eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.4هزار عکس
36هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هرشب انس با قران ..... https://eitaa.com/zandahlm1357
shahadte sardar Solymani(2).mp3
2.19M
#لالایی_خدا #محسن_عباسی_ولدی ▪️صحبت‌های عمو عباسی در‌ باره شهادت سپهبد #حاج_قاسم_سلیمانی
داستان شب https://eitaa.com/zandahlm1357
...: قسمت پنجاه و هفتم امسالی که پشت کنکوری بودم برای اولین بار نه به صورت مهمان بلکه بصورت عضوی ثابت از اهل خونه کنار نامادری و خواهرام یک سال تمام زندگی کردم تو این یک سال متوجه مسائلی شدم که هیچوقت فکرش رو هم نکرده بودم متوجه بدخواهی ها و حسادت نامادریم شدم که تو تمام این سالها چون ازش دور بودم تونسته بود پشت نقاب سادگیش پنهانش کنه، ارتباطم با نامادریم همیشه همراه با احترام و رودربایستی بود و اونم مقابلِ خودم واسم احترام قایل میشد و هیچوقت بهم امر و نهی نمیکرد؛ برخلاف فرشته که زیاد باهم کل کل میکردن و به هم می‌پریدن و از هم شاکی میشدن در کل هم زن بدی نبود و خیلی جاها بدرد بخور بود و شاید بشه بدخواهیاش رو گذاشت پای اینکه گاها بابا بهش بی توجهی میکرد، اما خب فهمیدن این مسئله واسه منی که روح و روانی حساس و رنج دیده داشتم باعث شد تا آرام و قرار و راحتی ازم سلب بشه و تو اون یک سال مثل مهمون رفتار کنم و معذب باشم 😔هیچوقت نتونستم تو اون خونه راحت بلند شم ، راحت بخوابم و بخورم بااینکه کسی زیاد کاری بهم نداشت اما خودم این احساس رو داشتم و معذب بودم بابا ازین اخلاقم متنفر بود و خیلی وقتا سر همین دعوام میکرد و یکی دور روز باهم حرف نمیزدیم دوست داشت تا میتونم ریخت و پاش کنم و راحت باشم اما حیف که هیچوقت نتونستم چون از بچگی عادت کرده بودم دست از پا خطا نکنم و از نامادری بترسم.. ازین نامادریم نمیترسیدم از لحظاتی میترسیدم که با نادانی خودش پشت سرم پیش فرشته بدخواهی میکرد و فرشته رو تبدیل کرده بود به سگِ هار که حریفش نمی‌شدم مثل قبلا برام احترام قائل نمیشد و خیلی راحت باهام دهن به دهن میشد و بهم بی احترامی میکرد. اونقدر ازم نفرت پیدا کرده بود که اگه تو دعواهامون گاها دست روش بلند می‌کردم ، اون بدترشو می‌کرد و بهم فحش میداد 😔یه بارم موقع دعوا خیلی اتفاقی بحث رو کشید رو مادرم و بهش بی احترامی کرد این رفتار فرشته برام دردناک بود و هر بار که اتفاقی میفتاد هفته ها ذهنم درگیر بود و تو این فضا داشتم واسه کنکور آماده میشدم! نمیدونستم این رفتاراش از کجا آب میخوره و فکرم هزار راه میرفت که نکنه کسی زیر گوشش خونده که مادرت رو بخاطر فردوس طلاق دادن و اونم اینطوری داره ازم انتقام میگیره 😔تمام اتفاق ها موقعی میفتاد که بابا خونه نبود یه بار بابا سفری یه هفته ای رفته بود و نامادریم مثل همیشه دعوا راه انداخت و منو فرشته به جون هم افتادیم اونم نگامون میکرد و میگفت بس کنید وگرنه به باباتون زنگ میزنم؛ منم دیگه صبرم سر اومد و داغ دلم رو خالی کردم و از دوتاشون تا تونستم گله کردم اینجا بود که نامادریمم اومد تو دعوا و مقابلم وایساد و گفت چرا گله مند میشی کی بهت بی احترامی کرده تا حالا؟! کی جرات داره بگه بالا چشمت ابروه؟! اونقد فضای خونه برام غیر قابل تحمل شد که رفتم تو اتاق و واسه نهارو شام بیرون نیومدم 🔸تا اینکه فرشته تو خلوت اومد پیشم گریه