eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.8هزار عکس
34.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
.......: عبارت بالا كه غالبا از باب طنز وتعریض و كنایه گفته می شود مراد از این است كه فلانی از دار دنیا رفت. ضمنا این عبارت، درمورد افرادی كه از مشاغل حساس بركنار شده و توانایی آنان فروكش كرده نیز استفاه میشود. در قدیم اگر مرد یا زن بیماری به هنگام شب از دار دنیا می رفت با آهنگ مخصوصی كه می توان آن را به آهنگ عزا تعبیر كرد بوق می زدند تا سكنه آن آبادی آگاه شوند و صبحگاه در تشییع جنازه متوفی شركت كنند. پس از انجام این مراسم اگر احیانا افراد بی خبر از جریان مرگ آن شخص ، از حال و احوالش می پرسیدند مخاطب از باب طنز یا كنایه جواب می داد "بوقش را زدند" یعنی از این دنیا رفت. این عبارت رفته رفته به صورت ضرب المثل درآمد و اكنون نه تنها در مورد اموات و مردگان به كار می رود بلكه درباره افرادی كه از مشاغل حساس بركنار شده باشند نیز مورد استشهاد و تمثیل قرار می گیرد، فی المثل می گویند فلانی بوقش را زدند یعنی دیگر كاره ای نیست و از گردونه خارج شده است. https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
دقت کن نگاهشان به توست بعد از آنها چه کردی؟ https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......: یه روز عصر که پشت موتور نشسته بود و می رفت❗️ رسید به چراغ قرمز 📍 ترمز زد و ایستاد ‼️ یه نگاه به دور و برش کرد 👀 و رفت بالای موتور و فریاد زد :🗣 الله اکبر و الله اکــــبر ...✌️ نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب اشهد ان لا اله الا الله ...👌 خلاصه چراغ سبز شد 🍃 و ماشینا راه افتادن 🚗 و رفتن من رفتم سراغش بهش گفتم: چطور شد یهو❓ حالتون خُب بود که❗️ یه نگاهی به من انداخت 👀 و گفت: 🗣 "مگه متوجه نشدی ؟  پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردن من دیدم تو روز روشن ☀️ جلو چشم امام زمان داره گناه میشه ❌ به خودم گفتم چکار کنم❓ که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه دیدم این بهترین کاره !"👌 همین‼️✌️ https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......: کودکان هر آنچه را که شما میگویید حتی به شوخی، جدی میگیرند. کودک کوچکترین تغییر از آنچه شما قول داده اید را دروغ تلقی میکند پس در قول دادن هوشیار و دقیق باشید قولی ندهید که ممکن است عینا عمل نکنید.
.......: .......: ‌تلاش برای تربیت فرزندا‌نمان بی فایده است، آنها در نهایت شبیه ما خواهند شد.خودمان را تربیت کنیم آنها هم تربیت خواهند شد. https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌷🍃🌷🍃 #کوچولوهای_خالی_بند اگر کودکتان #دروغ می گوید قسمت اول 👇👇👇 1️⃣ رازدار خوبی برای کودکتان باشید 2️⃣ به کودک خود دائماً برچسب «دروغگو» نزنید 3️⃣ صداقت و راستگویی را در کودکتان تشویق کنید 4️⃣ زمینه مناسب برای دروغگویی کودکتان را مهیا نکنید https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
اگر کودکتان #دروغ می گوید قسمت دوم 👇👇 5️⃣ در برابر ناتوانایی ها و خطاهای کودکتان بردبار باشید 6️⃣ سعی کنید صداقت و راستگویی در زندگی تان پررنگ باشد 7️⃣ اگر کودکتان آگاهانه به شما دروغ گفت، برای او توضیح دهید که حرفش برای شما قابل قبول نیست 8️⃣ قوانین روشن و قابل اجرایی برای کودکتان برنامه ریزی کنید. در این صورت امکان دروغگویی کودکان کاهش می یابد. https://ei
داستان واقعی عاشقانه_ای_برای_تو 📖این داستان کاملا‌ واقعی بوده و نویسنده شخصا با شخصیت اصلی داستان مصاحبه کرده و داستان را به شیوۀ رمان به رشتۀ تحریر در آورده است. 🖊نویسنده:شهید ایمانی https://eitaa.
