eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.8هزار عکس
34.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
دليل اختلاف اناجيل چهارگانه سپس امام رضا عليه السلام به راس الجالوت رو کرد و فرمود: « تو را به حق آن ده آيه اي که بر حضرت موسي عليه السلام نازل شد، آيا خبر محمد صلي الله عليه و آله وسلم را در تورات نديده اي؟ » رأس الجالوت گفت: « چرا. » امام پرسيد: « آيا در انجيل گفتار عيسي عليه السلام را ديده اي که فرمود « من به زودي نزد خداي خود مي‌روم و بعد از من “ فارقليطا “ خواهد آمد و به حقانيّت من گواهي خواهد داد، همان گونه که من به حقانيّت او گواهي مي‌دهم؟ » جاثليق گفت: « آري ؛ اين سخنان در انجيل هست. » امام فرمود: « به شما بگويم انجيلي را که گم کرديد، در کجا يافتيد؟ » جاثليق گفت: « ما فقط يک روز آن را گم کرديم و دوباره بدون هيچ کم و کاستي پيدايش نموديم. » امام فرمود: « اطلاع تو نسبت به انجيل بسيار کم است. اگر آن را فقط يک روز گم کرده ايد، چرا در آن اين همه اختلاف است؟ بدان هنگامي که انجيل از ميان شما گم شد، نصاري دور هم جمع شدند تا ببينند چه بايد بکنند. « لوقا » و « مرقابوس » گفتند انجيل در سينه ي ما محفوظ است، آن را خواهيم نوشت. سپس با « يوحنا » و « متي » دور هم جمع شدند و اين چهار انجيل را نوشتند. لذا اناجيل چهارگانه با هم اختلاف دارد. » جاثليق گفت: « من امروز فهميدم که مطلب از چه قرار بوده ؛ و بر فهم و علم من افزوده شد. » سپس امام رضا عليه السلام نمونه‌هايي از اختلاف ميان انجيل‌ها را بيان فرمود ؛ به طوري که جاثليق گفت: « لوقا و مرقابوس و متي در مورد حضرت مسيح، شهادت دروغ داده اند. » سپس گفت: « اي دانشمند مسلمانان! مرا معاف بدار و بگذار ديگران سؤالات خود را مطرح کنند که به مسيح سوگند، در ميان علماي مسلمانان، کسي مانند شما نيست. » امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
# اسکان رایگان با انتشار پیام در ثواب زیارت امام رضا علیه السلام در روز زیارتی مخصوص حضرتش شریک شوید با سلام و احترام از ظهر یک شنبه ۲۱ خرداد ماه تا سه شنبه ۲۳ خرداد ماه مکان مسجد و حسینیه ارض اقدس امکانات گاز جهت طبخ غذا و سرویس بهداشتی پارکینگ حاشیه خیابان آدرس جمهوری اسلامی 21 چهار راه دوم سمت راست یا پروین اعتصامی 23 بعد چهار راه اول سمت راست تلفن راهنمایی 09364451353 موسوی +989151229537 غفاریان 09353757562دشتبان مسجد ارض اقدس (تکیه امام حسن مجتبی علیه السلام) @zandahlm1357
طرح مطالعاتی شهید مطهری ۳۸.mp3
4.89M
❇️ تدریس کتاب ❇️ ( جلسه 12 کتاب حجاب) 🎤 با توضیحات استاد احسان عبادی از اساتید مهدویت و پژوهشگر علوم حدیث و تاریخ 👌 کتب شهید مطهری، راهی عالی برای قوی شدن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عج 🔻 بهترین گریمور تاریخ که هر روز روی ذهن ما کار می‌کند❗️ استاد_رحیمپور_ازغدی @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❧࿐༅𑁍❃📻📚❃𑁍༅࿐❧ 🎧 کتاب صوتی : ✍ نویسنده : مصطفی یاری ✨ موضوع : سردار رحیم انصاری فرمانده یگان دریایی لشکر ۲۵ کربلا 🎙راوی : مسعود خواجه وند 🖇 قالب : روایی 📥 دریافت 👇
