eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.9هزار عکس
36.5هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📚🔍📚🔍📚 ⬅️سلسله مباحث حدیث شناسی قسمت بیست و یکم 📝بررسی روایات سفیانی ⁉️بحث بسیار مهم در مورد سفیانی
📚🔍📚🔍📚 ⬅️سلسله مباحث حدیث شناسی قسمت بیست و دوم 📝بررسی روایات سفیانی ⁉️نام سفیانی چیست؟ 📜در روایات بیشتر به دو واژه سفیانی و «ابْنُ آکِلَهِ الْاَکْبادِ» یعنی پسر زن جگر خوار اشاره شده است، (در زیارت عاشورا هم دقیقا به همین چیز اشاره شده) اسم اول بیشتر به کار رفته ولی یقینا سفیانی اسم او نیست، چرا که ما روایاتی داریم که افرادی می آیند از ائمه راجع به نام سفیانی سوال می کنند، پس یقینا نامش نمی تواند سفیانی باشد. 📜اما در روایات سه نام به او گفته شده؛ حرب، عَنبَسه و عثمان. این روایات ضعیف هستند و از سوی دیگر قرائن و تعارضاتی در این روایات وجود دارد که ما نمی توانیم این روایات را بپذیریم. 👈پس در رابطه با نام سفیانی، دلیل معتبر نداریم که نامش چیست. دلیلش شاید این باشد که اصلا دانستن نام این فرد مهم نیست! ما این فرد را از اقدامات و کارهایی که قبل از ظهور و هنگام ظهور انجام می دهد می شناسیم. 🔹عبدالله بن ابی منصور از امام صادق علیه السلام پرسید نام سفیانی چیست؟ امام صادق فرمودند با نام او چکار داری؟ وقتی او مناطق پنجگانه شام شامل؛ دمشق، حمص، فلسطین، اردن و قنسرین (که الان می شود چهار کشور سوریه، فلسطین، اردن و لبنان) این چهار کشور را تصرف کرد منتظر فرج مهدی ما باشید. ⚠️به اعمالش باید نگاه کنید، نه به اسمش.❌ ⁉️نسب سفیانی چیست؟ در روایات چهار نوع گفته اند:👇 1⃣- یک روایت در کتاب ″عقد الدُرَر، باب4، فصل 2، صفحه90″ می گوید سفیانی از نسل قریش است. 2⃣- یک روایت در کتاب ″تشریف بالمنن، ص296″ می گوید سفیانی از بنی امیه است. 3⃣- یک حدیث در کتاب ″الغیبة شیخ طوسی، ص444″ می گوید از نسل ابوسفیان است. 4⃣- یک حدیث هم در کتاب ″کمال الدین، ص651″ می گوید از نسل زن جگر خوار است. 📚این چهار روایت همه به یک چیز اشاره می کنند چون از نسل زن جگر خوار باشد از نسل ابوسفیان هم هست، از نسل ابوسفیان باشد از نسل بنی امیه هم است، نسل بنی امیه هم از قریش است. پس روایات با همدیگر تعارض ندارند. 💭ولی این روایاتی که گفتیم فقط سه روایت در منابع شیعه هست و از لحاظ سندیت هم معتبر هست، به همین خاطر احتمال جعل این روایات زیاد است چرا که در خود زمان های قدیم هم یک عده ای قیام کردند و گفتند ما همان سفیانی های موعود هستیم. پس این روایت ها را نمی توانیم قابل اعتماد بدانیم. باز هم اینجا برمی گردیم به حرف خودمان که ما به اعمال و کردار سفیانی نگاه می کنیم به قیام ها و اقداماتش، نه به اسم و نسبش. 💽برگرفته از فایل حدیث شناسی مهدوی شماره ۱۸ 🎤استاد عبادی ۲۲ https://eitaa.com/zandahlm1357
@Rastinmn.mp3
1.59M
حتما_گوش_کنید👆 🎬 #کلیپ 👤استاد #رائفی_پور ✅ به خاطـر امام زمان ، پاکدامن باش! https://eitaa.com/zandahlm1357
13.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ #مهدویت ⛅️انتظار از دیدگاه مقام معظم رهبری .... https://eitaa.com/zandahlm1357
1_14818133.mp3
5.9M
📲 فایل صوتے 🎙واعظ: حاج آقا #دانشمند سوال اشتباه: آیا امام زمان (عج) ازدواج کرده است یا نه؟ https://eitaa.com/zandahlm1357
1_15718116.mp3
5.59M
#آهنگ 🎼 #حسین_کشتکار_بوشهری 🎧منم سرگشته‌‌ی حیرانت ای دوست https://eitaa.com/zandahlm1357
https://eitaa.com/zandahlm1357
