🔴 کاریکاتور|رأی ما باعث امنیت ما می شود!
.......:
@zandahlm1357
.......:
زنی شب هنگام، خویشتن را شبیه کنیز مردي ساخت، مرد به خیال این که کنیز اوست با وي همبستر شد، ماجرا نزد عمر طرح گردید،
عمر قضیه را بر حضرت امیرالمومنین علیه السلام عرضه داشت. آن حضرت فرمود: مرد را در پنهانی حد بزن و زن را آشکارا.
مؤلّف: این خبر حمل شده به این که آن حضرت می دانسته که مرد از واقع قضیه آگاه بوده و بطور دروغ پنهان کرده است.
.......:
@zandahlm1357
دو مرد هر کدام مدعی مالکیت اسبی بود، یکی از آنان دو شاهد داشت و دیگري پنج شاهد. امیرالمومنین علیه السلام دو قسمت آن را براي
نفر اول و پنج قسمت آن را براي نفر دوم قرار داد.
.......:
@zandahlm1357
مردي به دیگر گفت: در خواب با مادرت محتلم شده ام، مرد بر آشفته او را نزد امیرالمومنین علیه السلام برده و گفت: این مرد به من ناروا
می گوید.آن حضرت فرمود: چه گفته است؟
گفت: می گوید: با مادرم محتلم شده است.
حضرت علی علیه السلام به وي فرمود: تو اگر می خواهی او را عادلانه جزا دهی وي را برایت در آفتاب نگه می دارم سایه اش را تازیانه بزن؛
زیرا خواب مانند سایه است. ولی او را تازیانه می زنیم تا دگربار، مسلمانی را آزار ندهد.
قضایایی که داراي احکام متعدد بوده و در ظاهر یک حکم توهم شده است
.......:
@zandahlm1357
پنج نفر را در حال زنا گرفته نزد عمر آوردند، عمر دستور داد بر همه آنها حد جاري کنند، اتفاقا امیرالمومنین علیه السلام در آنجا حاضر و به
قضیه ناظر بود، پس به عمر رو کرده، فرمود: این حکم که درباره آنان گفتی صحیح نبود.
عمر گفت: پس خودتان بر آنان اقامه حد کنید.
امام علیه السلام یکی را پیش کشیده گردنش را زد و دومی را سنگسار نمود و به سومی صد تازیانه زد و به چهارمی پنجاه تازیانه، و پنجمی
را فقط چند تازیانه. عمر در حیرت شده و مردم نیز در شگفت.
عمر گفت : یا اباالحسن! بر پنج نفر که همگی مرتکب یک جرم شده بودند هیچ حد مختلف جاري کردي؟
آن حضرت علیه السلام فرمود: اما نفر اول که گردنش را زدم کافر ذمی بود که از شرایط ذمه خارج شده و حکمش کشتن است؛ و نفر دوم
که او را سنگسار کردم خودش زن داشت و زنایش محصنه بود و حکمش سنگسار است؛ و نفر سوم که به او صد تازیانه زدم زن نداشت و نفر
چهارم که به او نصف حد زدم غلام بود و حکمش نصف حد است؛ و نفر پنجم که او را تعزیر نمودم دیوانه بود و حدي نداشت ولیکن لازم
بود به چند تازیانه تنبیه شود.
16
بالمناسبه نقل می شود که: عبدالرحمن بن حسان بن ثابت و عبدالرحمن بن حکم بن ابی العاص یکدیگر را به زنا متهم کردند، ماجرایشان به
معاویه رسید. معاویه به فرمانبردار خود، مروان دستور داد تا آنان را تنبیه کند. مروان، عبدالرحمن بن حسان را هشتاد تازیانه زد، و
عبدالرحمن بن حکم را بیست تازیانه، بعضی به عبدالرحمن گفتند: این تبعیضی که مروان بین تو و بردارش روا داشته فرصتی است که
مراتب را به معاویه گزارش کرده تا مروان را مجازات کند. عبدالرحمن بن حسان در پاسخ آنان گفت: به خدا سوگند چنین نخواهم کرد؛ زیرا
مروان به من حد مردان آزاد زده و برادرش را نصف حد برده، و با اشاعه این سخن، دل مروان را به درد آورد!
.......:
@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انتخاب بد
.......:
@zandahlm1357
تبیین پرسش های انتخاباتی الگوی پیشرفت اسلامی.mp3
20.01M
🎧 صوت کامل نشست تخصصی تبیین پرسشهای انتخاباتی الگوی پیشرفت اسلامی با سخنرانی حجتالاسلام علی کشوری (دبیر شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی) - سهشنبه | ۲۲ بهمن ۱۳۹۸ - تهران - مسجد المهدی - پایگاه بسیج شهید دیالمه
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#پرسش_های_انتخاباتی
#انتخابات_و_الگوی_پیشرفت
👊بزرگترین سیلی به آمریکا:
👥حضور حماسی در انتخابات
🗳رای به تفکر قاسم سلیمانی
.......:
@zandahlm1357
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
animation.gif
28.2K
🌹 عرض سلام وخیر مقدم خدمت دوستانی
که تازه به جمع ما پیوستند.
🌹و آرزوی توفیق روز افزون
برای عزیزانی که مدتهاست
ما رو همراهی میکنند.
تازنده ایم رزمنده ایم
.......:
@zandahlm1357
❣باهمان پاکی #چادر که روی سر داری
❣میتوانی غم #مهدی ز تنش برداری
🌹دوره ی جنگ و جدال است و زمان ناپاک است
🌹چادرت روی سرت هست تو #سنگر داری
#حفظ_حجاب_قدمی_برای_ظهور
روز عهد با #حضرت_معصومه (س)
.......:
@zandahlm1357
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
#چـــــادرانـــہ 🦋
لای پر قو بزرگ شدن 💫
که چیزی نیست
🍃 وقتی
بین #چادرزهرا (س) 🌹
بزرگ شده باشی!😌
"چادر مادر
افتخار کردنی ست"
#عفاف_و_حجاب
--------------------------
.......:
@zandahlm1357
خیلی قشنگه👌
زن زیبایی به عقد مرد زاهد و مومنی در آمد.
مرد بسیار قانع بود و زن تحمل این همه ساده زیستی را نداشت.
روزی تاب و توان زن به سر رسید و با عصبانیت رو به مرد گفت: حالا که به خواسته های من توجه نمی کنی، خود به کوچه و برزن می روم تا همگان بدانند که تو چه زنی داری و چگونه به او بی توجهی می کنی، من زر و زیور می خواهم!
مرد در خانه را باز کرد و روبه زن می گوید: برو هر جا دلت می خواهد!
زن با نا باوری از خانه خارج شد، زیبا و زیبنده!
غروب به خانه آمد .
مرد خندان گفت: خوب! شهر چه طور بود؟ رفتی؟ گشتی؟ چه سود که هیچ مردی تو را نگاه نکرد .
زن متعجب گفت: تو از کجا می دانی؟
مرد جواب داد: و نیز می دانم در کوچه پسرکی چادرت را کشید!
زن باز هم متعجب گفت : مگر مرا تعقیب کرده بودی؟
مرد به چشمان زن نگاه کرد و گفت: تمام عمر سعی بر این داشتم تا به ناموس مردم نگاه نیاندازم، مگر یکبار که در کودکی چادر زنی را کشیدم!
هرکه باشد نظرش در پی ناموس کسان ... پی ناموس وی افتد نظر بوالهوسان "
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
.......:
@zandahlm1357
وَ تو اے بـانو
هَميـטּ را بِداטּ و بَس⇣
صَدام و جَنگ و ميـטּ و تَركش،
هَمه اش بَهانه بود...
⇦شَهيد⇨فَقط خواست ثابت كُند
⇦چادر⇨در اين سرزَميـטּ
تـا بخواهـے فَدايے دارد...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
.......:
@zandahlm1357
#قسمت_نوزدهم_رمان_نسل_سوخته:
چراهای بی جواب
من سعی می کردم با همه تیپ ... و اخلاقی دوست بشم... بعضی رفتارها خیلی برام آزاردهنده بود ... اما به همه چیز، به چشم تمرین نگاه می کردم ...
تمرین برای برقراری ارتباط ... تمرین برای قرار گرفتن در موقعیت های مختلف و برخوردهای متفاوت ... تمرین برای صبر ... تمرین برای مدیریت دنیایی که کم کم وسعتش برام بیشتر می شد ...
شناخت شخصیت ها ... منشا رفتارها ... برام جالب بود ... اگر چه اولش با این فکر شروع شد ...
- چرا بعضی ها دست به گناه میزنن؟ ... چه چیزی باعث تفاوت فکر و انتخاب انسان ها ... حتی در شرایط مشابه میشه؟ ...
و بیشترین سوال ها رو هم ... تفاوت رفتاری و شخصیتی من با پدرم ... برام درست کرده بود ... خیلی دلم می خواست بفهمم به چی فکر می کنه و ...
من خیلی راحت با احسان دوست شده بودم ... برای یه عده سخت بود که اون به وسایل شون دست بزنه ...
مادر احسان، گاهی براش ساندویچ های کوچیکی درست می کرد ... ما خوراکی هامون رو با هم تقسیم می کردیم ... و بعضی ها من رو سرزنش می کردن ... حرف هاشون از سر دوستی بود ... اما همین تفاوت های رفتاری ... بیشتر من رو به فکر می برد ...
و من هر روز با احسان بیشتر گرم می گرفتم ... تنها بود ... و می خواستم ... این بت فکری رو بین بچه ها بشکنم ...
اما دیدن همین رفتارها و تفکرها ... کم کم این فکر رو در من ایجاد کرد ... تا چه اندازه میشه روی دوستی و ثبات ارتباط بین آدم ها حساب کرد؟ ...
بچه هایی که تا دیروز با احسان دوست بودن ... امروز ازش فاصله می گرفتن ... و پدری که تا چند وقت پیش ... علی رغم همه بدرفتاری هاش ... در حقم پدری می کرد ... کم کم داشت من رو طرد می کرد ...
حس تنهایی و غمی که از فشار زندگی ... و رفتارهای پدرم در وجودم ایجاد شده بود ... با این افکار ... از حس دلسوزی برای خودم ... حالت منطقی تری پیدا می کرد ... اما به عمق تنهاییم بیشتر از قبل اضافه می شد ...
رمضان از راه رسید ... و من با دنیایی از سوال ها ... که جوابی جز سکوت یا پاسخ های سطحی ... چیز دیگه ای از دیگران نصیب شون نمی شد ... به مهمانی خدا وارد شدم ...
.
.
ادامه دارد...
🌟نويسنده:سيدطاها ايماني🌟
https://eitaa.com/zandahlm1357
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
● فیلمی پندآموز از شهید سلیمانی
#انتخاب_راه_درست_مهم_است
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نظر رهبر انقلاب درخصوص #لیستی رای دادن
https://eitaa.com/zandahlm1357
#هر_روز_یک_آیه_قرآن
🔸🔶 و تِلْکَ الْأَيَّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النَّاسِ
قسمتی از آیه 140 سوره آل عمران
💠 ترجمه: و ما این روزها[یِ پیروزی و ناکامی] را [به عنوان امتحان] در میان مردم می گردانیم
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
.......:
@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ کلیپ تکان دهنده از احوالات قیامت و آخرالزمان با صوت تکان دهنده و عجیب
استاد عبدالباسط که مو بر تن هر بیننده ای سیخ میکند ❗️
🌟 4 آیه ابتدایی سوره حآقه
.......:
@zandahlm1357