کرد ابراز پشیمانی کرد و گفت منو ببخش بچه بودم گولِ حرفاشو خوردم همش تقصیره اونه زیر گوشم میخونه که بابات فردوس رو بیشتر میخواد و تو و دخترِ منو اصلا نمیخواد، وگرنه من میدونم تو بیشتر از هممون نیاز به محبت و دلگرمی داری اونجا دلم کمی آروم گرفت وقتی فهمیدم محبتا و دل نگرانیام واسه فرشته موقعی که بچه بود و ازش دور بودم، تلف نشده و جایِ دوری نرفته 😔ترس از وقتایی داشتم که نامادریم درِ گوشش بابا وِز وِز میکرد و واسه دانشگاه نرفتنم نقشه میکشید و میگفت حیفِ این پولا نیست میدی کتابِ کنکور واسه دخترت؟ دختره فردا میره خونه خودش کی میگه دستت درد نکنه؟! و کلی حرفای خاله زنکی دیگه وقتی هم بابا به خودش و حرفاش بی محلی میکرد دعوا راه مینداخت تا به خیال خودش توجه بابا رو جلب کنه اونوقت واسه ساکت کردنش بابا مجبور میشد کتکش بزنه و آخر سرهم من باید هفته ها عذاب میکشیدم که چرا وجودِ من باعث این همه تلخی شده ؛ نامادریم تنبیه نمیشد و هربار طوری زهرش رو خالی میکرد و این تراژدی ها و صحنه های ویران کننده بارها تکرار میشد. بابا همیشه ازم دفاع میکرد و هوامو داشت حتی سرِ سفره چون میدونست تعارف میکنم و مثل اونا نیستم که واسه خودم راحت باشم اونام همین رو بهونه کرده بودن و مدام از بابا خورده میگرفتن که تو به فردوس توجه ویژه داری گرچه بابا گوشش بدهکار حرفاشون نبود اما اگه سرِ هرچی باهم اختلاف پیدا میکردیم منت تمام دعواها و ناخوشی ها و لحظات تلخش رو رو سرم میذاشت شایدم حق داشت چون از بچگی بخاطر من خیلیا ازش شاکی میشدن 😔تو این خفقان و فضای سنگین که صدها مرتبه از زندان برام سختتر بود، درس میخوندم و کم کم از جریان فرهاد فاصله گرفتم لحظات سختی بود که الله به دادم میرسید و صدام رو میشنید و با توفیق دادنم بر عباداتش دردهامو تسکین میداد و اجابت کننده دعاهام شد 💛ادامه دارد... https://eitaa.co
نه ثروت تا کنون زاییده مردی. نه قصرو کاخ درمان کرده دردی. برو انسانیت را مشتری باش. قضاوت میشوی با آنچه کردی... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• : @zandahlm1357
16.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 #کلیپ ⭕️آمریکا دارد بازوهای ایران را قطع میکند... مراقب #سواد_رسانه_ای باشیم مراقب مواضع موشکی باشیم ..... #مرگ_ب_آمریکا #سردار_سلیمانی @zandahlm1357
.......: 🌸✨🌸✨🌸 ✨وَذَرُوا ظَاهِرَ الْإِثْمِ وَبَاطِنَهُ إِنَّ الَّذِينَ يَكْسِبُونَ الْإِثْمَ سَيُجْزَوْنَ بِمَا كَانُوا يَقْتَرِفُونَ ✨ ✨و گناه آشكار و پنهان را رها كنيد ✨زيرا كسانى كه مرتكب گناه مى ‏شوند به زودى در برابر آنچه به دست مى ‏آوردند كيفر خواهند يافت . 🌸 سوره انعام ✨ آیه 120 🌸 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 💝✨💝✨💝✨ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ✨همین الله، ربّ شماست ✨ معبودي جز او، كه آفرينندة همه چيز است، وجود ندارد، ✨پس تنها او را بندگي كنيد ✨ كه كارگزار همه چيز است. ✨سوره انعام 💝 آیه 102✨ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @zandahlm1357
99.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ذكري_رحيل_الشيخ_الشحات_أنور 🥇#پخش_برای_اولین_بار 🔴 استاد شحات 🔹 سوره مبارکه #اسرا آیات ۱ الی ۳۴ @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا