eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
47.8هزار عکس
34.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
#احکام_نموداری وضو و تیمم با هم توضیحات در فایل صوتی پایین 👇
3738370_-210627.mp3
602.6K
#احکام_نموداری کجاها علاوه بر وضو باید تیمم هم بکنیم؟ نمودار در تصویر بالا👆
#احکام_نموداری وضو با لاک ناخن توضیحات در فایل صوتی پایین👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هیچ وقت به «اعتقاد»ِ دیگران فحش نده، چون اون‌‌ها هم به «اعتقاد»ِ تو فحش می‌دن. https://eitaa.com/zandahlm1357
🔴نگاهی متفاوت به بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب 1. در شرایط پر تنش معمولا همه تلاش می کنند عافیت طلبانه ترین و کم هزینه ترین راه را برای خود انتخاب کنند؛ اما اینکه رهبر حکیم و هوشمند انقلاب در این شرایط با اعلام حمایت از ساختارهای تصمیم گیرنده نظام خود را معرض حملات قرار می دهند نشان از اهمیت بسیار بالای موضوع برای مصالح ملت و عظمت شخصیت ایشان برای فدا کردن همه ی داشته های خود برای اعتلای اسلام و ملت ایران است. در زمانه ای که فرصت طلبی و دم زدن ریاکارانه از مردم برای فریب افکار عمومی در بین سیاستمداران عالم رایج است؛ اینکه رهبری که عاطفه و دلبستگی صادقانه او نسبت به مردم صدها بار جلوه گر شده است؛ بیاید به جای ژست تصنعی دلسوزی با مسئولیت پذیری وارد عرصه هدایت شود واقعا جز در مجاهدان صدر اسلام و کم نظیر است. 2. دستور ایشان مبنی بر مراقبت از عدم فشار بر مردم و انجام تعهدات دولت برای همه دوستداران انقلاب اسلامی این وظیفه را مضاعف می کند که با نظارت عمومی و خدمت رسانی و ارائه طرح های کارشناسی قوی به کشور کمک کنند. 3. حمایت ایشان از کار کارشناسی کارشناسان منصوب دولت و مجلس به معنای حمایت از انتخاب مردم است. اگر نقصی هم در کار کارشناسان به نظر مردم می‌رسد باید آن نقص را با انتخاب خود جبران کنند. 4. ممکن است کشور با مشکلاتی مواجه ‌شود که بیان آنها توسط مسئولان وقت بدلیل آثار منفی میسر نیست؛ مثلا شاید بدلیل جداکردن نفت از بودجه حتی امکان پرداخت حقوق پایان ماه کارکنان دولت هم میسر نباشد و اعلام این خبر علاوه بر ناامنی شدید اقتصادی، فشار خارجی را چند برابر خواهد کرد. بنابراین مصلحت عمومی اقتضاء می کند حداقل در شرایط اضطراری خوشبینی به تصمیمات جمعی مسئولان وجود داشته باشد. 5. شعار تبعیت از امام جامعه در شرایط عادی و جایی که حکمت فرمان امام واضح است چندان دشوار نیست؛ بلکه تبعیت در شرایط پیچیده و جایی که با نظر ما احیانا تعارض دارد مهم و ارزشمند است. 6. با لطف الهی و صبر و بصیرت مردم این ایام نیز می گذرد و سنت خدا همیشه بر آن است که ریاکاران و ظاهرسازان همیشه بازنده اند و عاقبت با مومنان و صادقان است. ✍ دکتر حمیدرضا ابراهیمی https://eitaa.com/zandahlm1357
🔶مجالس مهمونی یکی از جاهائیه که بستر برای حرف زدن از دیگران آماده‌ی آماده‌س. توی یکی از همین مهمونی‌ها، منم مثل بقیه شروع کردم به حرف زدن در مورد یکی از آشناها. وقتی از مجلس برمی‌گشتیم، محمد گفت: «می‌دونی کردی! حالا باید بریم درِ خونه‌شون تا بگی پشتِ سرش چی گفتی». گفتم: « اینطوری که پاک آبروم می‌ره». با خنده گفت: «تو که از بنده‌ی خدا این‌قدر می‌ترسی، چرا از خودِ خدا نمی‌ترسی؟!» همین یه جمله برام کافی بود تا دیگه نه غیبت کننده باشم و نه شنونده‌ی غیبت. 📙کتــاب دل دریایی، ص71-70 🔴رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) 🔶هر كس امر به معروف و نهى از منكر نمايد، جانشين خدا در زمين و جانشين رسول اوست. 📙مسـتدرك الوسـايل، ج12، ص179 https://eitaa.com/zandahlm1357