.......: ✨ ✍شـهـید ســیــدطـاهـا ایـمـانــــے 🌹قــسـمـت شــانــزدهـــم (اسـیــر و زخـمــے) از هواپیما که پیاده شدم پدرم توی سالن منتظرم بود ... صورتش مملو از خشم ... وقتی چشمش به من افتاد، عصبانیتش بیشتر شد ... رنگ سفیدش سرخ سرخ شده بود ... اولین بار بود که من رو با حجاب می دید ... مادرم و بقیه توی خونه منتظر ما بودند ... پدرم تا خونه ساکت بود ... عادت نداشت جلوی راننده یا خدمتکارها خشمش رو نشون بده ... . وقتی رسیدیم همه متحیر بودند ... هیچ کس حرفی نمی زد که یهو پدرم محکم زد توی گوشم ... با عصبانیت تمام روسری رو از روی سرم چنگ زد ... چنان چنگ زد که با روسری، موهام رو هم با ضرب، توی مشتش کشید ... تعادلم رو از دست داد و پرت شدم ... پوست سرم آتش گرفته بود ... . هنوز به خودم نیومده بودم که کتک مفصلی خوردم ... مادرم سعی کرد جلوی پدرم رو بگیره اما برادرم مانعش شد ... . اون قدر من رو زد که خودش خسته شد ... به زحمت می تونستم نفس بکشم ... دنده هام درد می کرد، می سوخت و تیر می کشید ... تمام بدنم کبود شده بود ... صدای نفس کشیدنم شبیه ناله و زوزه شده بود ... حتی قدرت گریه کردن نداشتم ... . بیشتر از یک روز توی اون حالت، کف اتاقم افتاده بودم ... کسی سراغم نمی اومد ... خودم هم توان حرکت نداشتم ... تا اینکه بالاخره مادرم به دادم رسید ... . چند تا از دنده ها و ساعد دست راستم شکسته بود ... کتف چپم در رفته بود ... ساق چپم ترک برداشته بود ... چشم چپم از شدت ورم باز نمی شد و گوشه ابروم پاره شده بود ... . اما توی اون حال فقط می تونستم به یه چیز فکر کنم ... امیرحسین، بارها، امروز من رو تجربه کرده بود ... اسیر، کتک خورده، زخمی و تنها ... چشم به دری که شاید باز بشه و کسی به دادت برسه ادامه دارد... https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
هدایت شده از حسین زاده....
fadaeian-Milad Hazrat Masumeh95 (8).mp3
11.55M
وامام رضا(ع) https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
💠💠💠﷽💠💠💠 (۳۴) 🔴 یکی‌از‌ باورهای غلط مردم این است که (اسپند) دود کردن، برای رفع مفید است. 💠 (اسپند) یا اسفند یکی از داروهای اصلی گیاهی است که به زبان عربی «حَرمل» نامیده می‌شود. در برخی از این روایات نیز برای آن فوائدی ذکر شده است. مثلا حضرت علی علیه‌السلام فرمود: «در هر درختی از اسپند، ملائکه‌ای (از جانب خداوند مأمور) است که آن را نگهدارد تا به دست کسی برسد، و ریشه آن پناهگاه است برای علاج مجنون و مریض، و شاخه آن درمان هفتاد دو نوع مرض است.» (مستدرک، ج۱۶،ص۴۶۰) 💠 در این روایت به یک نکته‌ی مهم روانی، که باعث و اعتقاد مردم به مفید بودن اسپند دود کردن برای دفع است، اشاره شده است و آن این که: بسیاری از مردم عوام وقتی پس از دود کردن اسپند مشاهده می‌کنند که فضای خانه و اخلاق افراد آن، دچار دگرگونی شده و از حالت بداخلاقی به و شادی گرایش پیدا کرده است؛ تصور می‌کنند این شادابی و خوش اخلاقی، مرهون معجزه وار دود است که با از بین بردن اثرات چشم زخم، شادی و نشاط را برایشان به ارمغان آورده است!، در حالی که واقعیت چیز دیگری است و این شادی، اثر طبیعی دود اسپند است؛ یعنی یکی از فواید دود اسپند، شادی آفرینی و نشاط زا بودن است که با از بین بردن آلودگی ها، شادی و خوشحالی را سبب می‌شود، همان گونه که در روایت می‌فرماید: وَ فِی اَصلِ الحَرمَلِ نُشرَةٌ؛ (یعنی در اصل اسپند، شادابی و نشاط است.) بنابراین معنای صحیح روایت این می‌شود که دود کردن اسپند، غیر از فواید طبی که دارد، نشاط و شادی هم به دنبال می‌آورد و این مطلب ربطی به ندارد. 