بن أبى طالب و آخرهم مهدى اُمّتى، فقلت: يا ربّ هؤلاء أوصيائى من بعدى؟ فنوديت: يا محمّد هؤلاء أوليائى و أحبّائى و أصفيائى و حججى بعدك علي بريّتى و هم أصياؤك و خلفاؤك و خير خلقى بعدك و عزّتى و جلالى لأظهرنّ بهم دينى و لأعلينّ بهم كلمتى و لأطهرنّ الأرض بآخرهم من أعدائى و لأمكننه مشارق الأرض و مغاربها و لأسخرنّ له الرياح و لأذلّلنّ له السحاب الصعاب و لأرقينّه فى الأسباب و لأنصرنّه بجندى و لأمدّنّه بملائكتى حتّي تعلو دعوتى و يجتمع الخلق علي توحيدى، ثمّ لأديمنّ ملكه و لأداولنّ الأيّام بين أوليائى إلي يوم القيامة.
منزلت پيامبر خدا محمّد (ص) و ياد اوصياي حضرتش صدوق گويد: حسن بن محمد بن سعيد هاشمي ما را گفت: فرات بن ابراهيم بن فرات كوفي گفت: محمد بن احمد بن علي همداني مرا حديث كرد كه ابوالفضل عباس بن عبدالله بخاري ما را حديث كرد كه محمد بن قاسم بن ابراهيم بن محمد بن عبدالله بن قاسم بن محمد بن ابي بكر گفت: عبدالسلام بن صالح هروي از علي بن موسي الرضا، از پدرش موسي بن جعفر از پدرش جعفر بن محمد، از پدرش محمد بن علي، از پدرش علي بن حسين، از پدرش حسين بن علي، از پدرش علي بن ابي طالب ما را حديث كرد كه فرمود: پيامبر (ص) فرموده است: خداوند انساني برتر از من و گرامي تر از من نزد خود نيافريده است. علي (ع) گويد: به پيامبر خدا (ص) عرض كردم: اي پيامبر خدا تو برتري يا جبرئيل؟ فرمود: اي علي خداوند تبارك و تعالي پيامبران مرسل خود را بر فرشتگان مقربش فضيلت داد و مرا بر همه پيامبران و رسولان، و اين فضل (برتري) پس از من از آن توست اي علي و همچنين براي امامان پس از تو، فرشتگان خادمان ما و خادمان دوست داران مايند، اي علي فرشتگاني كه عرش را حمل مي‌كنند و آنهايي كه پيرامون آن به حمد و ستايش پروردگارشان مشغول اند، براي مؤمنان به ولايت ما طلب آمرزش مي‌كنند. اي علي اگر ما نبوديم خداوند آدم و حواء و بهشت و دوزخ و آسمان و زمين را نمي آفريد، چگونه برتر از فرشتگان نباشيم كه در شناخت پروردگارمان و تسبيح و تهليل و تقديس او بر آنها پيشي گرفته ايم زيرا نخست چيزي كه خداوند عزّوجلّ آفريد ارواح ما بود و او ما را به توحيد و ستايش خود به سخن آورد. سپس فرشتگان را آفريد و چون همه روح‌هاي ما را يك نور ديدند، ما را بزرگ شمردند و ما تسبيح گفتيم تا فرشتگان بدانند ما مخلوق [ بنده ] آفريده شده ايم و او پيراسته از صفات ماست و فرشتگان به تسبيح ما تسبيح گفتند، و او را از صفات ما تنزيه كردند و چون بزرگي منزلت ما را ديدند لا إله إلا الله گفتيم تا فرشتگان بدانند هيچ معبودي جز او نيست و ما بندگان او هستيم، و خدا نيستيم كه همراه او پرستيده شويم و آنگاه بود كه گفتند: لا إله إلا الله و چون بزرگي جايگاهمان مشاهده كردند تكبير زديم تا فرشتگان بدانند الله برتر از آن است كه رسيدن به منزلتي رفيع جز بدو ميسور گردد، و چون آنچه از عزّت و مكنت كه براي ما نهاده بود ديدند، گفتيم: لاحول و لاقوّه إلا بالله تا فرشتگان بدانند لاحول و لاقوه إلا بالله و چون نعمت خدا بر ما را ديدند، واجب بودن اطاعت ما را مشاهده كردند، گفتيم: الحمد لله تا فرشتگان بدانند حق خداي متعال بر ما از حمد نعمت هايش چيست پس فرشتگان گفتند: الحمد لله، بنابر اين فرشتگان به سبب ما به شناخت توحيد خداي عزّوجلّ و تسبيح و تهليل و تحميد و تمجيد او راه يافتند، از آن پس خداوند تبارك و تعالي