صفحه اتاق مشاور https://eitaa.com/zandahlm1357
سلام،وقتتون بخیر🌹 بنده ۲۰سالمه،دانشجو مهندسی هستم. چند مدت پیش پسر یکی از دوستان پدرم از من خواستگاری کردن(پسند اولیه توسط پدر ولی خودشون و مادر هم بعد از اولین جلسه و شناخت کلی پسندیدن)،دو،سه جلسه رفتنو و اومدن و در آخر کارمون ب مشاور کشید ایشون۲۱سالشونه و تا الان ی دانشگاه معتبر تو تهران مهندسی تحصیل میکردن،بعد از گذروندن سه ترم گفتن این رشته(ک ب خاطر حرمت حرف پدر رفتن)اشباعه و دوست ندارن.الان ب دانشگاهی پایین تر از اون دانشگاه از لحاظ علمی و رشته تحصیلی انتقالی گرفتن.درضمن در کنار تحصیل کار پاره وقت با درامدی ک کفاف زندگی دانشجویی رو میده رو دارن.پدرشون بنا ب شرایطی تضمین دادن ک آقاپسرحتما تو یکی از ارگان های دولتی بعدازاتمام تحصیل استخدام میشن و از لحاظ مسکن هم مشکلی نیست،سه تا خونه دارن. مشاور تو جلسه اول گفتن ایشون مذهبی(کمی افراطی)ک ممکنه با گفت و گو حل بشه.ایشون تو ی هیئت کار فرهنگی میکنن و از لحاظ علمی کمک ب دانش آموزها. من مشکلم اولویت بندی های زندگیشونه،ایشون ب من گفتن محوریتم خانوادس،ولی تومشاوره گفتن اول تحصیل،بعد هیئت،بعد کار. مشاور بهشون توپیده بود ک چی داری از لحاظ مالی،ایشون هم کاملا منطقی پذیرفتن،الان بعد از یک هفته تفکر از من فرصت خواستن ک خودشون رو ثابت کنن.ازهر لحاظ مشاور بهم گفت پتانسیل شما بیشتره،چرا روش زوم کردی؟؟ منم از اینکه نتونه ارتباط عاطفی خوبی بامن در آینده برقرار منه میترسم.ایشون چون تاالان باکسی در ارتباط نبوده بلد نیس،شناخت کافی از دنیای زنان هم نداره من میترسم جواب رد بدم و مورد غضب خدا قرار بگیرم،ایشون خیلی پسر آقا و متینیه،پاکه،دینداره،مسئولیت پذیره،منطقیه ،صبوره و اینا ویژگی هاییه ک کمتر تو پسرای الان هست. جنم زندگی هم داره ب نظرم،چون کارهای خونه و هیئت کاملا با ایشونه و پدر و مادرشون شاغلن و خواهر ندارن. میشه راهنماییم کنید لطفا؟این آقا از من فرصت میخوان برای اثبات خودشون،(بیشتر از لحاظ علمی،ایشون تصور میکنند آدم نامتعادلی شناخته شدن در زمینه تحصیلی و باحرفای مشاور)چه کنم من ؟ مشاوری ک رفتیم-با اینکه مشاوره مذهبی بود- ظواهر براشون خیلی مهم بود(ب خاطر هم قد بودنمون و موهای کمی کم پشت آقا پسر) و ب نوعی بهم القا کردن ک حیفی🤦‍♀ولی برای من خیلی کم مهمه،بیشتر خود درونی طرف مهمه(اینم متذکر بشم صورتا خوش چهره ان🙈) مشاورهم بهم گفت اگر توزندگی رفتی و دیدی این ویژگی ها رو نداشت،ظاهر هم نداره،چی میمونه ک باهاش ادامه بدی ی چیزی ب گفته هام اضافه کنم فقط؟ ما خانواده هامون بسیار شبیه هم هستن و کفویت هم داریم این آقا هم ملاک های اصلی من از همسر آیندهام رو داره،مواردی ک تحت عنوان خصوصیت اخلاقی بد در ذهنم بوده و قبلا یادداشت کردم هم اصلا ندارن من فقط نگران رابطه عاطفی هستم ک باید شکل بگیره ونمیدونم این آقا از پسش بر میاد یا نه، الان در حال حاضر ایشون هیچ قدمی برای بهتر شدن رابطه و شناخت بیشتر از طریق گفت و گو برنمی دارن .انگار سد دفاعی دارن. میترسم این سد بعد از محرمیت هم همچنان باقی بمونه (چون تو خانوادشون رابطه پدر و مادر زیاد عاطفی و بهتر بگم کلامی نبوده،پدر جانباز هستن و کمی عصبی،جو خونه هم مرد سالاریه و اینا همه محیطیه ک توش رشد کردن) مشاور بهم گفت این آقاهم بالاخره تو زندگی با این شرایط آسیب دیده،خودمم ب خاطر دلایلی آسیب دیده ام ب جهت اشتباهات پدرم در گذشته،ب خاطر همینه ک خیلی دست ب عصا و محتاطم تو ازدواج دفتر مشاوره دینی تو یکی از امامزاده های معروف تهران مشاورشون خیلی با سابقه ان و خرده ای بهشون نمیشه گرفت ایشون از نظر ظاهر نپسندیدند و در مرحله بعد ب آقا پسر کمی توبیخانه گفتن از لحاظ مالی چی داری؟؟ آقا پسر مدنظرشون این بود چند مدت عقد بمونیم تا جمع و جور شن ولی مشاور بهشون گفته بود ک بعد از عقد علنا همسرتونه و در صورت وقوع ی اتفاقی توانایی این رو دارید بلافاصله زندگی رو سرو سامون بدیید و خونه تهیه کنید؟؟ ایشون هم با توجه ب جوان بودنشون مثل اینکه ب نوعی ترسیدن و الان فرصت میخوان با دست پر برگردن و حرفی برا زدن داشته باشن و ب قول خودشون بشه بهشون اعتماد کرد این حرکت مشاور بد نبود و حتی میزان جربزه اش رو فکرمیکنم تخمین زد و ب نوعی روشنگری کرد برای من ایمان و باطن و اخلاق خیلی خیلی مهمتر از ظواهره،ظاهر در مرحله آخره مگه کیف و کفش مارکه ک بخوام باهاش پز بدم؟من میخوام باهاش زندگی کنم،با خود درونش البته مسائل مالی ب طور حداقل نیاز زندگی برای هرکسی لازمه کسی ک منو درک کنه و بهم عشق بده مسلما خوشبخت خواهم شد تا کسی ک قد بلند داشته باشه و متمول ولی بد اخلاق و بی درک وفهم و دائم آزارم بده
سرکارخانم اشراقی سلام و روزتون به خیر اولین مورد که باید یاد آوری کنم سن شما و خواستگار شما است هر دو تازه به دوران جوانی قدم گذاشته و هر دو در حال تحصیل پس کلی راه دارید در این بُرهه زمانی زود ازدواج کردن زیاد خوب نیست بله یک دختر از زمان بلوغ به بعد کم‌ کم آمادگی برای تشکیل خانواده رو پیدا می کنه و همزمان به بلوغ فکری می رسد و عامیانه تر پخته تر می شود و کامل و در سن ۱۸ سالگی کاملا آمادگی پذیرش رو دارد ولی یک پسر خیر نکته دوم ایشون حتی بنا به درخواست و خواسته خودش یک انتخاب رشته مورد علاقه رو انتخاب نکرده و به خواسته پدر عمل کرده ۳ هنوز برای خودش نتونسته مستقل بشه و با در کنار گذاشتن سن می توان گفت هنوز وقت دارد ۴ کار که بتواند از پس یک خانواده بر آید و مازاد پس اندازه هم داشته باشد ندارد ۴ هنوز جیره خور خانواده خودش است ۵ منزل در آینده که ملکی پدری است پس باز دست خالی است ۶ کار که استخدام الان در هیچ یک از ارگان های دولتی حتی با بند پ هم نداریم مس باز یک‌خیال به شمار می رود و مورد مهم تر که باید بدانید این است که مشاوره قبل از ازدواج حتما باید در جای معتبر و چند جلسه فردی و بعد با هم و در کنار آن تست های معتبر و به روز انجام شود تا به یک‌نتیجه اصولی برسید هنوز شما سن ندارید که بخواهید عجله کنید ،پس بیشتر روش متمرکز شوید و لطفا این نگرش که خدا قهرش بیاد رو کنار گذاشته و به این بیاندیشید که زندگی بازی نیست باید دیدتون وسیعتر باشد زندگی شیرین نیست تلخی هم‌دارد کشمش داره شما دو تا فرد با خصوصیات بسیار متمایز هستید وقتی در کنار هم قرار نی گیرید تازه نقاط مشترک شما خودش رو نشون‌می ده بله شما موقعیت های دیگر هم در مقابل براتون پیش میاد که انتخاب کنید وقتی می خواد خودش رو ثابت کنه ۱ خونه ۲ کار ۳ ادامه تحصیل .... همه رو باید به فکر باشه پس سنجیده فکر کنید نه از روی عاطفه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خانه دار ۲۹سالمه ۲تابچه دارم شوهرم ۳۶ساله ش ده سال ازدواج کردیم زندگیمون خوب بود تااینکه دوسال میره اداره پست همش شب روز بیرون فقط هفته دوبار خونس من خیلی مخالفت میکرد الانم راضی نیستم ولی شوهرم میگه کارنیست بیام بیرون بیکارمیشم تواینکار بودم تونستم مبل فرش ......بخرم الانم ماهی دومیلیون داریم قسط خونه رو میدیم میگه بیرون نمیام مشکل اینجاس که دوسه بارتو اینستا زنارو لایک میکرد من گفتم چرا پاک کرد ولی میرفت توماشین نصب میکرد دوسه بار چت کرده بود میگفت من نبودم همکارم باگوشی من چت کرده خلاصه با هرچیزی بود منو راضی کرد منم بخشیدمش تااینکه دوسه روز پیش توگوشیش دیدم یکی رو به اسم قنبرسیو کرده که عکس پروفایلش زده بود دخترباید چشماش درشت باشه دیدم چت کرده بود منم شمارشو براشتم فرداش زنگ زدم دیدم یه خانوم گوشی رو برداشت گفتم من یه آقایی هستم میخوام یه خانومی برام ردبف کنی شبی چندمیگیرید گفت شبی یک میلیون.مهریه مم ۲۰۰تومن منظوراز مهریه نفهمیدن یعنی چی؟ صداشم ضبط کردم عکس شوهرم فرستادم گفتم این آقا منو معرفی کرده گفت بایداس بده تا من مطمئن بشم حالا شوهرم جمعه برگرده باید باگوشی اون اس بده ببینم چی میگه فعلا به کسی چیزی نگفتم تا مطمئن بشم بعد کاری کنم الانم باهاش حرف میزنم بروش نیوردم الانم اصلا باورم نمیشه الانم شک دارم نمیدونم چی شده من خودمو یه مرد معرفی کردم ازاون زنه فقط سوال کردم قبلا خیلی رابطمون خوب بود نزدیکی هم زیاداشتیم الانم داریم ولی چون نیست عشقمون کمرنگ شده شوهرم اصلا راضی نمیشه ازکارش بیادبیرون تاحالا چندسری گریه کردم توروخدا ازاینکارت بیابیرون میگفت کارنیست اینجا دولتی دستم جیب خودمه بیام بیرون بیکارمیشم چرا بقیه زناشون چیزی نمیگن فقط تو غرمیرنی دوسه بار چت میکرد اولین سری که گفت همکارم گوشی منو گرفته گفتم باشه دوبار اینستارو دیدم گفت اینا جهانی یه گریه کردم اونم میگفت بخدا من جز تو بکسی دیگه فکرنمیکنم مردی نیست که زن باز باشه میدونم جو کارش باعث شده اینکارو بکنه ببخشیدزیاد حرف زدم ممنون ازوقتی که برام گذاشتیدسپاس خانوادم نمیدونن اصلا بذهنشونم خطور نمیکنه که محمد همیچین کاری کرده باشه خودمم هنوز باورنمیکنم چون فقط فکرذهنش اینکه ترقی کنه پیشرفت کنه هرچی بخوایم برامون فراهم کنه بمن میگه تحمل کن میخوام برات سواری بگیرم که راحت بشی من زندگیمو دوست دارم واسه این زندگی سختی های زیادی کشیدم هم خودم هم شوهرم ولی توقعم ندارم شوهرم بامن اینکار کرده باشه اگه مطمئن بشم ترسم ازاونه تکلیف چیه