💠از امام صادق علیه‌السلام نیز درباره اسپند سؤال شد، حضرت در جواب فرمود: «... در هر خانه ای که اسپند باشد از خانه اطراف آن دور می‌گردد، و آن درمان برای هفتاد نوع مرض است، که آسان ترین آن جذام می‌باشد.» (بحارالانوار، ج۵۹، ص۲۳۴) 💠 بنابراین آن چه از روایات بر می‌آید این است که این ماده گیاهی، تنها برای دفع و دفع شیاطین مفید است؛ می‌دانیم که در روایات اسلامی از عناصر مُضرّ ـ مانند میکروب ـ گاهی به تعبیر شده است. بنابراین این روایات هم چیزی فراتر از استفاده از اسپند را نمی‌رسانند و باور به مفید بودن آن در دفع چشم زخم، باوری و دور از واقعیت است. https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
💠💠💠﷽💠💠💠 (۳۵) 🔴 برخی از مردم به اشتباه فکر می‌کنند که وقتی نماز را به جماعت می‌خوانند مثل نمازهای واجب دو رکعتی در جماعت که حمد و سوره نمی‌خوانند نباید چیزی از اذکار به همراه امام جماعت کنند. 💠 مستحب است نماز میت را با جماعت بخوانند، ولى کسى که نماز میت را با جماعت بخواند باید تمام تکبیرها و دعاهاى آن را بخواند و خواندن دعاهاى مفصّل وارد شده، مستحب است و اگر کسى آن را حفظ ندارد، می‌تواند از روى کتاب بخواند. (سایت رسمی مقام معظم رهبری حفظه‌الله) https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
داستان واقعی عاشقانه_ای_برای_تو 📖این داستان کاملا‌ واقعی بوده و نویسنده شخصا با شخصیت اصلی داستان مصاحبه کرده و داستان را به شیوۀ رمان به رشتۀ تحریر در آورده است. 🖊نویسنده:شهید ایمانی https://eitaa.
✍شـهـید ســیــدطـاهـا ایـمـانــــے 🌹قــسـمـت هــفــدهـــم (فـــرار بــزرگ) حدود دو ماه بیمارستان بستری بودم ... هیچ کس ملاقاتم نیومد ... نمی دونستم خوشحال باشم یا ناراحت ... حتی اجازه خارج شدن از اتاق رو نداشتم . دو ماه تمام، حبس توی یه اتاق ... ماه اول که بدتر بود ... تنها، زندانی روی یک تخت ... . توی دوره های فیزیوتراپی، تمام تلاشم رو می کردم تا سریع تر سلامتم برگرده ... و همزمان نقشه فرار می کشیدم ... بالاخره زمان موعود رسید ... وسایل مهم و مورد نیازم رو برداشتم ... و فرار کردم ... . رفتم مسجد و به مسلمان ها پناهنده شدم ... اونها هم مخفیم کردن ... چند وقت همین طوری، بی رد و نشون اونجا بودم ... تا اینکه یه روز پدرم اومد مسجد ... پاسپورت جدید و یه چمدون از وسایلم رو داد به روحانی مسجد ... و گفت: بهش بگید یه هفته فرصت داره برای همیشه اینجا رو ترک کنه ... نه تنها از ارث محرومه ... دیگه حق برگشتن به اینجا رو هم نداره ... . بی پول، با یه ساک ... کل دارایی و ثروت من از این دنیا همین بود ... حالا باید کشورم رو هم ترک می کردم ... نه خانواده، نه کشور، نه هیچ آشنایی، نه امیرحسین ... کجا باید می رفتم؟ ... کجا رو داشتم که برم؟ ... . ادامه دارد... https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......: •┈••🌿🌹🌿✾🌿🌹🌿••┈• 🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🍃 💠 را از بیاموزیم (۵)💠 🔹خشنودى از :  💫قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: الرّاضى بِفِعْلِ قَوْم کالدّاخِل فيهِ مَعَهُمْ وَ عَلى کلِّ داخِل فى باطِل اِثْمانِ: اِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ، وَ اِثْمُ الرِّضى بِهِ.   ۱۵۴ نهج البلاغه: هر كس كه به گروهى از مردم باشد، مانند آن است كه در آن ، با آنها همراهى كرده است، هر كس در نادرست همراهى كند، براى او دو خواهد بود: همكارى در آن كار نادرست، و رضايت دادن به انجام آن. ، دينى است كه پيروان خود را، همواره از زندگى كردن در حصارهاى تنگ تنهائى و در چهار ديواري هاى در بسته و بی تفاوتی نسبت به سرنوشت جامعه، باز ميدارد؛ و در مقابل، همه را به زندگى اجتماعى و معاشرت با مردم، و حساسیت نسبت به تعالی همنوعان خود، دعوت ميكند. بر اساس قوانين ، خوب بودن و خوب زيستن، اين نيست كه ما، خود را از همه كنار بكشيم، و در خلوت و تنهايى مشغول عبادت شويم و كارى به كار ديگران و ساير افراد جامعه نداشته باشيم. چه، در اين صورت، حتى اگر هيچ گناهى از ما سر نزند، باز در كه ديگران، در كنار ما و مقابل چشمان ما انجام ميدهند، و ما توانائی جلوگیری از آن را داریم، شريك و سهيم خواهيم بود. اگر انسان کسی را در حال ببیند و بی تفاوت از کنار آن بگذرد، مرتکب خطای بزرگی شده است. مثل این است که انسان کسی را در حال غرق شدن ببیند و بی تفاوت به تماشا بایستد. در حالی که وظیفه دارد، هر اقدامی که از دستش برمی آید، انجام دهد. به بيان ديگر، يك و واقعى، نبايد در برابر كارهاى باطل و نادرست ديگران ساكت بنشيند و هيچ اقدامى نکند زیرا اين سكوت، دليل آن است كه او، با انجام آن كارهاى باطل مخالفتى ندارد و كسى كه مخالف امرى نباشد، بطور طبيعى، به انجام آن امر، رضايت داده است. و راضى بودن به انجام كار ديگران نيز مانند آن است كه خود او هم در آن ، شركت و دخالت داشته است. از اين روست كه امام عليه السلام ميفرمايد: حق ندارد ساكت بنشيند و شاهد و تماشاگر باطل ديگران باشد زیرا در آن صورت، از او دو سرزده است: يك ؛ همان رضايت دادن به انجام آن كار است، و ديگر؛ آن است كه با چنين رضايتى، خود او نيز، در آن نادرست بصورت همكار و همراه در آمده و در حقيقت مثل آن است كه خود نيز، در انجام آن ، شركت و همكارى داشته است. https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......: •┈••🌿🌹🌿✾🌿🌹🌿••┈• 🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🍃 💠 را از بیاموزیم (۶)💠 🔹️لزوم شناخت راه و : 💫قال علیه السلام: سَلْ عَنِ الرَّفِيقِ قَبْلَ الطَّرِ يقِ وَ عَنِ الْجَارِ قَبْلَ الدَّارِ ۳۱ نهج البلاغه: پيش از آنكه درباره بپرسى، درباره(( راه)) بپرس، و پيش از آنكه(()) انتخاب كنى درباره(()) پرس و جو كن. بر اساس اين فرمايش عليه السلام، در زبان فارسى هم ضرب المثلى رواج يافته است كه مى گويند:((بگو كيست، تا بگويم چگونه هستى)). و شاعرى، همين معنى را به شعر در آورده است: تو، اول بگو: با كيان زيستى؟ پس آنگه، بگويم كه: تو، كيستى! سخن ، اين هشدار را مى دهد كه: انسان بايد دقت كند و هنگام ، از و و ، پرهيز و دورى جويد، و همچنين هنگام انتخاب ، مراقبت كند، تا با اشخاصى نادرست و ، نشود. زيرا، و ، علاوه بر زيانها و ناراحتيهايى كه توليد مى كنند، بر اثر و و پى در پى، در روحيه انسان، تأثير بد مى گذارند. و به این ترتیب، خود ما نيز، اندك اندك و ندانسته، به و كشيده ميشویم. به همين دليل، ما بايد مراقب باشيم و در هر كارى كه انجام ميدهيم، با كسانى و كنيم كه مطمئن باشيم و با و و كردارند. اين سخن، ميتواند ما را، در اين جهت نيز راهنمائى كند كه: هر گاه در انتخاب راهى و انجام كارى دچار شك و ترديد شديم، يا اگر ديديم كه خودمان، قادر به انتخاب راه درست نيستيم، بهتر است پيش از آنكه با چشم بسته به راهى برويم يا شروع به كارى كنيم، افراد ديگر را درنظر بگيريم. يعنى ببينيم كسانى كه و و و آنها ثابت شده است، چه كار ميكنند و از كدام راه مى روند، تا ما نيز همان راه را در پيش گيریم. به اين ترتيب، علاوه بر آنكه به و دچار نمی شويم، از وجود و خوب هم بهره مند مى گرديم. 