آدم را آفريد و ما را در صلب او قرار داد، و فرشتگان را به بزرگداشت و تكريم ما به سجده او فرمان داد در حالي كه سجده شان از سر بندگي براي خداي عزّوجلّ و براي آدم، بزرگداشت و اطاعت از ما كه در صلب او بوديم، واقع شد بنابر اين چگونه ما برتر از فرشتگان نباشيم كه آنها همگي در برابر آدم به سجده افتادند، از سويي چون به آسمان عروج كردم جبرئيل دو بار اذان و اقامه گفت، سپس به من گفت: پيش آي محمد، به او گفتم: بر تو مقدم شوم اي جبرئيل؟ و او گفت: آري كه خداوند تبارك و تعالي پيامبران خود را بر همه فرشتگان و به طور خاصّ تو را برتري داده است، [ پس پيامبر (ص) ] گفت: جلو ايستادم و برايشان نماز گزاردم و اين مايه غرورم نيست، و چون به حجاب‌هاي نور رسيدم، جبرئيل گفت: پيش آي محمد، و خود پشت سر من قرار گرفت، گفتم: در مانند چنين جايي تنهايم مي‌گذاري؟ گفت: محمد، منتهاي مرزي كه خداوند عزّوجلّ براي من قرار داده، اين جاست كه اگر از آن برتر پرم، بالهايم به سبب تعدّي به حدود پروردگارم عزّوجلّ خواهد سوخت و مرا به درون آن نور راند و تا آن جا از ملكوت والايي كه خداوند خواست پيش رفتم پس خوانده شدم: اي محمد! گفتم: لبيك ربّي و سعديك و تباركت و تعاليت (پروردگارا: دعوتت را اجابت كردم و اين منتهاي سعادت است و تو برتر و متعالي). آنگاه چنين خوانده شدم: اي محمد تو بنده من و من پروردگار توام، تنها مرا بپرست و تنها بر من كار سپار كه تو نور من در ميان بندگان مني و فرستاده‌ام به سوي خلقم و حجّتم بر مردم، بهشت من از آن تو و پيروان توست و دوزخم را براي آن كه مخالفت تو كند، آفريده ام. براي اوصياي تو كرامت خويش واجب ساخته‌ام و براي شيعيان ايشان ثوابم را، گفتم: پروردگارا! اوصياي من كيانند؟ خطاب شدم: اي محمد اوصياي تو بر ساق عرش نوشته شده اند نگريستم، در حالي كه پيشاپيش پروردگارم، جلّ جلاله، به سوي ساق عرش مي‌رفتم، ديدم دوازده نور كه در هر نور سطري سبز رنگ بود، نام وصيي از اوصياي من بر آن بود كه نخستين علي بن ابي طالب و آخرين شان مهدي امّتم بود.
گفتم: پروردگارا اينان اوصياي من پس از من هستند؟ ندا شدم: اي محمد اينان أوليا، دوستان برگزيدگان و حجّت‌هاي من پس از تو بر خلق من اند، آنان اوصياي تو و جانشينانت و بهترين خلق من پس از تواند، و به عزّت و جلالم سوگند كه دين خود به ايشان آشكار كنم و فرمان خود را به سبب ايشان برتري دهم، با آخرين ايشان زمين را از دشمنانم پاك كرده و او را بر شرق و غرب زمين قدرت دهم، بادها را به تسخير او در آورم و ابرهاي پربار را رام او گردانم، او را در اسباب (طبقات) آسمان بالا برم و با سپاه خود پيروزش كنم، و فرشتگانم را به ياري اش برانگيزم تا دعوت مرا آشكار كرده، مردم بر توحيد من جمع شوند، آن گاه سلطنت او را دوام داده، تا روز قيامت روزگار را ميان اولياي خود به گردش آورم۱. منبع حديث ۱- علل الشرائع ۱/ ۵. امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺برنامه گامی به سوی ظهور 🔢 بخش بیستم 📚استاد نصوری تعجیل در فرج امام زمان عج صلوات اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم 🌹🌹🌹🌹
ایات مهدوی 3.mp3
2.99M
💠 سلسله مباحث 3 ❇️جلسه سوم 🎤 با توضیحات حجت الاسلام و المسلمین ( معاونت مرکزتخصصی مهدویت کشور و معاونت فرهنگ ، آموزش و پژوهش بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) کشور)