غفلت بدن قوله علیه السلام: وَ بَدَنُهُ غَافِلٌ لِسُکُونِ [۱] عُرُوقِهِ. بکثرة النعم علیه. أوّلا بدان که: غفلت و انتباه و آگاهی بالذات مستند به ارواح است، و نسبت دادن او را در فقره دعا به بدن مجازی است نه حقیقی، چه بدن بما هو بدن قطع نظر از اضافه روح حیوانی به او چون سایر جسادات خالی از آثار است، و تمام آثار او از حسّ و حرکت در ایاب و ذهاب و مشاعر ظاهره و باطنه و ارادت و غفلت و ایقاظ او به واسطه روح اضافی است که عین این آثار و صفات است. چنان که سکون بدن بذاته است و محرّک او یمیناً و شمالاً روح است، و غفلت بدن به سبب سکونت عروق او به جهت زیادتی و وفور نعمت بر او، که مفاد فقره دعاء [۲] اشاره به راحت و تمتّع او است به غلبه نعم ظاهریه از عموم لوازم معاشیه به تنعّمات دنیویه از مأکول و مشروب و ملبوس، و اشتمال او بر نعم باطنیه، لاسیّما نعمت صحّت و عافیت که اعظم نعماء الهیه است. و چون سکون بدن و عروق او مطلقاً موجب راحت است از این حیث چون نوم باعث بر سکونت بدن است از حرکات عنیفه ظاهریه از قبیل کوشش و تلاش در تحصیل منافع دنیویه، و موجب سکون از حرکات فکریه در جلب شهوات و حرکات غضبیه برای دفع منافر، چون از تمام اینها بدن در نوم ساکن است، لهذا حق تعالی او را راحت انسان خوانده، و قال: « وَ جَعَلْنَا نَوْمَکُمْ سُبَاتًا [۱] »، أی سکوناً و انقطاعاً عن الأعمال الشاقة العنیفة، الموجب للتعب و تحلیل الرطوبات. پس سکونِ مطلقْ راحت است، چنان که حرکات مطلقاً زحمت، و آن حرکات بدنیه هم که مورث رنج است، یا اختیاری است که فهمیدی در کسب معاش و حرص، و یا حرکات بدن و عروق او اضطراری است، چون در امراض و اسقام که از این حرکات اضطراری تعبیر به ضربان شده، کما یقال: ضرب العرق ضرباً و ضرباناً إذا تحرّک بقوّة، و ضرب بعضها بعضاً من الاضطراب، و هو الحرکة و الضربان. شدة الألم الذی یحصل فی الباطن من قولهم: ضرب الجرح ضرباناً، إذا اشتدّ وَجَعه و هاج ألمه. این است که مراره که او را در وجود حیوان زهره خوانند که باعث و مصبّ صفرا است چون در وجود انسان به قرار غیر طبیعی به هیجان و حرکت آمده، غلبه نماید به حرارت و حدّت خود، سایر اخلاط را فاسد گرداند، به وجهی که تیز و سوخته شود به درجه[ای] که صحّت و افعال بدن تباه گردد و اعتدال مزاج زایل شود، و در انسان اضطراب و بدخوئی و غضب پدید آید. و چون مواد در تجاویف عروق متعفّن گردیده حُمیّات مطبقه و محرّقه حادث شود، و این به وجهی نمونه و عبارت باشد از سلاسل و اغلال و عذابِ دوزخِ دار طبیعت، از این باب حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: « إنّ الحمّی من فیح جهنم فاطفؤها بالماء البارد » [۲] . و سکونت عروق که آثار کثرت نعماء شمرده اند به واسطه نبودن این هیجان و این حرکات اضطراری عروق است به سبب وقوع اختلالات در آنها، از این است که حکیم حاذق از حرکات مختلفه غیر طبیعی نبض - که عرقی است متصل به کبد - استنباط مرض بدن و فساد اخلاط اربعه را می‌نماید. [قوله علیه السلام: وَ قَلْبُهُ مَفْتُونٌ بِکَثْرَةِ النِّعَمِ عَلَیْهِ] ---------- [۱]: ۶ - اصل: بسکون. [۲]: ۷ - اصل: + است. [۱]: ۱ - سوره مبارکه نبأ، آیه ۹. [۲]: ۲ - السنن الکبری، ج ۱، ص ۲۲۵ ؛ مسند أحمد، ج ۲، ص ۲۱ ؛ شرح أصول الکافی، ج ۱۲، ص ۴۶. .......: 📚✍ بر صحیفه سجادیه میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء https://eitaa.com/zandahlm1357