🔹 https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......: 💢شیعیان بددهن 🔹علی(ع) حتی یارانش را از ناسزا گفتن به سپاهیان معاویه منع کرد! در جنگ صفین هنگامی که دو لشکر حق و باطل، سپاه امیرالمؤمنین علی (ع)و معاویه در مقابل هم صف آرایی کردند، گروهی از سربازان امیرالمؤمنین (ع) شروع کردند به لشگر شام فحش_دادن. ✅حضرت وقتی شنید بعضی از افراد سپاهش، دشنام می دهند و ناسزا می گویند. ایشان را از این کار نهی کرد و فرمود: «من دوست نمی دارم که شما این گونه دشنام داده، مردمی بد زبان و ناسزاگوی باشید (زیرا فحش و ناسزاگویی، عمل زشت و ناپسندی است. و از طرفی اگر شما فحش بدهید، ممکن است این امر سبب دشمنی و کینه توزی بیشتر ایشان شود و مقابله به مثل کرده، به ما و شما حرف های رکیک زده، فحش و دشنام بدهند)، بهتر آن است که رفتار و کردار واقعی و احوال حقیقی ایشان را بیان کنید  📚نهج البلاغه خطبه198 https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......: دو برادر به نام اسماعیل و ابراهیم در یکی از روستاها، ارث پدرشان یک تپه کوچکی بود که یکی در یک سمت و دیگری در سمت دیگر تپه گندم دیم می کاشتند. اسماعیل همیشه زمین اش باران کافی داشت و محصول برداشت می کرد ولی ابراهیم قبل از پر شدن خوشه ها گندم هایش از تشنگی می سوختند و یا دچار آفت شده و خوراک دام می شدند و یا خوشه های خالی داشتند. ابراهیم گفت: بیا زمین هایمان را عوض کنیم، زمین تو مرغوب است. اسماعیل عوض کرد، ولی ابراهیم باز محصول اش همان شد. زمان گندم پاشی زمین در آذرماه، ابراهیم کنار اسماعیل بود و دید که اسماعیل کار خاصی نمی کند و همان کاری می کند که او می کرد و همان بذری را می پاشد که او می پاشید. در راز این کار حیرت ماند، اسماعیل گفت: من زمانی که گندم بر زمین می ریزم در دلم در این فصل سرما ، پرندگان گرسنه را که چیزی نیست بخورند، آنها را هم نیت می کنم و گندم بر زمین می ریزم که از این گندم ها بخورند و لی تو دعا می کنی پرنده ای از آن نخورد تا محصولت زیاد تر شود. دوم این که تو آرزو می کنی محصول من کمتر از حاصل تو شود در حالی که من آرزو دارم محصول تو از من بیشتر شود، پس بدان انسان ها نان و میوه دل خود را می خورند، نه نان بازو و قدرت فکرشان را.. برو قلب و نیت خود را درست کن و یقین بدان در این حالت ، همه هستی و جهان دست به دست هم خواهند داد تا امورات و کارهای تو را درست کنند. https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......: ⭕️⭕️عزیزان همراه حتمأ بخوانید ...   ✴️داستان واقعی و خیلی زیبایی که در پاکستان اتفاق افتاده✴️ پزشک و جراح مشهور (د.ایشان) روزی برای شرکت در یک کنفرانس علمی که جهت بزرگداشت و تکریم او بخاطر دستاوردهای پزشکی اش برگزار میشد ، با عجله به فرودگاه رفت . بعد از پرواز ناگهان اعلان کردند که بخاطر اوضاع نامساعد هوا و رعد و برق و صاعقه ، که باعث از کار افتادن یکی از موتورهای هواپیما شده ، مجبوریم فرود اضطراری در نزدیکترین فرودگاه را داشته باشیم . دکتر بلافاصله به دفتر استعلامات فرودگاه رفت و خطاب به آنها گفت : من یک پزشک متخصص جهانی هستم و هر دقیقه برای من برابر با جان خیلی انسانها است و شما میخواهید من ۱۶ساعت تو این فرودگاه منتظر هواپیما بمانم ؟ یکی از کارکنان گفت : جناب دکتر ، اگر خیلی عجله دارید میتونید یک ماشین کرایه کنید ، تا مقصد شما سه ساعت بیشتر نمانده است  ، دکتر ایشان با کمی درنگ پذیرفت و ماشینی را کرایه کرد و براه افتاد که ناگهان در وسط راه اوضاع هوا نامساعد شد و بارندگی شدیدی شروع شد بطوری که ادامه دادن برایش مقدور نبود . ساعتی رفت تا اینکه احساس کرد دیگه راه را گم کرده خسته و کوفته و درمانده و با نا امیدی به راهش ادامه داد که ناگهان کلبه ای کوچک توجه او را به خود جلب کرد . کنار اون کلبه توقف کرد و در را زد ، صدای پیرزنی را شنید : بفرما داخل هر که هستی ، در باز است … دکتر داخل شد و از پیرزن که زمین گیر بود خواست که اجازه دهد از تلفنش استفاده کند .! پیرزن خنده ای کرد و گفت : کدام تلفن فرزندم ؟ اینجا نه برقی هست و نه تلفنی ، ولی بفرما و استراحت کن و برای خودت استکانی چای بریز تا خستگی بدر کنی و کمی غذا هم هست بخور تا جون بگیری . دکتر از پیرزن تشکر کرد و مشغول خوردن شد ، در حالی که پیرزن مشغول خواندن نماز و دعا بود، که ناگهان متوجه طفل کوچکی شد که بی حرکت بر روی تختی نزدیک پیرزن خوابیده بود ، که هر از گاهی بین نمازهایش او را تکان میداد . پیرزن مدتی طولانی به نماز و دعا مشغول بود، که دکتر به او گفت : به خدا من شرمنده این لطف و کرم و اخلاق نیکوی شما شدم ، امیدوارم که دعاهایت مستجاب شود. پیرزن گفت : و اما شما ، رهگذری هستید که خداوند به ما سفارش شما را کرده است . ولی دعاهایم همه قبول شده است بجز یک دعا.... دکتر ایشان گفت : چه دعایی ؟ پیرزن گفت : این طفل معصومی که جلو چشم شماست نوه من است که نه پدر دارد و نه مادر ، به یک بیماری مزمنی دچار شده که همه پزشکان اینجا از علاج آن عاجز هستند، به من گفته اند که یک پزشک جراح بزرگی بنام دکتر ایشان هست که او قادر به علاجش هست ، ولی او خیلی از ما دور هست و دسترسی به او مشکل است و من هم نمیتوانم این بچه را پیش او ببرم، میترسم این طفل بیچاره و مسکین خوار و گرفتار شود پس از الله خواسته ام که کارم  را آسان کند . دکتر ایشان در حالی که گریه میکرد گفت : به والله که دعای تو ، هواپیماها را ازکار انداخت و باعث زدن صاعقه ها شد و آسمان را به باریدن وا داشت، تا اینکه من دکتر را بسوی تو بکشاند و من به خدا هرگز باور نداشتم که الله عزوجل با یک دعایی این چنین اسباب را برای بندگان مومنش مهیا میکند و بسوی آنها روانه میکند. وقتی که دستها از همه اسباب کوتاه میشود ، فقط پناه بردن به آفریدگار زمین و آسمان بجا میماند . https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
هدایت شده از حسین زاده....
.......: رسول خدا (ص) : دعاء سلاح مومن و ستون دين و نور آسمانها وزمين است . حضرت صادق (ع) فرمود : دعا از نيزه ی تيز نافذتر است. https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
هدایت شده از حسین زاده....
.......: رسول خدا (ص) : دعاء سلاح مومن و ستون دين و نور آسمانها وزمين است . حضرت صادق (ع) فرمود : دعا از نيزه ی تيز نافذتر است. https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