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
🟢 🔸 شهیدے کہ امام زمان کفنش کرد. شهیدے بود کہ همیشہ ذکرش این بود، نمےدونم شعر خودش بود یا غیر... یابن الزهرا یا بیا یک نگاهے به من کن یا به دستت مرا در کفن کن از بس این شهید به امام زمان (عجل اللہ تعالے فرجہ) علاقہ داشت به دوست روحانے خود وصیت مےکند. اگر من شهید شدم دوست دارم در مجلس ختم من تو سخنرانے کنے... 🔹 روحانے مےگوید: ما از جبهہ برگشتیم وقتے آمدیم دیدیم عکس شهید را زده اند. پیش پدر و مادرش آمدم گفتم: این شهید چنین وصیتے کرده است آیا من مےتوانم در مجلس ختم او سخنرانے کنم؟ و آنان اجازه دادند... 🔹 در مجلس سخنرانے کردم بعد گفتم ذکر شهید این بوده است: یا بن الزهرا یا بیا یک نگاهے به من کن یا به دستت مرا در کفن کن 🟣 وقتی این جملہ را گفتم، یک نفر بلند شد و شروع کرد فریاد زدن. وقتی آرام شد گفت: من غسال هستم دیشب آخرهاے شب به من گفتند یکے از شهدا فردا باید تشییع شود و چون پشت جبهہ شهید شده است باید او را غسل دهے ✨وقتے کہ مےخواستم این شهید را کفن کنم دیدم یک شخص بزرگوارے وارد شد گفت: برو بیرون من خودم باید این شهید را کفن کنم. ❓من رفتم در وسط راه با خود گفتم این شخص که بود و چرا مرا بیرون کرد؟؟؟ 🌸با عجلہ برگشتم و دیدم این شهید کفن شده و تمام فضاے غسالخانہ بوے عطر گرفته بود. از دیشب نمےدانستم رمز این جریان چه بود. اما حالا فهمیدم ...نشناختم... 📚 منبع: کتاب روایت مقدس صفحه 96 به نقل از نگارنده کتاب "میر مهر" حجه الاسلام سید مسعود پور سیدآقایی https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خشیت و خضوع و خشوع قوله علیه السلام: سُبْحَانَکَ أَخْشَی خَلْقِکَ لَکَ أَعْلَمُهُمْ بِکَ، وَ أَخْضَعُهُمْ لَکَ [۱] أَعْمَلُهُمْ بِطَاعَتِکَ [۲] . التسبیح: التنزیه. و التحمید: کما قالوا فی: «سبحانک اللّهم و بحمدک » أی سبّحتک سبحاناً و تنزیهاً من کلّ نقص. و بحمدک: أی بقوتک سبّحتک لا بقوتی. « أخشی خلقک لک اعلمهم بک »، کما قال تعالی: « إِنَّمَا یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَآءُ [۳] ». بعد بدان که: اگر چه خوف و خشیت به حسب لغة واحداند الاّ آن که گاهی مورد استعمالشان تفاوت می‌نماید. و الخوف: من العقوبة المتوقّعة فی المستقبل. و الخشیة: حالته تحصل عند الشعور بعظمة الحقّ و کبریائه، و هذا خاصّ لمن اطّلع بعلمه علی مقام الکبریاء، و هم العلماء الواقعی من صدق قوله [و] فعله من أولیاء اللّه، الذین « لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ [۴] »، أی خوف العقوبة. الخضوع: التذلّل و الانقیاد، و هو فی البدن و جوارحه و فی البصر و الصوت. الخشوع: التواضع و [ال]طمأنینة الحاصلة فی القلب، و یظهر أثرها فی البدن. ---------- [۱]: ۵ - اصل: + و. [۲]: ۶ - اصل: لطاعتک. [۳]: ۷ - سوره مبارکه فاطر، آیه ۲۸. [۴]: ۱ - سوره مبارکه یونس، آیه ۶۲. تنزیه خداوند و شناختن خاضعترین فرد به او بالجمله، پس معنای فقره دعاء آن که داعی در مقام تعجّب عرض می‌نماید منزّه و مبرّائی تو از تمام نقایص و اوصاف مخلوقات، و بیمناکترین خلق تو به تو دانا و خاضع و خاشع و عمل کننده تر آنها است، در اداء اوامر و ترک نواهی تو، چنان که خود پیغمبر که اعلم و اخضع ناس بود این قدر اهتمام در اوامر و اداء فرایض و اعمال مندوبه داشت که خطاب رسید: « طه * مَآ أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْءَانَ لِتَشْقَی [۱] »، یعنی ما نفرستادیم احکام قرآنیه را که تو این قدر خود را به مشقت اندازی، چنان که مأثور است از کثرت صلات « تورّمت [۲] قدماه » [۳] ---------- [۱]: ۲ - سوره مبارکه طه، آیات ۱ و ۲. [۲]: ۳ - اصل: تورم. [۳]: ۴ - الاحتجاج، ج ۱، ص ۲۲۰ ؛ شرح نهج البلاغه، ج ۱۰، ص ۲۰۵ ؛ بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۴۰. .......: 📚✍ بر صحیفه سجادیه میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء https://eitaa.com/zandahlm1357
دنیا پیامبر خدا، آقای بشر، و شفیعی که در محشر شفاعتش پذیرفته است، می‌فرماید: دنیا خانه ی گرفتاری و منزلی است که به قدر قناعت باید به آن روی آورد. سعادتمندان دل از آن کنده اند و خود را از دست شقاوتمندان رهانیده اند. هلاک شده کسی است که در دنیا افتد. خوشا به حال بنده ای که تقوای خدا در باره ی دنیا رعایت کند و توبه اش را پیش فرستد. و بر خواسته اش چیره شود پیش از آنکه دنیا او را به آخرت اندازد. انسان در قبری تنگ و وحشت زا و تاریک و ظلمانی قرار می‌گیرد، نه توان آن را دارد که بر حسناتش افزاید و نه از گناهانش بکاهد، سپس برانگیخته می‌شود یا او را به بهشت جاوید فرا خوانند یا به سوی آتشی که عذابش کاستی ندارد. شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
3.19M
🔴 شرط اول : 🔸«سفر او کمتر از هشت فرسخ شرعی نباشد» 📖 محتوای ویس 👇 🔹مقدار هر فرسخ به کیلومتر 🔹معیار حساب کردن هشت فرسخ شرعی. 🔹حکم شک در هشت فرسخ بودن سفر 🔹حکم مسافر در جایی که برای رسیدن به مقصد دو راه وجود داشته باشد، یکی کمتر از هشت فرسخ و دیگری هشت فرسخ یا بیشتر. @zandahlm1357
2.03M
🔴 شرط دوم : 🔸«از اول مسافرت، قصد پیمودن هشت فرسخ را داشته باشد» 📖 محتوای ویس 👇 🔹 بیان مثال برای تبیین موضوع 🔹بیان مسأله ای پیرامون موضوع @zandahlm1357
1.58M
🔴 شرط سوم : 🔸«به حدّ ترخص برسد» 📖 محتوای ویس 👇 🔹 معیار حد ترخص از نظر مراجع 🔹گروه اول: ۱.صدای اذان ۲.دیوارشهر 🔹گروه دوم: ۱.صدای اذان ۲.دیدن مردم شهر 🔹گروه سوم: فقط دیدن مردم شهر @zandahlm1357
سؤال👇 سلام علیکم طاعات وعبادات تان قبول درگاه حق ۱_سوال کردن من میتونم فطریه همسروفرزندانم روب مادرم ک شهردیگه ای هست بفرستم؟؟؟ ۲_فطریه خودم روچطور؟؟ آیاب مادرم میرسه؟؟ ۳_کفاره روچطور؟ میتونم کفاره خودم روبرای مادرم درشهردیگه بفرستم؟ ۴_آیافطریه وکفاره یاصدقه ب بی نماز میتونم بدم؟ ب سنی مذهب چطور؟ اگرنیازمندباشن ؟ ۵_سادات کفاره شون روبایدحتما ب سادات بدن؟کفاره چطور؟ مقام رهبری پاسخ👇 سلام علیکم ۱ و۲. پدر و مادر واجب النفقه هستند و نمی توان به آنان فطریه داد. البته اکر این سؤال خانمی باشد که سرپرست این خانواده همسرشان است که حقیقتا می شود داماد، اینجا اشکالی ندارد چون مدر زن و مادر زن واجب النفقه داماد نیستند و ایشان می تواند فطریه همه خانواده خود را به پدر زن خود در صورتی که فقیر هستند، بدهد. ۳. کفاره را نمی توان به پدر و مادر فقیر داد. ۴. احتیاطا نباید فطریه به کسی که آشکارا گناه می کند، پرداخت کرد. پرداخت کفاره و فطریه به غیرشیعه خلاف احتیاط است. ۵. سادات فطریه خود را می توانند به فقرای سید و غیر سید بدهند اما غیر سادات حتما باید فطریه را به فقرای غیرسید پرداخت کنند. اما کفاره چنین شرطی را ندارد.