به نام خدا سلام عزیزم در توضیحاتی که درباره تماس خودتون با آن خانم داشتید ابهاماتی برای من در بر داشت. مثلاً گفتید زنگ زدید و باهاش صحبت کردید و خودتون را آقا معرفی کردید... یعنی صدای خودتون را تغییر دادید و اون متوجه نشده شما خانم هستید؟! چه جور چتی با همسرتان کرده بودند؟ شما حدث میزنید با همسرتان رابطه داره و میگید همسرتان باهاش چت کرده. خوب این یعنی با یکدیگر آشنا هستند پس چطور شما عکس همسرتون را براش فرستادید!!! و توقع دارید اون خانم متوجه این کار شما نشه!؟... در هر صورت به نظر من کار درستی انجام ندادید. اول اینکه تجسس در گوشی همسر کار درستی نبوده. دوم برداشتن شماره و زنگ زدن و... بهتر است دیگه پیگیر این ماجرا نباشید و با آن خانم تماس نگیرید. بهترین کار این است که بشینید با همسرتون صحبت کنید. و ازش بخواهید علت چت کردن با دختران و لایک کردن آنها را براتون توضیح دهد. و سعی کنید قانعش کنید که اینکار ناپسند است و باعث سردی رابطه شما و بروز مشکلات خواهد شد. در این مرحله بهتر است کسی از اعضای خانواده ها از مشکلات شما اطلاع نداشته باشند. و خودتون دو نفر این مشکل را حل کنید. در ارتباط با کار کردن زیاد همسرتون هم بازهم با صحبت کردن و صبر و شکیبایی مشکل قابل حل خواهد شد. صحبت کردنی که جنبه نصیحت و غر زدن و اجبار نداشته باشه قطعا تاثیر گذار خواهد بود. با سیاست و عشوه و ناز میتونید همسرتون را متوجه این کنید که از نبودن آن در منزل دلتنگش میشوید و جاش تو خانه خالی است و چه خوب است کمی بیشتر برای در کنار خانواده بودن وقت بگذارد و برای اینکه همسرتان بیشتر در کنار خانواده باشد حتی حاضر هستید با درآمد کمتر زندگی را اداره کنید و از خیلی خواسته های خودتان بگذرید. پیشنهاد بعدی در این زمینه این است که سعی کنید جاذبه داشته باشید به ویژه جاذبه ظاهری. مثلاً روزها و تایم هایی که در منزل هستند ظاهر خودتون را خیلی سرحال و جذاب و آراسته نگه دارید. طوری که وقتی دور از شما قرار میگیرد دلتنگ و بی قرار جذابیت شما شود. و در روزها و تایم هایی که در منزل نیست با صحبت های عاشقانه و پیام های عاشقانه همسرتون را بی تاب بازگشت به منزل کنید. ضمن اینکه همیشه قدر دان زحماتی باشید که برای رفاه حال و آینده شما میکشد. و حتما این قدردانی را با زبان به همسرتان منتقل کنید. موفق باشید https://eitaa.com/zandahlm1357
داستان شب https://eitaa.com/zandahlm1357
...: 《 》 💛قسمت دهم 😔منو فرشته موندیم پیش پیرمرد و پیرزنی که بیچاره ها دلشون خوش بود بچه هاشون سروسامان گرفتن نمی‌دونستن آخر عمری باید بشینن از نو بچه داری کنن نزدیک 2 ماه بابارو ندیدیم هیچ کدوممون فکر کنم بابا از سر شرمندگی نمی خواست چشمش به پدرومادرش بیفته می‌دونستم بابامم مثل خودم دل پرسوز و محبتی داره که اگه فرشته؛ دختر دو ماهه ش رو تو این وضع ببینه دق می‌کنه از ناراحتی تو این دوماه حتی نمی‌شنیدم خبری ازمون بگیره برای من اوضاع خوبی نبود چون به بابام خیلی وابسته بودم و شدیدا نیازمند حمایتش بودم چون الان بیشتر از هر وقتی بی کس و تنها بودم تو خونه پدربزرگ کسی به من توجهی نمی‌کرد چون فرشته خیلی نیاز به مراقبت داشت و فقط به اون می‌رسیدن 😔حتی خیلی هم وقتاهم پیش میومد باهام بدرفتاری می‌کردن؛ همیشه دنبال کار می‌فرستادنم اونا می‌دونستن من بچه ام و با محیط روستا آشنایی ندارم اما هر بار منو تو کوچه پس کوچه های بی درو پیکر روستا، دنبال کارای خودشون می‌فرستادن و بارها زمین می‌خوردم و زخمی می‌شدم و راه رو گم می‌کردم و بچه های روستا اذیتم می‌کردن 😔خیلی وقتا شکم گرسنه می‌خوابیدم چون غذاها به مزاجم نمی‌خورد و خودمم نمی‌تونستم دزدکی برم سر یخچال چیزی بر دارم بخورم تو عمرم اهل دزدکی کار کردن برای شکمم نبودم مادر بزرگم همیشه به همه می‌گفت بچه ندیدم اینقد بی طمع و پاک نفس باشه تا حالا در یخچال رو باز نکرده الا اینکه خودم چیزی داده باشم دستش نمی دونم چرا دلشون برای من نمی‌سوخت و باهام اینطوری بی مهری می‌کردن و اگه کمترین اشتباهی می‌کردم پدر بزرگم اونقد کتکم می‌زد که مادربزرگ می‌اومد میانجی گیری کنه بین منو فرشته خیلی فرق می‌گذاشتن حتی الکی حرف می‌گذاشتن دهنم و به همه می‌گفتن فردوس به فرشته حسودیش میشه و همش دنبال اینه تو گهواره یا جایی بهش آسیب برسونه این در حالی بود من دلم برای بی مادری فرشته پرپر شده بود خیلی از کاراشون رو با اون دستای کوچک و نازکم خودم انجام می‌دادم چون مادر بزرگ هروقت خسته می‌شد شروع می‌کرد به زیر لبی حرف زدن به بابام می‌دونست نقطه ضعف منه و با منم خیلی بدرفتار می‌شد 🔹تو خونه یه عمه و عمو مونده بودن ازدواج کنن اما عمم درس می‌خوند تو شهر و عموم هم سربازی بود و کمتر به خونه بر می‌گشتن؛ ولی بقیه عمه و عموهام نزدیکتر بودن و بیشتر می‌اومدن خونه پدربزگ 😔اما چه اومدنی سبحان الله انگار این قوم اصلا مهر و عطوفت براشون نمونده بود همه از اینکه ما خونه پدر اونا هستیم گله مند بودند هر روز یه زخم زبان به پدربزرگ و مادربزرگ می‌زدن و وادارشون می‌کردن که منو فرشته رو تحویل بابام بدن و بابا رو مجبور کنن زن بگیره و مارو با خودش ببره بااینکه مسولیتی از ما گردن اونا نبود اما حسابی فشار روحی بهم وارد می‌کردن خصوصا وقتی که بهم می گفتن مقصر طلاق مادر فرشته تویی . من مقصر بودم که تمام تلاشم رو کردم تا کسی نفهمه نامادریم چه ظلم هایی که در حقم نمی‌کنه ! وقتی بر می‌گشتن، بچه‌هاشون از من خیلی بدشون میومد و اذیتم می‌کردن فکر می‌کردن حق اونا رو خوردم و جاشون رو من تنگ کردم یکی از عمه هام که دوست صمیمی مامانم بود و مامان رو خودش واسه بابا انتخاب کرده بود، منو خیلی دوست داشت و همیشه جلو بقیه می‌ایستاد و از مامان دفاع می‌کرد ، اخه خونه پدر بزرگم با اینکه داغدار طلاق مامانم بودن اما بعد از مدتی که من پیششون بودم اون چند ماه، تا اعصابشون از چیزی بهم میریخت شروع می‌کردن بد گفتن از مامان و مقصر جلوه دادنش جلو من 😔عمه ی خوشکلم بعد از رفتن مامان اینقد غصه خورد که بیماری قلبی گرفت و از تمام زیبایی و شکوهش فقط پوست و استخوناش مونده بود اما با این حال جذابیت و مهربانی عجیبی در چهره داشت و هرکسی که اونو می‌شناخت شیفه ش بود عمه نمی‌توانست زیاد بهم سر بزنه چون با شوهرش مشکلاتی داشتن و زیاد اجازه نداشت برگرده خونه پدر بزرگ 😔تنها کسی که اجازه داشت موهام رو دست بزنه عمه بود؛ با تمام بی پولی و نداری خودش، محال بود موقعی که از هم جدا میشیم پول تو جیبی بهم نده و کلی سفارش و حرف قشنگ برام نگه الان عمه تنها یارو و غم خوار من بود در روزگاری که بی مادری و بی کسی و تنهایی سخت طغیان می کرد 💛 ادامه دارد.... https://eitaa.com/zandahlm1357
فرقی نکند حسن شوی یا محمود دوری ز ولی عین زیان است نه سود از رهبر عقب نمان که رسوا بشوی از او تو جلو مزن که گردی مردود هرکس که مسیرش از ولایت کج شد در چاه ندامت افتد او خیلی زود خود را تو مدان ز رهبرت داناتر بشنو سخن خضر و سلیمان یا هود تاریخ به ما چنین گزارش داده هر کس که ز حق گشت جدا شد نابود من تابع رهبر و ولایت هستم حتی چو‌ خلاف میلم امری فرمود او نایب بر حق اباصالح ( عج) هست بر مهدی (عج) و نایبش فرستیم درود ✔ علی شیرازی https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 فرمانده کل قوا ،امام خامنه ای : " #بسیج افسانه نیست ، اما شبیه #افسانه هاست" 🌸هفته #بسیج گرامیباد. https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨✨سوره حشر 🌺آیه 24✨✨ ✨هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ✨ ✨اوست خداى خالق نوساز صورتگر ✨بهترين نامها از آن اوست ✨آنچه در آسمانها و زمين است تسبيح او مى گويند ✨ و او عزيز حكيم است ✨🙏❤️ https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ویدئو_قرآنی 🎥 ✨وَيَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا أَيْنَ شُرَكَاؤُكُمُ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿۲۲﴾ 💠و روزى را كه همه آنان را محشور مى كنيم آنگاه به كسانى كه شرك آورده اند مى گوييم كجايند شريكان شما كه مى پنداشتيد (۲۲) ✨ثُمَّ لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا وَاللَّهِ رَبِّنَا مَا كُنَّا مُشْرِكِينَ ﴿۲۳﴾ 💠آنگاه عذرشان جز اين نيست كه مى گويند به خدا پروردگارمان سوگند كه ما مشرك نبوديم (۲۳) 🌹سوره انعام🌹 https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚🔍📚🔍📚 ⬅️سلسله مباحث حدیث شناسی قسمت چهارم 📝بررسی حدیث تهران در آخرالزمان 🔸حدیثی را امروز بررسی می کنیم با موضوع تهران در آخرالزمان. در خیلی از سایت ها و شبکه های اجتماعی این حدیث متأسفانه پخش شده. 📜حدیثی است کاملا جعلی و دروغ، که چنین حدیثی ما به هیچ عنوان نداریم. منبع تمام آنهایی که این حدیث را دادند به کتاب جناب آقای ابوالحسن مرندی می رسد. 👤این آقای ابوالحسن مرندی کسی بوده که در زمان مشروطه حدیث جعل می کرد. حالا دلیلش چه بود؟ می خواست ظهور را نزدیک نشان بدهد، می خواست در مردم امیدواری ایجاد بکند... جریان چه بود، نمی دانیم‼️ 📌این حدیث جز در کتاب آقای ابوالحسن مرندی در هیچ کتاب حدیثی دیگر پیدا نمی شود، قبل از ایشان. 👌به عنوان مثال؛ وقتی علامه مجلسی در زمان صفویه بحارالانوار را می نویسد، از خودش که نمی نویسد، می گوید این حدیث در الغیبة شیخ طوسی است، یا این حدیث در اصول کافی است و.. آدرس می دهد. ولی آقای ابوالحسن مرندی برای این حدیث هیچ آدرسی نمی دهد و فقط در این کتاب هست. 🌀تحقیقاتی هم که کردیم در هیچ کتاب حدیثی قبل از ایشان، در کتابهای معتبر شیعه، حتی غیر معتبر قدیمی تر از ایشان این حدیث نیست. پس این حدیث را ایشان از کدام کتاب نقل کرده؟ هیچی. جعلی است، که در آخرالزمان در تهران حوریانی خواهند آمد.. زنانی خواهند آمد که آرایش مردانه دارند و.. ⚠️حدیث تهران در آخرالزمان سر سوزن اعتبار ندارد و کاملا دورغ است. 👈برای کسب اطلاعات بیشتر مراجعه شود به مقاله استاد شهبازیان از اساتید مرکز تخصصی مهدویت با موضوع نقد و بررسی نوشته ها و مقالات آقای مرندی. 💽برگرفته از فایل حدیث شناسی مهدوی شماره ۴ 🎤استاد عبادی ۴ 📚🔍📚🔍📚🔍📚 ==•==•==•==•==•==•= https://eitaa.com/zandahlm1357