eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.8هزار عکس
34.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 🔶 حجاب در ادیان الهی 🔰 حجاب در فرهنگ اسلام و همه ادیان الهی از جمله یهودیت و مسیحیت، یک امر قُدسی و متعالی است. 👈🏻 حقایقی شگفت‌انگیز را ببینید. به ویژه اسلاید آخر ☺️
🔸 نگاهی به پوشش سنتی زنان زرتشتی سر و بدن با لباسی بلند و گشاد، پوشیده. موزه زرتشتیان در مجموعه مارکار، یزد.
حالات معنوي و روحاني اگر براي من كردند چيزي ندارم بدهم اگر براي من كردند چيزي ندارم بدهم بعد از آزادي امام از قيطريه، عده اي از بازاريهاي تهران، ناهاري ترتيب داده بودند و امام هم در همان جلسه سر سفره نشسته بودند. يكي از بازاريها به امام گفت: ( (بازاريها براي خاطر شما چه كردند و چه كردند... ) ) امام به او فرمودند: ( (بيخود كردند! ) ) همه تعجب كردند كه اين چه حرفي است! بعد امام فرمودند: ( (اگر براي خدا كردند، كه خدا اجرشان بدهد. بايد بكنند. اگر براي من كردند، من چيزي ندارم بدهم) ). * * به نقل از: حجةالاسلام والمسلمين محمدرضا ناصري- پابه پاي آفتاب- جلد ۴ - صفحه ۲۶۰ ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌تشرف مرحوم محمدعلی فشندی در حیاط مسجد مقدس جمکران مشغول دعا و مناجات و توسل به محضر حضرت بقیه الله (روحی فداه) بودم که ناگهان سیدی با عظمت را دیدم با خود گفتم این سید از راه رسیده و شاید تشنه باشد به طرف او رفتم و لیوان آبی که در دستم بود به ایشان دادم . وقتی لیوان را به ایشان دادم از او خواستم برای فرج امام زمان (ع) دعا بفرمانید. 📮ایشان پس از نوشیدن آب لیوان را به من پس داده و فرمودند: شیعیان ما به اندازه آب خوردنی ما را نمی خواهند اگر بخواهند دعا میکنند و فرج ما می رسد. تا این را فرمودند من نگاه کردم دیدم آن حضرت در کنار ما نیستند و هر چه به اطراف نگاه کردم اثری از ایشان ندیدم که ناگاه متوجه شدم امام زمان (ارواحنا فداه) را ملاقات نموده ام. ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
از عمر خو سیر نبودی وای وای وای ----- تیرم تیرم....آخ جون می خوام برم ...وای جون بیا جلو....آخ جون نرو نرو....آخ جون تو پنج دری ....آخ جون قرکمری....آخ جون شراب می خواهم ، یاال کباب می خواهم ، یاال شراب می خواهم ، یاال کباب می خواهم ، یاال عجب دنیای وانفسای وای آدم چی چی بگه ، نمی دونه واهلل آدم چی چی بگه ، نمی دونه واهلل...با خنده و بی دغدغه ادم برفی هایشان را ساختند.سحر از یک درخت چهار شاخه کند و شمیم با سنگ ریزه لبی خندان بر گردی برفی که روی تنه ی ادمشان بود مینشاند.فرشاد پشت درختی رفت و استین کوتاهی که زیر کتش پوشیده بود را دراورد و تن ادم برفی شان کرد...ترانه شالش را دراورد و مثل یک روسری دور سر ان بست.... بقیه هم یک قلب برفی میان ان دو ادمک درست کردند... فقط مانده بود چشم و بینی...حامد دو در نوشابه ی نارنجی پیدا کرد و به جای دماغ گذاشت.... سحر هم با دو سنگ درشت و سیاه بازگشت...کار قلبی که میان دو ادمک بود هم تمام شد.... پسرها نگاه میکردند و دخترها مشغول ظریف کاری و صاف کردن بودند.فرشاد:عجب چیزی شد....ترانه:عکس بگیریم؟؟؟ همه قبول کردند...حامد:کاش کنار هم میساختیمشون نه...رو به روی هم....حسین:خوب بلندش میکنیم میبریمش اون ور... نمیشه...فرشاد :میشه... فقط باید اول سرشو جدا کنیم....بعد تنه اش و ببریم... و پسرها دست به کار شدند.... ساعت از دو گذشته بود...یک جماعت دنبالشان میگشتند....ساعت دیگر سه ظهر شده بود که ترانه گفت:بچه ها من گرسنمه...فرشاد با خنده گفت:کجای کاری نهار پرید.........شمیم:ما فقط قرار بود یک ساعت بازی کنیم....فاطمه :برگردیم بچه ها...حامد:خوش گذشت...بچه ها از هم خداحافظی کردند ودخترها با قدمهای تند به سمت ساختمان خوابگاه حرکت کردند.دعوا و جنجال و سرزنش و شماتت بیشتر از تایمی که انها در نظر داشتند طول کشید.... نزدیک به یک ساعت حرف خوردند...از مربی پرورشی و خانم دلفان گرفته...تا ابدارچی ساختمان خوابگاه...نفری سه نمره هم از انضباطشان کم شد... این یکی برای خالی نبودن عریضه بود.ترانه روی تختش ولو شد و گفت:من گشنمه....شمیم: چی بخوریم....سحر رو به کیمیا پرسید:ناهار چی بود....کیمیا با لبخند و لحنی پر شیطنت با اب و تاب گفت:زرشک پلو با مرغ.... پلوی زعفرونی....زرشکهای ترش....ترانه اب دهانش را قورت داد وبا حرص گفت:الل شووووووووو.......کیمیا با خنده فرار کرد و هدیه گفت:زر میزنه.... یک غذای گندی بود که جلوی سگ میذاشتی پاچتو میگرفت.....مرغ اب پز و برنج خام و زرشک سوخته....هیشکی نخورد......ترانه کیفش را برداشت و گفت:من میرم کیک نسکافه بخرم.... کسی نمیاد؟؟؟ پریناز:نرو....بوفه بسته بود..... و سرش را در بالشش فرو برد و گفت: ساعت چند شام میدن؟؟؟ هدیه که مشغول بستن موهایش بود گفت:9 یا 9 و نیم....دیشب که ده دادند.... امشب گفتن 9 و نیم...دخترها با چشمهای گرد شده گفتند:چند؟؟؟ ترانه:تا 9 و نیم....میمیرم من.....میخوان جنازمو تحویل ننه بابام بدن؟؟؟ هدیه:اون موقع که میری صفا سوتی اونم بیخبر..کیمیا:اونم چی.....با پسرای خوشگل موشگل تیزهوشانی....و صنم ادامه داد:همشونم که بچه پولدار...هیده:ماهارو دور میزنید...کیمیا:چشمتون دراد....گشنه بمونید....ترانه نگاهی به هر سه شان انداخت و گفت:می ارزید به گرسنگی...مگه نه بچه؟؟؟ دخترها با خنده جواب مثبت دادند و ترانه گفت:میخواستیم عکساشونو نشون بدیم... حیف که گشنمه حال ندارم.... و روی تخت دراز کشید.هدیه لبخندی زد و گفت:من پچ پچ دارم....ترانه با ناله و گریه گفت:نمیخوام..پچ پچ میخوام چی کنم....من زرشک پلو میخوام....صنم:بیا منم های بای دارم.....ترانه بیسکوییتی که به سمتش دراز شده بود را خواست بگیرد که صنم دستش را عقب کشید و گفت:گوشیتو رد کن بیاد ✍نام داستان راننده سرویس ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357 ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
کارگاه خویشتن داری 42.mp3
15.74M
۴۲ ؛ 🔥خطرناک‌ترین آفت سرطانیِ مسیر انسانیت است، و انسان را چنان درگیر می‌کند که ؛ تمام وجودش ناامن و آتش‌خیز می‌شود! ▪️برای کسی که به "سخن‌چینی" مبتلاست، خویشتن‌داری ؛ تمرین ، تا رسیدن به این مهارت است !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای دلیل خلقت ما همه مهر مادریت توی قلبمه گردنم تو خیلی حق داری ای مادرم فاطمه فاطمه 🔊 🏴 🎙 ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357 ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❓چرا آغاز امامت امام زمان (عج) را تبریک می‌گوییم؟ و چرا آغاز امامت دیگر ائمه اطهار علیهم السلام را تبریک نمی‌گوییم؟ 🎙 استاد محمدی شاهرودی ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357 ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
36.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صوت بسیار با کیفیت و بی نظیر استودیویی هفت آیه نجات دهنده تلاوت استاد بزرگ شیخ عبدالباسط رحمه‌الله علیه ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
آيه۶۲ ۶۲- ثُمَّ رُدُّوَّاْ إِلَى اللّهِ مَوْلَهُمُ الْحَقِّ اءَلاَ لَهُ الْحُكْمُ وَ هُوَ اءَسْرَعُ الْحَسِبِينَ سپس مردم به سوى خداوند، مولاى حقّشان بازگردانده مى شوند، آگاه باشيد كه دادرسى و داورى تنها از آنِ خداوند است و او سريع ترين حسابرسان است. نكته ها O در روايات آمده است كه خداوند، حساب بندگانش را به اندازه ى دوشيدن شير يك گوسفند و در زمانى بسيار كوتاه، انجام مى دهد. (۱۳۵) O از امام على عليه السلام سؤ ال شد: كيف يُحاسِبُ اللّه الخلقَ على كثرتهم؟ فقال: كما يَرزقُهم على كثرتهم. فقيل: كيف يُحاسِبهم و لايرونه؟ فقال: كما يَرزقهم و لايرونه (۱۳۶) چگونه خداوند با وجود مخلوقين زياد به حساب آنان رسيدگى مى كند؟ حضرت فرمودند: همان گونه كه آنان را روزى مى دهد. سؤ ال شد: چگونه حسابرسى مى كند در حالى كه او را نمى بينند؟ فرمودند: همان گونه كه روزى شان مى دهد، ولى او را نمى بينند. O سؤ ال: با اين همه آيات وروايات بر حسابرسى سريع الهى، پس طولانى بودن روز قيامت براى چيست؟ پاسخ: بلندى روز قيامت، نوعى عقوبت است، نه به خاطر فشار كار و ناتوانى از محاسبه ى سريع. (۱۳۷) (بشر كه مخلوق الهى است، در دنياى امروز به وسيله ى كامپيوتر، در كمتر از يك دقيقه بزرگ ترين محاسبات را انجام داده و مثلا انبارها و كالاهاى آن و امور مالى مربوط به آن را بررسى و محاسبه مى نمايد). پيام ها ۱- بازگشت همه به سوى خداست و او يگانه قاضى قيامت است. ردّوا الى اللّه... له الحكم ۲- مولاى حقيقى كسى است كه آفريدن، نظارت كردن، خواب و بيدارى، مرگ و بعثت، داورى و حسابرسى به دست او باشد، الى اللّه مولاهم الحقّ ۳- همه ى مولاها يا باطلند، يا مجازى، مولاى حقيقى تنها خداوند است. اللّه مولاهم الحقّ و ولايت انبيا و اوليا، پرتوى از ولايت الهى است. ۴- سرعت حسابرسى خداوند، از هر نوع و هر وسيله ى حسابرسى سريعتر است. و هو اءسرع الحاسبين ۵- سرعت حسابرسى و رسيدگى به امور، يك ارزش و روش الهى است. و هو اءسرع الحاسبين ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357