🔹حرم ثامن الحجج علیه السلام... یک شب نسبتا شلوغ... هوا خوب بود... مردم تو صحنهای حرم نشسته بودند... کفشهامو دادم کفشداری... چشام هوس ضریح داشت...دلم تمنای یک درددل جانانه... سرتا پا مشتاق و بیقرار... حال عجیبی بود ... 🔹به سمت رواقهای منتهی به روضه منوره راه افتادم... با خودم مقدمه چینی میکردم... برای حرفهایی که میخوام بزنم... و حرفایی که سنگینی کرده رو دلم.. حاجتایی که باید بگم...چیزایی که میخوام... نیازهایی که باید مطرحشون کنم... 🔹با همین افکار قدم به قدم...نزدیک میشدم به مقصود.. گویا خودم بودم و خودم...انگار !!! من تنها بودم... 🔹گریه پسربچه چهار ساله ای...رشته افکارم رو پاره کرد... نگاهمو انداختم سمت اون...گوله گوله اشکاش میدوید رو صورتش... مستاصل بود...حیرون...درمانده!!! 🔹رفتم سمتش...چی شده عزیزم!؟ چرا گریه میکنی!؟ خجالت کشید... ولی انقد غصه داشت که نمیتونست حرف بزنه... هق هق امونشو بریده بود... نشستم مقابلش... با انگشتم اشکاشو فراری دادم... نگاهش کردم...با پس زمینه ای از تبسم... چی شده!؟ باباتو گم کردی!؟ 🔹کودک ، منتظر همین حرف بود... چشماش درشت شد... یکی دیگر هم غم اونو فهمید...درکش کرد... اما چشاش پُر تر بارید... 🔹شکلاتهای خادمای حرم... نوازشهای من... دلجویی مردم... هیچکدوم فایده نداشت... اصلا منم یادم رفت که چقد حرف با امام رضا داشتم... 🔹ظاهرا عبای من...یک جورایی باعث شد که به من اطمینان کنه... چون عبامو گرفت... اطمینان کرد... 🔹باز کودک را مقابلم دیدم... اینبار مانوس تر بودیم.. دست من را گرفته...محکم و با یقین... قرار است این صاحب عبا پدرم را پیدا کند... هر دو استوار بودیم او از اطمینان به من... من به پیدا کردن پدرش... 🔹راه افتادیم به سمت صحن... پرسیدم از او... آخرین بار کجا پدرت را دیدی!؟ آخرین بار کجا باهم بودین..؟ اشاره کرد به سمت دارالولایه... _ اونجا بودم با بابام! با تعجب گفتم پس اینجا چکار میکنی!؟ هیچی نگفت... نخواستم خجالت رو غم گم شدنش اضافه شه... 🔹دستشو گرفتم و رفتیم سمت دارالولایه... گفتم خوب نگاه کن... پدرتو دیدی به من بگو... و خودم فرو رفتم در افکارم... 🔹چه داستان قریبی دارد این طفل... چقدر آشنای این زمانه هست... اگر در دارالولایه... دست پدرت را رها کنی... و غافل شوی... نه تنها پدرت را گم میکنی... حتی از دارالولایه هم خارج میشوی!!! و سرگردان و متحیر... باز خدا بیامرزد رفتگان این طفل را... لااقل به دنبال پدر گمشده اش هست... 🔹دستم را کشید... به خودم آمدم... مردی به سمت ما میدوید... مشتاقتر از طفل... پریشانتر از گمشده... انگار خودش گمشده... دوید و نزدیک و نزدیک و نزدیکتر... هیچکس را نمیدید... جز طفل گمشده... دستم رو رها کرد هر دو به وصال هم رسیدن... و من نفهمیدم کدام یک مشتاقتر بودند... گمشده یا فراموش شده!!! 🔹پدر برخاست صورتم را بوسید... خدا خیرتون بده، داشتم دق میکردم... خدا هرچی میخواین بهتون بده... نمیدونم چرا لال شدم... آره... لال لال 🔹سمت ضریح رفتم... تمام حاجتا و درد دلا رو فراموش... اشک امونم نمیداد... میگفتم آقا جان... خودتون گفتید... امام پدری مهربان است... تمام عمرم... بلکه به اندازه تمام عمر پدرم... ۱۱۸۲ سال... پدرمان را گم کرده ایم... در همان دارالولایه ای که... دستش را رها کردیم!!! و غافل ماندیم... از دارالولایه خارج شدیم... نفهمیدیم... به اندازه طفلی هم اشک نریختیم... نفهمیدیم گم شدیم... و وای از دل پدرمان... او که مشتاقتر است به ما... اوکه میگوید ... هرگز فراموشتان نمیکنم... غیر مهملین لمراعاتکم... او در چه حال است!!! 🔹خودم را مقابل ضریح دیدم... کی رسیدم.... چگونه رسیدم...نفهمیدم... همه حرفهایم را فراموش کردم... حرف مهمتری داشتم... گونه ام مرطوب... چشمانم مرطوب اما لبانم خشک... 🔹فقط یک حاجت... یک درد دل... یک خواسته... آقا جان... به عبایت قسم... ما را به پدرمان برسان... 🍃اللهم عجّل لولیک الفرج🍃 https://eitaa.com/zandahlm1357
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... https://eitaa.com/zandahlm1357