رؤیت کسانی که رؤیت را انعکاس شیء در بیننده می‌بینند، انعکاس و انطباع حقیقی را نپذیرفته اند. فارابی در رساله جمع بین نظر افلاطون و ارسطو می‌گوید: غرض این دسته از فلاسفه این است که بر این ادراک توجهی نموده و تشبیه کرده باشند، نه اینکه واقعاً خروج شعاع و حقیقت انطباع وجود دارد و تعبیر به این الفاظ به خاطر ضعف عبارت بوده است. بصیرت یکی از صاحبدلان گفته است مردم می‌گویند چشمها را بگشایید تا آنچه لازم است ببینید. من می‌گویم چشمها را ببندید تا آنچه شایسته است ببینید. .......: شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
🌴 🌹 و قال عليه‌السلام عَرَفْتُ‌ اللّهَ‌ سُبْحَانَهُ‌ بِفَسْخِ‌ العَزَائِمِ‌، وَ حَلِّ‌ الْعُقُودِ، وَ نَقْضِ‌ الْهِمَمِ‌. امام عليه السلام فرمود: خداوند را به‌وسيلۀ بَرهم خوردن تصميم‌ها، فسخ پيمان‌ها و نقض اراده‌ها شناختم
بِفَسْخِ‌ الْعَزْمِ‌ وَ نَقْضِ‌ الْهَمِ‌ّ لَمّا هَمَمْتُ‌ فَحيلَ‌ بَيْني وَ بَيْنَ‌ هَمّي وَ عَزَمْتُ‌ فَخالَفَ‌ الْقَضاءُ عَزْمي عَلِمتُ‌ أنَّ‌ الْمُدَبِّرَ غَيْري؛ خدا را به‌وسيلۀ فسخ اراده و نقض تصميم‌ها شناختم اى بسا تصميم بر كارى گ رفتم و او ميان من و خواسته‌ام جدايى افكند و عزم انجام برنامه‌اى را داشتم و قضاى او عزم من را بَرهم زد، از اين‌جا دانستم كه مدبّر، غير من است».
شرح و تفسير اراده‌اى برتر از ارادۀ ما! امام عليه السلام در اين كلام نورانى‌اش به يكى از دلايل توحيد اشاره كرده مى‌فرمايد: «خداوند را به‌وسيلۀ بَر هم خوردن تصميم‌ها، فسخ پيمان‌ها و نقض اراده‌ها شناختم»؛ (عَرَفْتُ‌ اللّهَ‌ سُبْحَانَهُ‌ بِفَسْخِ‌ العَزَائِمِ‌، وَ حَلِّ‌ الْعُقُودِ، وَ نَقْضِ‌ الْهِمَمِ‌) . اشاره به اين‌كه، بسيار مى‌شود انسان تصميم محكمى به انجام كارى مى‌گيرد، اما ناگهان ارادۀ او تغيير پيدا مى‌كند بى‌آن‌كه عاملى براى آن تغيير بشناسد! اين نشان مى‌دهد كه اراده‌اى از بيرون به آن تعلّق گرفته بود كه ارادۀ اين شخص فسخ شود وگرنه دليلى ندارد كه انسان با داشتن تصميم قوى بر كارى ناگهان منصرف شود. اين تفسير مطابق همان روايت صدوق است كه در شرح سند اين حكمت آمده است. تفسير ديگرى نيز براى اين كلام نورانى شده است كه بسيار مى‌شود انسان تصميم محكمى بر كارى مى‌گيرد؛ ولى تقديرات الهى مانع از آن مى‌گردد و انسان ناچار عقب‌نشينى مى‌كند و از آن چنين مى‌فهمد كه مافوق ارادۀ او ارادۀ ديگرى است كه اگر تعلق به چيزى گيرد هرچه برخلاف آن است دَرهم مى‌ريزد و از بين مى‌رود. كوتاه سخن اين‌كه اگر انسان، فعّالٌ‌ ما يَشاء بود و هرچه مى‌خواست مى‌توانست انجام دهد ممكن بود در وجود خدا شك كنيم؛ اما اين‌كه مى‌بيند مافوق ارادۀ او، اراده‌اى است كه در بسيارى از مواقع ارادۀ او را بَر هم مى‌زند يا مانع تحقق مراد او مى‌شود مى‌فهمد عالَم، مدبّر قادر و توانايى دارد كه آن را بر طبق ارادۀ حكيمانه‌اش تدبير و اداره مى‌كند. در اين‌كه آيا واژه‌هاى «عزائم» و «عقود» و «همم» مترادف است و همه به معناى ارادۀ انسان است يا با هم تفاوت دارد، در ميان شارحان نهج‌البلاغه اختلاف نظر است؛ بعضى هر سه را به يك معنا مى‌دانند و بعضى معتقدند «عزائم» اراده‌هاى بسيار قوى است و «عقود» مرحله‌اى پايين‌تر و «همم» مرتبۀ نازله است. در بعضى از منابع لغت،«عزم» را به معناى تصميم محكم گرفته‌اند در حالى كه «همم» جمع «همت» را به معناى تصميمى كه انسان گرفته و آن را عمل نكرده ذكر نموده‌اند و «عقود» معناى وسيعى دارد كه مى‌تواند تصميم و غير تصميم را شامل شود، بنابراين بعيد نيست كه تفاوت اين سه واژه با يكديگر بر حسب درجات قوت و ضعف باشد و امام عليه السلام مى‌خواهد بفرمايد گاهى مى‌شود اراده‌هاى عادى و يا اراده‌هاى قوى بر انجام كارها، بدون عامل شناخته شده‌اى فسخ مى‌شود و اين نشانۀ وجود ارادۀ قوى‌ترى بالاتر از ارادۀ ماست. بعضى چنين پنداشته‌اند كه اين كلام حكيمانه با آنچه در آيات قرآن دربارۀ عزم و اراده آمده سازگار نيست؛ قرآن خطاب به پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مى‌گويد: «فَإِذا عَزَمْتَ‌ فَتَوَكَّلْ‌ عَلَى اللّهِ‌» ١ و در نكوهش ترك اولاى آدم مى‌فرمايد: «وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى‌ آدَمَ‌ مِنْ‌ قَبْلُ‌ فَنَسِيَ‌ وَ لَمْ‌ نَجِدْ لَهُ‌ عَزْماً». ٢ ولى روشن است كه هيچ‌كس نمى‌تواند نقش تصميم و ارادۀ انسان را در پيشرفت كارها انكار كند، سخن در اين‌جاست كه گاه موارد استثنايى پيش مى‌آيد كه انسان تصميمى مى‌گيرد و عزم خود را بر انجام كارى راسخ مى‌كند و ناگهان به علل ناشناخته‌اى بَر هم مى‌خورد، در اين موارد استثنايى انسان احساس مى‌كند كه اراده‌اى مافوق ارادۀ او وجود دارد. البته دلايل خداشناسى بسيار است. آنچه امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه بيان كرده اشاره به نكتۀ تازه‌اى است كه بسيارى از آن غافلند. علامۀ شوشترى رحمه الله در شرح نهج البلاغۀ خود مى‌گويد: كلام امام عليه السلام در اين‌جا شبيه حديث معروفى است كه از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله (در كتب بسيارى) نقل شده است كه فرمود: «ما مِنْ‌ آدَمِىٍ‌ّ إلّا وَ قَلْبُهُ‌ بَيْنَ‌ إصْبَعَيْنِ‌ مِنْ‌ أصابِعِ‌ اللّهِ‌؛ هيچ انسانى نيست مگر اين‌كه قلب او در ميان دو انگشت از انگشت‌هاى قدرت پروردگار قرار دارد» ١ و سپس به اين آيۀ شريفه استشهاد مى‌كند: «وَ اعْلَمُوا أَنَّ‌ اللّهَ‌ يَحُولُ‌ بَيْنَ‌ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ‌ وَ أَنَّهُ‌ إِلَيْهِ‌ تُحْشَرُونَ‌» ؛بدانيد كه خداوند ميان انسان و قلب او حائل مى‌شود و بدانيد كه به‌سوى او باز مى‌گرديد و محشور مى‌شويد». ٢ اين سخن در جاى خود صحيح است؛ ولى آنچه را علّامۀ شوشترى رحمه الله آورده ازقبيل پى بردن به معلول از ناحيۀ علت است در حالى كه آنچه امام عليه السلام فرموده ازقبيل پى بردن به علّت از ناحيۀ معلول است. اين سخن را با كلماتى از امام باقر عليه السلام پايان مى‌دهيم كه مى‌فرمايد:«كسى از جدم اميرمؤمنان عليه السلام سؤال كرد با چه وسيله‌اى پروردگارت را شناخته‌اى‌؟ امام عليه السلام فرمود: